آلزایمر دنیای آشنای شما را‌ می‌بلعد

سقوط در‌ چاه فراموشی

کد خبر: ۴۲۶۹۲۷

بابا، جان خانواده ما بود. او جان خانواده است، اما اگر دیگر خودش به ما بگوید خانواده. او دیگر حتی ما را نمی‌شناسد. یک‌بار برایش یک پیژامه نو خریدم و به او هدیه دادم، مات نگاهم کرد و گفت: من از غریبه‌ها چیزی قبول نمی‌کنم. اول فکر کردم از من دلخور است، اما نبود.

او فقط مرا نمی‌شناخت همین. او کوچک‌ترین پسرش را که همه به او می‌گفتند عزیز دردانه بابا فراموش کرده بود.او عزیز دل ما بود، اما حالا نمی‌دانم چه بگویم. دیگر دلی نمانده است. بس که از حال و روز او دلمان ریش است.

او حتی نشستن و ایستادن را هم فراموش کرده است.حتی گاهی غذا توی دهانش می‌ماند و فراموش می‌کند چطور بجود. خدای من او چطور دارد زندگی می‌کند، چطور فکر می‌کند و ما را چگونه می‌بیند؟

فکر کن از خواب بیدار شوی و ببینی جایی هستی که هیچ‌کس را نمی‌شناسی و کسانی را که می‌شناخته‌ای سال‌هاست رفته‌اند، مرده‌اند و حالا دیگر شبیه چیزی که بوده‌اند نیستند.

کسانی که می‌بینی، غریبه‌هایی باشند که ادعا می‌کنند قوم و خویش تو هستند و صلاح تو را می‌خواهند. تو دلت می‌خواهد به خانه خودت بروی. دلت می‌خواهد پیش خانواده‌ات برگردی، اما آنها چه کسانی هستند.

تو چه کسی هستی. حس می‌کنی دنیا چاهی بزرگ دارد که تو در آن افتاده‌ای؛ چاهی که عمق آن پیدا نیست و هرچه بیشتر سقوط می‌کنی آدم‌ها، صداها، واقعیات، رسوم و دنیا و هرچه در آن است غریبه‌تر و غریبه‌تر می‌شود. چقدر می‌تواند احساس ناامنی و ترس به تو غلبه کند. چقدر ممکن است احساسات ناشناخته‌ای داشته باشی که حتی نمی‌توانی بگویی. این بلایی بود که سر بزرگ خانواده ما و جان ما آمد. آلزایمر پدر ما را بلعید.

احمد ـ الف 35 ساله که پدرش به آلزایمر مبتلاست در نامه‌ای تجربه تلخ آلزایمر در خانواده را چنین توصیف کرده است.

الف آلزایمر

آلزایمر از کجا شروع می‌شود و چطور به وقوع آن باید شک کرد.چه وقت لازم است به پزشک مراجعه کنیم تا راهی برای درمان آن بجوییم. متخصصان اتفاق نظر دارند که علائم اولیه آن عبارت است از:

فراموش کردن طریقه انجام کارهای روزانه در خانه یا محل کار

اشکال در نام بردن اشیای معمولی مثل کتاب و تلویزیون

گم‌شدن حتی در جاهای آشنا

به زحمت راه‌حل پیدا کردن برای مشکلات روزمره

زیاد گم‌کردن چیزهایی نظیر کلید

دگرگونی‌هایی در خلق و خوی و شخصیت

رفتار غیرعادی

بی‌علاقگی یا عدم‌تمایل به انجام هر چیز

با مشاهده چند نشانه از این علائم‌ باید به فکر مراجعه به پزشک و تعیین وضعیت مغزی خود برای تشخیص آلزایمر باشید.

آلزایمر با فراموشی‌های کوچک و پراکنده‌ای پیش می‌آید که ممکن است هرگز به آن توجه نکنیم، اما فراموشی کم‌کم روی زندگی‌مان چنبره می‌زند.

با پیشرفت بیماری، بیمار دچار اختلال در درک و تشخیص می‌شود و جلوی انجام فعالیت‌های روزمره ‌او را می‌گیرد. بتدریج فراموشی شدید بیمار را ناتوان می‌کند و همزمان اختلالات رفتاری به بیماری اضافه می‌گردد.

او فقط بیمار است

نرگس بتازگی مادرش را از دست داده است. او تا زمان مرگش آلزایمر داشت. وقتی نرگس در مورد مادرش صحبت می‌کند اشک در چشمانش حلقه می‌زند و صدایش می‌لرزد. این بانوی 57 ساله می‌گوید:‌ مادرم چیزهایش را گم می‌کرد؛ پولش را، کلیدش را و چیزهایی که به آن نیاز داشت.او نمی‌دانست چه مشکلی دارد. ما هم نمی‌دانستیم. فقط می‌دیدیم که با نوه‌ها دعوا می‌کند و می‌گوید: شما مرا دوست ندارید. برای این‌که اذیتم کنید چیزهایم را جابه‌جا می‌کنید.

به بچه‌ها می‌گفت: می‌دانم سربار شما هستم و شما می‌خواهید یک کاری کنید که فکر کنم دیوانه شده‌ام و بروم خانه سالمندان.

ما خانه پدری‌مان را به خاطر وجود او نفروخته بودیم و مادرم کم‌کم ما را به خانه‌اش راه نمی‌داد حتی وقتی با کلید خود وارد می‌شدیم فریاد می‌کشید، فحش می‌داد و می‌گفت دزد به خانه‌ام زده است. از او دلخور شده بودیم حتی یک بار با او دعوا کردم و او را به قدرنشناسی متهم کردم و مدتی با او قهر کردم. خدا مرا ببخشد نمی‌دانستم او مریض است. هنوز خودم هم نتوانسته‌ام خودم را ببخشم. فکر می‌کنم در حقش بد کردیم. او مریض بود و ما به او کم محلی می‌کردیم و فکر می‌کردیم دارد بد خلقی می‌کند. حتی پسر‌ها گفتند اگر نمی‌شود از او مراقبت کرد و ما را راه نمی‌دهد باید او را بگذاریم خانه سالمندان. خانه را هم می‌فروشیم و خرجش را می‌دهیم. این اواخر به ما می‌گفت شما غریبه‌اید و می‌خواهید مرا فریب بدهید و ما خیال کرده بودیم چون قهر است این حرف‌ها را می‌زند. وقتی عوارضی چون مشکل در راه رفتن و اختلال در تشخیص آدم‌ها و مشکلات بینایی در او شدت گرفت تازه متوجه شدیم بیمار است و او را نزد متخصص بردیم، اما او پس از آن زیاد دوام نیاورد.

پزشکان پرخاشگری، سوءظن شدید در مورد اطرافیان و توهمات گوناگون خصوصاً توهم بینایی همراه با بی‌توجهی به مسائل اجتماعی را از مشکلات ناشی از آلزایمر می‌دانند.

بعد از ماه‌ها پیشرفت بیماری بالاخره بیمار ناتوان شده و قادر به ارتباطات فردی و اجتماعی نمی‌باشد. با زمینگیر شدن بیمار، عفونت‌های ادراری و ریوی یا سوءتغذیه و مشکلات متابولیک می‌توانند منجر به مرگ بیمار گردند.

زایمان در سنین بالا، عدم‌استفاده از قوای ذهنی به صورت متداوم و ضربه‌های متعدد مغزی ریسک آلزایمر را بالا می‌برد، اما فعال کردن مغز با مطالعه و عملکردهای فکری در طول سالیان دراز می‌تواند در پیشگیری از دمانس مؤثر باشد.

پرستار خوبی باشید

شاید بیمار آلزایمری شما دیگر شما و سایرین را نشناسد، ولی هنوز رفتار خوب و محبت را می‌شناسد. پس به بهانه این‌که با شما غریبگی می‌کند با او سرد و بی‌عاطفه رفتار نکنید.

متخصصان توصیه می‌کنند هنگام سخن گفتن با بیمار سعی کنید از کلمات ساده و جملات کوتاه و لحنی مهربان استفاده کنید و هر عامل خارجی سر و صدا را حذف کنید.

او را به اسم صدا کنید و توجهش را جلب کنید و منتظر پاسخ بمانید و در یافتن کلمات به او کمک کنید.

در کارهایی مثل لباس پوشیدن بگذارید خودش کار را انجام دهد و به او اجازه انتخاب بدهید و در این کار کمکش کنید.

کارهایی که انجام می‌دهید را به او توضیح دهید انگار می‌خواهید دوباره به او یاد دهید.

برای تغذیه بیمار از تنوع غذایی در سر سفره کم کنید تا باعث گیج شدن بیمار نشوید، وعده‌های متعدد و غذای کم به او بدهید و سعی کنید همه چیزش منظم و سر ساعت باشد.

از لیوان‌های دارای در پوش یا نی برای نوشیدن مایعات استفاده کنید.

سعی کنید ظرف غذا برای او راحت باشد و حتی اگر لازم است با دست بخورد.

وقتی بیمار بسیار آرام و مطیع است او را حمام کنید و صبر و حوصله به خرج دهید.

همه چیز را چک کنید و به او توضیح دهید.

دوش‌های دستی، قرار دادن یک صندلی یا نیمکت در حمام، گذاشتن میله‌هایی برای گرفتن آنها، قراردادن موکت یا پلاستیک در کف حمام می‌تواند مفید باشد.

برای توالت بردن بیمار یک برنامه خاص بگذارید. برای مثال در طی روز هر 3 ساعت یکبار او را به توالت ببرید و به هشدارهای او توجه کنید.

برای این‌که در طی شب بیمار دچار بی‌اختیاری نشود مصرف مایعات را از هنگام عصر محدود نمایید.

با ورزش او را کمی خسته کنید و برنامه خواب منظمی برایش در نظر بگیرید.

او ممکن است توهماتی داشته باشد، در آن مورد با وی بحث نکنید.

نگذارید برنامه‌های پر تنش ببیند.

او ممکن است بی‌هدف از خانه بیرون برود. در صورت امکان در‌های خانه را قفل کنید. مطمئن شوید که همیشه بیمار یک کارت شناسایی یا کارتی که آدرس و مشخصات وی رویش نوشته شده همراه دارد.

همیشه یک عکس جدید از بیمار داشته باشید تا در صورت گم شدن بیمار بتوانید عکس را به پلیس ارائه دهید.

زهره زیارتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها