رازهای دربه‌در (مسعود شیرمحمد جماعت): رازهای دربه‌در «مجموعه مرکب سرایی‌ها و اشعار دیگر» است از مسعود شیرمحمد جماعت که در شهر ابهر زندگی می‌کند.
کد خبر: ۴۱۸۸۹۱

بنا به گفته شاعر، نخستین مجموعه شعر اوست که منتشر می‌شود. او در مدخل کتاب می‌گوید که از دوران نوجوانی گونه‌ای از شعر را بدون تقلید از کسی «تجربه و ابداع» کرده که البته این دو واژه با هم همخوانی ندارند چون تجربه آگاهی‌هایی است که انسان از دیگران یا در مسیر زندگی به دست می‌آورد اما ابداع به معنی تازگی و نوآوری است. شاعر در این مقدمه کوتاه می‌گوید که آن «تجربه و ابدع» را سال 1368 «مرکب‌سرایی» نام نهاده که برگرفته است از مرکب‌خوانی در موسیقی آوازی ایران. شعرهای کتاب در سه بخش تنظیم شده‌اند یک بخش مفصل مشتمل بر سروده‌های نو و آزاد، بخش دیگر شعرهای کلاسیک عمدتا غزل و غزل‌های عاشقانه که اوزان بعضی از این غزل‌ها را ابداعی خود معرفی می‌کند و به نظر می‌رسد در استخدام اوزان و مضامین شاعرانه نگاهی ارادتمندانه به سیمین بهبهانی دارد:

آه، ای نهفته به سوز من از چیست که آرمیده‌ای

از خواب خیز و بیا که تو از خاطره‌ها رمیده‌ای

بخش سوم کتاب، همان «مرکب‌سرایی‌ها» است که ذکرش آمد. مثل: هر روز به جستجوی ماه/ در بیغوله‌ها/ با چشم‌های دروا [!] / چرا که جنگ افق ترسمش بریزد خون.

غزل آفتاب (عباس رحیمی)‌: مجموعه شعر غزل آفتاب سروده عباس رحیمی را سال 1389 انتشارات آریا منتشر کرده که 68 غزل و چند رباعی و چهارپاره و مثنوی و شعرهای آزاد را دربر می‌گیرد. شاعر در معرفی خود می‌نویسد: «اقتصاد خوانده‌ام، بضاعت اندکی در پژوهش و دستی بر قلم دارم. در نوجوانی شیفته شعر بودم. پابه‌پایش در کویرش سوختم (که البته با یک نگاه به زندگی و‌ آثار دکتر شریعتی و‌نیز یک مقایسه خیلی گذرا بین این دو می‌توان به قضاوتی واقعی دست یافت)‌. او می‌گفت قلم توتم من است و من نیز به تقلید! از او همی‌گویم گرچه او خداوند قلم بود و من رعیتی بیش». که خود شاعر به قضاوتی واقعی در اینجا رسیده است.

این هم دو سه بیت از یکی از غزل‌هایش:

ای عشق بیا سینه شیدای تو اینجاست

بی‌جلوه غزل‌ها همه بیچاره معناست

در متن کویری که در آن نغمه فسرده

شاعر به عطش تشنه باران غزل‌هاست

بر کوه چه گفتی که چنین سر به هوا شد

این طور چرا محو تو و غرق تمناست

(بهتر بود به جای بر کوه، گفته می‌شد با کوه)‌

به نظر می‌رسد شاعر مردی معنی‌گرا‌ و اندیشه‌پرداز است و به هنجارهای شناخته شده‌، سلوک مردمی و اجتماعی علاقه‌مند و وابسته... شاعر دانش‌آموخته اقتصاد از دانشگاه تهران است و این می‌تواند برای منتقد شعرش مقداری ‌آسان‌گیری در نقد را توجیه کند، چراکه او مرد اقتصاد و علوم وابسته به آن است، نه مرد شعر و تب و تاب‌های شاعرانه.

سید محمود سجادی / شاعر و منتقد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها