در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گاهی اوقات تجربه در مورد چنین شرایط و بیماریهایی منجر به تعبیر و تفسیرهای نادرستی در مورد نحوه وراثت این پدیدهها میشد به طوری که نقصهای مادرزادی یا بیماریهای خانوادگی به عوامل خرافی مانند نفرین یا بعضی پدیدههای طبیعی مانند خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی، نسبت داده میشد، اما امروزه با پیشرفت علم پزشکی و بهکارگیری روشهای نوین دوره این کوتهفکریها به پایان رسیده است؛ هرچند هنوز این افکار در جای جای بعضی از کشورها و مناطق محروم باقی مانده است. گفتوگوی امروز را به پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران، پزشک، پژوهشگر و استادی اختصاص دادیم که اگرچه 73 سال از بهار زندگی پربارش میگذرد، اما هنوز هم بهاری است و شوق خدمت به وطن همچنان در نگاه و تمام وجودش موج میزند. مهر به انسان و دانش عمیق او نسبت به تمام ابعاد زندگی به نحو شگفتآوری در وجودش گره خورده است.
اگر موافق باشید سوالمان را با ژنتیک شروع کنیم و بپرسیم ژنتیک یعنی چی؟
ژنتیک علم به توارث رسیدن صفات از والدین به فرزندان است. حال این صفات خلق و خوی یک شخص و خواه صفاتی ظاهری (شاخصهای ظاهری بدن)، صفات آمادگی و پذیرش بیماریها و استعدادها باشد. حتی تن صدای هر فرد نیز از والدینش به او ارث میرسد، بنابراین طبیعی است که زمان برقراری تماس تلفنی، صدای دو خواهر یا دختر با مادر یا دو برادر با یکدیگر را تشخیص ندهیم و صدای آنان قابل شناسایی نباشد چون ساختمان تارهای صوتی این افراد مانند یکدیگر است. همین طور پذیرش بیماریها نیز از والدین به فرزندان به ارث میرسد. به عنوان مثال یک خانواده به راحتی در زمینه بیماریهای ویروسی و خانواده دیگر در زمینه ابتلا به بیماریهای عفونی استعداد دارد.
چه عوامل مهمی در شیوع بیماریهای ژنتیکی تاثر دارند؟
بزرگترین عامل تاثیر گذار در بیماریهای ژنتیکی عامل محیط است. گاهی اوقات بیماریها نیز باعث نگهداری بعضی از صفات میشوند به عبارت دیگر بعضی از بیماریها در محیط به خصوصی به جای نقص ژن، صفت خوب و عامل بقا افراد تلقی میشوند. به عنوان مثال آنمی داسی شکل که عمدتا در مناطق جنوبی کشور ما و کشورهای آفریقایی شیوع دارد ـ 30 درصد افراد مبتلا به این عارضه هستند ـ میتواند در منطقهای باعث نقص و در محیطی عامل زنده ماندن افراد باشد؛ این بیماری در کشورهای آفریقایی که منطقه مالاریاخیزی است، نقص محسوب نمیشود بلکه عامل حیات افراد مبتلا تلقی میشود چون افراد حامل این ژن معیوب در این مناطق مبتلا به بیماری هولناک مالاریا نمیشوند و شانس زنده ماندن این بیماران نسبت به افراد سالم بیشتر است.
بیماریهای اکتسابی چطور، آیا متاثر از صفات ژنتیکی است؟
بله. در ایران تحقیقی درخصوص گروههای خونی تمام بیماران مبتلا به ایدز در کشور انجام شد. تحقیقات نشان داد که افراد گروه خونی خاصی کمتر به بیماری ایدز دچار میشوند. به عبارتی این گروه خونی خاص مقاومت بیشتری در مقابل این بیماری ـ هرچند ایدز یک بیماری اکتسابی باشد ـ و سیر بیماری و درمانپذیری دارد. همچنین طول عمر و شانس زنده ماندن این گروه خونی خاص نسبت به سایر گروههای خونی بیشتر است. این مساله در بیماریهای اکتسابی همچون مالاریا و آبله نیز قابل تعمیم است.
ازدواجهای فامیلی چطور چقدر در شیوع بیماریهای ژنتیکی نقش دارند؟
حدود 30 تا 40 درصد بیماریهای ژنتیکی متاثر از ازدواجهای فامیلی است. متاسفانه در برخی از مناطق کشورمان هنوز این سنت قدیمی رواج دارد. بقیه بیماریها مثل هموفیلی نیز به صورت اتوموزوم بارز از طریق پدر یا مادر حامل این ژن به کروموزومهای کودک انتقال داده میشود. در این مورد فرقی نمیکند که فرد اقدام به وصلت خویشاوندی کرده یا نکرده باشد چون این بیماری قالب است نه مقلوب، بنابراین کافی است فقط یکی از والدین به این بیماری مبتلا باشند.
ظهور این علم چه تحولاتی در زندگی بشر گذاشته است و آینده علم ژنتیک را چگونه میبینید؟
در حال حاضر 90 تا 100 درصد صفات جانوران، گیاهان و انسانها متاثر از صفات ژنتیکی است بنابراین پیشبینی میشود، دنیای آینده در تسخیر دانش ژنتیک باشد. همچنین میتوان گفت 20 تا 30 آینده تمام تشخیص بیماریها، واکسیناسیونها و راههای پیشگیری از بیماریها باید از طریق علم ژنتیک به انجام برسد و به وسیله این علم و سلولهای بنیادی تمام بیماریها مداوا شوند. یعنی این علم در آینده نزدیک، بسیار با سایر علوم و زندگی روزمره انسان در ارتباط خواهد بود. امروزه نیز، پیشرفت دانش بشری و اشراف دانشمندان به این علم باعث شده است که ژنتیک پزشکی در جهان از رشد فزایندهای برخوردار باشد.
چرا علم ژنتیک نسبت به سایر شاخههای علم پزشکی از پیشرفت چشمگیری برخوردار است؟
ژنتیک به شاخههای مختلفی همچون انسانی، جانوری، گیاهی و مولکولی تقسیم میشود، اما در بین این شاخهها، ژنتیک پزشکی از رشد بیشتری برخوردار است چون مورد استفاده بازار قرار گرفته است به طوری که هماکنون تشخیص تمام بیماریها، درمان، پیشگیریها و تشخیص پیش از تولد نوزادان همه ژنتیکی شده است چون خانوادهها تقاضا دارند بچهای سالم داشته باشند بنابراین در قبال انجام این کارها هزینه صرف میکنند. به طبع کارهای تحقیقاتی بیشماری نیز در این قسمت انجام میشود و بازار آزاد میطلبد که برای کسب درآمد خوب به سمت این علم گرایش پیدا کند. به طوری که الان بعضی از آزمایشگاههای ژنتیک مبلغ یک تا 2 میلیون تومان خرج این مساله میکنند. در نهایت این مساله باعث شد که ژنتیک پزشکی نسبت به سایر شاخهها از پیشرفت بیشتری برخوردار باشد، اما در ژنتیک گیاهی به علت این که بازار عرضه و درآمدزایی کم است، پیشرفت خوبی ندارد. در نتیجه کمتر کسی به این شاخه گرایش پیدا میکند و در این بخش به زحمت نمونه گیاهی جدیدی پیدا میشود.
در حال حاضر چه کشورهایی پیشرو این علم هستند؟
به طور قطع نمیتوانیم بگوییم چه کشورهایی در علم ژنتیک پیشرو هستند همان طور که نمیتوان به صراحت گفت چه کشورهایی در فوتبال یا در تولید خودرو سرآمد هستند چون رقابت تنگاتنگی بین کشورهای پیشرفته در این زمینه وجود دارد.
یکی از دستاوردهای مهم علمی بشر در قرن بیستم و سالهای آغازین هزاره سوم علم مهندسی ژنتیک است. در حال حاضر جایگاه ایران در زمینه مهندسی ژنتیک در چه سطحی است و آیا با پیشرفتهای جهانی هماهنگ است؟
زمانی که من برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم، چیزی به نام ژنتیک در ایران نبود. مرحوم دکتر آذر قدیمیترین فرد در این رشته بود که فقط 2 واحد دانشگاهی را درباره ژنتیک مگس سرکه و گاو سفید و سیاه تدریس میکرد. در آن زمان هنوز تعداد کروموزمهای انسان در کتابها 46 تا عنوان میشد و فقط تعداد معدودی از پزشکان با سندروم داون آشنا بودند، اما در حال حاضر ایران به جایگاه بالایی از علم ژنتیک در سطح خاورمیانه قرار گرفته و نقش تعیینکنندهای در آموزش و پژوهش و خدمترسانی در رشته ژنتیک به کشورهای همسایه دارد به طوری که الان بسیاری از کشورهای آذربایجان، عراق، پاکستان، افغانستان و حتی کارمندان برخی از سفارتخانههای دیگر به راحتی و با طیب خیال کارهای آزمایشگاهی ژنتیکی شان را در ایران به انجام میرسانند.
ایران تاکنون به چه دستاوردهای ژنتیکی در زمینه کشف بیماری ناشناختهای نائل شده و چه بیماریهای ژنتیکی از سوی شخص شما در دوران خدمتتان به کشور کشف شده است؟
اکثر بیماریهای ژنتیکی در تمام دنیا شناخته شده است مگر این که بیماری خاصی در منطقه خاصی شروع شود. دوران خدمتم به وطن هر کدام از یافتهها، شادی و خاطره بزرگی برای من بود. یکی از این یافتهها که جزو افتخاراتم شد، کشف یک ترانسفرین مخصوص در انسان است که در جهان ثبت شد و اسم آن را ترانسفرین ایران گذاشتند و مقاله آن در مجلات بینالمللی چاپ شد. از کارهای دیگرم یکی در اوایل و دیگری در اواخر خدمتم در دانشکده بهداشت بود، پیدا کردن شجرنامه از خانوادهای که به یک بیماری خاصی مبتلا بودند. چسبندگی بازو به مفصل آرنج و مجموعه دیگری که پیدا کردیم نهتنها در ایران، بلکه در دنیا یک بیماری عجیب و نادر بود. یک شجرهنامه بسیار بزرگی در 5 نسل بود و حدود 8 ـ 7 سال در روستاهای آمل رفت و آمد داشتم و آنها را معاینه میکردم. تا این که تمام این 5 نسل را برداشت کردیم. کار ادامه یافت تا این که به تازگی بعد از 18 ـ 17 سال که مرتب روی آن کار میکردیم، ژن آن را پیدا کردهایم که یک ژن جدید است.
در هزارهای که پیشرفت ژنتیک به طور روزانه تمامی شوون زندگی را تحت تاثیر خود قرار میدهد، در حال حاضر چه کمبودهایی در زمینه ژنتیک پزشکی در کشور وجود دارد؟ آیا ما در کشور با کمبود نیرو متخصص یا مرکز ارائهدهنده خدمات ژنتیکی مواجه هستیم؟
شما تصور کنید وقتی یک رنگ لباس در بین مردم مد میشود، به طبع عرضه این رنگ لباس در بازار زیاد خواهد شد، در علم ژنتیک هم این مساله صادق است به طوری که وقتی کمبود یک بیماری خاصی در کشور احساس میشود، تقاضا برای حل این بیماری در کشور زیاد خواهد شد بنابراین بازار عرضه زیاد میشود. در نهایت این امر باعث انگیزه بیشتر سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در این بخش میشود. شاید به خاطر این موضوع است که ما در کشور با کمبود نیروی متخصص ژنتیک مواجه نیستیم، اما مساله مهم این است که در حال حاضر شاید 10 کلینیک تخصصی برای مشاوره ژنتیک، تشخیصهای پیش از تولد، رژیم درمانی، سیتوژنتیک، پزشکی مولکولی و سایر امور در کشور وجود داشته باشد ـ یکی از مراکز، کلینیک استاد است ـ در صورتی که مردمان بیمار و حامل ژن معیوب مناطق محروم و روستایی از داشتن این مراکز محروم هستند و نمیتوانند برای درمان بیماری خودشان اقدامی کنند. در ضمن ممکن است این افراد قادر به پرداخت هزینههای هنگفت این مراکز نباشند در نتیجه این بیماری به نسل بعدی انتقال مییابد.
چرا با توجه به این کمبودها دولت در این بخش سرمایهگذاری نمیکند تا از بروز و انتقال این بیماریها به نسل بعدی پیشگیری کند، در صورتی که بنا بر فرمایش شما بخش خصوصی در این بخش سرمایهگذاری کرده و از رشد خوبی برخوردار است؟
خب طبیعی است که ارائه خدمات ژنتیکی و انجام این آزمایشها با میزان دقت و صحت زیاد به علت هزینههای زیاد برای بخش دولتی صرفه اقتصادی ندارد بنابراین بخش خصوصی با سرمایهگذاری در این بخش به کمک بخش دولتی آمد تا این مشکل را برطرف کند. البته نهتنها در ایران بلکه در تمام دنیا این گونه است و باید هم این گونه باشد و خدمات ژنتیکی در این بخش ارائه شود.
میزان دقت و صحت آزمایشهای ژنتیکی در کشور به چه نسبتی است؟ آیا قابل مقایسه با کشورهای پیشرفته است؟
میزان دقت و صحت آزمایشهای ژنتیکی در ایران قابل مقایسه با همه کشورهای پیشرفته دنیاست چون روشهای بهکارگیری این آزمایشها دقیق و مولکولی است. همچنین نتایج آزمایشهایی که در کشورمان انجام میشود، در همه جای دنیا قابل قبول است. اصولا طب ایرانی و پزشکی در ایران در وضعیت خوب و آبرومندی است. به طور قطع ایران بهترین جایگاه از نظر تحقیقات ژنتیکی و تشخیص بیماریها در خاورمیانه ـ صرفنظر از کشور ترکیه که به خاطر همجواری با کشورهای اروپایی و اروپایی شدن باعث اهرم پیشرفتشان شده است ـ دارد و در این مساله پیش قراول است.
ژنتیک امروزه با چه علامت سوالهایی مواجه است و ابهامات فعلی این علم کدامند؟
با این که در علم ژنتیک به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافتهایم، اما هنوز هم این علم پر از ابهام است.
به قول خیام:
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و سه سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلومم نشد
چون در علم ژنتیک هر چقدر بیشتر پیش میرویم و دستاوردهای زیادی را کسب میکنیم، متوجه میشویم که نادانستههایمان از دانستههایمان بیشتر است. یعنی به ازای هر دانستهای ده نادانسته اضافه میشود. عین همین مساله نیز در علم نجوم وجود دارد. وقتی دانشمندان به یک علمی از این کهکشان بزرگ دست پیدا میکنند، همزمان چند مساله ناشناخته دیگری برای آنان پدید میآید به عبارتی هر دری از علم روی محوطهای باز میشود، همچنان دهها و صدها در بسته دیگری برای انسان به وجود میآید.
آیا زندگی مدرن و سبک زندگی جدید میتواند روی ایجاد بیماریهای ژنتیک موثر باشد؟
برای پاسخ به این سوال دو دیدگاه وجود دارد؛ اول این که آیا نحوه زندگی و عادات ما اعم از عادات غذایی (رنگ چای، مزه چای و...) میتوانند سرطانزا باشند؟ آیا میتوانند روی ماده ژنتیک «دیانای» تاثیر بگذارند؟ آلودگی هوا میتواند روی ماده ژنتیکی اثرگذار باشد؟ یعنی تمام عوامل از موبایل تا ماکروفر چه تاثیراتی میتوانند روی «دیانای» انسان بگذارند و متوجه ارث باشند؟ شاید در حال حاضر شاید بتوانیم پاسخگو این سوال روی موشها و خرگوشها باشیم، اما حداقل 50 سال زمان احتیاج است تا پاسخگو این سوال در انسانها باشیم. البته شکی در این مساله نیست که هر چه محیط زندگی طبیعیتر باشد ـ یعنی به دور از هر گونه مصنوعات ـ انسان زندگی سالمتری خواهد داشت. طرف دوم قضیه مربوط به این است که در دوران گذشته، زمانی که فرد دچار یک نقص ژنتیکی میشد به علت وفق ندادن خود با محیط اطراف، در اثر ابتلا به بیماری از بین میرفت و از چرخه طبیعت خارج میشد و این ژن ناقل بیماری به نسل بعدی انتقال داده نمیشد، اما امروزه این نقایص و بیماریهای ژنتیکی در طول عمر این افراد اداره میشوند. به عنوان مثال روشهای نوین پزشکی امروزی باعث ترمیم و نگهداری بیماری افراد مبتلا به منگولیسم، دیابت، فاویسم، تالاسمی، هموفیلی، آنمی داسیشکل و ایکتیوز پوستی و بیماریهای عضلانی شده و به آنان این امکان و فرصت را میدهد تا عمرشان طولانیتر شود و ژن این بیماری به نسل بعدی نیز انتقال یابد. به عبارت دیگر پزشکی امروزی باعث اشاعه این علم شده است.
آیا این بیماریها در مرحله جنینی قابل درمان هستند؟
بله با انجام آزمایشهای ژنتیکی، این ژنهای ناقص در دوران جنینی قابل شناسایی است و امکان پیشگیری و ابتلا نشدن افراد به این بیماریها به وجود میآید. با انجام این آزمایشها ما میتوانیم مانع تولد موجودی با ژن معیوب به جمعیت انسانی سالم شویم، اما اگر ما این نوزاد حامل بیماری را نگه داریم، در واقع این امکان را به او میدهیم که در سن بلوغ با زاد ولد این ژن را به نسل بعدی انتقال دهد.
پس این مساله درگیری بین اخلاق پزشکی و انتخاب طبیعی ایجاد میکند و بین این دو تناقضی احساس میشود؟
بله،این مساله یک درگیری بین اخلاق پزشکی و انتخاب طبیعی ایجاد میکند. چون اخلاق پزشکی حکم میکند که پزشک کمک کند تا همه انسانها از عمر طولانی برخوردار باشند، اما انتخاب طبیعی حکم میکند که این ژن ناقل بیماری به نسل بعدی انتقال پیدا نکند. چهبسا افراد مبتلا به بیماریهای ژنتیکی همچون تالاسمی، فاویسم، هموفیلی ودیابت در گذشته به علت وفق نیافتن با محیط طبیعی از بین میرفتند و این ژن به نسل بعدی انتقال نمییافت، اما امروزه طبیعت به کمک علم پزشکی آمده و این افراد را زنده نگه داشته و باعث انتقال این بیماری به سایر افراد میشود.
با توجه به چالشهایی که در مبحث سلولهای بنیادی و ژنتیک به وجود آمده، آیا همه پزشکان اخلاق پزشکی را در مساله ژنتیک رعایت میکنند؟
در جهان چه ایران زمان هخامنشی و چه تمدنهای دیگر مثل یونان باستان برای پزشکان و پاک نگاهداشتن و تضمین قداست این حرفه شریف آییننامهها و سوگندنامههای بسیاری، وضع و اجرا میشد. اکنون نیز ملاحظات اخلاقی در اکثر زمینهها مانند ژنتیک و علوم زیستی اعمال میشود. منتها با پیشرفت علم پزشکی و درمان بسیاری از بیماریها از طریق بهکارگیری سلولهای بنیادی، در مساله ژنتیک احساس خطر شد، اولین بار کتابهای مختلفی پیرامون مساله ژنتیک و اخلاق پزشکی به چاپ رسید و این مساله را به چالش کشید. پس از آن سازمان جهانی بهداشت کمیتهای را تشکیل داد تا پزشکان را ملزم به رعایت ملاحظات و اصول اخلاقی کند.
پزشک خوب و مقید به اخلاق پزشکی باید دارای چه خصیصههای باشد؟
یکی از ویژگیهایی که هر انسانی، بخصوص هر معلم یا پزشکی باید داشته باشد، این است که باید شوق به خدمتگزاری به دیگران داشته باشد و میهنپرست و میهندوست باشد و با چنگ و دندان وطنش را حفظ کند و اینجا را وطن خود بداند و خدمت کند. به نظرم اگر هر شخص اعم از پزشک، مهندس، بازرگان یا صنعتگر باید چند خصوصیت را سرلوحه زندگی خود قرار بدهد. اول، علاقهمندی به شعر و لطافتهای کلامی، دوم علاقهمندی به هنر از قبیل خط و نقاشی، سوم علاقهمندی به موسیقی و آهنگ و چهارم علاقهمندی به جانوران و محیط زیست. اگر هر کس از این خصلتها به دور باشد از انسانیت به دور خواهد بود. پزشک بودن زمانی مهم که انسان با روح مردم آشنا و ظریفالطبع باشد. پزشکان نباید تنها درد را دوا کنند چون مریض احتیاج به گفتوگو و درمان دارد. اگر امروزه پزشکان ما موفق نیستند به علت این که با روح مریض کار ندارند و فقط میخواهند جسم بیمار را درمان کنند.
کار بیوقفه و 18 ساعته در طول شبانهروز خستهتان نمیکند؟
اگر به شوق خدمتگزاری باشد نه، لذت و شوق خدمت آنقدر شیرین است که خستگی فراموش میشود. همیشه در محافل صحبتم این بود، استادی که بازنشسته میشود، مجموعهای از تجارب را با خود دارد و نباید به حال خود رها شود و این بهترین دورانی است که کسب تجربه کرده، ولی باید بازنشسته شود. بازنشستگی برای یک استاد معنا ندارد. من از کار دانشگاهی بازنشسته شدم نه از کار علمی خودم و در مورد همه نیز همین طور فکر میکنم. باید دفتر یا سازمانی باشد که این ارتباطات را برقرار کند و از تجارب آنها استفاده کند. بهتر است دانشگاههای خودمان را براساس شیوه و روش حوزههای علمیه اداره کنیم. مگر اساتید حوزههای علمیه بازنشسته میشوند؟ تا هر سنی که بتوانند به اطرافیان بهرهای برسانند، دیگران را از علم خود بهرهمند مینمایند و هر سوالی که از آنها پرسیده شود، پاسخ میدهند.
خانوادهتان چطور از کار زیاد شما ناراحت نیستند؟
خیر، همسر من متخصص اطفال بوده و همچون من شوق خدمت در سر دارد و از این نظر مرا به خوبی درک میکند. ما بسیاری از رفت و آمدهای بیهوده را محدود کردهایم تا به فعالیتهای علمی خود بپردازیم.
با تشکر از وقتی که به ما اختصاص دادید.
زندگینامه پرفسور داریوش فرهود
در روزهای نخستین حلول دلنشین بهار سال 1317 در تهران، فرزندی دیده به جهان گشود که امروز در محافل بینالمللی، پدر علم ژنتیک ایران پروفسور داریوش فرهود افتخارآفرین ایران و ایرانیان است. او در خانوادهای متولد شد که همگی اهل علم، دانش و عرفان بودند. مادرش زن باسوادی بود که اشعار حافظ را از بر بود و گه گاه خود نیز شعر میسرود. پدرش نیز یکی از اساتید بنام ادبیات فارسی و ادبیات عربی بود. عشقورزی به تاریخ و فرهنگ ایران و میهنپرستی و وارستگی به خالق یکتا و مولای متقیان، گرانمایهترین و باارزشترین یادگاریهایی است که از همان عنوان کودکی و خردسالی از پدرش هدیه گرفته است و تا آخر عمر آنها را گرامی میدارد. طبع لطیف پدر و مادر و استعداد فوقالعاده او در پرورش قریحه لطیف و معلومات عمیقش اثر کرده است. تحصیلات ابتداییاش را به علت ماموریت پدر ـ کسب سمت ریاست فرهنگی خوزستان ـ در مدارس هفت گرد و مسجد سلیمان گذراند. مقطع متوسطه را نیز پس از بازگشت به زادگاهش در مدارس رازی واقع در میدان گمرک (بهترین دبیرستان آن زمان ایران)، دبیرستان راهنما، دارالفنون و البرز با موفقیت طی کرد و دیپلم طبیعیاش را گرفت. عشق به تحصیل در زمینههای گوناگون بخصوص طبابت، همواره در وجود او موج میزد. 19 سال از بهار زندگیش سپری شده بود که برای ادامه تحصیل عازم کشور آلمان شد. یکی از ویژگیهای اخلاقی استاد، جدیت و کوشش در کارها بود. او بخوبی میدانست که نباید وقت خود را بیهوده از دست بدهد. او جزو معدود دانشجویان آلمانی و نخستین ایرانی بود که توانست همزمان با تحصیل در رشته پزشکی، تحصیلات خود را در دو رشته زیستشناسی با گرایش ژنتیک انسانی و روانشناسی ادامه دهد. عاقبت پس از تحمل سختی دوران تحصیل و کار و کشیک شبانه در بیمارستان موفق به اخذ دکترای پزشکی (md) از دانشگاه ارلانگن آلمان در سال 1969، دکترای ژنتیک انسانی و انسانشناسی (phd) از دانشگاه ماینس آلمان در سال 1972، مدرک لیسانس روانشناسی از دانشگاه ماینس آلمان در سال 1973 شود. در سال 1991 نیز از سوی دانشگاه مونیخ آلمان به وی درجه پرفسوری در ژنتیک پزشکی اعطا شد. او پس از 15 سال تحصیل، عازم زادگاهش شد و پس از بازگشت به وطن باعنوان استاد و پایهگذار ژنتیک انسانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران به اشتغال پرداخت (1352 تا 1382) و در سال 1354 برای نخستین بار در ایران کلینیک ژنتیک را تاسیس کرد. استاد پس از گذشت 35 سال تلاش و کوشش بیوقفه جهت اعتلای بهداشت کشور بازنشسته شد، اما بازنشستگی برای او معنا ندارد و با وجود 73 سال عمر همچنان روزانه 18 ساعت کار سخت را به شوق خدمتگزاری به مردم میهنش به جان میخرد. در کارنامه علمی درخشان این استاد ژنتیک، 170 مقاله علمی ـ پژوهشی به زبان انگلیسی و ارائه بیش از 230 مقاله در کنگرههای علمی داخل و خارج کشور و... حاصل خدمات پژوهشی او به چشم میخورد. همچنین او از سال 1360 مدیرمسوول و سردبیر مجله IRANIAN JOURNAL Of PUBLIC HEALTH و سردبیر مجله کودکان استثنایی و مجله اخلاق در علوم و فناوری و چند مجله علمی دیگر است و در سال 1369 جایزه علمی جشنواره بینالمللی خوارزمی و در سالهای 1378 و 1382 لوح افتخار و جایزه علمی جشنواره ابن سینا به وی اهدا شد.
کارنامه علمی درخشان استاد
کارشناس رسمی رشته ژنتیک انسانی، سازمان جهانی بعداشت، ژنو (1355 تاکنون)
عضو کمیته «اخلاق در ژنتیک پزشکی» سازمان جهانی بهداشت، ژنو (1373 تا 1380)
عضو پیوسته و دائمی فرهنگستان علوم جهان سوم، تریست، ایتالیا (از 1375)
عضو کمیته ملی «اخلاق زیستی» کمیسیون ملی یونسکو ـ ایران (1382 تاکنون)
عضو پیوسته و دائمی فرهنگستان علوم پزشکی ایران، تهران (از 1385)
استاد مدعو، مرکز کودکان معلول ذهنی، دانشگاه مونیخ، آلمان (1369 تا 1370)
کاشف گونهای جدید از ترانسفزین ایران (1367)
کاشف یک بیماری جدید ژنتیکی «مولتیپل سینوستوزیس شدید» در یک دودمان ایرانی (1378)
مجری طرح کشوری بررسی فراوانی ژنهای کانکسین 26 و پژواکین در کودکان ناشنوا، در اقوام مختلف ایرانی (از 1381 تاکنون)
دبیر انجمن ژنتیک ایران (1353 تا 1360)
موسس و رئیس انجمن تالاسمی ایران (1365 تا 1369)
دبیر انجمن بهداشت ایران (1366 تا 1380)
عضو موسس و هیات مدیره انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری (1384 تاکنون)
عضو گروه 4 نفری نگارندگان «واژهنامه زیستشناسی» (انگلیسی، فارسی) حدود 20 هزار واژه (1360 تا 1369)
عضو گروه 5 نفری نگارندگان «واژهنامه 5 زبان زنده زیستشناسی» (انگلیسی، فارسی، آلمانی، فرانسه، اسپانیایی) (1372 تا 1380)
فرزانه صدقی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر