در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
فیلمنامه
تقریبا هر کسی که تعدادی فیلم خوب در زندگیاش دیده است، میداند هر فیلم خوبی الزاما قصهای خوب دارد. قصه خوب هم آن نیست که پرماجرا یا مبهوتکننده باشد. در واقع مهارت فیلمنامهنویس است که میتواند قصهای را در قالب یک فیلمنامه بریزد و مهمترین قاعده و اصل یک اثر قابل توجه را بنیان گذارد. فیلمنامه ورود آقایان ممنوع، نوشته پیمان قاسمخانی است؛ کسی که پیش از این هم استعداد و هنر خود را در نگارش کمدیهای سینما و تلویزیون ایران نشان داده و پس از سالها، با این فیلم بار دیگر به سینما بازگشته است. ما در این مختصر فقط میخواهیم به 3 نکته پیشرفت ماجرا، شخصیتپردازی و دیالوگنویسی بپردازیم. در بخش اول، مهمترین نکته این است که چگونه میتوان به تماشاگر یک فیلم درباره قصه و آدمها اطلاعرسانی کرد. در این فیلم، نویسنده با نمایش یک وضعیت غیرعادی از یک مدرسه و مدیر خلوضعش که اجازه نمیدهد هیچ مردی به وارد مدرسه شود، خود به خود در حال ایجاد ذهنیتی در تماشاگر است که حدس بزند این روند تا کی ادامه خواهد یافت. اتفاق مهم در همان دقایق ابتدایی میافتد و متوجه میشویم یکی از آموزگاران در آستانه کنکور، قادر به ادامه فعالیتش نیست و حالا مدیر مردستیز مجبور است از اصول خودش تخطی کند و حضور یک آموزگار مرد را بپذیرد. این بهترین مدخل برای ورود به یک کمدیرمانتیک عامهپسند است. همچنان که میدانید در فیلمهایی از این دست، غالبا دوستی و عشق میان دو فرد ناهمگون ایجاد میشود؛ بنابراین تماشاگر حق دارد برای شخصیتها چنین سرنوشتی را انتظار داشته باشد، اما آنها که ورود آقایان ممنوع را دیدهاند خوب میدانند اواخر فیلمنامه، نویسنده طی یک پیچ عجیب و غافلگیرکننده، قصه را به سمتوسوی دیگری میبرد که کمتر کسی پیشبینیاش را میکند. از نظر شخصیتپردازی، این فیلم یک نمونه خوب است. خوب از این نظر که با سادهترین ترفندها، شخصیتها را به تماشاگرش معرفی میکند. هرکدام از آدمهای اصلی، یک ویژگی برجسته دارند. مثلا مدیر قاطع است، معلم متزلزل، بچهها باهوش و زیرکند و دکتر رند و بیحیاست. این ویژگیهای غالب، نقش بسیار تعیینکنندهای در موقعیتهای آتی دارند. مدیر قربانی همان قاطعیتش میشود، معلم جسارت پیدا میکند، بچهها یاد میگیرند که چگونه میتوان موانع را از پیشرو برداشت و دکتر هم رفتهرفته با این واقعیت مواجه میشود که رندی و بیحیاییاش همیشه نمیتواند او را ممتازتر از بقیه نشان دهد. بازی با این ایدهها، یکی از اصلیترین درونمایههای فیلمنامه ورود آقایان ممنوع است.
اما درباره دیالوگنویسی فیلم باید به این مختصر اکتفا کرد که اولا جنس حرف زدن آدمها بر اساس سواد، میزان شعور، طبقه و قشرشان است و دوم اینکه نوع جملهها و تکهپرانیهایشان کاملا در خدمت دو ویژگی قبلی فیلمنامه است؛ یعنی هم کمک میکند به پیشرفت ماجرا و هم برخاسته از شخصیتشان و کاملا منطبق با آن است.
کارگردانی
حالا پس از دیدن فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» و سریال «مسافران» و فیلم «پسر آدم، دختر حوا» میتوان گفت رامبد جوان در عرصه کارگردانی به حدی از رشد دست یافته که فیلمی در اندازه ورود آقایان ممنوع بسازد. یکی از خصوصیات قابل اشاره جوان در کارگردانی، هدایت دقیق بازیگرانش است. در فیلمها و سریالهای او کمتر دیدهایم بازیگران اجراهای ضعیفی داشته باشند و شاید دلیل اصلیاش برگردد به اینکه او خود بازیگری باتجربه است. البته درباره بازی بازیگران در بخش بعدی خواهیم نوشت، چون این فیلم هم از نظر جوایزی که در جشنواره گرفت و هم از نظر منتقدان، بازیهای قدرتمندی دارد.
رامبد جوان تاکنون بیشتر زمان حرفهایش را روی کارهای کمدی گذاشته است و اساسا به عنوان یک کمدیساز نامآشنا شناخته میشود. کمدی هم امکان میدهد اوبا تماشاگران بیشتر ارتباط داشته باشد و زمینهای است برای اینکه در حوزه تخصصیاش فعالیت کند. در این مدت، برخی بر این عقیده بودند که کمدیساز بودن رامبد جوان، نوعی توقف در مسیر حرفهایش است و بهتر است او گونههای دیگر سینمایی را امتحان کند. البته این حرف چندان اعتباری ندارد، زیرا فیلمسازان بزرگی مانند بلیک ادواردز یا وودی آلن بوده و هستند که ارج و اعتبارشان را از کمدی به دست آوردهاند. شاید بهتر باشد این جمله را چنین بگوییم که خوب است رامبد جوان گونههای دیگر کمدیسازی را هم تجربه کند. کمدی ژانر گستردهای است که زیرگونههای فراوانی دارد و حالا که جوان مسیر روبهرشدی را در کارنامهاش طی میکند، با خیال آسودهتری میتواند به شیوههای دیگر کمدی نیز نزدیک شود. برگردیم به فیلم و ببینیم جوان در موفقیت ورود آقایان ممنوع، چقدر سهم داشته است. اول از همه باید از تبحر و مهارت او در کارگردانی صحنههای شلوغ یاد کرد. بردن دوربین به داخل یک مدرسه و هدایت همه بازیگران و نابازیگران حاضر در صحنه، واقعا کار دشواری است که جوان خوب از عهده آن برآمده است. همچنین باید از وسواس او در انتخاب لوکیشنها گفت که برخلاف روال رایج سینمای ایران، مثلا برای نشان دادن یک بیمارستان به سادهترین مکانها متوسل نمیشود و لوکیشنی دقیق را انتخاب میکند تا فیلمش هر چه باورپذیرتر از کار درآید.
بازیگران
کمتر کسی فکر میکرد رامبد جوان نقش اصلی فیلمش را به ویشکا آسایش بسپارد. این بازیگر که زمانی به خاطر حضورش در سریال داوود میرباقری مطرح شد، پس از آن دیگر نتوانست قابلیتهای خود را در سینما به نمایش بگذارد و بیشتر فیلمها و سریالهایش را آثاری ضعیف و دمدستی تشکیل دادند. اما انتخاب او، هم به دلیل خصوصیات ظاهری و فیزیکیاش و هم براساس شناخت رامبد جوان از قابلیتهای بازیگریش کمک بسیاری به جذابیت نقش مدیر کرد. او در بیشتر دقایق فیلم زیر گریم سنگین، بازی موفقی از خود به نمایش میگذارد و با تجربه کمی که در ایفای نقشهای کمدی دارد، جلوی بازیگر کارکشتهای مثل رضا عطاران کم نمیآورد و پابهپای او تا پایان فیلم پیش میرود.
عطاران هم در عرصه کمدی به درجهای از آگاهی رسیده که کمتر از اینها را از او انتظار نداشته باشیم. در کنار اینها بازیگران مکمل فیلم هم با وجود زمان محدودشان، نقشآفرینیهای قابل قبولی دارند. مانی حقیقی، پگاه آهنگرانی، ستاره پسیانی، بهاره رهنما و... برای نقشهایی که ایفا میکنند، بهترین انتخاب بودهاند.
لیلا خراط
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: