گاوریلو پرنسیپ و همدستانش از صرب های بوسنی و هرزگوین بودند که توسط سرهنگ دیمیتریویچ رییس سرویس های اطلاعاتی صربستان برای انجام این سوءقصد تحریک شده بودند.
بوسنی و هرزگوین ایالت سابق عثمانی تحت قیمومت امپراتوری اتریش درآمده و در سال 1908 میلادی رسما به خاک امپراتوری منضم شده بود.
صربستان به نام همبستگی اسلاوهای جنوبی ادعای مالکیت بر بوسنی و هرزگوین را داشت.
سرهنگ دیمیتریویچ رییس سرویس های اطلاعاتی صربستان در بلگراد یک سازمان مخفی تروریستی به نام «دست سیاه» را ایجاد کرده بود. این سازمان خواستار ادغام تمام سرزمین های اسلاوهای جنوبی در صربستان بود.
این سازمان به جذب ملی گرایان جوان از قبیل گاوریلو پرنسیپ پرداخته و با دادن اطلاعات و امکانات به آنها این جوانان را تشویق به اقدامات تروریستی می کرد.
گاوریلو پرنسیپ و 5 نفر همدستش پس از اطلاع از سفر ولیعهد اتریش به سارایوو موقعیت را برای ضربه زدن به امپراتور سالخورده اتریش فرانتز ژوزف اول که 84 سال داشت ، مناسب دیدند.
در بامداد روز 28 ژوئن ابتدا یک بمب به سوی خودروی حامل آرشیدوک فرانتز فردیناند و همسرش در یکی از خیابان های شهر سارایوو پرتاب شد و یک افسر همراه آنها بر اثر انفجار مجروح گردید.
اندکی پس از این حادثه آرشیدوک و همسرش برای جویا شدن از وضع سلامتی این افسر بسوی بیمارستان حرکت کردند ، اما راننده در انتخاب مسیر اشتباه کرد و وارد یک کوچه شد و سر یک پیچ از سرعت خود کاست.
گاوریلو پرنسیپ که در آن نزدیکی حضور داشت با سلاح کمری از فاصله ای بسیار نزدیک 2 گلوله به سوی خودرو شلیک کرد.
دوشس سوفیا دوهوئنبرگ ، همسر فردیناند درجا کشته شد و خود او نیز به فاصله 10 دقیقه بر اثر جراحات درگذشت. گاوریلو و دیگر همدستانش دستگیر شدند.در روز 2 ژوییه سال 1914 میلادی 3 نفر از آنها اعتراف کردند سلاح ها را توسط گاردهای مرزی صربستان دریافت کرده اند.
دربار وین از صربستان خواست مسببین این سوءقصد مجازات شده و مقامات امپراتوری اتریش - مجارستان برای تحقیق عازم صربستان شدند. اما صربستان که از حمایت امپراتوری روسیه برخوردار بود ، درخواست دربار وین را رد کرد.
به این ترتیب ، در روز 28 ژوئن سال 1914 میلادی آرشیدوک فرانتز فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان و همسرش دوشس سوفیا دوهوئنبرگ در شهر سارایوو توسط یک تروریست صرب به قتل می رسند.
صربستان درخواست منطقی دربار وین برای تحقیقات مستقل در مورد این حادثه را به پشت گرمی روسیه نمی پذیرد.
در واقع نیکلای دوم تزار روسیه که با ناآرامی ها و آشوب های داخلی در امپراتوری اش مواجه بود تمایل داشت با به راه انداختن یک جنگ افکار عمومی کشور را به جنگ معطوف کرده و به آشوب های داخلی خاتمه دهد.
اما نیکلای دوم نمی دانست نه تنها قاره اروپا با جنگی که جنگ جهانی اول نام گرفت به خاک و خون کشیده خواهد شد و روسیه در این جنگ به سختی شکست خواهد خورد ، بلکه قبل از خاتمه جنگ بر اثر انقلاب روسیه تاج و تخت سلطنت را از دست داده و سلسله رومانف ها منقرض خواهد شد.
بهرام افتخاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد