کاوش

برنامه های آموزشی بسترهای هدفمند تربیتی ندارند
کد خبر: ۴۰۷۳
مشاور سابق وزیر آموزش و پرورش و کارشناس برنامه ریزی تربیتی نزدیک به صد درصد وقت فعال دانش آموزان در تمامی مقاطع تحصیلی ، منحصرا در اشغال برنامه ریزی های آموزشی است و اگر به این حقیقت غیرقابل انکار پی برده باشیم که تعلیم عین تربیت است ، پس باید بپذیریم که تربیت منحصرا در اختیار نظام آموزشی قرار دارد و این در حالی است که نظام آموزشی دارای اهداف تربیتی مرحله بندی شده و بودجه بندی شده و قابل ارزشیابی نیست و این بی برنامگی و خلا تربیتی در نظام آموزشی ، از دوران حکومت طاغوت به جمهوری اسلامی منتقل شده است . با کمال تاسف ، هم اکنون نیز به رغم گذشت بیش از22 سال از استقرار جمهوری اسلامی ، طراحان محترم حذف یا ادغام امور تربیتی نتوانسته اند نظام آموزشی را به گونه ای ساماندهی کنند که برنامه های آموزشی در بسترهای هدفمند تربیتی و دارای اهداف تفصیلی و رفتاری تربیتی اجرا شود تا نتایج تربیتی درپی داشته باشد.شگفت آور آن که طراحان محترم ادغام یا حذف امور تربیتی ، تنها مبنای علمی خود را در این طرح جدا نبودن تعلیم از تربیت اعلام کرده و با هدف پیوند تعلیم با تربیت ، چنین طرحی را ارائه می کنند! این در حالی است که نظام آموزشی را بدون تبیین اهداف تربیتی رها کرده اند و برای پیوند دادن تعلیم با تربیت ، سراغ امور تربیتی آمده اند! انتخاب این روش حکایت از آن دارد که اولا آقایان به عمق معنی جدا نبودن تعلیم از تربیت پی نبرده اند؛ زیرا اگر تعلیم را از تربیت غیرقابل انفکاک می دانستند، هرگز به ادغام امور تربیتی در نظام آموزشی نمی اندیشیدند تا تعلیم را به تربیت بچسبانند و ثانیا این طرح حکایت از آن دارد که قبل از ارائه این طرح ، تعلیم از تربیت جدا تصور می شده است و لذا این طرح به عنوان حلال مشکل ارائه شده است.ضعف علمی و کارشناسی در این طرح ، تا حدی است که گویا طراحان محترم توجه نکرده اند، تعلیم همان تربیت است و تربیت نتیجه تعلیم است ؛ تربیت ، برنامه ای جدا از تعلیم نیست تا آن را در تعلیم ادغام کنند و این حکایت از آن دارد که اساسا نه تنها به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی ، بلکه به مفهومی که مورد اتفاق تمامی مکاتب تربیتی جهان است ، توجهی نشده است . آیا در میان تمامی فرهیختگان و متخصصان تعلیم و تربیت در ایران اسلامی و یا در سطح جهان ، دانشمندی را سراغ دارید که ادعا کند نظام آموزشی و برنامه های آموزشی که صددرصد وقت مفید دانش آموزان را اشغال می کند، دارای نتایج تربیتی نیست ؛ و آیا منطق علمی و کارشناسی اجازه می دهد که برای ایجاد بار وسیع تربیتی در نظام آموزشی ، نهادی را که تنها برای اوقات اندک فراغت دانشآموزان برنامه ریزی میکند، در نظام آموزشی ادغام کرد؛ضعف علمی و کارشناسی در این طرح تا حدی است که ادعا می شود به وسیله مشارکت دادن سایر نیروهای آموزشی در برنامه های امور تربیتی ، می خواهند تمامی نیروهای آموزشی را تربیتی کنند و در امر تربیت مشارکت دهند!در این ادعا3 ضعف مهم علمی و کارشناسی تربیتی وجود دارد:اول آن که برای تربیتی کردن نیروهای آموزشی و مشارکت دادن ایشان در برنامه های تربیتی ، به جای آن که برنامه های آموزشی را دارای اهداف تربیتی و اهداف تفصیلی و اهداف رفتاری از نظر تربیتی کنند و با کلاسهای توجیهی نیروهای آموزشی را متوجه اهداف تربیتی و نتایج تربیتی دروس خود و کلاسهای خود نمایند، به سراغ امور تربیتی رفته اند و به این وسیله دچار انحراف و اشتباه بسیار خطرناکی شده اند؛ زیرا با این اشتباه از یک طرف امور تربیتی از بین خواهد رفت و از طرف دیگر نظام آموزشی نیز علی رغم اشغال بیشترین فرصت کلاس و مدرسه ، همچنان از تربیت نوجوانان و جوانان دانشآموز ناتوان خواهد ماند.دوم آن که با ارائه طرح ادغام امور تربیتی و ادعای مشارکت دادن نیروهای آموزشی در برنامه های امور تربیتی ، عملا اعتراف شده است که تربیت را در برنامه های امور تربیتی منحصر می دانند و این نیز حاکی از ضعف شدید علمی و کارشناسی و آگاه نبودن به فلسفه تعلیم و تربیت و برنامه ریزیهای تربیتی است.سوم آن که گفته می شود چون تربیت در معاونت پرورشی با امور تربیتی منحصر نیست ، یعنی نباید باشد، پس باید معاونت پرورشی حذف و اجرای برنامه های امور تربیتی بین نیروهای آموزشی توزیع شود.مبنای ضعف کارشناسی در این استدلال آن است که به نظر طراحان چنین رسیده است که فقط برنامه های امور تربیتی دارای بار تربیتی است ، چون نام تربیتی دارد؛ ولی دروس آموزشی نمی تواند تربیتی باشد و لذا چنین نتیجه گرفته اند که باید اجرای برنامه های امور تربیتی در بین نیروهای آموزشی توزیع شود تا تربیت از انحصار معاونت پرورشی یا امور تربیتی خارج شود.در حالی که حقیقت موجود، عکس این ادعا را نشان می دهد و آن حقیقت این است که چون تمام وقت دانش آموزان در اختیار نظام آموزشی است ، پس تربیت در انحصار نظام آموزشی است ؛ لذا اگر دروس آموزشی دارای هدف تربیتی و بار تربیتی شوند، می توانند بهترین زمینه ها را برای تربیت اسلامی و الهی و انقلابی دانشآموزان ایجاد کنند.آنچه که موجب طراحی و تاسیس مرحله اول نهاد امور تربیتی به دستور شهید رجایی شد، همین نکته بود که چون تمامی وقت دانش آموز توسط نظام آموزشی اشغال شده بود، در حقیقت تربیت به انحصار نظام آموزشی درآمده بود؛ ولی چون در عین حال نمی توانست نتایج تربیتی برنامه های آموزشی و درسی خود را تبیین و هدفمند و بودجه بندی کند، ما مجبور شدیم که امور تربیتی را تاسیس کنیم . ضمنا چون هیچ فرصتی در برنامه ریزی رسمی مدرسه برای اجرای برنامه های تربیتی نبود، مجبور شدیم که در بیرون از اوقات رسمی و در فرصت اندک اوقات فراغت و تفریح دانش آموزان ، برنامه ریزی کنیم و با طراحی مرحله اول برنامه های امور تربیتی ، به اصلاح و تکمیل نظام آموزشی بپردازیم ؛ و تربیت را از انحصار نظام آموزشی که دارای اهداف معرفی شده و کور تربیتی بود، درآوریم و متوجه اهداف روشن تربیتی کنیم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها