ذی‌الحجه 1308 هـ.ق (1891 م)‌ یک رویداد مهم در تاریخ معاصر سیاسی ایران شکل گرفت. این رخداد از آن جهت اهمیت دارد که مبنای تحولات عمده دیگر در ایران شد. به این معنا که: ایرانیان را به یک حس خودباوری و بیداری رساند و اندیشه هر فرد آزادیخواهی را به سمت و سوی استقلال سیاسی و آگاهی نسبت به سرنوشت خود سوق داد.
کد خبر: ۴۰۵۹۶۲

در این سال و در پی ناکامی انگلستان مبنی بر گرفتن حق امتیاز رویتر از ناصرالدین‌شاه، با ایجاد تغییر در مشی سیاسی خود یک بار دیگر برای کسب امتیاز اقتصادی در ایران اقدام کرد و این بار علاوه بر گمرکات و راه‌آهن حق بهره‌برداری از توتون و تنباکوی ایران به مدت 60 سال به بریتانیا واگذار می‌شد و این یعنی محو و نابودی استقلال سیاسی و اقتصادی ایران و پایمال شدن هویت ایرانیان. لیکن واکنش علما،‌ روشنفکران، مردم و تجار بازار، اندیشه استعمار را برای چپاول منافع ملی و هویت فرهنگی و اندیشه‌های استقلال‌طلبانه ایرانی، ‌ناکام گذارد.

استعمار خارجی

ایران دوره قاجار در صحنه سیاست خارجی و بین‌المللی، عرصه رقابت قدرت‌های استعماری وقت، روسیه تزاری، بریتانیا و بعدها آلمان به عنوان نیروی سوم بود به طوری که آنها هرچه می‌خواستند، انجام می‌دادند. بریتانیا اندیشه توسعه‌طلبانه ملکه ویکتوریا را به مرحله عمل درمی‌آورد که بر مبنای آن خورشید در وسعت قلمروی بریتانیا غروب نمی‌کرد. روسیه تزاری نیز اندیشه‌های پطر کبیر را مبنی بر دسترسی به آب‌های گرم خلیج‌فارس پی می‌گرفت. این دو اندیشه استعماری کاملا در تضاد با یکدیگر بود به این معنا که: بریتانیا هرگز به روسیه اجازه نمی‌داد که به خلیج‌فارس و نزدیکی مرزهای هند ـ‌ شریان حیاتی بریتانیا ـ‌ دسترسی پیدا کند. روسیه نیز نمی‌توانست بپذیرد که رقیب دیرینه‌اش در ایران یکه‌تاز باشد، بنابراین در یک سیاست همسو، بریتانیا و روسیه همواره خواهان یک ایران ضعیف و عقب‌مانده بودند. لیکن چنان‌که در تحلیل عوامل داخلی خواهیم دید،‌ قشر آگاه و روشنفکر ایرانی هرگز این وضعیت را تحمل نمی‌کرد و نسبت به این وضعیت واکنش نشان داد. استعمار کهنه (Colonialism) نیز که در فرهنگ اصطلاحات سیاسی، حضور مستقیم کشور استعماری را در سرزمین مستعمره تداعی می‌کند، به این امر بیشتر دامن می‌زد. البته و خوشبختانه ایران برخلاف سایر کشورها هیچ‌گاه به معنای واقعی کلمه مستعمره نشد.

افزون بر این استعمار روسیه و انگلستان هویت فرهنگی و تاریخی ایرانیان را که به عنوان مردمانی صاحب تمدن و اندیشه و آزادیخواه و خواهان ترقی و پیشرفت، شهرت داشتند، نشانه رفته بود. زیرا هویت ایرانیان در این سال‌ها بر مبنای تاریخ گذشته‌شان تعریف می‌شد که پس از مغول در سده‌های اخیر و در نتیجه تحولات فوق و اوضاع نابسامان داخلی لگدمال شده بود. پس یک عامل مهم دیگر در شکل‌گیری جنبش‌های ایرانی مرتبط با استعمار، احیای هویت تاریخی از دست رفته مردم توسط استعمار در خارج و استبداد داخلی بود. اندیشه‌ای که به شکل‌گیری تحرکات سیاسی و اجتماعی ایران منجر شد و با تفکرات تاریخی ایرانیان پیوند خورد. ایرانی که سرخورده از آنچه به سرنوشت او می‌گذشت، ‌شده بود.

استبداد داخلی

استبداد حکومتی به علاوه جهل و فقر و بی‌کفایتی زمامداران عصر قاجار زمینه را برای یورش همه‌جانبه استعمارگران فراهم ساخته بود. از آن گذشته در چنین فضایی هرگونه اندیشه یا عقیده‌ای که با رویکرد ترقی‌خواهانه، که بر مبنای آن حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی و در سطح کلان توسعه و پیشرفت ایران را از سوی اندیشمندان حوزه سیاست و اجتماع یا احزاب و گروه‌های سیاسی ابراز می‌شد، در نطفه خفه می‌شد. زمانی که شخص ناصرالدین‌شاه در یک شب افزون بر 30 نفر از اندیشمندان و صاحبان رای را در چاهی ریخت و همه را نابود ساخت دیگر آیا جایی برای اندیشه و عقیده باقی می‌ماند؟

در نتیجه جامعه به خرمنی از باروت شباهت داشت که هر آن انتظار جرقه‌ای را می‌کشید. از این دیدگاه جنبش تنباکو نقش همین جرقه را ایفا کرد که بر خرمن استبداد حکومتی داخلی و ترفندهای استعماری خرد در جامعه راکد و رخوت‌زده ایران شور و هیجانی ایجاد کرد که همه قشرهای اجتماعی و احزاب را به واکنش وادار ساخت. پس در واقعه رژی، نقش علما، تجار و بازار، روشنفکران، طبقات مردم و حتی برخی از درباریان و رجال سیاسی وقت به طور توامان قابل بررسی است. نه این که صرفا یک گروه یا قشر خاصی را در این قضیه دخیل بدانیم زیرا در این صورت اولا نقش تاثیرگذار و احساسات پاک و میهن‌پرستارانه رجال و روشنفکران ایران و حتی افرادی را که ممکن است نام آنها از تاریخ واقعه حذف شده باشد نادیده گرفته‌ایم و دوم این که تحلیل ما از واقعه تاریخی یک تحلیل علمی نخواهد بود، بلکه همانند تکرار نوشته‌های موجود در این زمینه یک‌جانبه‌نگر و مغرضانه است. البته هیچ‌کس نقش محوری علما وقت بویژه شیخ فضل‌الله نوری، آشتیانی و میرزای شیرازی را در واقعه رژی نمی‌تواند و نباید نادیده بگیرد. علمای وقت اعلان خطر کرده، مردم، احزاب، گروه‌‌های سیاسی، اندیشمندان و... را همراهی کردند و سرانجام آیت‌الله میرزا حسن شیرازی حکم تاریخی خود را به این مضمون که: «الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان حرام و در حکم محاربه با امام زمان است.»1 صادر کرد و فتوا داد که اجرای آن بر همگان واجب است و تاثیر زودهنگام آن را شاهد بودیم. لیکن موفقیت‌آمیز بودن حکم و فراگیر آن علل عمده‌ای داشت از جمله پایگاه و محبوبیتی که علما نزد مردم داشتند. برای فهم بهتر این قضیه ما ناچاریم بحثی را در زمینه تاریخ مبارزات علمای شیعه بگشاییم، زیرا در حکم بویژه تاکید بر محاربه با ولی عصر زمان شده است و این نزد مردم و متفکران ایران که اکثر آنها را تشیع تشکیل می‌دهد بسیار مهم و قابل تامل است.

مبارزه علما و فقها به عنوان یکی از قشرهای اجتماعی ایران و در نقش پیشوایان دینی و مذهبی از زمانی آغاز شد که در کنار سایر اقشار و طبقات جامعه ایرانی که نام بردیم در مورد علل و انگیزه‌های عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی ایران اندیشیدند. منتها بحث این است که محوریت مبارزه علما دلیل بر این نیست که اقشار دیگر جامعه ایرانی نسبت به این موضوع مهم بی‌اعتنا بوده و عکس‌‌العمل نشان نداده‌اند، بلکه برعکس، این پرسش بود که ذهن هر ایرانی اندیشمند و آزادیخواه را به خود مشغول کرده بود. ما فراموش نمی‌کنیم که عباس میرزای قاجار که به هر حال فردی بود که در بدنه نظام و سیستم سیاسی و حکومتی جای داشت، اولین اعتراض را نسبت به علل عقب‌ماندگی ایران در برابر هیات مستشاران غربی که به ایران آمده بودند تا زمینه‌های به اصطلاح توسعه ایجاد کنند، مطرح ساخت و متعاقب آن مردان بزرگی این اندیشه را توسعه دادند. علما نیز همواره این خطر را برای ایران درک کردند. به عبارت دیگر علما و فقهای واقعی که اتفاقا به نیروی علم و عقل و اندیشه مجهز و در پیشرفت جوامع به عنوان یک ابزار اساسی معتقد بودند، در برابر این تز غربی که بیان می‌کرد: «عدم پیشرفت کشورهای اسلامی، به علت پایبندی و پیروی آنها از قوانین و ارزش‌های دینی شرع اسلام است» واکنش نشان دادند. بر مبنای این اندیشه، اسلام و پیروان آن کهنه‌پرست، مخالف ترقی و آزادی، نوگرایی و تحول قلمداد می‌شدند. یکی از پیشگامان این تفکر که اسلام را احیا کرد و دنباله‌رو اندیشه تجدد فکر دینی بود و نقش عمده‌ای را هم در بیداری ایرانیان ایفا کرد، سیدجمال‌الدین اسدآبادی بود.

سیدجمال اندیشه بازگشت به اسلام اصیل (سلف صالح)‌ را در کنار نوگرایی و تجدید نظر در روش‌ها برای ترقی و توسعه، مطابق زمان را ترویج می‌کرد، اما اقدامات وی شتابزده بود و راه به جایی نبرد. به عبارتی افراط و تفریط اندیشه‌های او را ناکام گذارد. بنابراین علمای ایران به پروسه تاریخی و مبارزاتی مردم و اندیشمندان و احزاب علیه استعمار وارد شدند. حاصل این مبارزات در نهضت‌های مهمی چون جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت و بعدها در نهضت ملی شدن صنعت نفت متجلی شد.

ویژگی دیگر مبارزه علما این بود که اکثریت آنها به طبقه فقیر و تهیدست جامعه ایرانی تعلق داشتند که در زمان جنبش تنباکو و به طور کلی دوره قاجاریه اکثریت مردم ایران را به خود اختصاص می‌داد. از این‌رو علما درد و احساس مردم را درک و لمس می‌کردند و به عنوان پناهگاه مردم به شمار می‌آمدند. افزون بر این علما و فقهای شیعه برخلاف اهل سنت، از سیستم سیاسی داخلی و حکومت و استعمار خارجی استقلال داشتند و خارج از بدنه حکومت عمل می‌کردند. به بیان دیگر استقلال سیاسی و فکری علما، آزادیخواهان و احزاب از سیستم و نظام سیاسی وقت به معنای عدم مشروعیت آن سیستم بوده است زیرا در ساختار سیاسی و حکومتی ایران، گروه‌های اخیر، پادشاه را نامشروع و غاصب حکومت قلمداد می‌کردند.2

ویژگی سوم که موجب شد علما و گروه‌ها در سیر مبارزاتی‌شان موفق عمل کنند، اعتقاد به درست بودن مبارزه فراغت خیال و برای علما باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه ایرانی بود که منجر به رشد و بالندگی مردم و علما و گروه‌ها و به ثمر رسیدن مبارزاتشان شده بود، همانند جنبش تنباکو که یک کامیابی بزرگ برای مبارزان محسوب می‌شود. از این رو استقلال فکری و سیاسی از طبقه حاکم و نیروی خارجی موجب شد که این دو جریان به عنوان موانع اصلی رشد و بیداری و توسعه‌یافتگی و اندیشه ایرانی، در مواجهه با مردم و علما و سرکوبی تفکر و پروسه توسعه‌یافتگی ایران، راه به جایی نبرند.3

تحلیل‌ها و پیامدها:

پیرامون واقعه رژی (جنبش تنباکو)‌ تحلیل‌های گوناگونی صورت گرفته و هر یک از دیدگاه خاصی به آن نگریسته‌اند. پاره‌ای از تحلیلگران نقش دین و مذهب و علما را در شکل‌گیری و موفقیت آن، محوری دانسته‌اند و برخی دیگر نقش تجار و بازاریان و گروهی نیز محوریت جنبش را به روشنفکران و تحصیلکردگان وقت داده‌اند. البته نقش هیچ کدام از دسته‌های فوق را نمی‌توان انکار کرد از طرفی هم نقش عمده و اصلی را نمی‌توان به یک جریان خاص داد بلکه همه اقشار ایرانی کم و بیش در مسیر تکاملی جنبش از پایه تا پیروزی نقش داشته‌اند. روشنفکران با تاثیرپذیری از تحولات سیاسی و علمی رخ داده در غرب به عمق فاجعه عقب‌ماندگی ایران پی برده بودند و خواستار برقراری قانون و عدالتخانه بودند. تجار هم که طبقه متحول اما سنتی و مذهبی بودند نسبت به مسخ ارزش‌ها و هر آنچه که منافع اقتصادی کشور و بازار را تهدید می‌کرد واکنش نشان می‌دادند و در این راستا از متفکرانی همانند سیدجمال‌الدین اسدآبادی‌ و علمای بزرگ وقت حمایت همه‌جانبه مالی و... انجام می‌دادند. علما همچنان که به تفصیل گفتیم در تاریخ معاصر سیاسی ایران همواره در صحنه بوده‌اند. پیروان نظریه‌ای که معتقد به نقش اسلام و تشیع و علما هستند و معتقدند: «در این تردیدی نیست که تجار یک پای عمده قضیه قیام تنباکو بودند لیکن ماهیت و هویت حرفه‌ای و فرهنگی تجار که از منافع شخصی یا گروهی آنها مایه می‌گرفت، هرگز کارایی راه‌اندازی را در جامعه نداشت... باید یک چیزی می‌بود که جامعه را می‌لرزاند و تار و پود گسسته طبقات و گروه‌ها را به هم جوش می‌داد و آنها را برای قیام یکپارچه می‌کرد و آن نبود مگر اسلام و خاصه شیعه که در متن و بطن خود آرمان ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری داشت...».4‌ گروهی هم که مبنای تحلیل‌شان بر نقش محوری تجار است عقیده دارند: «رهبری نهضت در اصل به عهده تجار بوده و علما به‌آن کشانده شدند.

بررسی اسناد در مسیر حوادث از تهران گرفته تا شیراز، تبریز، اصفهان و مشهد بی‌چون چرا روشن می‌کند که اقدام منظم تجاری علت فاعلی حرکت بر علیه دستگاه رژی بود...». 5‌ یک برداشت دیگر از امتیاز رژی هم موفقیت آن را به رقابت‌های استعماری روسیه و انگلستان در ایران نسبت داده و دخالت روس‌ها در شورش همگانی علیه امتیازی که روسیه را از بریتانیا عقب می‌انداخت در پیروزی آن موثر می‌‌داند.6

و سرانجام سر دنیس رایت (Sir.Denis Right) دیپلمات برجسته انگلیس، امتیاز تنباکو را دارای آثار و نتایج شوم و تلخ برای انگلستان و دربار ایران توصیف کرده و گفته است: «دسامبر 1981 م شاه در برابر افکار عمومی تسلیم شد و امتیاز را لغو کرد و به این ترتیب لطمه بزرگی به حیثیت بریتانیا وارد آمد و در مقابل بر اعتبار روسیه افزود. به یک تعبیر لغو امتیاز تنباکو برای ایرانیان سرآغاز بیداری ملی بود. قبل از امتیاز تنباکو مردم تبریز، انگلیسی‌ها را دوست ایرانیان می‌پنداشتند، اما این رخداد احساسات مردم را علــیه انگلیس‌ها به سختی برانگیخت.»7

به طور کلی در جمع‌بندی بحث و صرف‌نظر از تئوری‌ها و تحلیل‌های فوق باید گفت: اندیشه ایرانی با یک پیوند به اندیشه تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام که همواره روبه ترقی و کمال و رهایی داشته و از استبداد و بی‌عدالتی و ظلم بیزار بود و در یک پروسه تاریخی در هر مقطع از تاریخ در برابر هر آنچه که این اندیشه و روح کمال‌خواهی ایران را به چالش کشیده پایداری کرده است، بدون شک این تفکر که ناشی از ذهن خلاق و قدرت تخیل و آفرینندگی ایرانیان بوده در قیام تنباکو یک بار دیگر و در عصری متفاوت و جدید خود را نشان می‌دهد و براستی در احیای تفکر و بیداری ایرانیان بسیار اساسی و کلیدی عمل کرد و اگر چنین قیام و جنبش‌های بعدی که مکمل آن بود، رخ نمی‌داد معلوم نبود بر سر اندیشه ایرانی و سرنوشت ایرانیان چه می‌آمد. فردای روز تحریم تنباکو همه قلیان‌ها شکسته شد، شور و شوق سراسر ایران را فرا گرفت و پایه‌های نظام نامشروع بشدت لرزید.8

قاسم آخته‌

پا‌نوشت‌ها:

1ـ متن فتوای میرزای شیرازی که تحولی عظیم را در ایران ایجاد کرد. ن.ک تاریخ دخانیه با وقایع تحریم تنباکو شیخ حسن اصفهانی به کوشش رسول جعفریان، ص 160. *2ـ برای آگاهی بیشتر در این زمینه ن.ک تحلیلی بر انقلاب اسلامی، منوچهر محمدی، ص 20.*3- Times News PaPer.Number27.Meh 1982.Reporter:Nikee.R.Kedi.*4 ـ قیام تنباکو. یعقوب آژند، نشر شکوفه، ص 162.*5ـ شورش بر امتیاز نامه رژی، فریدون آدمیت. ص 132.*6 ـ حیات یحیی، یحیی دولت‌آبادی، ص 106.*7ـ انگلیسی‌ها در میان ایرانیان، دنیس رایت. نشر امیرکبیر. ص 129.*8ـ بازتاب جنبش در شیراز پرشورتر از همه جا ذکر شده بخصوص در اثبات انتساب حکم به میرزای شیرازی وقایع اتفاقیه مجموعه گزارش‌های خفیه‌نویسان انگلیس. به کوشش سعیدی سیرجانی ص 393. برای آگاهی بیشتر از پیامدهای جنبش تنباکو در ایران ن.ک:ـ اولین مقاومت منفی در ایران. جنبش تنباکو. ابراهیم تیموری، ص 177.ـ تحریم تنباکو، محمدرضا زنجانی، ص 102.ـ تاریخ اقتصادی ایران. چارلز عیسوی. ترجمه یعقوب آژند، ص 17.ـ 3 سال در دربار ایران. دکتر فورویه فرانسوی، پزشک ناصرالدین‌شاه. ترجمه عباس اقبال آشتیانی، ص 323.ـ انقلاب ایران. ادوارد براون ترجمه احمد پژوه، ص 54.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها