در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
منطقه خاورمیانه بخصوص کشورهای عربی با تغییر و تحولات جدی در بحث حکومتهای خود مواجه شدهاند و در این میان برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای نیز به سهم خود سعی در تاثیرگذاری بر قضایا را دارند. در این تحولات موضع جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها را چگونه ارزیابی میکنید؟
از روزهای نخستین تحولات منطقه، مجلس شورای اسلامی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی پیگیر مسائل بود و از مسوولان ذیربط بخصوص وزیر امور خارجه و مدیران کل طی جلساتی دعوت به عمل آورد و مسائل منطقه را رصد کرد. با توجه به مصادف بودن این ایام با تعطیلات نسبتا طولانی آغاز سال نو تصمیم گرفتیم در این مقطع نیز تحولات را پیگیری کنیم و بر این اساس یک جلسه فوقالعاده را در هفته اول سال جدید در کمیسیون تشکیل دادیم که تعدادی از اعضای هیات رئیسه کمیسیون نیز در آن حضور داشتند و چند بیانیه هم منتشر کردند که از طریق رسانهها منعکس شد. اما باید تاکید کرد تحولات منطقه بسیار مهم و غیرقابل پیشبینی توسط همه محافل سیاسی جهان بود و لذا تحولات آن چیزی نبود که آمریکاییها و غربیها بتوانند آن را طراحی کنند یا حتی محافل سیاسی منطقه یا حکومت این کشورها نقشی در آن داشته باشند. در مصر تحولات حتی از نظر اخوانالمسلمین ـ که یکی از تشکلهای سیاسی مهم این کشور است ـ نیز قابل پیشبینی نبود و در مقابل پدیده کاملا جدیدی قرار گرفتند که متفاوت از آنچه بود که انتظار میرفت.
چرا تحولات فراتر از انتظار بود؟
به هر حال انتظار این بود که تحولات محدود و قابل پیشبینی باشد، اما با سرعت و گستردگیای که این تحولات از کشور تونس آغاز شد، حیرت همگانی را برانگیخت.
قطعا خودسوزی یک جوان در تونس نمیتوانست تاثیر جدی در ایجاد این تحولات داشته باشد، اما ما دیدیم که به سرعت مسائل بالا گرفت و جوامع مختلف شروع به خیزش علیه حکومتهای خودکامه کردند.
چرا خیزشی چنین گسترده و عمیق در این کشورها رخ داد؟
باید گفت این تحولات محصول چند دهه تحقیر ملی و اسلامی این کشورهاست. ملتی مانند مصر که زمانی در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی در دوران جمال عبدالناصر بود و جهان عرب را در ایجاد جبهه پایداری در مقابل صهیونیستها هدایت میکرد، بعد از تغییرات سیاسی ایجاد شده در زمان سادات و پذیرفتن کمپدیوید در مقابل رژیم صهیونیستی تسلیم شد و از اوج به فرود رسید و در درونش عزت و اقتدار فقط به یک خاطره و رویا تبدیل شد. در نتیجه مصر در شرایطی قرار گرفت که با همه وجود و به عنوان یک ملت بزرگ و اسلامی احساس تحقیر کرد.
این ملت میدید که صهیونیستها در کشورشان حضور دارند و مقدراتشان در اختیار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است، بر این مبنا مردم مصر حیثیت ملی خود را دچار تحقیر دیدند. مردم مصر دیدند که در حوادث تلخ غزه حکومت این کشور حاضر نشد به جمعیت مظلوم زن، کودک و پیر و جوان این شهر که در سختترین شرایط از لحاظ بهداشتی و مواد غذایی به سر میبردند، یاری برساند و دیدند که حکومت مصر آنقدر خویشتندار نبود که کانالهای زیرزمینی را تحمل کند تا حداقل مواد غذایی به مردم برسد و با فشار صهیونیستها احداث دیواری به عمق 20 تا 30 متر را در دل زمین پذیرفت تا همان جوی باریک کمک به مردم مظلوم غزه نیز متوقف شود. به هر حال این رفتار چیزی نبود که برای ملت بزرگ مصر قابل تحمل باشد به همین دلیل بود که پس از حادثه خودسوزی یک جوان در تونس و وقایع بعد آن که موجب شد حکومت دیکتاتوری چون بنعلی که کاملا تمکین از منافع آمریکاییها و رژیم صهیونیستی میکرد برکنار شود، شاهد تحولات جدی در مصر باشیم.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران را بر این رویدادها تا چه حد ارزیابی میکنید؟
ما دیدیم که حکومتهای دیکتاتور که شرایطی را همچون قبل از انقلاب اسلامی ایران داشتند با بیداری که در ملتهای آنها ایجاد شد، دست به خیزش و دگرگونی زدند و دورهای جدید را آغاز کردند. این که گفته میشود مجموعه تحولات متاثر از انقلاب اسلامی است سخن درستی است و ناشی از واقعیتهایی است که وجود داشته و با آن قابل مقایسه است. در جامعه ایران قبل از انقلاب، آمریکاییها حاکم بودند و نفت ایران توسط اسرائیل از کشور خارج میشد و تبدیل به بمبهایی میگشت که بر سر مسلمانان ریخته میشد، اما بعد از این که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد و نظام جمهوری اسلامی به حاکمیت رسید گام بعدی آمریکاییها این بود که چهره ناکارآمدی را از نظام ایران در دنیا به نمایش بگذارند و تاکید کنند که بعد از پیروزی انقلاب، مدیریت سیاسی جامعه دچار مشکل شده و به همین دلیل هم بود که جنگ را به ایران تحمیل کردند. ملتهای مصر، تونس، لیبی و... تمامی این قضایا و تحولات ایران را رویت کردند و متوجه شدند که ایران توانسته است در مقابل آمریکا بایستد و در طول این 30 سال روز به روز قدرتمندتر نیز شده است. ایران 8 سال جنگ را تحمل و مدیریت کرد و در عرصه اقتصادی، نظامی، خودکفایی و فناوریهای پیچیده دنیا از هستهای گرفته تا نانوتکنولوژی و فضا توانست به موفقیتهایی دست یابد و حتی پا در جای قدرتهای بزرگ بگذارد و همین امر توانست ایران را به الگویی برای مردم مسلمان منطقه تبدیل کند.
اگر تمام حرکات مسلمانان منطقه از شعارهای اللهاکبر تا نماز خواندن در خیابان و پذیرفتن فرهنگ شهادت را نگاه کنیم، میبینیم که تمام این رفتارها نشاتگرفته از قیام مردم ایران بوده و تمام حلقههای زنجیره موفقیت ملت ایران در مقابل رژیم ستمشاهی معیاری برای این مردم شده است.
البته حلقه مفقوده مردم منطقه رهبری است؛ امتیاز بزرگ ملت ایران حضور امام(ره) بود و ما میبینیم که این ملتها فاقد این مزیت هستند و به همین دلیل کار با مشکلات بیشتری جلو میرود، البته سعی میکنند یک نوع از رهبری جمعی را به صورت توافقی داشته باشند. باید به این ملتها برای رسیدن به این نقطه هم تبریک گفت چون برد با آنها بوده است و شکست از آن رژیم صهیونیستی، آمریکا و قدرتهایی بوده که با شگردهای مختلف در مقابل اسلام ایستاده و برای مقدرات این کشورها و منافع ملی آنها به ناحق تصمیمگیری میکردند.
در مورد تحولات منطقه 2 بحث مطرح میشود یکی بحث ریشه تحولات در کشورهای اسلامی و دیگری وضعیت حاصل از قیامهای مردمی است که تصویر جدیدی را از منطقه به نمایش میگذارد. با این وصف، آینده این کشورها و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای چه خواهد بود؟
آمریکاییها و قدرتهای بزرگی چون انگلیس و همپیمانانی چون رژیم صهیونیستی در این تحولات غافلگیر شدند و در مقابل پدیده جدیدی قرار گرفتند. منتها گام بعدی آنها این بوده و هست که این پدیده را مدیریت کنند و آن را در جهتی قرار دهند که به شکلی تامینکننده منافع آنها باشد.
به همین دلیل میبینیم که در انقلاب لیبی که مردم با همه وجود در این مسیر سرمایهگذاری کردند، سیاستمداران آمریکایی متوجه شدند حضور جدی در قضایا ندارند و برای این که نقشی در این تحولات داشته باشند منطقه پرواز ممنوع اعلام کرده و شروع به انجام عملیات نظامی نمودند، منتها کاملا مشخص است که آنها یک شاخص دارند و آن منافع خودشان است. بقیه مسائل از قبیل حقوق بشر و مسائل انسانی و کشته شدن انسانهای بیگناه و منافع ملتها در زیر چکمههای بیرحم آنها امری کاملا قابل توجیه برای خودشان است. ما در بحث لیبی میبینیم غربیها که مجهز به ماهوارههایی هستند که حتی میتواند شماره ماشینها را بخواند به صورت مداوم مواضع انقلابیون را هدف قرار میدهند و بعد میگویند اشتباه شده است. این مساله عجیبی است که اتفاق افتاده و نشان میدهد که این کشورها به دنبال این هستند که فردی در راس حکومت قرار بگیرد که عامل خودشان باشد و اگر این اتفاق رخ نداد تلاش دارند با حفظ ساختار کشور و با جایگزینکردن فرد مشابهی، بتوانند حافظ منافع خودشان باشند.
البته هدف اصلی آمریکا و غرب جلوگیری از آن چیزی است که در ایران اتفاق افتاد و وضعیت را دگرگون کرد و توانست در نقطه مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا رقم بخورد، اما این که راهبردهای آنها موفقیتآمیز باشد قابل تردید است و نمیتوان پیشبینی کرد که هر چیزی را که آنها طراحی میکنند عملیاتی شود. چون ملتی که قدم در وادی شهادت و شهامت گذاشت و برای نجات خودش سرمایهگذاری کرد به نظر میرسد که راهش را ادامه خواهد داد.
آنچه تاکنون اتفاق افتاده نشان میدهد که معادلات قدرت در منطقه تغییر کرده و آمریکاییها و همپیمانان آنها اهرمهای مهمی را در منطقه از دست دادهاند.
این که مبارک به عنوان یک فرد خودفروخته و گوش به فرمان آمریکا و رژیم صهیونیستی حذف میشود، برای نیروهای مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی یک موفقیت و برای چنین کشورهایی یک شکست محسوب میشود.
وقتی فردی مثل عمر سلیمان به عنوان رهبر تشکیلات اطلاعاتی مصر که محور اصلی قدرت در این کشور است برکنار میشود و فرد جایگزین وی در اولین سفر خود به سوریه عزیمت میکند، نشان میدهد که یکی از حلقههای مقاومت شکل گرفته و این امر برای کشورهای غربی یک شکست است. وقتی در کشور کوچکی مثل بحرین اجازه داده میشود که انسانها با بدترین وضعیت کشته شوند و حداقل موازین رعایت نشود و مهاجمان به بیمارستانها بریزند و پزشکان را دستگیر کنند و بیماران را از درون بیمارستانها به دلیل این که در تظاهراتها حضور داشتند بیرون بکشند یا در کشوری مثل یمن که دیکتاتوری چون علی عبدالله صالح مورد مماشات قرار میگیرد، نشان میدهد که محور اساسی، حفظ منافع غرب است اما به نظر میرسد تحولاتی که در منطقه رقم خورده و استمرار آن به ضرر آمریکا و به نفع کشورهایی است که سیاستهای منطقه را قبول ندارند.
در صحبتهای خودتان اشاره کردید که تحولات منطقهای رهبری ندارند. آیا این خیزشها بدون رهبری مشخص، آیندهای خواهد داشت و میتواند به ثبات دست یابد؟
بروجردی: آنچه برای ما مهم است استقلال این کشورها در مقابل قدرتهای استکباری و رژیم صهیونیستی است تا بتوانند از منافع خودشان دفاع کنند. خروجی این تحولات در شکل مطلوب چنین خواهد بود
انقلاب ایران یک استثنا محسوب میشود چون امام(ره) با ویژگی هوشمندی سیاسی جدا از جایگاه الهی و دینیشان به خوبی دست پیچیدهترین سیاستگذاران جهان و توطئه آنها را میخواندند، اما کشورهای عربی این ویژگیها را ندارند و ما میبینیم که حتی رهبران اخوانالمسلمین به صورت جمعی در حال فعالیت در جامعه هستند، ولی باز هم رهبری که بتواند به صورت متمرکز و مورد قبول همه باشد وجود ندارد و نقطه ضعف در این قسمت است، چون وجود یک رهبر مقتدر، بابصیرت و توانمند در مدیریت این تحولات دیده نمیشود. البته با وجود این نقیصه فکر میکنم کارها در جهت منافع آمریکا پیش نرفته و در آینده هم به این صورت خواهد بود.
پیشبینی شما از حکومتهای آینده منطقه چیست؟ در این سیر تکاملی، ظاهرا مصر و تونس در حال رسیدن به یک ثبات برای تصویب قانون اساسی خود هستند. نوع حکومت این کشورها در آینده به نظر شما چگونه خواهد بود؟
آنچه این ملتها مدنظر دارند و عامل اساسی این تحولات محسوب میشود خارج شدن از تحقیر همهجانبه چندین ساله است تا احساس کنند ملتی هستند که با هویت اسلامی خود و به نام جمهوری، دارای حکومت مستبد نیستند. این مساله نشان میدهد آنها به دنبال این نیستند که یک حکومت لزوما اسلامی داشته باشند و آنچه برای ما نیز مهم است استقلال این کشورها در مقابل قدرتهای بزرگ، زورگو و استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی است که بتوانند از منافع خودشان دفاع کنند، لذا فکر میکنم خروجی این تحولات در شکل مطلوب چنین چیزی خواهد بود.
روابط ایران با این کشورها در آینده چگونه پیشبینی میشود؟
از علامتهای موجود میتوانیم این گونه استنباط کنیم که سیاست تخریبی آمریکا، انگلیس و صهیونیستها در این زمینه بسیار فعال است، اما وقتی وزیر امور خارجه مصر در کمال ناباوری آمریکاییها اعلام میکند ما علاقهمند به گشودن صفحه جدیدی در روابط مصر با ایران و حزبالله لبنان هستیم قطعا گفتن این جمله نشان میدهد یک تحول بنیادین در عرصه سیاست خارجی مصر در حال شکلگیری است. قطعا این اتفاقات بسیار ارزشمند است و نشان میدهد کشور مهمی مثل مصر به دنبال تغییرات اساسی است.
انتخابات مجلس این کشور در فضایی آزاد انجام خواهد پذیرفت و ملت نقش اساسی را در آن ایفا خواهند کرد. در نتیجه افرادی در این مجلس انتخاب میشوند که تفکراتی مشابه وزیر امور خارجه جدید این کشور داشته و علاقهمند به ارتباط با کشور مهمی چون ایران باشند که در جهان اسلام بیش از 30 سال است در مقابل زورگوییهای استکبار جهانی ایستاده است. بنابراین فکر میکنم در بعد رابطه با جمهوری اسلامی ایران وضعیت از گذشته بهتر خواهد بود.
با توجه به تحلیل شما قطعا آینده این کشورها با رژیم صهیونیستی آن چیزی نخواهد بود که صهیونیستها و آمریکا انتظار دارند؟
بله، قطعا همین طور است. معتقدم علیرغم همه برنامهریزیهای آمریکا و فشارهای موجود، رابطه این کشور با آمریکا مانند گذشته نخواهد بود. قبلا مصر حیات خلوت آمریکا و رژیم صهیونیستی بود و این کشورها هر آنچه میخواستند در مصر انجام میدادند، اما براساس اراده ملت مسلمان مصر که حاکم بر کشورشان خواهد شد افرادی روی کار خواهند آمد که دغدغه ملی و اسلامی خواهند داشت و اجازه نخواهند داد وضعیت دوران مبارک یک بار دیگر در کشورشان تکرار شود.
دولتهای پادشاهی عربی نیز در حال گذراندن چنین شرایطی هستند و یکی از بارزترین شاخصهای تلاش آنها، مخالفت با ایران است. هدف اصلی این دولتها در مورد اتخاذ مواضع خصمانه علیه کشورمان چیست؟
حکومت عربستان فکر میکرد با یک حرکت نظامی 4 تا 5 روزه در بحرین میتواند امورات این کشور را به دست گیرد، اما این اتفاق نیفتاد و امروز سیاست عربستان در افکار عمومی منطقه و جهان و حتی کشور خودش زیر سوال است.
این که در خیلی از مناطق عربستان شاهد انجام تظاهرات هستیم علامت خوبی برای این کشور نیست. لذا عربستان در تلاش است به گونهای تمرکز افکار عمومی منطقه را تغییر دهد و به همین دلیل یکباره به کویت تاکید میکنند که مساله دستگیری جاسوسان ایرانی را مطرح کند، در صورتی که این اتهام در سال گذشته مطرح شده بود و همان زمان رسما کویتیها اعلام کردند این موضوع بحث داخلی آنهاست و ربطی به ایران ندارد و حتی در آن زمان وزیر کشور عربستان هم اعلام کرد این مساله ارتباطی به ایران ندارد، اما امروز میبینیم این بحث مجدد مطرح میشود. عربستان در تلاشی دیگر با بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و استفاده از تعابیری تلاش میکند ایران را مقصر جلوه دهد، اما در طرح این مسائل انحرافی متوجه میشویم چنین مسائلی برای گمراهی افکار عمومی منطقه از اصل مساله است.
در جنایاتی که در غزه رخ داد، عربستان مقابل بزرگترین دشمن جهان اسلام که رژیم صهیونیستی است هیچگونه موضعگیری نکرد و به کمک مردم غزه هم نشتافت و هیچ اصل اسلامی را رعایت نکرد، اما در عوض در کشور کوچکی مثل بحرین که همسایه آنهاست با تانک و سلاحهای سنگین مردم را مورد هدف قرار داد تا به این وسیله ضعف خود را پردهپوشی کند. عربستان نیازمند یک مساله انحرافی بود تا بتواند بسرعت بحث روز رسانهها و محافل منطقه را به مساله جاسوسی ایران جلب کند.
البته عربستان بخوبی میداند ایران در مساله کشوری مثل بحرین خویشتنداری کرده است، چون در هر صورت ایران به عنوان پر ساحلترین کشور در حوزه خلیجفارس عملا نقش محوری در امنیت خلیجفارس دارد و برای ما قابلقبول نیست که منطقه دچار ناآرامی شود. لذا ما از خودمان خویشتنداری نشان دادیم و دخالتی در امور داخلی بحرین نکردیم.
ایران در زمانی که کویت توسط صدام اشغال و تمام سرمایهگذاران منطقه در حال انتقال سرمایه خود بودند، اولین گام را برداشت و با صدام مخالفت نمود و اعلام کرد اقدام عراق تجاوز به کشور همسایه است. این موضع ایران در شرایطی اتخاذ شد که کشور کویت در زمان جنگ تحمیلی یکی از حامیان عراق بود، اما جمهوری اسلامی از شرایط کویت خوشحال نشد و به موضعگیری علیه صدام پرداخت، لذا فکر میکنم حرکت کشورها برای تاثیرگذاری روی افکار عمومی منطقه است و اگر حکام سعودی اقدامات خود را تصحیح نکنند بدون تردید عربستان به عنوان کشور شاخص شورای همکاری خلیج فارس و کشورهایی که در این مسیر حرکت میکند دچار مشکلات جدیتری در آینده خواهند شد.
منظور شما از مشکلات جدیتر یعنی ارتباط با ایران؟
خیر، مشکلات بیشتر در درون این کشورها بروز خواهد کرد.
آیا موج تحولات به عربستان هم رسیده که این گونه قصد دارد با شیوههای مختلف، جلوی نهضت عدالتخواهی را بگیرد؟
عربستان تلاش میکند از آنچه در خاورمیانه رخ داده در کشور خودش پیشگیری کند. به همین دلیل میبینیم که پادشاه در اقدامی جدید اعلام میکند به من پادشاه و ملک نگویید و حتی میبینیم امتیاز و پول میان مردم توزیع میشود تا با این شیوه از آنچه قرار است رخ دهد جلوگیری شود.
البته کاری که در بحرین انجام شده حرکتی نیست که بتواند به سیاست آنها کمک کند، چون احساسات مردم بحرین توسط عربستان و کویت تحریک شده و همین امر باعث شده وجهه آنها در جهان اسلام مخدوش شود.
به نظر شما بهترین شیوه برای کمک کردن به مردم مسلمان این مناطق از سوی ایران چیست؟
ایران چون سیاست خود را بر پایه عدم دخالت در امور کشورها گذاشته است تنها میتواند حمایت معنوی از ملت این کشورها داشته باشد و به نظر میرسد این اقدام بسیار ارزشمند است. ایران هیچگاه در مقابل این تحولات بیتفاوت نبوده و ارکان مختلف نظام و مجلس در مقابل این تحولات موضعگیری کرده و بارها حمایت خود را به طرق مختلف اعلام و کشتارهای بیرحمانه را محکوم کردهاند. قطعا این اقدام جمهوری اسلامی ایران هدیه بسیار خوبی برای کشورهای منطقه است تا احساس نکنند نظامی مانند جمهوری اسلامی ایران علیرغم این که با این کشورها رابطه رسمی دارد از حمایت معنوی مردم فروگذاری میکند.
به نظر شما آیا اجماع کافی بر حمایت معنوی از مردم منطقه در میان همه جریانها و چهرههای تاثیرگذار و مسوولان در داخل وجود دارد؟
با توجه به این که در عرصه سیاست خارجی، فصلالخطاب کلام رهبر معظم انقلاب است لذا در این نکتهمحوری همه همداستان هستند.
موضع چالش برانگیز دیگری که با موج مخالفت جدی مجلس مواجه شد، اما رئیسجمهور بر آن تاکید کرد، دعوت از پادشاه اردن به ایران است. چرا مجلس و شخص شما بصراحت با چنین سفری مخالف هستید؟ آیا یک ابزار مهم در دیپلماسی رایزنی و انتقال دیدگاهها نیست؟
این حق رئیسجمهور است که از همتایان خود در دنیا دعوت به عمل آورد و ما هیچگاه در دعوت از مقامات مشکلی نداشتیم. باید گفت کشورهایی که ایران با آنها رابطه سیاسی ندارد بسیار محدودند و از عدد انگشتان دست هم کمتر هستند. اما نکته مهم شرایط فعلی منطقه است که عامل اساسی این مخالفتها شده است. ما در سیاست خارجی ملزم به رعایت 3 اصل عزت، حکمت و مصلحت که از سوی رهبر معظم انقلاب اعلام شده هستیم، بنابراین وقتی در منطقه خاورمیانه چنین کشتاری صورت میگیرد و نظام اردن همسو با این کشتارها و در فضای سیاسی حاکمان مستکبر این کشوهاست حتما با توجه به انتظاری که افکار عمومی جهان اسلام از جمهوری اسلامی ایران دارد کشور ما نباید از چنین حاکمانی برای حضور در کشور دعوت به عمل آورد.
بنابراین اصل مصلحت نظام حکم میکند چنین سفری صورت نگیرد. البته آنچه رئیسجمهور در مصاحبه خود اعلام کردند این بود که از پادشاه اردن دعوت کردهاند، اما وقتی این سفر در مقطع فعلی انجام نمیشود همین نشان میدهد دولت هم صلاح ندانسته که چنین سفری صورت پذیرد.
فاطمه امیری / گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم