با محمود یاوری، باتجربه‌ترین مربی شاغل در لیگ برتر فوتبال

تصمیمات فوتبال ایران با رفیق‌بازی گرفته می‌شود

موها را در آسیاب سفید نکرده است، 71 سال زندگی که بیشتر آن در فوتبال سپری شده از محمود یاوری، یک پیر فوتبالی تمام‌عیار ساخته است. کسی که چون وابسته به جایی یا کسی نیست همیشه نظراتش صائب و قابل توجه است؛ البته برای اصحاب رسانه نه برای اهالی فوتبال. این که یاوری با تمام کسوتی که دارد ترجیح می‌دهد در کمیته فنی فدراسیون فوتبال نباشد خود گویای همه چیز است. خودش می‌گوید چون صدایش به جایی نمی‌رسید از حضور در کمیته فنی استعفا کرد. یاوری درد این فوتبال را بهتر از هر کس دیگر می‌داند و ناراحتی‌اش از همین است که می‌داند فوتبال با این مدیریت به جایی نخواهد رسید. با افسوس می‌گوید: «من به عنوان کسی که بیش از 40 سال در این فوتبال عرق ریخته‌ام و تجربه دارم چشم‌انداز روشنی برای این فوتبال متصور نیستم.» وقتی می‌گوید آقایان اداره این فوتبال را شوخی گرفته‌اند یا این که این فوتبال مدیر تخصصی می‌خواهد فقط برای انتقاد کردن نیست. اصولا یاوری از آن دست کارشناسانی نیست که فقط انتقاد کند. او راهکار هم می‌دهد؛ هر چند خودش می‌گوید این حرف‌ها در فضای حاکم بر این روزهای فوتبال ما خریدار ندارد. برای دقایقی با باسابقه‌ترین مربی لیگ برتر فوتبال کشور هم‌صحبت شدیم تا چشم انداز تیم امید و تیم ملی بزرگسال کشورمان را از منظر او جویا شویم.
کد خبر: ۳۹۲۰۶۷

 اول از همه می‌خواهیم بدانیم چرا مسوولیت هدایت تیم بحران زده پاس را برای مدتی به عهده گرفتید؟

من فقط به یک دلیل به همدان رفتم، این‌که کاری را انجام دهم که شاید از دست مربیان دیگری ساخته نباشد. همین قدر که رفتم و در آن گرداب، مسوولیت مربیگری تیم پاس را برعهده گرفتم خودش جرات می‌خواست و من با اتکا به خدا و ایمانی که به همکاران و بازیکنانم داشتم با این انگیزه که نگذارم این تیم به دسته پائین‌تر سقوط کند، به همدان رفتم.

اما ناموفق بودید...

شما فکر نکنید اگر من در پاس نبودم این تیم الان روند رو به رشدی داشت و در میانه‌های جدول بود. علی اصغر مدیرروستا شاید بهتر از هر کس دیگری بتواند به این صحبت صحه بگذارد.

یعنی مشکلات تیم پاس ریشه‌ای بودند؟

به اعتقاد من اگر یک تیم می‌خواهد به اهدافش برسد باید در همه زمینه‌ها فاکتورهای لازم را داشته باشد. به عنوان مثال همان‌طور که حضور یک مربی مجرب روی نیمکت یک تیم لازم است و حضور چندین لیدر توانمند روی سکوهای ورزشگاه، همان‌طور هم تیم،مدیرانی مجرب در دفتر باشگاه می‌خواهد و البته یک بازیگردان قوی در مرکز زمین؛ هرچند بازیکنان پاس با تمام وجود در تمرینات شرکت می‌کردند و از هر نظر برای خارج کردن تیم از بحران علاقه مندی نشان می‌دادند، اما من در آن 7 هفته نتوانستم بازیکنانی را در حد و اندازه هدایت و رهبری تیم در مرکز زمین پیدا کنم. بدون شک اگر این تیم یک بازیکن بازیگردان در مرکز زمین داشت خیلی راحت‌تر حرف‌هایمان از طریق آن بازیکن به دیگر بازیکنان منتقل می‌شد و در این صورت روند امتیاز گرفتن‌های تیم هم تغییر می‌کرد.

پس با این توجیه که پاس در مرکز خط میانی ضعف داشت عطای کار در این تیم را به لقایش بخشیدید...

این‌طور هم نیست که شما می‌گویید. من تلاش خودم را کردم. به همدان نرفته بودم که معجزه کنم. قولی هم به کسی نداده بودم. من مسوولیت قبول کرده بودم و آدمی هم نبودم که از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنم. در تیم‌های دیگرم هم همین بوده. مربی جوانی نیستم که با یک غوره سردی‌ام شود و با یک مویز گرمی. مبدا مان گرفتن تیمی بود که یک سری مشکلات داشته و با آمدن من برخی مشکلات دیگر هم پیدا کرد، ولی تلاشی که داشتم برای برطرف کردن تمام این مشکلات کافی نبود.

مشکلاتی که با حضور شما در همدان به وجود آمد، کدام‌ها بودند؟

خیلی چیزها هست که نمی‌شود گفت، اما به هر حال همین که در هفته‌های اخیر تیم ما برنده نمی‌شود خود به خود به مشکلات ما افزوده بود. تیم بازی به بازی بهتر می‌شود، اما بی‌دقتی مهاجمان و عدم خودباوری در برخی نفرات تیم باعث شده نتیجه به دست آمده همردیف با عملکرد کلی تیم در زمین نباشد.

پس می‌توان این استدلال را مطرح کرد که طلسم پاسی‌ها در کسب پیروزی عملکرد مربی با تجربه‌ای چون شما را تحت تاثیر قرار داده بود؟

من با تجربه‌ترین مربی حال حاضر فوتبال ایران هستم که در لیگ برتر فعالیت می‌کنم. سال‌ها تجربه در مربیگری به من آموخته که همیشه آرامش داشته باشم و بدون اضطراب در تیم‌هایم کار کنم. در پاس هم به کارم ایمان داشتم، اما بعد از بازی با پرسپولیس احساس کردم شاید نبودن من به این تیم کمک کند.

احتمالا یکی از مشکلات شما، مدیریت قبلی باشگاه پاس بود که حتی باعث شد شما برای چند روز اهدافتان را کنار بگذارید و استعفا کنید.

ملاحی شب قبل از بازی هفته بیست و چهارم ما با سایپا یک ساعت و نیم با بازیکنان جلسه محرمانه گذاشت تا ضمن تحلیل این بازی، تیم پاس را ارنج کند. این رفتار غیرحرفه‌ای نه تنها دخالت در امور فنی تیم بود که تاثیر مستقیمی در نتیجه بازی پاس و سایپا داشت، چون بازیکنان در نیمه اول گیج شده بودند که با تفکرات ملاحی بازی کنند یا از دستورات سرمربی تیم پیروی نمایند!

جریان آن جلسه محرمانه چه بود که با حضور همه بازیکنان تیم پاس و در غیاب کادر فنی این تیم برگزار شد؟!

ملاحی بعد از بازی هفته بیست و دوم ما مقابل نفت تهران در جلسه‌ای خطاب به بازیکنان تیم حرف‌های نامقبولی به زبان آورد که دور از شأن بازیکنان و مدیریت باشگاه بود. بعد هم به حالت قهر فضای تمرین را ترک کرد. اما بعد از بازی با سپاهان که تیم ما عملکرد قابل‌قبولی داشت این آقا فکر کرد اگر بازی بعدی را ببریم و او نباشد برایش گران تمام می‌شود. به همین خاطر دوباره برگشت و با این بهانه که می‌خواهد از بازیکنان به خاطر آن توهین‌ها دلجویی کند از ما خواست جلسه‌ای ترتیب دهیم تا او با بازیکنان آشتی کند. جلسه‌ای بدون حضور کادر فنی! بعد از بازی با سایپا بود که فهمیدم ملاحی در آن جلسه فقط 5 دقیقه از بازیکنان دلجویی کرده و یک ساعت و 25 دقیقه دیگر را به آنالیز تیم سایپا، تحلیل فنی بازی و مشخص کردن شرح وظایف بازیکنان پرداخته است! این را از زبان بازیکنان شنیدم. آن هم وقتی ملاحی بعد از بازی با سایپا دوباره به رختکن تیم آمد و از رکیک‌ترین الفاظ در انتقاد از بازیکنان استفاده کرد. اگر شما جای من بودید چه می‌کردید؟ استعفا نمی‌کردید؟ من همان شب به این نتیجه رسیدم که این تیم با آن کادر مدیریتی نمی‌تواند در لیگ برتر خودش را حفظ کند.

و با استعفای ملاحی، شما هم دوباره برگشتید؟

من هم گفته بودم تا وقتی که آن مدیریت در باشگاه پاس باشد دیگر برنمی‌گردم. البته اگر آقای صوفی، سرپرست باشگاه پاس با من تماس نمی‌گرفت باز هم برنمی گشتم، اما وقتی ایشان به من زنگ زد و خواست خودم را به تمرینات تیم برسانم، دلیلی برای مخالفتم نداشتم و با کمال میل این خواسته را پذیرفتم.

در این میان برخی‌ها با پیش کشیدن بحث علم روز فوتبال شانس مربیانی به سن و سال شما را برای موفقیت، کمتر از مربیان جوان‌تر می‌دانند.

من از سال 73 برای آنالیز تیم حریف و بازیکنان تیمم از کامپیوتر استفاده می‌کردم. همیشه هم به دنبال علم روز فوتبال بودم و هیچ وقت هم نیازی نمی‌دیدم که برای تبلیغ کار خودم شعار بدهم. الان هم مطالعات فوتبالی ام کاملا به روز است و متوقف نمی‌شود. من 3 تا کتاب همیشه روی میز کارم هست. یکی مدیریت، یکی روان‌شناسی مربیگری و یکی هم رساله آیت‌الله مکارم شیرازی. من این 3 کتاب را همیشه مطالعه می‌کنم. شاید سن من در این فوتبال از بقیه مربیان بیشتر باشد، اما خواسته‌هایم از سنم بالاترند و این به من کمک می‌کند که همیشه در حال یادگیری باشم.

شما زمانی یکی از منتقدان جدی انتقال پاس به همدان بودید. آیا حالا که سکان هدایت پاس برای 7 هفته به شما واگذار شد، باز هم همان نظر را دارید؟

ببینید در این میان دو مساله وجود دارد. یکی این‌که آیا در استانی مثل همدان باید امکانات در حد اعلا و حرفه‌ای وجود داشته باشد یا نه و دیگری این‌که آیا لازم است استان‌هایی از این دست دارای یک تیم خوب در لیگ برتر باشند یا خیر؟

طبیعتا پاسخ هر دو سوال مثبت است، اما راهش این نیست که تیمی با قدمت پاس، یک مرتبه به همدان انتقال یابد. پاس که با آن قدرت به همدان منتقل نشد. امکانات مالی، شرایط خوب زیستن و قهرمانی را از پاس گرفتند و این تیم را که از روحیه خوبی هم برخوردار نبود روانه همدان کردند. من منکرحضور یک تیم لیگ برتری خوب در استانی با مشخصات همدان نیستم، اما متاسفانه تصمیم گیرندگان آن تیم، پاس را از بین بردند و آمدند تیم جدیدی را با ساختاری جدید در همدان بسازند و طبیعی است که این کار، زمان بسیار و امکانات فراوانی می‌خواهد.

ارزیابی‌تان از عدم ثبات مدیریت حاکم بر فوتبال ما چیست؟ این که نه مدیران برای انجام کارهای برنامه‌ریزی شده فرصت پیدا می‌کنند و نه مربیان. به عنوان مثال خود شما در این فصل کلی روی ساختن تیم صبا متمرکز شدید، اما در هفته دوازدهم کنار گذاشته شدید تا مجبور شوید از هفته هجدهم هدایت پاس را به عهده بگیرید؟

اینها همه برمی‌گردد به ضعف مدیریت در فوتبال ما. مدیرانی باید در فوتبال ایران کار کنند که عمری را در فوتبال گذرانده‌اند. شما به کشورهای صاحب سبک در فوتبال نگاه کنید. میشل پلاتینی الان کجاست؟ رودی فولر و فرانتس بکن باوئر کجا هستند؟ رومنیگه و بابی چارلتون کجا هستند؟ همه آنها در رده‌های بالای فوتبال کشورها و تیم‌های باشگاهی‌شان مدیریت می‌کنند، اما از مدیران فوتبال ما در این سطوح خبری نیست. همیشه پای یک عده از مدیران انتصابی که با فلان وزیر و مسوول در ارتباط هستند در میان است و ما با این روند موفق نمی‌شویم، چراکه ممکن است آقای وزیر از فلان شخص خوشش بیاید و مبلغی بودجه هم برای موفقیت آن فرد در اختیارش بگذارد، اما به محض این که آن وزیر برود، باز هم مشکلات از راه می‌رسند. من فقط در ایران تیم‌های صنایع سنگین بویژه سپاهان را می‌شناسم که در زمان آقایان جهانگیری و اسلامیان و همین مهدی تاج بودجه باشگاه را مصوب کردند و الان به بهترین شکل و به صورت حرفه‌ای اداره می‌شوند.

اما خود شما همواره یکی از منتقدان سپاهان هستید؟

من منتقد تیم سپاهان نیستم. اگر هم گاهی اوقات حرفی می‌زنم به این خاطر است که دلم برای یک تیم 3 ـ‌ 2 میلیاردی می‌سوزد که باید مقابل تیم 15 ـ‌ 10 میلیاردی سپاهان بازی کند. البته مثل این که پول هم شانس می‌آورد برای تیم‌ها.

پس قبول دارید که این جابه‌جایی‌های مکرر در کیفیت عملکرد مربیان هم تاثیرگذار است؟

صددرصد. خود من در مذاکراتی که با مسوولان باشگاه پاس داشتم با آنها برای همکاری یک و نیم ساله به توافق رسیدم، اما مطمئن نبودم این همکاری تا یک ماه و نیم هم دوام بیاورد! دیدید که همین طور هم شد. یعنی اگر مدیریت قبلی استعفا نمی‌کرد من هم الان در پاس نبودم. طبیعتا این شرایط در راندمان کاری مربیان باتجربه‌ای چون محمود یاوری هم تاثیر می‌گذارد چه برسد به عملکرد مربیان جوان که تجربه این جابه‌جایی‌ها را ندارند و زود وارد حاشیه می‌شوند.

شرایط تیم امید را چطور ارزیابی می‌کنید؟

مدت‌هاست که علی کفاشیان نه جواب من را می‌دهد و نه جواب تبریکات پیامکی مرا.

می‌خواهم بگویم اینها اشکالی ندارد، اما اشکال بزرگ این است که آقایان اداره این فوتبال را شوخی گرفته‌اند. شما نگاه کنید تیم فوتبال امید ایران از کدام مرحله وارد مقدماتی المپیک شد. تازه الان که از سد قرقیزستان گذشته‌ایم باید برویم با تیم‌هایی نظیر هند و پاکستان بازی کنیم. این خیلی برای فوتبال ما زشت است. سرمان را کرده‌ایم لای برف و فکر می‌کنیم کسی ما را نمی‌بیند. نمی‌خواهم بگویم یک سری آمده‌اند که فوتبال ما را نابود کنند، اما گورباچف هم برای خدمت به شوروی آمد، ولی این کشور را متلاشی کرد و رفت.

از لحن صدای شما این گونه پیداست که از شرایط حاکم بر این فوتبال واقعا نگران هستید....

کار من دیگر از نگرانی گذشته، من ناراحتم. این که مسوولان فدراسیون فوتبال تا این اندازه کارها را سرسری گرفته‌اند که تیم امید را اول دست یک نفر تیم جمع‌کن می‌دهند و بعد همان شخص را سرمربی موقت تیم معرفی می‌کنند واقعا دردناک است. من با هومن افاضلی دوست و رفیق هستم، ولی فوتبال یک کشور با مربیانی که هیچ سابقه و کارنامه‌ای ندارند موفق نمی‌شود. زمانی به زبان آوردنش مسخره بود، اما حالا باید بپذیریم فوتبال ما در رده چهارم آسیا قرار دارد. این را از جایگاه تیم امید در میان تیم‌های آسیایی می‌توان فهمید. به راستی چرا نمی‌خواهیم به ساده‌ترین اصول مدیریتی پایبند باشیم و برای یک بار هم که شده با برنامه پیش برویم؟ همین ضعف مدیریت‌ها باعث شده از سطح اول فوتبال آسیا فاصله بگیریم.

طبیعتا با این شرایط اگر تیم امید نتیجه نگرفت فدراسیون فوتبال باید جوابگو باشد....

مگر مسوولان فدراسیون در زمان حذف تیم ملی از جام ملت‌های آسیا جوابگو بودند که حالا اگر تیم امید به جایی نرسید جوابگو باشند؟ من زمانی که در کمیته فنی بودم، تمام حرف‌هایم را زدم و وقتی دیدم حرف‌هایم خریدار ندارد، استعفا کردم. در همان استعفا کلی حرف خوابیده بود، اما هیچ کس دلیلش را نپرسید. من 39 سال در این فوتبال مربیگری کرده‌ام و بیشتر از همه مربیان ایرانی سابقه دارم، اما زمانی که می‌خواستم تمام این تجربیات را در اختیار کمیته فنی بگذارم، هیچ یک از اهالی فدراسیون استقبال نکردند.

به نظر شما در این شرایط بهترین تصمیم برای تیم امید چیست؟

یاوری: مسوولان فدراسیون فوتبال تا این اندازه کارها را سرسری گرفته‌اند که تیم امید را اول دست آنالیزور می‌دهند و بعد همان شخص را سرمربی موقت تیم معرفی می‌کنند، واقعا دردناک است. من با افاضلی دوست هستم، اما فوتبال با این شیوه موفق نمی‌شود

به نظر من مربیان ایرانی خوبی هستند که شایستگی هدایت تیم امید را دارند. همین مجید جلالی با توجه به این که 5 بازیکن تیمش در تیم امید حضور دارند یکی از شایسته‌ترین مربیان است. جلالی یک مربی بازیکن ساز و تئوریسین است. اما نمی‌دانم چرا مذاکرات فدراسیون با این مربی هم به درازا کشیده است. او که مثل کرش و دیگر خارجی‌ها ناز و افاده ندارد که آقایان برای گرفتن تصمیم درست، این همه دست به دست می‌کنند. در هر صورت فکر می‌کنم اگر نمی‌خواهند تیم امید را به جلالی بدهند بهتر است افاضلی را در کادر فنی حفظ کنند و یک مربی خارجی در حد خوب نه ایده‌آل را در راس تیم بگذارند و بعدها هم اگر آن مربی خارجی عملکرد خوبی داشت همان را بگذارند در راس تیم ملی بزرگسال، چراکه همین تیم امید 4 سال آینده تیم بزرگسال ما خواهد شد.

یعنی شما مخالف حضور مربی خوب خارجی در سطح تیم ملی هستید؟

بله! مگر فوتبال ما در حد ایتالیا و رئال مادرید است که می‌خواهیم برویم سراغ امثال خوزه مورینیو. شما نگاه کنید که یک مربی همچون ایویچ چه تاثیر شگرفی در ساختار دفاعی فوتبال ما گذاشت. رفتیم جام جهانی 98 و بهترین دفاع را داشتیم. حالا حتما باید کرش را بیاورند؟ آقای کفاشیان همین چند هفته پیش می‌گفت هزینه جذب کرش 4 میلیارد تومان است. خب قطبی هم که یک ایرانی بود همین مبلغ را از فدراسیون گرفت. بعد هم گفت کره را مثل کف دستم می‌شناسم که بعد هم مشخص شد اصلا کف دستش را نگاه نکرده است. البته من برای این فوتبال متاسف نیستم چون قبلا هم از این تصمیمات غلط داشته است. مگر برانکو کجای مربیگری دنیا بود که یکباره سرمربی تیم ملی کشورمان شد؟ او هم با این فوتبال برای خودش هویت پیدا کرد و رفت. درست مانند قطبی. من برای آن آدم‌هایی متاسفم که به خاطر ضعف مدیریت حاکم بر فوتبال و البته کل ورزش، می‌آیند و با معرفی افرادی چون قطبی میلیون‌ها تومان پول به جیب می‌زنند. فوتبال ما چوب ضعف مدیریتش را می‌خورد و تصمیماتی که عمدتا از روی رفیق‌بازی گرفته می‌شود.

در اینجا یک سوال اساسی این است که اگر قرار بود تیم را به قول شما یک تیم‌جمع‌کن هدایت کند، چه اشکالی داشت که همان غلامحسین پیروانی تیم را در مرحله مقدماتی المپیک هدایت می‌کرد... او که بیش از یک سال با این نفرات کار کرده بود، نمی‌توانست عملکردی بهتر از افاضلی داشته باشد؟

این که همیشه کار را از سر خط شروع کنیم یکی دیگر از عادات بد مدیران فوتبالی ماست. این که پیروانی را که یک تجربه‌ای در تیم امید داشته، کنار می‌گذاریم و می‌رویم سراغ یک مربی دیگر معنایش این می‌شود که 4 سال دیگر دوباره به همین جایی می‌رسیم که امسال با پیروانی به آن رسیده بودیم. پس تجربه به چه دردی می‌خورد؟

پس شما ایراد اساسی را در مدیریت حاکم بر فدراسیون فوتبال می‌دانید....

باور کنید آدمی به صداقت کفاشیان در ورزش ایران سراغ ندارم. او فردی صادق و درست کردار است، اما مدیریت فوتبال تخصص می‌خواهد. من بارها گفته‌ام ضمن ارادتی که به ایشان دارم دلم می‌خواهد، نه یک کمیته فنی فرمایشی و نه چند عضو هیات رئیسه که هر کدامشان یک سازی می‌زنند، بلکه چند تا کارشناس فوتبالی درجه یک که عرق ریخته‌اند، پیراهن پاره کرده‌اند و زحمت کشیده‌اند، ماموریت پیدا کنند که ساختار فوتبال ایران را بررسی کنند، تحقیق کنند و طرح بدهند. بازیکنان ما بازیکنان بزرگی هستند. خدا را شاهد می‌گیرم فوتبالمان از نظر پتانسیل و بازیکن از آسیا فراتر است. باید به مدیریت توجه تخصصی شود. متاسفانه اینجا تصمیمات اکثرا عاطفی و احساسی است. آقای سعیدلو را با برنامه‌ریزی خودشان به تمرینات تراکتورسازی تبریز می‌برند. تماشاگران را بسیج می‌کنند که فلان بازیکن محروم را صدا بزنند و بعد هم با یک تلفن محرومیت فلان بازیکن لغو می‌شود. ما مدیران تخصصی می‌خواهیم. کارشناسان تخصصی می‌خواهیم نه وابسته. البته مردم ما آگاه هستند، بهترین نظارت را بر این فوتبال دارند و خودشان هم قضاوت می‌کنند. به همین خاطر نمی‌توانیم سر خودمان کلاه بگذاریم. همین چند ماه پیش بود که آقایان می‌گفتند اگر به کره جنوبی هم ببازیم، چیزی از ارزش‌های فوتبالمان کم نمی‌شود. سوال من این است که اهالی فدراسیون از کدام ارزش‌ها حرف می‌زنند. در رده نوجوانان که ناکام بودیم، در جوانان هم هر چه بود تلاش علی دوستی بود نه فدراسیون فوتبال. در رده سنی امید هم کمترین حمایتی از تیم پیروانی نشد و بعد هم که شاهد حذف تیم ملی بودیم.

در لابه‌لای صحبت‌هایتان به فرمایشی بودن کمیته فنی فدراسیون فوتبال اشاره کردید....

من نمی‌گویم این کمیته فنی فرمایشی است، اما کسانی در این کمیته عضویت دارند که موافق فدراسیون فوتبال هستند. یعنی کسانی هستند که مثل من عصبانی نمی‌شوند و نمی‌توانند منتقدان خوبی برای فدراسیون باشند.

با این روندی که شما انتقاد می‌کنید هیچ بعید نیست دوباره به عضویت کمیته فنی دربیایید؟

آنچه که به جایی نرسد فریاد است. حالا ما هرچه داد و فریاد بزنیم چه فایده. وقتی از این مشاوره‌ها استفاده‌ای نمی‌کنند آدم چه بگوید. اینجا حرف کارشناسان تخصصی فوتبال خریدار ندارد.

به عنوان پیر این فوتبال برای تیم ملی بزرگسال چه نسخه‌ای دارید؟

اگر بهترین مربی خارجی را هم آوردیم باید مربی ایرانی در کنارش قرار بگیرد که اطلاعات را بگیرد و بعد خودش روی نیمکت تیم ملی بنشیند. من معتقدم سرمربی تیم نوجوانان باید یکی از دستیاران کادر فنی جوانان باشد. سرمربی تیم جوانان باید یکی از دستیاران کادر فنی تیم امید باشد و سرمربی تیم امید هم باید یکی از دستیاران کادر فنی تیم ملی بزرگسالان باشد. با این تدبیر تاکتیک‌ها از رده‌های سنی بالاتر به رده‌های پایین‌تر منتقل می‌شود.

پس موافق این اقدام فدراسیون فوتبال بودید که قصد داشت هدایت تیم‌های ملی رده‌های سنی مختلف را به مربیان پرتغالی بدهد؟

برای اولین بار خوشحال شدم از تصمیم فدراسیون فوتبال و گفتم مدیران این فدراسیون یک برگ برنده رو کردند منتها طبق معمول این بار هم کارها نتیجه بخش نبود.

این وسط صحبت‌هایی هم مطرح شد. این که مثلا مربیان ایرانی در حد و اندازه‌های هدایت تیم ملی نیستند....

فکر می‌کنم که آقای ترابیان در شرایط مناسبی این صحبت‌ها را مطرح نکرده است. مربیان ایرانی بهترین مربیان آسیا هستند و بهترین بازیکنان را تحویل فوتبال ایران و آسیا داده‌اند. به نظر من ترابیان باید فقط درباره آن طرف مرزها صحبت کند. ایشان با مربیان خارجی بیشتر فالوده می‌خورد و اطلاعات چندانی از سطح دانش فنی مربیان ایرانی ندارد.

دورنمای شما از آینده تیم‌های ملی امید و بزرگسالان کشورمان چیست؟ آیا با مدیریت حاکم بر فوتبال می‌توان به صعود این دو تیم به المپیک 2012 لندن و جام جهانی 2014 امیدوار بود؟

تیم امید آینده فوتبال ما است. شما این را قبول ندارید؟ آن وقت ببینید نگاه مسوولان فدراسیون فوتبال به این تیم چگونه است؟ تیم را بدون تمرین و سرمربی به مسابقات مقدماتی المپیک می‌فرستیم و بعد هم توقع داریم طلسم
40 ـ 30 ساله نرفتن به المپیک شکسته شود. می‌گویند از دشمنان برند شکایت به دوستان، چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم. با عرض تاسف باید بگویم من به عنوان کسی که بیش از 40 سال در این فوتبال عرق ریخته‌ام و تجربه دارم چشم‌انداز روشنی برای این فوتبال متصور نیستم. من فکر می‌کنم باید برویم و ببینیم کره جنوبی و ژاپن و ازبکستان چه کار کرده‌اند که به این درجه از پیشرفت رسیده‌اند. اصلا مگر ما چه کرده‌ایم که از شکست‌های احتمالی تیم ملی یا حتی تیم امید در بازی‌های آینده ناراحت باشیم؟ فوتبال هیچ وقت تمام نمی‌شود و هر روز هم به پیشرفتی بیشتر از روز قبل به حیاتش ادامه می‌دهد. پس بیایید حداقل برای 4 سال هم که شده با برنامه باشیم تا ما هم در این آوردگاه، طعم شیرین پیشرفت کردن را چشیده باشیم.

همه چیز درباره محمود یاوری، رکورددار مربیگری در لیگ برتر

محمود یاوری یکی از مربیان قدیمی و کارکشته فوتبال ایران در سال 1362 و در زمان ریاست بهروز صحابه در فدراسیون فوتبال، سرمربی تیم ملی کشورمان شد، اما بعدها در مقاطع مختلف و در تیم‌های ملی جوانان، امید و تیم ملی ب کشورمان انجام وظیفه کرد.

در سال 1362، بهروز صحابه، محمود یاوری 44 ساله را سرمربی تیم ملی بزرگسالان کرد. یاوری به کمک ناصر ابراهیمی اساس جدیدی را برای تیم ملی پایه‌گذاری کرد. در تابستان 1363 تیم ملی به رهبری یاوری در مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا شرکت کرد و نتایج ارزنده‌ای را به دست آورد، اما وقتی نصرالله سجادی به جای بهروز صحابه رئیس فدراسیون فوتبال شد یاوری از مسوولیت سرمربیگری تیم ملی کنار رفت.

البته قبل از آن یاوری سال 1356 سرمربی تیم ملی جوانان کشورمان شده بود و در سال 57 هم حضور در تیم ملی ب و تیم امید را تجربه کرد. طی سال‌های 70 و 71 به مربیگری تیم ملی جوانان رسید و سال 84 نیز مدیر تیم ملی فوتبال جوانان شد.

یاوری متولد 1318 در اصفهان است. فوتبال را در شاهین اصفهان آغاز کرد و به دنبال تاسیس رسمی باشگاه پاس همچون مهاجرانی، رنجبر، حبیبی و اصغر شرفی، فوتبالش را در پاس به پایان برد. یاوری در آخرین روزهای فوتبالش، بازی رسمی در تیم ملی بزرگسالان را هم تجربه کرد. یاوری بعد از پایان دوران فوتبالش از فوتبال جدا نشد. این مربی 71 ساله از فصل 52 لیگ تخت جمشید به عنوان مربی تیم ذوب‌آهن کار خود را شروع کرد و با هدایت 11 تیم در لیگ، رکورد جالبی دارد. وی در تیم‌های ذوب آهن، سپاهان، سپاسی، برق شیراز، ابومسلم، تراکتورسازی، پاس، استقلال اهواز، راه‌آهن، شاهین بوشهر و صبای قم در لیگ مربیگری کرده و طی 447 بازی موفق به کسب 127 برد، 174 مساوی و 146 باخت شده است. مجموع امتیازات یاوری 555 است که میانگین 24‌‌/‌‌1 امتیاز برای هر بازی را نشان می‌دهد. یاوری همچنین در 28 درصد بازی‌های خود به پیروزی رسیده است.

رضا پورعالی / گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها