
اگر« درباره الی» یک فیلم نفسگیر و پرتعلیق بود تماشای اثر بعدی اصغر فرهادی پس از این فیلم درخشان نیز برای مخاطبانش نفسگیر شده است. اشتیاق و وسوسه دیدن جدایی از نادر را میتوان در سالنهای شلوغ و ملتهبی جستجو کرد که بیصبرانه منتظر تماشای این فیلم بودهاند و البته آخرین اثر او نشان داد که او فراتر از سطح سینمای ایران فیلم میسازد. اگر در فیلم قبلی این نفسگیری و التهاب و تعلیق در وجوه بیرونی قصه شکل میگرفت در جدایی نادر از سیمین این کشمکش و تعلیق در تجربه درونی شخصیتهای قصه خلق میشود. این تعلیق بر ساخته تنشهای درونی آدمها در نسبت با کنشمندیهای خود با توجه به مفهوم و موقعیت انتزاعی اخلاق صورتبندی میشود. در واقع جدایی نادر از سیمین درباره شرافت انسانی و صیانت از آن در یک موقعیت پیچیده و دشوار اخلاقی است. این وضعیت انسانی در آثار اولیه فرهادی در طبقه فقیر و فرودست جامعه ترسیم شده بود و در آثار متاخرش در طبقه متوسط، اما در جدایی نادر از سیمین هر دو طبقه اجتماعی در تعامل و تضاد با یکدیگر، این موقعیت دشوار را تجربه میکنند و در پارادوکس رفتاری ـ اخلاقی باید دست به گزینش زده و تصمیم بگیرند؛ تصمیمی که چه بر مبنای صداقت باشد چه مصلحت هر کدام با عواقب و مکافاتی همراه است که از آن گریزی نیست. با این حال خود فیلم درباره آدمهای قصه خود قضاوتی نمیکند و با پایانبندی درخشان خود نیز این قضاوت را در یک ساحت تعلیقآمیز رها میکند تا تاویل و تفسیر آن را به عهده مخاطب بگذارد. هیچ یک از آدمهای قصه را نه میتوان متهم کرد و نه میتوان بیگناه دانست. واقعیت اجتماعی و انسانی نیز در زندگی روزمره جز این نیست.
گزارش یک جشن
« گزارش یک جشن» بعد از دعوت، دومین فیلم حاتمیکیاست که با مضمونی اجتماعی ساخته شده و گویی قرار است این کارگردان جنگ، دغدغههای خود را در حوزه اجتماعی به تصویر بکشد، اما بین کارگردان و دغدغههایش و آرمان و شعارهای شخصیتهای قصهاش انگار هماهنگی و یکدستی وجود ندارد. فیلم زبان درونی حاتمیکیا نیست و قهرمانهایش از جنس دیگری هستند هرچند خودش بر این باور است که قصه گزارش یک جشن گزارشی از احوال خود اوست. با این حال گزارش یک جشن بشدت شبیه آژانس شیشهای است هم از حیث ساختاری و هم از نظر ارجاعات مضمونی و محتوایی.
نکته: «گزارش یک جشن» زبان درونی حاتمیکیا نیست و قهرمانهایش از جنس دیگری هستند، هرچند خودش بر این باور است که قصه فیلم گزارشی از احوال خود اوست
لوکیشن ثابت و محدود که در یک مکان مشخص میگذرد و در پایان به فضای خیابانی پیوند میخورد. در اینجا هم عدهای به گروگان گرفته میشوند منتها این بار آنها برای این که در این مکان بمانند مقاومت و اعتراض میکنند نه رهایی و رفتن از آنجا. حتی برخی از شخصیتهای قصه مثل سرگرد همایون با بازی رضا کیانیان که شباهت زیادی با کاراکترش در آژانس شیشهای دارد منتهی با این تفاوت که آنها نیز انگار متناسب با تغییرات زمان عوض شدهاند مثلا محتاطتر و محافظهکارتر، اما فضای قصه و مناسبات آدمها همان است با شمایلی تازهتر و حال و هوایی که در اینجا در سال 1389 وجود دارد. فضای شلوغ و ملتهب آژانس شیشهای در این فیلم هم تکرار میشود و حتی پررنگتر از آن است. دیالوگها، حرف و حدیثها، تناقضات و تنشهایی که بین مامور امنیتی و جوانان درمیگیرد مثل آژانس شیشهای تند و تیز است هرچند که لحن آن در گزارش یک جشن ملایمتر بوده و سخنان در لفافه و با نماد و نشانه گفته میشود. حاتمیکیا در بیان دغدغههای خود از نمادهای کلامی در کنار نشانهشناسی بصری بهره میگیرد مثلا نام کوچه مقابل این موسسه بنبست امید است یا مکان پایانی قصه، بوستان پایداری نام دارد که به شکل منطقی و نمادین با مضمون قصه نسبتی مفهومی دارد. مشکل اصلی گزارش یک جشن، اما در شعارزدگی و گل درشتی در بازنمایی همین نمادها و پیامهاست؛ روایتی ملتهب و هیجانی که چندان باورپذیر نیست و مخاطب نمیتواند بپذیرد که اینها دغدغه شخصیتهای همان قهرمانهای ابراهیم حاتمیکیا هستند.
گزارش یک جشن اما از حیث کارگردانی و ساختار روایی و فرم، فیلم خوش ساختی است که اگر تدوین برخی صحنهها اصلاح شود ریتم و ضرباهنگ مناسبتری خواهد یافت.
آسمان محبوب
داریوش مهرجویی یکی از شاخصترین کارگردانهای سینمای ایران است که بخشی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران در کارنامه او ثبت شده است. او در آسمان محبوب بار دیگر به سراغ دغدغههایش درباره مفاهیم معنوی و تاویلهای فلسفی از آن بویژه در نسبت با پدیدههایی مثل مرگ و زندگی میرود. از این حیث آسمان محبوب و حس و حالش به فیلمهای مثل پری و سارا شباهت دارد. آسمان محبوب، اما هیچ سنخیتی با آثار دیگر وی نداشته و فیلمی ضعیف، کشدار و ملالانگیز از کار درآمده که دوستداران این کارگردان محبوب را راضی نمیکند. بیش از آن که قصه بازگوی مفاهیم و دغدغههای مولف درباره نسبت مرگ و زندگی باشد سرشار از تجربههای وهمانگیز ماورایی است که فاقد منطق دراماتیک و ساختاری است. قصه فیلم به یک مکاشفه پررمز و راز ذهنی و خیالی میماند که در اوهام و خیالات قهرمان داستان شکل گرفته و در نهایت با بیدار شدن از یک خواب، رویا بودن آن آشکار میشود. این تجربه در یک عالم انتزاعی و خیالی در دوران کما در ذهن مخاطب میگذرد و همچون خود فیلم مرز بین واقعیت و خیال در آن مخدوش است. آسمان محبوب فیلم محبوب دوستداران سینمای مهرجویی نخواهد بود و به عنوان یکی از ضعیفترین آثارش شناخته میشود.
سیدرضا صائمی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد