
ایستادن پای تخته کلاس، قانعتان نکرد که رفتید سراغ نقشههای هواشناسی استودیوی خبر؟
واقعا یک اتفاق بود. پس از تست صدا و اجرا و کار با پرده آبی، خوشبختانه یا متاسفانه قبول شدم و بعد از مدتی تمرین رفتم روی آنتن.
فقط اتفاق؟ علاقهای در کار نبود؟
خب بعدا علاقه آدم بیشتر میشود، ولی در ابتدا یک اتفاق بود. کمتر کسی میتواند ادعا کند از ابتدا شغلش را با علاقه انتخاب کرده است.
آفتابی شدن جلوی دوربین، کلاسهایتان را شلوغتر کرده است؟
من در دانشگاه آزاد، فیزیک تدریس میکنم، اما خدا را شکر کلاسهایم شلوغ است و تعداد دانشجویانی که غیبت میکنند کم.
پس تدریستان خوب است.
نمیدانم. شاید هم خوب نمره میدهم.
یعنی کسی از درس شما نمیافتد؟
اتفاقا خیلیها نمره نمیآورند و تهدید هم میکنند منتها من کار خودم را انجام میدهم.
خب برگردیم به آب و هوا. میتوانیم شما را ستاره هواشناسی تلویزیون بدانیم؟
نه. در تلویزیون اصلا ستاره هواشناسی نداریم. ستارهها، پشت صحنهاند. یک برنامه در صورتی میتواند قوی ارائه شود که آدمهای بزرگ و قدرتمندی پشت سرش باشند، وگرنه خیلیها در ویترین، آمد و شد دارند.
سبک اجرا و کارشناسیهایتان منحصر بفرد است یا در دنیای آنور آب هم مابهازا دارد؟
حتما مابهازاهای بسیار بهتر از من وجود دارد. شک نکنید که بعضی از شبکههای آنور آب از ما جلوترند، لذا الگوپذیری اجتنابناپذیر است. من اجراهای هواشناسی در BBC، CNN، یورونیوز، الجزیره و... را میبینم. در این میان از مسائل سیاسی که بگذریم انصافا اجرای هواشناسی CNN خیلی قشنگ، جذاب و طبیعی است و شما با هر زبانی میتوانید تشخیص دهید چه میگوید. همانطور که هنگام انتخاب یک مربی خارجی فوتبال، به دنبال کسی میگردیم که سبک بازی تیممان به او بخورد، در اجرا و هواشناسی هم باید شبکههای مختلف را رصد کنیم و خودمان را با نمونههای موفقی که ارزش تقلید کردن دارند، وفق دهیم.
پس کی باید در قالب خودمان شکل بگیریم و صاحب سبک شویم؟
قطعا با توجه به فرهنگمان باید به خودمان شبیه باشیم. البته این را هم فراموش نکنید که اصلا امکان ندارد بتوانیم صد درصد از آنها تقلید کنیم، ولی بههرحال چون رقابت تنگاتنگ و فشردهای وجود دارد مجبوریم برای جذب مخاطب با رعایت خط قرمزها تا حدودی به آنها نزدیک شویم البته این زمان میبرد.
چگونه؟ آنها که متوقف نمیشوند و منتظر رسیدن ما نمیمانند.
بله، اما حرکتشان کند خواهد شد. شاید پیشبینی وضع هوا، بهترین شاهد این مدعا باشد. تا چند سال قبل، مرزنشینهای ما، اطلاعات آب و هوایی مورد نیازشان را صرفا از شبکههای آنور آب میگرفتند، اما پیشرفت علمی ما در این حوزه اعتمادشان را جلب کرده و این یعنی فاصله موجود از میان رفته است. مطمئن باشید در اجرا هم همینطور خواهد شد.
از نرمافزار جدیدی که قرار بود برای بهبود کیفیت تصاویر و نقشهها خریداری شود چه خبر؟
متاسفانه مشکلات مالی بر سر راه است و مدیران هواشناسی و صدا و سیما در حال مذاکرهاند تا راهحلی بیابند.
فکر میکنید چه زمانی به آن دسترسی خواهید داشت؟
نمیدانم. از دست من خارج است. اظهارنظر درباره آن از پیشبینی وضع هوا هم سختتر است. (باخنده)
فانتزی کلام و ادبیات خاص شما تا چه حد در جدی تلقی شدن حرفها و پیشبینیهایتان از سوی مخاطب، موثر و کارساز بوده است؟
بازخورد و عکسالعملهای خوب و قشنگی در پی داشت. من هم میتوانستم سبک قدیمیها را ادامه بدهم منتها پس از مشورتهای زیاد با آدمهای بزرگ به این نتیجه رسیدم که حضور جلوی دوربین نباید مرا از خود واقعیام دور نماید و باعث شود نقش بازی کنم زیرا در رادیو چون دیده نمیشوید میتوانید به شنونده کلک بزنید اما تقلید کردن و مصنوعی بودن در تلویزیون به راحتی قابل تشخیص است.
پس خود واقعی محمد اصغری خیلی جذاب بود که توانست جو رسمی آیتم هواشناسی خبر را عوض کند؟
نظر لطف شماست.
همین ؟
به هر حال باید به روز باشیم تا تکراری نشویم در غیر این صورت از چشم خواهیم افتاد.
محمد اصغری میتواند الگو و اشل خوبی برای تهیه هواشناسهای رسانه باشد؟
نه. من دوست ندارم چنین باشد.
میخواهید تک باشید؟
نه. میخواهم هر کس خودش باشد تا موفق شود. این را پیشکسوتها به ما گفتهاند.
این درست اما وقتی خودِ واقعیشان آن طور که باید و شاید جذاب نیست چه؟
هر کسی جذابیتهایی دارد که اگر تقلید نکند به چشم میآید.
با این همه میدانستید برخی موافق شیوه شما نیستند و معتقدند چون آیتم هواشناسی در قالب برنامهای علمی تعریف و گنجانده میشود لحن و گویش جدیتر طلب میکند؟
دقیقا همین طور است. بسیاری از اساتیدم هم این انتقاد را مطرح میکنند و میگویند بعضی وقتها خیلی از علم دور میشوی و کوچه بازاری صحبت میکنی! البته حق دارند من هم ضعفم را قبول دارم. باید چارچوبهای کلی را رعایت کنم و برای موفقیت بیشتر تلاش نمایم.
در این صورت هم که میشوید یکی مثل همه و جذابیتتان را از دست میدهید؟
هواشناسی یک علم است و با صددرصد کوچهبازاری صحبت کردن نمیتوان آن را به درستی ارائه داد. باید یک نسبت تناسب ببندیم تا علاوه بر علمی صحبت کردن، سطح کار هم افت نکند و مخاطب راضی باشد.
از سوی دیگر، قبول دارید گاهی اوقات خیلی روان سخن نمیگویید و مکثهایی که در توضیحاتتان دارید این گونه به ذهن متبادر میسازد که روی آنتن زنده و در لحظه به دنبال واژه مناسب برای جملهبندی حرفهایتان هستید؟
بالاخره همه ما گاهی اوقات برای این که جملههایمان تکراری نشود و قشنگتر جلوه کند در حین حرف زدن به دنبال کلمه هم میگردیم و این جستجو، ناخودآگاه مکثهایی را سبب میشود.
شاید این ویژگی برای افراد معمولی عادی باشد اما در یک رسانه فراگیر باعث مختل شدن ارتباط نمیگردد؟
گفتیم راز موفقیت هر کس در این است که خودش باشد. شما حتی در کلاس درس هم برای این که بتوانید زیباتر تدریس کنید و مفاهیم را جا بیندازید مجبورید فکر کنید و تفکر در کلام شما مکث ایجاد میکند. نمیتوانی مثل ضبط صوت حفظ کنی یا حرفهای دیروزت را تکرار نمایی. ضمن این که معمولا چیزهایی که در لحظه خلق میشوند جذاب و توجه برانگیزند و کمتر کسی نسبت به آنها بیتفاوت است اما مثلا حرفهایی که مهمانداران هواپیماها قبل از پرواز بیان میکنند آن قدر برای مسافران تکراری شده که کاملا نسبت به آن بیاحساسند.
پس این مکثها هم در دیده شدن شما بیتاثیر نبودهاند؟
شاید. این را شما باید بگویید.
قبل از آن که مجری ـ کارشناس هواشناسی اخبار شوید به حرفهای پیشبینهای رسانه اعتماد داشتید؟
صددرصد. چون قبل از آن که وارد صداوسیما شوم پیشبین بودم و کسانی که جلوی دوربین میرفتند با من هم مشورت میکردند. پیشبینی، یک کار گروهی است و همه در آن مشارکت دارند. اسم این اتاقی که الان در آن نشستهایم و گفتوگو میکنیم Discussionroom است. اتاق دیسکاشن، جایی است که هر روز صبح، پیشبینها دور هم جمع میشوند و راجع به وضعیت آب و هوا صحبت میکنند و همدیگر را قانع مینمایند لذا اگر به پیشبینیهایمان ایمان نداشتیم اصلا ارائه نمیدادیم.
میانهتان با کفبینی و پیشگویی چطور است؟
خیلی بد. هیچ اعتقادی به این حرفها ندارم.
شغل شما را که با آنها اشتباه نمیگیرند؟
هر چه زمان میگذرد تعداد آدمهایی که این اشتباه را مرتکب میشوند کمتر میشود. یادم میآید روزهای اول که جلوی دوربین رفته بودم، کشاورزی تماس گرفت و گفت من ماشینم را فروختهام و با پولش بذر خریدهام؛ شما را به خدا کاری کنید باران بیاید وگرنه ورشکست میشوم! این بنده خدا واقعا فکر میکرد باریدن باران دست ماست و نمیتوانست باور کند من کسی نیستم و تنها آنچه نقشهها نشان میدهند را میگویم.
مهم است مخاطب رسانه، پیشبینی وضع هوا را از زبان چه کسی بشنود؟
نباید مهم باشد زیرا کار ما فردی نیست و اختلافی بین حرفها وجود ندارد.
فکر نمیکنید استفاده از یک مجری ـ کارشناس ثابت باعث جلب بیشتر اعتماد مردم و در نتیجه ممتازشدن موقعیت این آیتم در رسانه میشود؟
نه. مجری آیتم هواشناسی با گوینده خبر فرق دارد. جنس کار ما باعث میشود مجریها متفاوت باشند تا با گذشت زمان، جملات و حرکاتشان تکراری نشود و دلنشین باشند.
شما که تکراری نشدهاید؟
نمیدانم باید از مردم بپرسید.
خودتان چه فکر میکنید؟
اگر زیاد جلوی دوربین بیایم به تکرار خواهم افتاد.
اجرای خبرهای هواشناسی در تلویزیون و رادیو، اقتضای خاص و جداگانهای دارد؟
در تلویزیون، سختتر است و باید حرفهای باشی، اما در رادیو خیلی چیزها قابل تشخیص نیست.
مثلا ؟
از روی صدا نمیتوان خیلی به حرفها اعتماد کرد، اما از حالات چهره میتوان این را فهمید که مثلا محمد اصغری مطمئن است هوای این هفته تهران بارانی نیست. در رادیو میتوان آنچه در دلت نیست را به زبان آوری و... البته من نیز قبل از این که جلوی دوربین حاضر شوم رادیو را تجربه کردهام لذا همواره به افرادی که تازه برای تست دادن مراجعه مینمایند تاکید میکنم مدت زمان زیادی را در رادیو سپری کنند. الان هم مجریان تلویزیون آنهایی هستند که از رادیو شروع کردهاند.
خب تا از بحث اصلیمان دور نشدیم بگویید اولین پیشبینی رسانهای وضع هوا در کشور ما دیدنی بود یا شنیدنی؟
من که یادم نیست، اما آن طور که پدرم تعریف میکرد قبل از پیروزی انقلاب، آقای منشیزاده تنها کسی بوده که هر شب با نقشه به تلویزیون میآمده و بدون کروماکی (پرده آبی) و LCD، وضع هوا را پیشبینی و اعلام میکرده و ظاهرا خیلی مطرح بوده و به چشم میآمده است. الان هم اگر از قدیمیترها بپرسید منشیزاده یادتان هست؟ فوری در ذهنشان مجسم میشود. ایشان پیشکسوت همه ما بودند و 2 سال قبل شنیدم فوت کردند. این را هم اضافه کنم که آن موقع احتمال خطا و اشتباه در پیشبینیها خیلی زیاد بود و تنها به کشور ما منحصر نمیشد، زیرا امکانات، ضعیف و محدود بود و فقط نقشههای واقعی (actual) را در دسترس داشتند تا تصمیم بگیرند که مثلا سرعت این موج چقدر است و چه زمانی به کشور میرسد. لذا خیلی پارامترها را از دست میدادند.
اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار میدهید چقدر داغ و تازه از تنور بیرون آمده است؟
معمولا یک روز بحث و مشورت و پس و پیش میکنیم و نظر میگیریم تا نتیجهاش بشود آن 2 دقیقه روی آنتن.
یعنی اطلاعاتی که 24 ساعت قبل به دست آمده را ارائه میکنید؟
بله. البته لحظه آخر هم که میخواهیم روی آنتن بیاییم، دوباره اوضاع را بررسی میکنیم، ببینیم آنچه پیشبینی کردهایم اتفاق افتاده یا نه. معمولا هم کمی دادهها را تغییر میدهیم و به روز میکنیم.
پیشبینی که وارونه اتفاق افتاد؟
سال گذشته 2 بار برای تهران، بارش برف پیشبینی کردیم، اما این اتفاق نیفتاد و مردم از این بابت خیلی شاکی بودند. (با خنده)
وارونهها اذیتتان نمیکند؟
هر چه زمان جلوتر میرود، وارونگیها کمتر میشود (میخندد) البته درک و فهم و تشخیص مردم خیلی بالا رفته و دیگر مثل قدیم نیست که هر اشتباهی را به جوک و خنده تبدیل کنند. ما قانونی داریم به نام اینرسی یا قانون اول نیوتن که طبق آن مثلا برای هلدادن یک ماشین ثابت به نیروی زیادی نیاز است، اما وقتی از حالت سکون به حرکت درآمد، یک نفر هم به تنهایی میتواند از عهده کار برآید. هوا هم همین حالت را دارد، یعنی پیشبینی شروع بارندگی یا اولین برف زمستان، خیلی سخت و دشوار است. در ابتدای بهار و پاییز هم که در حال گذر از یک فصل به فصل دیگر هستیم، چون ناپایداریها لحظهای ایجاد میشوند، احتمال خطا خیلی زیاد است. با این حال یک زمانی پیشبینی وضع هوا مثل پیشبینی وقوع زلزله بود، اما الان پیشرفتها چشمگیر است و از این بابت باید شکرگزار خدا باشیم.
از جوک و شوخیهایی که آن زمان برای اشتباهات هواشناسی در جامعه، دهان به دهان میگشت، موردی در خاطرتان مانده است؟
آنها را که از بس شنیدهایم، تکراری شدهاند، اما چندی قبل بنده خدایی از یکی از استانها تماس گرفته بود و خیلی جدی تشکر میکرد که ما ممنونیم از این همه برفی که برایمان فرستادهاید!
یادم میآید چند سال قبل هفتهنامه گلآقا، اظهارنظر یکی از مسوولان وقت هواشناسی درباره وضعیت آب و هوایی 50 سال آینده ایران را سوژه کاریکاتوری کرده و در شرح طنزش نوشته بود: «شما آب و هوای 24ساعت آینده را درست پیشبینی کن، 50 سال بعد پیشکش!»
در حال حاضر مدت زمانی که میتوانید وضع هوا را با درصد خطای کمتری پیشبینی و اعلام کنید و با شهامت هم پای حرفتان بایستید، چقدر طولانیتر شده است؟
الان طبق آماری که داریم معمولا 98 درصد پیشبینیهای 24 ساعتهمان درست از آب در میآید. حالا هر چه این زمان بیشتر شود درصد خطا هم بالاتر میرود، خود من در چند هفته اخیرواقعا به مدلهایمان ایمان پیدا کرد، یعنی آنقدر خطاها را کم کردهایم که تا یک هفته را براحتی میتوانیم پیشبینی کنیم، درباره هفته دوم به بعد نیز اگر نقشهها موارد خوب و مثبتی نشان دهند، حتما اعلام میکنیم، چون میگویند خبر خوش را حتی اگر احتمال وقوعش 50 ـ 50 هم باشد، بگویید.
آن بازه زمانی 50 ساله را هم که شما میگویید، در هیچ جای دنیا نمیتوانند بصراحت حرفی دربارهاش داشته باشند.
برخی شبکههای برونمرزی فعالیتهایی در راستای پیشبینی و تحلیل وضع هوای دیگر کشورها دارند. این پیشبینیها درباره ایران، چقدر قابل اعتمادند؟ شما هم از آنها استفاده میکنید؟
نقشههای ما با هواشناسان آمریکا، انگلیس، فرانسه و... یکسان است.
تحلیلهایمان متفاوتند. به هر حال ما برای پیشبینی، موارد خاص خودمان را در ذهن داریم و آلودگی هوا، پستی و بلندیهای اطراف یک شهر و منطقه و... را در نظر میگیریم، اما هواشناسی که در لندن نشسته، نمیتواند این چیزها را تشخیص بدهد. شما بروید آنچه ما اعلام میکنیم را با سایتهای مختلف و حرفهای مثل Weather.ir مقایسه کنید ببینید خطای کداممان بیشتر است. آنها ریزهکاریهایی که ما به آن آگاهیم را لحاظ نمیکنند.
از زاویه دید شما، بسته خبری آب و هوا بیرون از حوزه خبر هم در قالب یک برنامه روتین مستقل، زمینه و ظرفیت جذب و همراهی مخاطب را دارد؟
بله، حتما. آرزوی من همین است.
حوصله مخاطب را سر نمیبرد؟
نه. جذابش میکنیم. جذابیتش هم تنها به مجری نیست. شما فکر میکنید پربینندهترین برنامه تلویزیون در سایر کشورهای دنیا چیست؟
نمیخواهید که بگویید هواشناسی؟!
نه. برنامههای مستندند. شاید جالب باشد بدانید بیشتر شبکههای مستند دنیا، پولی هستند یعنی به دلیل کثرت مخاطب از بیننده پول میگیرند و برایش برنامه پخش میکنند. جذابیت مستند هم به تصویر است. اگر بتوانیم پدیده هواشناسی را به شکل مستند ارائه دهیم اصلا نیازی نیست مجری بیاید و توضیح دهد و بعد از مدتی خستهکننده شود. طبیعت و آب و هوا آنقدر جذاب و رنگارنگ هست که مخاطب هیچوقت دلزده نشود.
پس میتوانیم مستند هواشناسی داشته باشیم؟
بله. حتی برای درازمدت.
چرا خودتان برای تحقق رویایتان پاپیشنمیگذارید؟
خرج دارد. وسعم نمیرسد. یک نفر باید به عنوان تهیهکننده پیشنهاد بدهد تا من ارائهاش کنم.
حتی پیشنهادش را هم مطرح نکردهاید؟
پیشنهاد دادهام منتها با تغییر مدیریتها به فراموشی سپرده شده یا مورد توجه قرار نگرفته است.
یعنی میخواهیم به همین آیتمهای محدود و محصور در خبر بسنده کنیم؟
بالای 50 درصد اطمینان دارم و پیشبینی میکنم که با توجه به نیاز روزافزون مردم، این برنامه خارج از حوزه خبر شکل میگیرد.
جایی که دوست داشته باشید همواره از وضع آبو هوایش با خبر باشید؟
به یک جا فکر نمیکنم. معمولا جاهایی که بارندگی است برایم جالبند و دوست دارم از شروع و خاتمه بارشهایشان مطلع شوم.
چقدر به آسمان نگاه میکنید؟
خیلی زیاد. حتی شبها دائم پرده اتاقم را کنار میزنم و نگاه میکنم ببینم چه اتفاقی در حال وقوع است.
در روزگار امروز هم میتوان با مشاهده آسمان و مدد گرفتن از تجربیات شخصی و برخی علائم و نشانهها، پیشبینی درستی از اوضاع جوی داشت؟
این برمیگردد به پیشگویی که قبلا صحبتش را کردیم، البته آدمهایی هستند که به صورت تجربی میتوانند فقط برای منطقه خودشان پیشبینی کنند. یادم میآید یک پیرمرد کشاورز هرمزگانی بود که واقعا پیشبینیهایش درست از آب در میآمد و مدتی هم با ما در تماس بود و مثلا با اعتقاد میگفت شما در رادیو اعلام کردید از بعدازظهر در بندرعباس باران میبارد، اما تجربه من میگوید این اتفاق فردا صبح رخ میدهد و خیلی اوقات هم همانطور میشد.
پس هنوز هم کسانی هستند که به سلاح تجربه از علم و امکانات شما جلوتر باشند؟
این آدمها محدودند و البته احتمال خطایشان هم بیشتر است. علم بعلاوه تجربه، پیشرفت کار ما را نشان میدهد.
از آن کشاورز خبری دارید؟
نه، متاسفانه ارتباطش را قطع کرد. احتمالا با خشکسالی مواجه شده و باغش را برچیده است.
کسی که بیش از همه هوایتان را دارد؟
مادرم، همسرم، خانوادهام و همکارانم.
شما هوای چه کسی را دارید؟
همه. (میخندد)
فیلم هواشناسی را چند بار دیدهاید؟
فقط یکبار در تلویزیون دیدم.
اتفاقی؟
نه. تعدادی پیامک برایم آمد. حتی همکاران پخش تلویزیون هم پیامک داده بودند که میخواهیم این فیلم را پخش کنیم، حتما ببین.
چقدر با آن ارتباط برقرار کردید؟
خیلی قشنگ بود. معمولا فیلمهای نیکلاس کیج را میبینم. هر نقشی را به او میسپارند خیلی واقعی بازی میکند.
سیمای یک هواشناس واقعی را میتوان در این فیلم به تماشا نشست؟
نه. زیرا این فیلم مربوط به زمانی می شد که هواشناسها با کروماکی سروکار داشتند، الان ویدئووال داریم و تصاویر LCD پشت سرمان واقعی است.
عجیب نیست با وجود اینکه حرفه شما ارتباط تنگاتنگی با برنامهریزی پروسه تولید یک فیلم یا سریال دارد، تاکنون مورد توجه فیلمسازان داخلی قرار نگرفته است؟
شاید برایشان پرخرج میشود و به دردسر میافتند. این روزها فیلمهای سینمایی خیلی جمع و جور و کمهزینه ساخته میشوند. کسانی که بخواهند راجع به شغل ما فیلم بسازند، باید یکی دو سال نحوه کار و پیشبینی را از نزدیک لمس کنند تا بتوانند اثر خوب و ماندگاری ارائه دهند.
شاید هم دل خوشی از پیشبینیهایتان ندارند؟
نه. این طور نیست ما در خاورمیانه حرف اول را میزنیم.
اما عمده برنامهریزان پروژههای سینمایی و تلویزیونی، شیوههای سنتی پیشبینی وضع هوا را قابل اعتمادتر از اخبار میدانند؟
آدمهایی که این حرفها را میزنند اگر بیایند و رودررو با خود ما بحث کنند، قانعشان خواهیم کرد. خود من یکبار شنیدم رضا رشیدپور در مصاحبهای گفته ما به پیشبینیها اعتقادی نداریم. تعجب کردم و مدتی بعد که همدیگر را در تلویزیون دیدیم، گفتم رضا نظر تو این است؟ گفت خدا شاهد است که من چنین چیزی نگفتهام و خبرنگار آن مصاحبه برای آن که گفتو گویش جذاب شود، حرف مرا برگردانده است! متاسفانه بعضیها هم با دیدن یک خبرنگار جوگیر میشوند و برای مطرح کردن خودشان یکسازمان را تخریب میکنند. البته در مجموع این آدمها در حال کمشدن هستند.
گروهی هم معتقدند پیگیری وضع هوا از طریق تلفن همراه و اینترنت، دقیقتر و موثقتر از رادیو و تلویزیون بوده و با درصد خطای کمتری همراه است؟
اصلا قبول ندارم. این مورد هم مثل همان اظهارنظرهای قبلی است.
البته طبیعی است قبول نداشته باشید. چاقو که دسته خودش را نمیبرد؟!
وقتی عرض میکنم تعداد آدمهایی که به ما اعتماد ندارند در حال کم شدن است، یعنی به هر حال کار ما بهتر شده اگر هم قبول ندارید، مقایسه کنید ببینید با چه اعداد رنگارنگی مواجه میشوید. به هر حال هر کسی در حیطه کاری خودش ادعایی دارد، چون عمرش را برای این کار گذاشته است. اگر به اخباری که از صدا و سیما پخش میشود، بیاعتماد باشیم که دیگر سنگروی سنگ بند نمیشود.
تاکنون به نماز باران رفتهاید؟
بله.
چتر هم با خودتان برده بودید؟
نه. اما از پدرم شنیدهام که قدیمیها آنقدر ایمان و اعتقاد داشتند که با چتر به نماز میرفتند.
یعنی شما به کارتان ایمان نداشتید؟
چرا اما من هیچوقت چتر نداشتهام، حتی قبل از این که وارد هواشناسی شوم هم نیازی به چتر احساس نمیکردم. چون باران را خیلی دوست دارم و معتقدم اگر چتر لازم بود، خداوند هنگام بارندگی در کله هر آدمی یک چتر بازمیکرد! پس حتما باید باران و برف به سر آدم بخورد. (میخندد)
شیما و میلاد کریمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه «جامجم» در بیروت با حسن عزالدین، عضو بلندپایه حزبالله و نماینده پارلمان لبنان مطرح شد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد