گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

بگیرو ببند فرعون

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «او بود که دید»،«او بود که دید»،«لبخند کرملین به استراتژی نفوذ ناتو!»،«بگیرو ببند فرعون»،«عناصر اقتدار و عزت ملی»،«حاشیه‌های یک گزارش»،«22 قلم کالای اساسی و تغییر قیمت‌ها»،«استقلال بانک مرکزی؛ چرا و چگونه؟»و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۳۶۸۴۶۱

کیهان:او بود که دید

«او بود که دید»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛
1- رسول خدا(ص) از آخرین سفر حج خود- حجه الوداع- به مدینه بازمی گردد. جماعت انبوهی از مسلمانان حج گزار ایشان را همراهی می کنند. جمعیت به منطقه «جحفه» رسیده است. رسول خدا(ص) به گونه ای غیرمنتظره، در کنار برکه ای خشک- غدیرخم- توقف می کنند. از این نقطه راه کاروانیان که عازم مناطق مختلف هستند، از هم جدا می شود. آنها که نزدیکتر ایستاده اند از حالات رسول خدا(ص) احساس می کنند که آیه ای نازل شده و دستور تازه ای رسیده است. پیامبر(ص) ندا می دهند که جلوتر رفته ها بازگردند و برجای بمانند تا آنان که نرسیده اند نیز از راه برسند. خدایش فرموده است «ای پیامبر! آنچه از خدا بر تو نازل شده است را اعلام کن! که اگر چنین نکنی، رسالت خود را انجام نداده ای». جماعت به حیرت فرو می روند. بعد از آن همه مرارت ها، جنگ با دشمنان، آزار و اذیت دیدن ها، ایمان آوردن فوج فوج انسان ها و نهایتا استقرار دین حنیف خدا، دیگر چه چیزی باید ابلاغ شود که اگر نشود، گویی رسول خدا(ص) رسالت خود را به انجام نرسانده است؟! موضوع تازه، به یقین، یکی از احکام عبادات شخصی و فردی و امثال آن نیست، باید بسیار فراتر از آن باشد که بدون آن، رسالت رسول خدا(ص) انجام نگرفته است!

2- در گرماگرم جنگ احد، هنگامی که شایعه شهادت رسول خدا(ص) بر زبان ها افتاد، جماعتی از مسلمانان که در غروب عمر رسول خدا(ص)، پایان عمر اسلام و آنچه را که او آورده بود، می دیدند، دست از کارزار کشیدند و از میدان نبرد بیرون خزیدند، با دلشوره ای دل آزار از سرانجام و عاقبت کار. در آن بحبوحه، خدای مهربان به کلامی از وحی که خالی از ملامت نیز نبود، آنان را دلداری داده و فرمود؛ «محمد(ص) رسول خداست و پیش از او نیز پیامبرانی بوده اند، اگر رحلت کند یا به شهادت برسد، آیا به گذشته ها بازمی گردید؟» 144 آل عمران. در پی این پیام، دل ها آرام گرفت، مؤمنان پیشانی شکر بر زمین سائیدند و سرانگشت ملامت به دندان گزیدند که چرا از این نکته غافل بوده اند.

مدت ها پیش از آن هم، اشراف حجاز که با ظهور اسلام، حاکمیت اشرافی و سلطه جبارانه خود بر مردم مظلوم آن سامان را از دست داده بودند، این خیال خام را در ذهن خود می پروراندند که محمد(ص) فرزند پسر ندارد و بی «عقبه» و «ابتر» است، از این روی وقتی رخت از دنیا برمی بندد، آنچه با خود آورده هم روی به افول می گذارد. در آن هنگام نیز خدای مهربان و منان، مومنان را به «کوثر» بشارت داده و خطاب به رسول خود فرموده بود «ان شانئک هوالابتر... دشمن تو بی دنباله و بی عقبه است».

3- اواخر سال 1360- 1981- کتابی با عنوان «دین و سیاست» به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی در آمریکا به چاپ رسیده و یکی از دوستان نسخه ای از آن را برای شورای فرماندهی سپاه فرستاده بود. مدتی بعد نسخه های انگلیسی و عربی این کتاب نیز با تیراژی قابل توجه در کشورهای اسلامی منطقه توزیع شد. از سردبیران چند روزنامه نسبتا مطرح و پرتیراژ در پاکستان، اندونزی و برخی کشورهای عربی خواسته شده بود ضمن معرفی کتاب، چکیده ای از مطالب آن را در روزنامه تحت مسئولیت خود به دست چاپ بسپارند. اصرار نویسنده کتاب بر ضرورت جدایی دین از سیاست بود و استدلال ها، همان دلایل دم دستی و بی پایه ای بود که طرفداران این نظریه طی سالیان متمادی به آن استناد می کردند. اما در بخشی از این کتاب به نقل از یک پژوهشگر شرق شناس آمریکایی به نکته ای اشاره شده بود که با موضوع این نوشته ارتباط مستقیم دارد و مصداق بارز این کلام که؛ «الفضل ما شهد به الاعداء. فضل و کمال آن است که دشمنان نیز به آن گواهی دهند». مضمون آنچه به نقل از شرق شناس آمریکایی آمده بود این است؛
«وقتی بر ضرورت جدایی دین از سیاست تاکید می شود و این نظریه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، نه فقط عامه مردم بلکه همه صاحبنظران نیز چنین تصور می کنند که منظور از جدایی دین و سیاست، همزیستی مسالمت آمیز «دین» با «سیاست» است و این که هر یک از آنها در حوزه و بستر مربوط به خود قرار گرفته و در امور یکدیگر دخالت نکنند. یعنی «قیصر» پادشاهی کند و «پاپ» به امور دینی مردم بپردازد. پیدایش این تصور اگرچه در اروپای بعد از «رنسانس» و عبور از «قرون وسطی» به علت ساختار «مسیحیت» چندان دور از انتظار نبوده است ولی «اسلام» ماهیت دیگری دارد و هنگامی که بر جدایی دین از سیاست تاکید می شود، منظور آن است که «دین» به نفع «سیاست» خودکشی کند و از صحنه زندگی انسان ها بیرون برود...»

وی در توضیح این برداشت خود از جدایی دین و سیاست می گوید «دین و مخصوصاً دین اسلام درباره مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه ساکت و بی نظر نیست، بلکه در این عرصه، صاحب نظر و دستور العمل است. آموزه های سیاسی و اجتماعی اسلام بارها بیشتر و انبوه تر از آموزه های مربوط به عبادات شخصی مسلمانان است، بنابراین عرصه سیاست، فقط جای یکی از دو مقوله «دین» و «سیاست» است و مفهوم واقعی جدایی دین از سیاست که ما خواستار آن هستیم، خودکشی کردن دین به نفع سیاست است.» و اما، همین شرق شناس آمریکایی در کتاب یاد شده می گوید؛ «فقط خمینی به این نکته پی برده و می داند که معنای واقعی جدایی دین از سیاست، خودکشی دین و حذف آن از زندگی انسان هاست».

4- امام راحل ما (ره) در باره «غدیر» می فرمایند؛ «ولایتی که در حدیث غدیر آمده است به معنای حکومت است، نه به معنای مقام معنوی... زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر علیه السلام در حکومت در پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل- تشکیل- حکومت است. این است که قابل نصب است و الا مقامات معنوی قابل نصب نیست.»

5- و حالا، جماعت حج گزار در بازگشت از حجه الوداع، در اطراف برکه ایستاده اند و در انتظار شنیدن پیامی که قرار است رسول خدا(ص) اعلام کند، این پا و آن پا می کنند، اینجا منطقه ای خشک و بی آب است و معمولا هیچ کاروانی در این نقطه منزل نمی کند. کم کم، جلوتر رفته ها بازمی گردند و عقب تر مانده ها، از راه می رسند. به دستور پیامبرخدا(ص) جهاز شتران را روی هم می گذارند و چیزی به بلندای یک منبر می سازند. رسول خدا(ص) بر فراز منبر می رود، دست علی(ع) را در دست دارد. علی(ع) را همه می شناسند، نیازی به معرفی ندارد. پیامبر اکرم(ص) ندا برمی دارد و افرادی که با فاصله از هم در میان جمعیت ایستاده اند صدای پیامبرخدا(ص) را به گوش آنان که دورتر ایستاده اند، می رسانند. «هر که مرا مولای خویش می داند، پس از من، علی مولای اوست»... غریو شادی از جمعیت برمی خیزد، وعده خدا راست بود، دشمنان رسول خدا(ص) بی عقبه اند، رفتن رسول خدا(ص) و محروم شدن از وحی اگرچه سخت و ناگوار است، اما، با رحلت او، اسلام عزیز می ماند. آخر، بدون برقراری حکومتی که ولی خدا بر آن حاکم باشد، آموزه های حیات آفرین اسلام چگونه می تواند از عرصه نظر به میدان عمل وارد شود؟!

بدون برپایی حکومت اسلامی، باز هم، «اسلام» همان نسخه شفابخش است که بود. اما «شفا» بدون عمل به نسخه شفابخش ناممکن است. اگر حکومتی که حاکمی «عالم» و «عادل» بر تارک آن نشسته است، در میان نباشد، چگونه می توان «باید»ها را از چنگ اندازی آنان که نمی پسندند بیرون آورد و «نباید»ها را از دست اندازی نابکاران بدخواه دور داشت؟

6- انبوه جمعیتی که در غدیرخم گرد آمده اند، با اشاره رسول خدا(ص) سکوت می کنند. پیامبر اکرم(ص) سخن دیگری برای گفتن دارند. بعد از انتصاب ولی امر خویش و معرفی او به مردم، دیگر چه سخنی در میان است؟ رسول خدا(ص)، ادامه آیاتی که به ایشان وحی شده است را اعلام می فرمایند؛
«امروز کافران از «زوال» دین شما ناامید شدند، بنابراین از آنها بیم نداشته باشید، بلکه از «نافرمانی» من بترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و پذیرفتم که اسلام دین شما باشد.»

7- امام راحل(ره) می فرمود دوسوم فقه، سیاسیات و اجتماعیات است و فقط یک سوم آن به امور شخصی و تکالیف فردی اختصاص دارد. این واقعیت با مروری گذرا بر آموزه های اسلامی نیز به آسانی قابل درک است. باز هم، حضرت امام(ره) می فرمودند، «ولایت فقیه» ادامه ولایت رسول خدا(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام است و ضرورت آن از جمله امور بدیهی است که تصور آن باعث تصدیق خواهد بود. با این توضیح ساده و خالی از ابهام که؛ قوانین «اسلام» برای پیاده شدن است و اجرای آن نیاز به حکومت دارد. در رأس این حکومت باید کسی باشد که اولا؛ از قوانین اسلامی به خوبی آگاه باشد(فقیه)، اما علم و آگاهی به تنهایی کافی نیست و کم نبوده و نیستند عالمانی که از حق عدول کرده اند. بنابراین، حاکم اسلامی باید علاوه بر آگاهی دقیق از قوانین اسلامی، «عادل» نیز باشد. سپردن زمام جامعه اسلامی به دست «فقیه عادل» همان «ولایت فقیه» است بنابراین به آسانی می توان نتیجه گرفت، کسانی که با اصل «ولایت فقیه» مخالفت می کنند، چه بخواهند و بدانند و چه نخواهند و ندانند، با «اسلام» مخالفت کرده اند. چرا که در خوشبینانه ترین حالت- بخوانید ساده لوحانه ترین برداشت- با پیاده شدن آموزه های اسلامی مخالفت ورزیده اند! که گونه ای دیگر از مخالفت با اسلام است.

آنهایی که تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور حضرت بقیه الله-ارواحنالتراب مقدمه الفداء- را نفی می کنند نیز، اگر ریگی در کفش نداشته باشند- که برخی از آنها دارند- بی آن که متوجه باشند، معتقد به تعطیلی قوانین اسلامی هستند! و... آیا حالت دیگری هم قابل تصور است؟! به یقین پاسخ منفی است.

حضرت امام(ره) طی سخنانی که به مناسبت عید غدیر در جمع مسئولان و کارگزاران نظام ایراد فرموده اند- شهریور56- بعد از استدلالی روشن و خالی از ابهام نتیجه می گیرند؛«این بازیگرها آمدند و این طور کردند که ماها هم باورمان آمده بودکه دین چکار دارد به سیاست، سیاست مال امپراتورها. این معنایش این است که تخطئه کنیم خدا را و رسول خدا را و امیرالمومنین را، برای این که حکومت سیاست است، حکومت که دعا خواندن نیست، حکومت که نماز نیست، حکومت روزه نیست. حکومت، حکومت عدل، اسباب این می شود که اینها اقامه بشود، اما خود حکومت یک دستگاه سیاسی است. آن که می گوید دین از سیاست جداست، تکذیب خدا را کرده است، تکذیب رسول خدا را کرده است، تکذیب ائمه هدی را کرده است.»

عید غدیر بر همگان و مخصوصا مردم شریف ایران اسلامی که بعد از هزار و چندصد سال، بار دیگر پرچم ولایت را برافراشتند، سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو بر پایه حاکمیت اسلام ناب محمدی(ص) درانداختند، پیشاپیش مبارک باد.

جمهوری اسلامی:لبخند کرملین به استراتژی نفوذ ناتو!

«لبخند کرملین به استراتژی نفوذ ناتو!»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛به فاصله کوتاه چند روزه، دو اجلاس مهم با مشابهت‌های فراوان در سئول و لیسبون تشکیل شد، اجلاس سران 20 اقتصاد جهان در "سئول" و اجلاس سران سازمان پیمان آتلانتیک‌شمالی "ناتو" در لیسبون. در نشست اول، یکبار دیگر شکاف‌ها و تضادهای موجود میان سران 20 اقتصاد جهان آشکارتر شد و نتوانستند به توافق حساس و قابل ذکری در قلمرو اقتصاد جهانی دست یابند. در نشست دوم با محرومیت امور نظامی و امنیتی، اگرچه ظاهراً تضادها میان اعضای ناتو از یکطرف و "ناتو" با روسیه از طرف دیگر موقتاً کنار گذاشته شده ولی "گسل‌های زلزله‌خیز" در صحنه مناسبات داخلی ناتو و همینطور مناسبات شرق و غرب "فعال" شده‌اند.

"دیمتری مدودف" رئیس‌جمهور روسیه در یک چرخش غیرمنتظره و پرابهام خاطرنشان ساخته که دوران روابط تیره روسیه با ناتو به سرآمده و شروعی جدید در روابط شرق و غرب، پدیدار شده است. به موجب تفاهمات فیمابین برای نخستین بار در تاریخ، روسیه و ناتو در جهت ساخت و بهره‌گیری از سپر مشترک دفاع موشکی با یکدیگر همکاری می‌کنند و مسکو حتی به نیروهای "ایساف" در افغانستان کمک لجستیکی ارائه خواهد نمود.

اما سئوال اصلی اینست که آیا "ماه عسل شرق و غرب" نشانگر انطباق مواضع تمامی طرفها است؟ و آیا این دوران شیرین قابل دوام خواهد بود؟ و مهمتر آنکه چه تحولی در چه مقیاسی در اهداف و اندیشه‌ها و سیاستهای بنیادی در کدامین طرف این معادله رخ داده است که دشمنان استراتژیک دیروز، اینگونه نرد عشق می‌بازند و در کنار یکدیگر اظهار دوستی و همکاری می‌نمایند؟

با نگاهی به سوابق امر و مقایسه میان گذشته و حال، نه‌تنها رفع ابهامی نخواهد شد بلکه بر شدت و دامنه ابهامات افزوده می‌شود. مسکو همواره علیه طرح سپر دفاع موشکی آمریکا و ناتو موضع خصمانه‌ای داشته و طیف وسیعی از مقامات ارشد سیاسی - نظامی و امنیتی، ابعاد مخاطرات و پیامدهای اجرای این طرح را مرتباً گوشزد کرده و با حملات شدیداللحن خود واشنگتن و غرب را از اجرای طرح برحذر داشته‌اند.

هشدارها و تهدیدهای کرملین وژنرالهای روسی علیه عواقب عملیاتی‌شدن طرح سپر دفاع موشکی آمریکا و ناتو به حدی بود که اوباما موقتاً جا زد و طرح را به حال تعلیق درآورد لکن بعداً بدون آنکه در اهداف و جهت‌گیریهای کلیدی آن تغییر چندانی ایجاد شود، صرفاً با تبدیل‌کردن "طرح پنتاگون" به "طرح ناتو" و امضای چند قرارداد دوجانبه میان آمریکا و برخی کشورهای اروپای شرقی و مراکزی که تا دیروز از "اقمار مسکو" محسوب می‌شدند، اکنون مسکو نه تنها تهدیدات خود را کنار گذاشته، که خود نیز برای مشارکت در اجرای این طرح، اعلام همکاری نموده است!

رهبران کرملین همواره خاطرنشان می‌کردند که استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در پشت مرزهای روسیه، به منزله خنثی‌شدن ظرفیت دفاع استراتژیک روسیه و بی‌دفاع ‌شدن روسیه در مقابل تهدیدات بنیادی غرب است و حتی پیمان "استارت" و جایگزین آنرا پیشاپیش بیهوده و عقیم خواهد ساخت.

مسکو حتی تهدید به خروج یکجانبه از پیمان "استارت" را مطرح کرد و برای خود "حق تحفظ" قائل شد که هر زمان بخواهد از پیمان خارج شود.

این، موضوع مهمی است که دانسته شود روسیه که استقرار سپر دفاع موشکی ناتو را در پشت مرزهایش تحمل نمی‌کرد چرا امروز برای استقرار سکوهای پرتاب موشکی و سامانه‌های جاسوسی - اطلاعاتی مکمل آن درون مرزهای جغرافیائی روسیه پیشقدم شده است؟ واقعیت اینست که آمریکا و ناتو هرگز حاضر نشدند در استراتژی، اهداف و برنامه‌های درازمدت و میان‌مدت خود علیه مسکو تجدیدنظر کنند. با اینکه "پیمان ناتو" رقیب و معادل "پیمان ورشو" بود ولی علیرغم انحلال پیمان ورشو، نه تنها "ناتو" منحل نشد بلکه به پیشروی تا پشت مرزهای روسیه ادامه داد و حتی برای جلب و جذب اقمار دیروز مسکو و تبدیل‌کردن آنها به "خاکریز اول ناتو"، بر شدت و دامنه سیاست‌های ضدروسی خود افزود. نتایج طبیعی چنان سیاستی، "محاصره نظامی روسیه" است واکنون رهبران این پیمان در فکر نفوذ به درون خاک روسیه هستند. مقامات کرملین تصور نکنند که با لبخند به غرب می‌توانند استراتژی ناتو را تغییر دهند و حتی آنرا تلطیف کنند.

ناآرامی‌های دوران پایانی "پوتین" و اواخر دوران "مدودف" در روسیه نشان داد اگر غرب فرصت یابد، زمین را زیرپای رهبران کرملین به لرزه درمی‌آورد. بدین ترتیب حتی لبخند ناتو هم یک شگرد فریبکارانه برای نفوذ در روسیه و منزوی ساختن مسکو در محیط پیرامونی است.

زمانی طیف رهبران کنونی کرملین، از سیاستهای "بوریس یلتسین" به عنوان خودباختگی در برابر غرب یاد می‌کردند و آنرا به حق محکوم می‌نمودند ولی امروزه سیاست‌های کرملین از همین خطوط قرمز نیز فراتر رفته بطوری که می‌توان آنرا نوعی "وادادگی سیاسی - نظامی - امنیتی" با پیامدهای برگشت‌ناپذیر دانست. هنوز کاملاً روشن نیست رهبران کرملین در ارزیابی شرایط و انتخاب گزینه‌ها دچار ساده‌اندیشی گردیده‌اند یا آنکه نفوذ غرب در مراکز تصمیم‌گیرنده، تا این اندازه جدی شده که می‌تواند خواسته‌های خود را به کرملین، "دیکته" کند.

جمع‌بندی مقامات ارشد مسکو هرچه باشد، در این نکته تردیدی نیست که ماهیت "ناتو" نه تنها تغییر نکرده بلکه خطرات آن به مراتب افزونتر و آشکارتر از گذشته علیه مسکو تجلی یافته است.

اگر تا دیروز قرار بود سپر دفاع موشکی آمریکا در لهستان و سامانه استراق سمع آن در جمهوری "چک" مستقر شود، امروز در لیسبون تمامی 28 عضو ناتو بالاتفاق پذیرفتند که همگی در سپر دفاع موشکی، حضور و نقش فعال داشته باشند و مسکو نیز در یک عقبگرد غیرمنتظره نه‌تنها از این تصمیم ناتو غافلگیر نشده و معترض نیست بلکه خود نیز داوطلبانه به این طرح پیوسته و برای استقرار و تکمیل سپر دفاع موشکی ناتو، خاک سرزمین خود را پیشکش می‌کند در حالیکه هیچکس حتی در "ناتو" این تصمیم مسکو را نشانه "ابتکار عمل" تلقی نمی‌نماید.

این عقب‌نشینی‌ها یقیناً اعضای اصلی ناتو را به اتخاذ سیاستهای تهاجمی‌تر تشویق و برای برداشتن گامهای بلندتر به سوی مسکو، وسوسه خواهد کرد و سرانجام، زمانی که رهبران بعدی کرملین به عمق فاجعه پی ببرند و در فکر اصلاح و تجدیدنظر در این سیاست‌های انفعالی خود برآیند، متوجه خواهند شد که کار از کار گذشته و عمق استراتژیک روسیه در یک فرایند برگشت‌ناپذیر، به شدت آسیب‌دیده و شاید هرگز فرصت جبران و ترمیم آن، فراهم نیاید. در واقع مسکو یک فرصت طلائی در اختیار ناتو قرار داده تا همان ضرباتی را که نتوانست از روی دشمنی وارد سازد، عیناً در لباس دوستی و همکاری، از نزدیک با دقت و شدت بیشتری وارد سازد، ضربه‌ای که ممکن است "تیر خلاص" نیز باشد!

مردم سالاری:بگیرو ببند فرعون

«بگیرو ببند فرعون»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن می‌خوانید؛حدود یک هفته تا انتخابات پارلمانی مصر مانده است. از روزی که البرادعی کرسی دبیر کلی آژانس انرژی اتمی را کنار گذاشت; عزم کرد خود را به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا کند. برخی در مصر او را در لباس منجی قاهره می بینند غافل از آن که فرعون پیر 29سال است طعم شیرین ریاست جمهوری را چشیده حاضر به خالی کردن میدان نیست.

بی شک انتخابات پارلمانی امسال و ریاست جمهوری سال آینده متفاوت از انتخابات های پیشین خواهد بود. 40درصد مردم بادرآمد کمتر از 5 لیره در یک روز زندگی می کنند. فقر خشم می آفریند و خشم شعله های اعتراض را شعله ور می کند.

فساد مالی در دستگاه  دولتی نیز نارضایتی ها را دوچندان کرده است.
آتش زیرخاکستر گرمای خود را آرام نشان می دهد; مصر ملتهب است و قلب ناآرامی ها اسکندریه است.

بیش از هزار نفر از طرفداران اخوان المسلمین بازداشت شده اند، هدف اصلی، سران و رهبران این گروه بوده است شاهدان عینی از بدرفتاری نیروهای امنیتی فرعون با زنان و دختران سخن گفته اند.

ایالا ت متحده نیز در اعتراض به سرکوب ها لب به سخن گشوده است اما جای این سوال است در سال هایی که دستان سازشگر حسنی مبارک دستان مقامات تلآویو را می فشرد آیا نقض حقوق بشر برای حفظ حکومت فرعون وجود نداشت؟
حکومت به بهانه قانون وضعیت فوق العاده اعضای منتقد حکومت را بدون دادگاه بازداشت وارعاب کرده است.

این قانون درسال 1967 پس از شکست مصر مقابل رژیم صهیونیستی توسطجمال عبدالناصر تدوین شد;  در سال 1980 توسط انورسادات  رئیس جمهور  وقت لغو شد اما در سال 1981 پس از ترور انورسادات توسط حسنی مبارک اجرایی شد که تا امروز  دست آویز سرکوب مخالفان شده است.

به گفته منابع مستقل  در طول سال های 2001 تا 2009 حداقل 118 مورد شکنجه گزارش شده است اما وقتی رنگ سرکوب  پررنگ تر می شود که در یکسال گذشته  76 مورد شکنجه و 1 فقره  مرگ زیر شکنجه  در مصر گزارش شده است.

شکنجه و بازداشت وسیع منتقدان  در آستانه انتخابات یعنی تقلب پیش از شروع انتخابات. دلیل  این اقدامات  دستگاه امنیتی حسنی مبارک این است که  فرعون مصر  نمی خواهد تجربه سال 2005 را دوباره تکرار کند.

در آن سال اخوان المسلمین  با کسب 20 درصد کرسی ها بسیاری  را شوکه کرد; پیروزی که با کشته شدن 17 نفر و بازداشت وسیع اعضای  گروه مهار شد.

زمانی که حسن البنا» معلم مصری در سال 1928 اخوان المسلمین  را پایه گذاری  کرد به ذهنش هم خطور نمی کرد اندیشه هایش در کشورهای عربی و فراتر  از مرزهای  مصر نفوذ کند.

وی  در سال 1949 به دنبال  ترور نخست  وزیر وقت  شهید شد  و انورسادات به دست شاگرد مکتب  وی کشته شد. امروز  اخوان المسلمین خصوصیت  جهادگری خود را حفظ کرده و حتی از طریق  دیپلماسی  و فعالیت های اجتماعی  توانسته  جایگاه در خورشانی کسب کند.

هر لحظه ممکن است مصر شاهد طغیان بزرگی باشد. مخالفان خود را برای مبارزه در عرصه سیاسی و لشکرکشی در انتخابات ریاست جمهوری 2011 آماده کرده اند.

این گروه ها از ماه سپتامبر (شهریور) تحت عنوان جمعیت ملی تغییر مصر با ریاست محمد البرادعی گردآمده اند، آنها رسما از مردم خواسته اند در صورت عدم پاسخ دولت، به تظاهرات، تحصن های اعتراضآمیز و نافرمانی مدنی دست بزنند.

البرادعی در این باره می گوید: بزرگترین چالش فراروی ملت این است که بتواند دیوار ترس را در هم بشکند. دراین صورت نظام حاکم هرگز  قادر نخواهد بود ملت را اسیر خواست هایش کند.

آنچه از برخورد چند روزه گذشته مصر برمیآید این است که فرعون نمی خواهد تاج و تخت خود را رها کند و حتی تلا ش می کند در صورت نواخته شدن ناقوس مرگ در قاهره قدرت را برای پسر پیش کش کند.

روزهای خونین و ملتهبی درانتظار جامعه مصر است که در طول سالهای گذشته به زور  ارعاب در حالت خاموشی فرو رفته بود و کابوس های حسنی مبارک هر روز گسترده تر خواهد شد.
 
رسالت:عناصر اقتدار و عزت ملی
 
«عناصر اقتدار و عزت ملی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمد مهدی انصاری است که در آن می‌خوانید؛در مطالعه و بررسی تاریخ ملت‌ها و سرنوشت‌ اقوامی که توانسته‌اند در مسیر تکامل و ترقی بشری به جایگاه والاتر و قله‌های برجسته‌تری دست یابند با ملل و اقوامی مواجه می‌شویم که از گردنه‌های صعب‌العبور و امتحان‌های دشوار سرافرازانه و عزتمندانه عبور کرده‌اند و در بزنگاه‌های خاص با مقاومت و ایستادگی و غلبه بر مشکلات و مصائب، افتخار و تعالی را برای همیشه نصیب خود ساخته‌اند. بی‌تردید در چنین بررسی‌هایی همگان اعتراف داشته و دارند که ملت فهیم و مقاوم ایران، یکی از این ملت‌هاست که اهل ایثار و عزت بوده‌ است.

 مبارزه با استبداد و مظاهر استعمار غربی در طول تاریخ معاصر و از پای در آوردن رژیم طاغوت در سال 1357 و نیز در مراحل قبل از انقلاب، دوران انقلاب، هشت سال جنگ تحمیلی و سایر امتحانات و محنت‌ها و نهایتا عبور از فتنه سهمگین سال88 همه و همه باعث گردیدند نظام اسلامی و ملت عزیز ایران به مرحله جدیدی از حیات خود برسد و در پیمودن مسیر به مقصد نهایی "توان تازه‌ای" کسب کند.

هفته گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مردم اصفهان، 5 عنصر کلیدی توفیق ملت ایران در عبور از فتنه سال گذشته را چنین بر شمردند: 1- تکیه بر ایمان، 2- بصیرت، 3- موقع شناسی، 4- درک ضروریات زمان، 5- انجام دادن اقدامات لازم.

از این عناصر می‌توان به عنوان الزامات عزت و سربلندی ملت ایران در تمام عرصه‌های حماسی و دشوار یاد کرد. در سال‌های جنگ تحمیلی که همه قدرت‌ها و نیروهای باطل علیه نظام اسلامی بسیج شده‌ بودند اگر ایمان ناب و اعتقادات اصیل، بصیرت و هوشمندی یک ملت انقلابی وهدفمند، موقعیت شناسی و زمان شناسی، درک ضرورت‌های زمان وداشتن تحلیل درست و جامع در قبال آنها و از همه مهمتر تکلیف محوری و عمل به تکالیف فارغ از توجه به نتایج و ثمرات نبود، نمی‌شد تصور کرد که یک ملت با دست خالی بتواند8 سال آبرومندانه و غیرتمندانه از شرافت و حیثیت و غرور دینی و ملی خود دفاع کند و در نهایت با توفیق به پیروزی نایل آید.

در توضیح عناصر پنج گانه فوق باید گفت با جمع همه آنها بود که مردم انقلابی و مسلمان ما توانست آن فتنه شیاطین را با ایستادگی مهار کند. اگر ایمان و بصیرت نبود و اگر از اصل موقعیت شناسی و راهبرد عمل به تکلیف غفلت می‌شد، لرزش و لغزشی پر مخاطره برای ملت و نظام رقم می‌خورد؛ همچنان که یک سقوط بی‌بازگشت برای برخی نخبگان و خواص روی داد. خواصی که فراموش کردند بصیرت و آگاهی سیاسی در زمره مقدمات و بدیهیات نخبگی و پیشاهنگی در هر نوع رفتار سیاسی و اجتماعی است.

دشمنان نظام که تمام شیوه‌ها و شگردهای آزموده شده خود را در مقابله با نظام جمهوری اسلامی شکست خورده دیده‌اند باز هم از کمترین روزنه‌ها و شکاف‌ها برای ایجاد بدبینی و یاس و تفرقه در سطح ملی استفاده می‌کنند و چه ابله‌اند کسانی که در داخل، آب در آسیاب دشمن می‌ریزند و فروع را بر اصول مقدم می‌دارند و همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند چنین اقداماتی "یک خیانت واضح است".

در حالی که ملت ما برای عبور از گردنه‌ها و مقاطع حساس5 عنصر سرنوشت ساز نامبرده را در هم می‌آمیزد تا همواره عزت و سربلندی خود را به رخ همگان بکشد از نخبگان و فعالان سیاسی و اجتماعی و تریبون داران موثر بر اذهان و افکار عمومی انتظار می‌رود تا بصیرت و میزان درک و سطح تحلیل خود را در قبال قضایا و رویدادها ارتقا دهند. 
                                                 
واقعیت این است که پس از وقایع سال گذشته و پس از رهنمودهای رهگشای رهبر انقلاب که در حقیقت در فتنه پیچیده سال گذشته گشایش ایجاد کرد و مدیریت بحران با حکیمانه‌ترین شکل صورت پذیرفت، گویی با تکانه‌ای جدی مواجه گشته‌ایم که باید دشمن شناسی خود را تقویت کنیم، روزنه‌های امید دشمن را بشناسیم و بصیرتی مضاعف برای آینده انقلاب و کشور اتخاذ کرده و عناصر توفیق بخش خود را هر روز تقویت نماییم و این جز با جهاد ملی و عزم همگانی محقق نمی‌شود.

تجلی عناصر 5 گانه در ماموریت‌های مهم پیش‌روی نظام همچون سند چشم‌انداز 1404 ایران اسلامی، اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، تحقق پیشرفت با الگوی اسلامی - ایرانی، خصوصی‌سازی و اجرای مفاد اصل 44 قانون اساسی و مواردی از این قبیل خواهد توانست استعداد و توان ملت را در رسیدن به اهداف و چشم‌اندازها تسهیل نماید. امید است اندیشه و گفتار و کردار همه نخبگان و دانشگاهیان و تاثیرگذاران بر افکار ملت در راستای تقویت این عناصر حیاتی باشد که در حقیقت منابع نرم‌افزاری اقتدار و قدرت ملی ایران اسلامی است.

تهران امروز:حاشیه‌های یک گزارش

«حاشیه‌های یک گزارش»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم حسن احمدی است که در آن می‌خوانید؛اعتراض نمایندگان مجلس و به خصوص چهره‌هایی که خود در کمیته مشترک حل اختلاف میان دولت و مجلس حضور داشتند، فارغ از هر قضاوتی در باره جهت گیری نظر نگاه کمیته و نقدهایی که بر عملکرد رسانه‌ای آن مربوط می‌شود، نشانه‌ای مستند از نقض غرضی است که در نسبت میان ضرورت‌های تشکیل این کمیته و ماموریت آن رخ داده است.

این نقض غرض صرفا به معنای حمایت از یک نهاد یا مظلومیت نهاد دیگر نیست بلکه بدین خاطر است که کمیته‌ای که قرار بود سازوکاری جامع و مانع برای خروج دونهاد از اختلاف نظراتی که بیم اثر‌گذاری بر عملکرد آنها در هدایت امور خرد و کلان کشور می‌رفت، خود دچار آفت عدم تفاهم شده است.در واقع نه تنها وجود اختلاف نظر و سلیقه در بدنه دو نهاد بزرگ کشور امری مذموم نیست، بلکه بر هوشیاری نهادهای اجرایی و نظارتی در قبال عملکرد دیگری و تنظیم امور کلان کشور با مشارکت طیف‌های متنوع سیاسی گواهی دارد.

اما ابتلا به گرفتاری عدم تفاهم در باره توافقات یک کمیته مشترک، این پرسش را پیش می‌آورد که هدف از تشکیل این کمیته چه بوده است.در شرایطی که مقام معظم رهبری در برابر ادعاها و خواست‌های دو نهاد بزرگ کشور که هر یک بر اساس مصلحت سنجی‌ها و گاه با تفسیر‌های ملبس به جامه قانون، معتقد به ارجحیت دیدگاه خود و عدم تمکین دیگری در برابر این مصلحت‌ها و قوانین می‌باشند، کمیته‌ای مشترک و مرکب از هر دو نهاد با میانداری نهادی دیگر(شورای نگهبان) که اساسا جایگاهی نظارتی در کشور دارد، را تشکیل دادند و این کمیته موظف شد با بررسی‌های دقیق و تفاهم گرایانه، پیشنهاداتی را برای حذف موانع و ایجاد سازوکارهایی که کارآمدی نیروهای موثر کشور را افزایش دهد، ارائه کند.مسئله تا اینجا مدبرانه و در راستای بهره گیری از دیدگاه‌های نیروهایی که در میدان عمل دچار اختلاف شده اند.

طبیعی است اگر غیراین بود، می‌شد از همان ابتدا شورای نگهبان به عنوان نهادی که می‌تواند قانون اساسی را در صورت لزوم یا وجود ابهام تفسیر کند، مامور رسیدگی به اختلافات و مرجع صدور رای قرار می‌گرفت.اما فرآیند طور دیگری پیش رفت و کمیته‌ای مشترک با هدف بیان همه استدلال‌ها و نقطه نظرات تشکیل شد.

هر چند با توجه به اینکه نظر این کمیته صرفا جنبه مشورتی دارد و در صورت تنفیذ مقام معظم رهبری به همان صورت یا با هرگونه اصلاحات، برای همه اطرافیان این مسئله فصل الخطاب خواهد بود، اما در این فاصله، عملکرد کمیته خود ابهاماتی آفرید که باعث اعتراض نمایندگان مجلس شد.

اگر یک ناظر سیاسی بی‌طرف بر آثار ناشی از اعلام دیدگاه‌هایی به نام کمیته حل اختلاف و اعتراض شدید نمایندگان حاضر در این کمیته نظری بیندازد، سردرگمی افکار عمومی از این اتفاق را به وضوح مشاهده می‌کند.مسئله‌ای که البته به نظر می‌رسد ناشی از عدم همخوانی ماموریت کمیته و مطلوبیت مورد نظر می‌باشد.این تناقض در خروجی کمیته بیش از آنکه معطوف به رای مشورتی این کمیته باشد، ناشی از عدم اتخاذ تمهیدات جامع و مانع برای رفع و رجوع اختلافات می‌باشد.به هر حال در این مسئله نمی‌توان از چند نکته غافل بود.

1 - بر اساس منطق اداره کشور و تفکیک قوا از هم دیگر بروز چنین اختلاف نظرهایی نه تنها عارضه‌ای بر چهره تکثر گرای نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه چنین حوادثی، دلیلی چون آفتاب بر وجود احترام قانونی و عرفی نقطه نظرات و سلایق مختلف و مشارکت صاحبان دیدگاه‌های گوناگون در اداره کشور می‌باشد.

2 - تشکیل هر کمیته‌ای با هدف افزایش همدلی نیروهای موثر کشور از طریق رفع موانع و ایجاد بسترهای تازه قانونی، امری مبارک است که معمولا در نظام‌های دموکراتیک سابقه‌ای موفق داشته و به خصوص در طول حیات نظام جمهوری اسلامی، به عنوان نشانه‌ای از التزام عملی به روشهای علمی و عمومی در حل و فصل اختلافات مد نظر بوده است.

3 - از اعضای این کمیته انتظار منطقی و طبیعی این بود که لااقل در یافتن راهکارها و جمع‌بندی نقطه نظرات افراد معدود به نمایندگی از نهادهای دیگر، به‌گونه‌ای عمل کنند که شائبه گرایش به جهت خاصی نیابد.بر اساس آنچه که در گزارش سخنگوی شورای نگهبان به رسانه‌ها اعلام شده، بسیاری از نمایندگان نسبت به آن موضع گرفته اند.بنابراین به نظر می‌رسد که اختلافات بر اساس این پیشنهادات، بر جای خود مانده است.

4 - روال معمول عملکرد کمیته‌های موفقی که در هر موضوعی تشکیل می‌شوند این چنین است که ظرفیت‌های تازه‌ای برای همدلی و هم افزایی می‌یابند.به عبارت دیگر شرط موفقیت کمیته اساسا، تمسک به این روش و شیوه است.

5 - در پایان باید توجه داشت که هر آنچه در پی ملاحظه دیدگاه‌های این کمیته که هر گروه ظاهرا جداگانه ابراز کرده‌اند، زمانی که مورد تنفیذ مقام معظم رهبری قرار می‌گیرد، در واقع نقطه پایانی هر گونه ادعا یا خواسته‌ای است که پس از آن غیرقانونی تلقی خواهد شد.طبیعی است تا زمان فرارسیدن این مرحله، می‌توان با ارزیابی نگاه اضلاع مثلث این کمیته بر میزان ارزش افزوده جمع‌بندی این کمیته افزود.

ابتکار:هموطنان ناخشنود، هموطنان ... 

«هموطنان ناخشنود، هموطنان ...»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌‌ی ابتکار به قلم 
غلامرضا کمالی پناه است که در آن می‌خوانید؛زمانی که حامد کرزای،رئیس جمهور افغانستان،معارضان تفنگ به دست خویش یعنی طالبان را هموطنان نا خشنود نا مید، احساس دوگانه ای به نگارنده دست داد .

هم خوشحال شدم هم بد حال، از آن جا که رئیس جمهور یک کشور فارسی زبان، با دقت در گزینش صحیح واژگان والقاب، به تقویت فرهنگ "با دوستان مروت با دشمنان مدارا "پرداخته وگروهی را که سالها جز به زبان تفنگ و گلوله و آتش با وی و دولتش سخن نگفته اند، این گونه محترمانه و به دور از انتساب القاب و انگ‌های دلگزا و نفرت انگیز مورد خطاب قرار داد.

حقیقتاً حس خوشایندی به آدم دست می‌دهد.به راستی مگر در فرهنگ و مکتب و مذهب قرآنی ما ایرانیان، همواره "گفتار نیک" و" قول احسن" یک اصل نبوده است؟ در فرهنگ قرآنی و در گفتار پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) حتی یک مورد پیدا نمی‌شود که مخالفان با لحن و سخن ناشایستی خطاب شده باشند . همواره توصیه شده که حتی با مشرکان و ظالمان به نرمی و درستی سخن گفته شود .

خالق حکیم به موسی و هارون می‌فرماید به سوی فرعون بروید و با او به نرمی سخن بگویید. به پیامبر می‌فرماید اگر اخلاق و رفتار محبت آمیز و شایسته تو نبود، کسی در اطراف تو جمع نمی‌شد . پس تو الگوی حسنه هستی. در کمتر ادب و فرهنگ و مذهبی تا این حد به نیکو سخنی و پرورده گویی سفارش شده است .
این که "بتمرگ" و" بفرما" در یکسانی مفهوم و تفاوت تاثیر در جامعه یک ضرب المثل شده، یک هماهنگی فرهنگی میان عموم را در"تاثیر سخن" آشکار می‌سازد.

واقعیت این است که سخن مانند تیر است که قبل از پرتاب باید در نشانه گیری و آثارش دقت لازم شود.
زیرا "چو تیر از کمان رفت ناید به شست" و عالمی را یک سخن ویران کند"، "سخن سر و بن دارد" .
تامل کنان در خطا و صواب به از ژاژ خایان حاضر جواب
بزرگمهر که نماد دانایی در ادب ماست،می گویند همواره با تانی و تامل و شمرده شمرده سخن می‌گفت به گونه‌ای که حوصله شنوندگان سر می‌رفت . وقتی در این باره به او ایراد گرفتند وی پاسخ آموزنده‌ای داد و گفت: اندیشه کنم که چه بگویم بهتر است که پشیمان شوم چرا گفتم. " گزافه گویی از هیچ کس پسندیده نیست علی الخصوص از بزرگان.

حاکمان و نخبگان همواره گویش خاصی داشته اند که آنان را از دیگر طبقات اجتماعی ممتاز می‌نموده است. به همین سبب در علم زبان شناسی،گویش‌های اجتماعی، مطرح شده است . الفاظ مورد استعمال مسئولان باید همانند دانه‌های مروارید به صورت منسجم به قصد القای مفهموم ارزشمندی به مخاطبان گزینش و مرتب گردد. اگر در میان این رشته، خرمهره‌ای، آگاهانه یا ناگاهانه، ظاهر شود قطعا ارزش سخن و سخنگو راپایین می‌آورد.

مع الاسف برخی به هنگام سخن راندن در جاده یک طرفه تخت گاز می‌روند . در عصری که رسانه‌های متعدد و سهل الوصول و سریع العمل، نفس کشیدن و سخن راندن را برای همه تقریبا فراهم آورده است، باید پذیرفت که کلوخ انداز را پاداش سنگ است .نباید توقع داشت سخن ناموزون و اهانت آمیز بی جواب می‌ماند.
 
آدم وقتی این کشور را با این پیشینه غنی،فرهنگی و معنوی می‌بیند که گویی غالب نخبگان سیاسی و فرهنگی آن در سخن راندن بی پروا و در انتساب القاب زشت به هم – از هر جناحی – در حال سبقت گرفتن هستند، دلش می‌گیرد و بد حال می‌شود. کسانی که قلم در کف و زبان در کام دارند و دنیا هم به کام شان است و در این راه گام می‌زنند کمی اسب را نگه دارند و به پشت سر خود نگاهی بیاندازند . انتساب القاب زشت و الفاظ ناروا به جمع و اشخاص جز ایجاد نفرت بیشتر و تعمیق فاصله‌ها چه حاصلی داشته است؟ کمی بیندیشیم .

آفرینش: الزامات مهاجرت معکوس 5 میلیونی

«الزامات مهاجرت معکوس 5 میلیونی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛چندی پیش رئیس جمهور برای چندمین بار پیاپی بر ضرورت خروج 5 میلیون نفر از تهران تأکید کرد ضرورتی که نیاز مند مهاجرت معکوس بزرگی است و طبعا نیز نیازمند بستر سازی وبرنامه ریزی ویژه ای است .در این راستا قبل از هر امری باید به دنبال چرایی جذابیت های کلان شهر تهران بود در این بین و براساس نتایج مطالعات طرح سند مهاجرت معکوس، بیش از 70 درصد مهاجرت‌ها به استان تهران ناشی از مشکلات اقتصادی است ومشکلات اقتصادی، بیکاری و فقدان درآمد و مسکن مهمترین شاخص‌های مؤثر در کنار جذابیت های دیگر، فرهنگی و اجتماعی و... مهاجرت مداوم به استان تهران است در این بین سهم استان تهران از تولید ناخالص ملی 27 درصد و اعتبار استان از محل بودجه عمرانی دولت نیز بالاتر از دیگر استانها ست به علاوه همچنان که نرخ رشد جمعیت استان تهران در سال‌های اخیر به واسطه مهاجرت رشد بالاتری از سایر مناطق داشته است.

 در این حال این جذابیت های چند گانه تهران با توجه به وسعت و گستردگی مشکلات چند جانبه تهران، اکنون هر چند بسیاری را در فکر «ضرورت سبک‌سازی پایتخت» انداخته است اما اجرای این امر مسلما نیازمند الزامات و زمینه سازی بسترهایی است که در صورت ایجاد آن بستر هاو پیش زمینه ها سیاست مهاجرت معکوس و میلیونی می تواند با موفقیت هایی روبرو گردد و گر نه عملا همانند بعضی دیگر از طرح های اعلام شده همچنان برروی کاغذ باقی خواهد ماند.

در این میان باید اشاره کرد که در واقع مهاجرت معکوس حاصل دو اتفاق تجمع و تمرکز امکانات در پایتخت و مشکلات زیرساختی در استان‌های مهاجرفرست است از این‌‌رو دولت باید در استان‌های محروم تسهیلات و امکا نات و بستر های مناسب بیشتری همچون افزایش سهم این استان‌ها در محل تولید ناخالص داخلی، افزایش سهم بودجه‌های عمرانی، اعمال سیاست‌های تشویقی و ارائه معافیت‌های مالیاتی برای استقرار صنایع و بخش‌های اشتغال‌زا در آن استان‌ها و سایر سیاست های حمایتی و اقتصادی انجام دهد تا ابتدا بخشی از جذابیهای چند گانه اقتصادی تهران کاسته شود و سپس به دنبال مهاجرت معکوس بود.

گذشته از این هم مهاجرت معکوس در تهران نیازمند تمرکززدایی در بخش های گوناگون است و به نگاه بسیاری از کارشناسان این یکی از بهترین راهکارهایی است که باعث رخداد پدیده مهاجرت معکوس می‌شودچه اینکه در تهران گذشته و کنونی تمرکز سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بهداشتی و... یک جا تجمیع شده است و عملا بسیاری از مواقع شهروندی حتی برای داشتن کاری کوچک مجبور به سفربه تهران است که باید این فشار از پایتخت نیز برداشته و به شهرهای سراسر کشور منتقل شود و در نهایت روستاها و شهرهای کوچک هم از نیازهایی که جزء زندگی امروزه محسوب می‌شود، بهره مند گردند.

به هر حال باید یاد اور شد که آیا تسهیلاتی که برای مهاجرت معکوس پایتخت‌نشینان در نظر گرفته شده در مقایسه با جذابیت‌های فعلی تهران بالاتر است یا اینکه مشکلات ساختاری و مداوم اقتصادی و...مناطق و استانهای دیگر کشور این انگیزه و توان را در راستای مهاجرت معکوس شهروندان از تهران به سایر مناطق خواهد گرفت در این راستا باید گفت که تا زمانی که امکانات موجود تهران در شهرستان‌ها فراهم نشود مردم از یک سو ناگزیر به مهاجرت به پایتخت هستند تا علاوه بر رفع ملزومات زندگی به فضای کار، درمان، آموزش و خدمات مطلوب تری دسترسی داشته باشند و از سوی دیگر نیز رویای مهاجرت معکوس نیز بی سرانجام باقی خواهد ماند .

قدس:بصیرت، رمز پویایی بسیج
 
«بصیرت، رمز پویایی بسیج»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن می خوانید؛بسیج شجره طیبه ای است که توانسته از بدو پیدایش در تاریخ انقلاب اسلامی تاکنون منشأ خدمات و برکات گسترده ای در راستای پیشبرد هدفهای انقلاب اسلامی بر اساس منویات بنیانگذار جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری باشد.
 
این ظرفیت عظیم مردمی در دوران 8 ساله دفاع مقدس دشمنان نظام اسلامی را در دستیابی به برنامه ها و سناریوهای پیش بینی شده برای براندازی انقلاب ناکام گذاشت و اکنون نیز با همان ویژگی و همان صلابت راهبردهای نوین و متفاوت بیگانگان را بی اثر نموده است. در تعریف و تبیین مؤلفه های بسیج، ویژگیهای این نیروی عظیم، مردمی هیچ تعبیری رساتر و صریح تر از فرمایش رهبری نظام نیست که در عباراتی بسیج را این گونه معرفی کردند: «آن جایی که نیازمند رفتن به عرصه نظامی است، او پیشاهنگ است؛ جوان و پیر هم نمی شناسد؛ دور و نزدیک هم نمی شناسد؛ آن جایی که جای حضور در عرصه سیاسی و میدان سیاست است، او فعال و پرنشاط است؛ آن جایی که در عرصه های بین المللی باید حضور پیدا کرد- عرصه های گوناگون بین المللی؛ عرصه سیاسی، عرصه فرهنگی، عرصه ورزشی - او در آن جا، مظهر عزت ملت و کشور خود است، این بسیجی است.»

بسیج با کسب بصیرت و شناخت نیازمندیها و تهدیدها، واکنش بهنگام داشته و این رفتارها بنا به قضاوت دوست و دشمن، در خور تحسین و تمجید است. در مقطع دفاع مقدس، وظیفه شناسی این نیروی مردمی با پیروی از ولایت فقیه، با حضور در جبهه های جنگ، حماسه ای ماندگار خلق نمود که با وجود امکانات اندک و دستاوردهای غیرقابل باور، صاحب نظران و کارشناسان سیاسی و نظامی را به حیرت و تعجب واداشت.

تشکیلات بسیج براساس فرامین امام و مقتدای خویش دریافته بود که اکنون زمان مقابله با دشمنی است که به درون مرزهای جمهوری اسلامی نفوذ کرده و باید با ایثار و از خود گذشتگی، نابرابری امکانات را به موازنه و افزون بر آن به برتری جبهه خودی بر دشمن تبدیل نماید. این مجموعه عظیم برآمده از انسانهای مخلص و ایثارگر، در هر زمان و مکانی که احساس تکلیف نموده وارد شده و با انجام وظیفه توانسته است رسالت خود را عملی نماید.

امروزه شناخت شرایط محیطی جامعه و داشتن بینش صحیح، امری اجتناب ناپذیر است تا از این منظر انتخاب مسیر بر مبنایی صحیح صورت پذیرد. نیروهای مردمی وفادار به نظام، دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی را محدود به مقطع تهدیدهای نظامی نمی دانند، بلکه بر اساس رهیافت فکری آنان، هر زمانی که تهدیدی متوجه کشور گردد، در مقابل آن مؤلفه، دفاع اهمیت و جایگاه مهمی می یابد. بسیج با هوشمندی و بهره گیری از راهبردهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری نظام، همواره با حضور در صحنه های مختلف، فرصت هر گونه مانوری را از بیگانگان سلب نموده است.

امروزه شناخت و بصیرت نسبت به تحولات پیرامونی اهمیت بسزایی دارد و مرکز ثقل تصمیمها، همراهی و عدم همراهی افکار عمومی است. در سالهای اخیر، حمایتهای مردمی و بسیجی ملت ایران از سیاستهای دست اندرکاران اجرایی جهت احقاق حقوق هسته ای بر کسی پوشیده نیست. موفقیتهای به دست آمده در پشت میزهای دیپلماسی، همگی مرهون پشتیبانی گسترده و حضور در صحنه مردمی بود که با قاطعیت خواستار صیانت مسؤولان از حق خود بودند. دستاوردهای انرژی هسته ای بدون همسویی بسیج با سیاستهای دولت امکان پذیر نبود. اکنون نیز که نشست 1 + 5 با ایران قریب الوقوع است، این اراده ها، از دست اندرکاران دستگاه دیپلماسی عدم مذاکره بر سر تعلیق غنی سازی را مطالبه می کنند و حتی در صورت امکان نمایندگان ایران تعلیق قطعنامه 929 را به عنوان پیش شرط مذاکرات، مطرح می نمایند.

امروزه هر کشوری برای برخورداری از مؤلفه اقتدار، مؤلفه هایی را برای خود تعریف نموده است که دیگر کشورها بر اساس این فاکتورها، وزن سیاسی و نظامی بازیگران را ارزیابی می کنند. جمهوری اسلامی افزون بر مؤلفه های طبیعی؛ ژئوپلتیک، رهبری و نظامی از نیروی گسترده و هدفمند بسیجی به نحوی برخوردار است که تاکنون توانسته است با وجود تهدیدهای گسترده، از مرزهای ایدئولوژیک و ژئوپلتیک خود صیانت نماید.

اکنون مؤلفه دشمن شناسی اعضای این مجموعه عظیم سبب گردیده ترفندهای بیگانگان راه به جایی نبرد، زیرا این انسانهای با اخلاص و بصیر و با درایت، در عرصه های حمایت از نظام حضور مثال زدنی داشته و تلاش کردند تا در عبور نظام اسلامی از گردنه های صعب العبور، همواره نام بسیج به عنوان یک مجموعه ارزشمند بدرخشد و از این رهگذر جمهوری اسلامی به عنوان یک بازیگر منحصر به فرد در بین دولتهای جهان شناخته شود.

اکنون با طنین روحیه بسیجی در کشور، بازیگری مانند ایران توانسته است در راستای استیفای حقوق ملی خود در مقابل زور گویی های دولتهای قدرت محور کوتاه نیاید و تا تحقق کامل آن نیز از پای ننشیند. پر واضح است، اگر تدوین راهبردهای کلان ملی متأثر از انگاره های بسیج باشد، می تواند افق مناسبات را از نتیجه ای مطلوب برخوردار نماید.

بر کسی پوشیده نیست، اگر جمهوری اسلامی خواستار استمرار موفقیتها در صحنه های گوناگون داخلی، منطقه ای و بین المللی است، ناگزیر از تمسک به این فرهنگ می باشد و به همین دلیل بیشترین مؤلفه های دشمنی جبهه استکبار با ایران، با شخصیت بسیجی است.

پر واضح است، سلاح آگاهی و اقدام بهنگام بسیجیان در صحنه های متعدد حمایت از نظام، سبب گردیده تا راهبردهای تهاجم نرم دشمن نیز مانند عرصه سخت به نتیجه نرسد که این مهم مدیون بصیرت نیروهای مردمی بسیج است که مقام معظم رهبری راهبرد مقابله با صحنه جدید را این گونه تبیین نمودند: «هر جای کشور که هستید، این بصیرت را روز به روز زیاد کنید.

نگذارید بعضی از نیازهای مادی و مسائل کوچک، جلو بصیرتها را بگیرد. بصیرتتان را حفظ کنید و دشمنتان را بشناسید. دشمن، ترفندهای گوناگون دارد؛ و آن ملتی موفق می شود که فریب نخورد... بصیر باشید در شناسایی دشمن. بصیر باشید در شناسایی ترفندهای دشمن.» این سخنان برگرفته از این فرمایش علی(ع) است که در فرازی از سخنانشان فرمودند: «هر کس به زمان سیاسی و اجتماعی خود آگاه باشد، تند بادهای حوادث به او یورش نمی آورد: العالم بزمانه لاتهجم

وطن امروز:سرعت در تأمین همه نیازهای مسکن مهر

«سرعت در تأمین همه نیازهای مسکن مهر»عنوان سرمقاله ی روزنامه‌ی وطن امروز به قلم جمشید نورصالحی است که در آن می خوانید؛نمایندگان ویژه رئیس‌جمهور اخیرا در کارگروه مسکن در راستای تکمیل، توسعه و اجرای طرح‌های مسکن مهر و با هدف تسریع و رفع موانع توسعه مسکن مهر، 3مصوبه جدید تصویب کردند. این نمایندگان به استناد اصل 127 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برای رفع موانع توسعه مسکن مهر، این مصوبات جدید را تصویب کردند.

یکی از این مصوبات، وزارت مسکن و شهرسازی (سازمان ملی زمین و مسکن و شرکت عمران شهرهای جدید) را مجاز دانسته به منظور تسریع و مساعدت در احداث تاسیسات روبنایی پروژه‌های مسکن مهر از طریق فروش یا تهاتر اراضی ملکی خود نسبت به تامین بخشی از هزینه‌های تاسیسات مورد نیاز طرح‌های یاد شده اقدام کند. البته باید یادآور شد که اینگونه اقدامات قبلا هم از سوی شرکت عمران و بهسازی شهرهای جدید انجام می‌شد و

تاکنون نیز بالغ بر 100 میلیارد تومان تسهیلات روبنایی از این طریق هزینه شده است. با این وجود، دستگاه‌های متولی بخش‌های آموزش و پرورش، رفاهی و خدماتی اقداماتی در راستای تامین نیازهای شهرهای جدید صورت داد‌ه‌اند اما این مصوبه موجب می‌شود که اقدامات صورت‌گرفته قوی‌تر و پررنگ‌تر از قبل شکل اجرایی به خود گیرد که نمونه‌ آن هم تفاهمنامه ساخت 50 مدرسه در حد اسکلت و سقف و سپس تحویل آن به بخش نوسازی مدارس بوده است و امیدواریم تا مهر سال آینده آنها را تحویل دهیم.

شهرهای جدید (طرح مسکن مهر) همواره با مشکلات (نیازهای) فراوانی در بخش‌های زیربنایی نظیر آب، برق، گاز و فاضلاب و روبنایی نظیر مسجد و مدرسه و خدمات رفاهی نظیر نانوایی، بازار میوه، آتش‌نشانی و تاکسی تلفنی روبه‌رو بود که این موضوع، مسکن مهر را با چالش‌های جدی مواجه کرده بود.

با این حال برنامه‌های جدی برای تامین این نیازها از سوی مسؤولان طرح شده است. 440 هزار واحد مسکونی تا اواخر امسال آماده استفاده می‌شود و 500هزار واحد دیگر نیز در کمتر از یک سال دیگر پذیرای ساکنان خود خواهد بود.

 این در حالی است که رفاه و رضایت ساکنان این واحد‌ها مستلزم تامین نیازهای گرمایشی و سرمایشی در فصول سرد و گرم سال، تامین خوراک و خدمات اولیه است. مسؤولان و متولیان بخش مسکن و بویژه مجریان طرح مسکن مهر با علم به این موضوع برنا‌مه‌های خود را اعلام کرده‌اند.

«محله‌سازی» از طرح‌های مصوب اخیر است که بر اساس آن کار ساخت واحدهای مسکونی و نیازهای زیربنایی و روبنایی همزمان و به موازات هم پیش برده می‌شوند. حمل‌ونقل نیز از جمله چالش‌هایی بود که مسکن مهر با آن مواجه بود اما هم‌اکنون در بحث متروی شهرهای جدید وارد شده‌ایم و 4 شهر پرند، هشتگرد، فولادشهر و بهارستان با اعتبار 50 میلیارد تومان برای شروع کار به خطوط مترو مجهز می‌شوند.

شهر جدید پردیس نیز که یکی از 4 شهر جدید در تهران به شمار می‌رود از طریق ساخت بزرگراه به نیاز حمل و نقل آن پاسخ داده می‌شود. در شهر جدید پرند در فازهای 3، 4، 5 و 6 تاکنون نیازهای آب و برق و گاز تامین نشده و به وزارت نیرو اعلام کرده‌ایم تا در این زمینه اقدام کند. همچنین بر اساس مصوبه دیگر کارگروه مسکن، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مجاز است نسبت به صدور سند مالکیت واحدهای مسکونی ساخته شده در محدوده مسکونی طرح‌های مسکن مهر در شهرهای زیر (25) هزار نفر جمعیت که فاقد سند مالکیت رسمی هستند، در حد واحدهای ساخته شده اقدام کند. همچنین، وزارت نفت نیز موظف شد فقط با اخذ حق انشعاب گاز نسبت به گازرسانی در پروژه‌های مسکن مهر اقدام کند.

قبلا بر اساس مصوبه‌ای که وزارت نیرو طبق آن تامین آب و برق را با پرداخت هزینه‌های آن توسط دولت، منابع داخلی وزارتخانه و استانداری‌های هر استان را بر عهده گرفته بود که وزارت نفت نیز با این تصور که کل هزینه‌ها را همانند وزارت نفت 3 بخش مذکور تامین کنند از مشترکان حق انشعاب نمی‌گرفت که دولت مقرر کرد وزارت نفت بر خلاف نیرو، حق انشعاب گاز را از متقاضیان بگیرد.

جهان صنعت:22 قلم کالای اساسی و تغییر قیمت‌ها

«22 قلم کالای اساسی و تغییر قیمت‌ها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت  به قلم مهرداد میهن‌دوست‌ است که در آن می‌خوانید؛نگرانی از نحوه اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها این روزها دغدغه مشترک مردم و کارشناسان است اما مسوولان دولتی در تلاش هستند تا ثابت کنند این نگرانی‌ها بی‌دلیل است و مردم باید با آرامش کامل به زندگی روزمره خود ادامه دهند.

در راستای همین تلاش بود که کمتر از یک ماه قبل محمد قبله، عضو کارگروه تنظیم بازار گفته بود وزارت بازرگانی تدابیری اندیشیده است تا بازار را در زمان اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها در مراقبت ویژه قرار دهد و اجازه ندهد که قیمت 22 قلم کالای اساسی افزایش یابد. 
 
در پی این گفته، وزارت بازرگانی نیز همین موضوع را تایید و حتی جزییاتی از ذخیره‌سازی این 22 قلم کالای اساسی را  منتشر کرد تا گامی در جهت رفع نگرانی‌های بحق مردم بردارد.اما هنوز یک ماه نشده این معاون وزیر بازرگانی حرفش را عوض کرد و گفت: قیمت 22 قلم گروه کالای تثبیت شده هم پس از هدفمندی یارانه‌ها تغییر می‌کند.وی البته سخنش را این گونه ادامه داد: نمی‌توانیم هم پرداخت مستقیم یارانه را داشته باشیم و هم قیمت‌ها را ثابت نگه داریم چون در این صورت هدفمندی یارانه‌ها معنا ندارد و عملا به مردم یارانه می‌دهیم.

وقتی یک معاون وزیر در مورد موضوعی به اهمیت 22 قلم کالای اساسی که سهم بالایی در سبد خانوار دارند این‌گونه تغییر موضع می‌دهد باید به مردم حق داد که ابراز نگرانی کنند.

ای‌کاش ایشان پیش از این اظهارات سری به آرشیو مصاحبه‌های خود می‌زدند.

 دنیای اقتصاد:استقلال بانک مرکزی؛ چرا و چگونه؟

«او بود که دید»،«او بود که دید»،«لبخند کرملین به استراتژی نفوذ ناتو!»،«بگیرو ببند فرعون»،«عناصر اقتدار و عزت ملی»،«حاشیه‌های یک گزارش»،«22 قلم کالای اساسی و تغییر قیمت‌ها»،«استقلال بانک مرکزی؛ چرا و چگونه؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌‌ی دنیای اقتصاد به قلم دکتر احمد یزدان‌پناه است که در آن می‌خوانید؛بحث و جدل‌های مجلسیان با مقامات پولی و دولتیان بر سر استقلال بانک مرکزی را باید طبیعی پنداشت؛ چراکه مفهوم درست این حلقه مفقوده اقتصاد ایران در بین سیاسیون کشور ما شکل نگرفته و به همین دلیل تفاهم بر سر آن بسیار مشکل شده است.

مساله خیلی قدیمی است، برای مثال در سال 1824 دیوید ریکاردو (از مکتب کلاسیک) به استقلال ناشر اسکناس از فشارهای سیاسی دولت و آزادی بانک ناشر توجه خاصی داشته است. او می‌گوید، اگر دولت پول لازم دارد، از راه‌های قانونی کسب آن مثل مالیات‌ها اقدام کند. حتی دولت از بانک‌های دیگر که قدرت چاپ پول ندارند می‌تواند قرض کند، ولی نباید بر بانکی که قدرت خلق پول دارد، سلطه داشته باشد.

اینکه بانک‌های مرکزی توسط دولت‌ها پدید می‌آیند و مشروعیت خود را از مشروعیت آنها می‌گیرند درست است، ولی بحث امروز دنیا برای استقلال بانک مرکزی بر محور درجه بهینه جدایی این دو نهاد از یکدیگر است. اینکه می‌گویم ابعاد استقلال بانک مرکزی برای سیاستمداران از شفافیت لازم برخوردار نیست، آن است که پرسش‌های زیادی در این راستا مطرح است.

برای یک کشور در حال توسعه اهمیت آن چیست؟ آیا استقلال بانک مرکزی به هدف اصلی کاهش تورم کمک می‌کند؟ رابطه استقلال بانک مرکزی با دو محور اصلی توانمندی این بانک یعنی «شفافیت» و «پاسخگویی» چگونه است؟ «تورم ترسی» و «تورم گریزی» مقامات پولی که از مقامات دولتی بیشتر است آیا می‌تواند جایگزین استقلال نیم‌بند بانک مرکزی در کشورهای در حال توسعه باشد؟

فلسفه شکل‌گیری بحث استقلال بانک مرکزی ریشه در دو تهدید دارد:
1- سیاستمداران مجلس و دولت که رای مردم را نیاز دارند، در پی آنند که به حرکت رونق اقتصادی کشور، به‌خصوص در زمانه رقابت با رشدهای اقتصادی بالای کشورهای دیگر، بیش از ظرفیت اقتصاد ملی شتاب دهند.

2- دولت‌ها همیشه در معرض این اغوا و وسوسه هستند که کسری بودجه خود را از طریق استقراض از بانک مرکزی و نشر پول تامین کنند.

آشکار است که هر دو منبع تهدید فوق، فشارهای تورمی بر جامعه وارد می‌سازد و بانک مرکزی را از مسیر دستیابی به اهداف ابلاغی منحرف می‌سازد. مدافعان استقلال بانک مرکزی می‌گویند؛ سیاستمداران به افق کوتاه مدت توجه دارند و «انتخابات» برای آنها مهم است. مدافعان برای اثبات ادعای خود «ادوار تجاری سیاسی» یا رونق‌های کاذب قبل از دوره انتخابات و دستکاری نرخ بهره را دلیل می‌آورند.

استقلال بانک مرکزی از این زاویه که بتواند سیاست‌مداران را از این اغوا بر حذر دارد نعمت است و مساله «تولید» و «تورم» و بده بستان این دو یعنی مصالحه بین «تورم» و «بیکاری» را در کوتاه‌مدت و بلندمدت قابل برنامه‌ریزی می‌کند.

 تعارض دیگر دولت و بانک مرکزی بر سر چگونگی تامین کسری بودجه دولت است که عدم استقلال بانک، مساله را به هزینه تثبیت قیمت‌ها حل و فصل می‌کند.

 حال به مساله «سلطه مالی» در یک کشور نفتی توجه کنید که سلطه پول نفت، بانک مرکزی را که بانک دولت است به یک صندوق مشکل‌گشای دولتی می‌تواند تبدیل کند. استقلال بانک مرکزی در مفهوم درست خود می‌گوید، امروزه سلامت پول ملی جز به‌وسیله سلامت نظام مالی به‌دست نمی‌آید. بر همین اساس، بانک مرکزی باید بتواند به سیاست‌هایی که دستیابی به اهداف سیاست پولی را تهدید می‌کنند «نه» بگوید.

اینجا است که حوزه استقلال و آزادی بانک شکل می‌گیرد، «اهداف» بانک را مجلس و دولت تبیین می‌کنند، ولی «ابزار»ها و «سیاست»ها را باید بانک مرکزی خود تعیین کند و این مفهوم کلیدی مبحث استقلال بانک مرکزی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها