در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتر است ابتدا از پروفسور رنجبر بپرسیم که چه انگیزهای باعث شده تا بنیاد جهانی که شما و همکارانتان تاسیس کردهاید به نام پروفسور یلدا نامگذاری شود؟
پروفسور رنجبر: استاد یلدا جزو اساتید جهانی هستند که وجود ایشان نه فقط در پیشبرد اهداف متعالی در مسیر دانش موثر بوده و هست بلکه ایشان اسطوره یک پزشک و انسان واقعی هستند. ایشان نسل در نسل استادانی را تربیت کردهاند که امروز نهتنها در ایران بلکه در تمام دنیا مشغول به خدمت هستند.
در واقع ایشان اساتیدی را تربیت کردهاند که در حال حاضر کرسی استادی دانشگاههای معتبر دنیا را دارند و موفقیتهای خود و چگونگی رفتار درست با دانشجویان و بیماران را مدیون ایشان هستند.
بزرگداشت مقام رفیع استاد و همچنین تشویق پزشکان و پژوهشگران جوان و با استعداد که از نظر علمی و اخلاقی برجسته هستند باعث شد تا جایزه بینالمللی علمی این بنیاد را در ردههای گوناگون علمی به دانشمندان علوم پزشکی در چارچوب همایشهای بینالمللی اهدا کنیم.
هدف از شکلگیری بنیاد یلدا ارتقای سطح دانش پزشکی و تشویق پژوهشگران و پزشکانی است که در اول راه قرار دارند و در آینده میخواهند بر کرسیهای علمی و پزشکی بنشینند، برای نامگذاری این بنیاد دکتر یلدا بهترین گزینه بودند.
شما مسلما اساتید دیگری هم در طول تحصیل وکار داشتهاید، اما میخواهیم بدانیم، چرا یلدا برای شما و دیگران اسطوره شده است؟
پروفسور رنجبر: تمامی اساتید برجسته دیگری که من داشتهام هم با من همرای بودهاند و پروفسور یلدا را لایق ماندگار بودن و اسطورهشدن میدانند و نقطه مشترک همگی آنها پروفسور یلدا هستند.
اینطور که در اساسنامه بنیاد جهانی یلدا آمده گروهی از پزشکان مقیم خارج از کشور تصمیم به تاسیس آن گرفتهاند؟ اما شاگردان دیگر استاد که در ایران هستند هم به شما در این راه کمک کردهاند.
پروفسور رنجبر: جرقههای اولیه شکلگیری این بنیاد مربوط به 2 سال گذشته است و تا در سطح جهانی به مرحله اجرا برسد، این زمان صرف شده است.
شاگردان استاد یلدا در سرتاسر دنیا هستند. درست است که شروع و تاسیس این بنیاد در خارج از کشور بوده اما شاگردان استاد در ایران هم ما را حمایت میکردند. بنابراین ارگانیزاسیون اصلی در خارج از کشور بوده و در آنجا بنیاد به ثبت رسیده است. البته یک بخش آن در تهران است و بخش دیگر در خارج از کشور که مرکزیت آن در آلمان است.
آیا از نظر مالی بنیاد توسط سازمان یا مرکز خاصی حمایت میشود؟
پروفسور رنجبر: اولین موردی که در اساسنامه بنیاد نوشته شده است، استقلال مالی کامل بنیاد بوده است و هدف آن فعالیت علمی است و باید عملکردهای آن به گونهای باشد که متناسب با شخصیت اساتید منتخب باشد. ما دقیقا بدون هیچ کمک و چشمداشتی زیرنظر استاد و حمایتهای ایشان و شاگردانشان به راه ادامه میدهیم.
انتخاب به عنوان چهره برجسته پزشکی مطمئنا از نظر معنوی برای برندگان بسیار ارزشمند است، اما آیا مثل خیلی از جوایز دیگر علمی همچون جایزه نوبل به برندگان جوایز نقدی هم تعلق میگیرد؟
پروفسور رنجبر: نخیر. ما عمدا این مورد را حذف کردیم چون ارزش معنوی این مساله برای ما مهم است. شخصیت استاد هم بهگونهای است که مساله مالی را در نظر نداشته و بیشتر به اخلاقیات اهمیت میدهند ما نیز این مورد را حذف کردیم.
جوایز بنیاد جهانی یلدا در چند گروه و به چه افرادی اهدا میشود؟
پروفسور رنجبر: هدف از تشکیل این بنیاد پزشکی علاوه بر نکوداشت مقام رفیع استاد، تشویق پژوهشگران برجسته جوان پزشکی بوده است. جوایز بینالمللی بنیاد در 4 حوزه به محققان برتر بخشهای پزشکی بالینی و علوم پایه اهدا میشود.
اولین رده این جوایز به پژوهشگران جوان، دومین رده به پژوهشگران نوآور، سومین رده به اساتید برجسته پزشکی (البته در دوره اول که با عنوان «تازهترین دستاوردهای پژوهش در دانش پزشکی» با تقدیر از جمعی از برترینهای دانش پزشکی کشور برگزار شد به دلیل مشکلات ساختاری به کسی اعطا نشد) و چهارمین رده به افراد ویژهای تعلق میگیرد که منشاء خدمات پزشکی ریشهای در ایران و جهان باشند.
داوریها چگونه انجام میشود؟
پروفسور رنجبر: هیات علمی بنیاد از دانشگاههای مختلف هستند، زندگینامه افراد منتخب برای آنها ارسال میشود و در نهایت تصمیمگیری میشود.
حالا که با بنیاد یلدا آشنا شدیم بهتر است از خود پروفسور یلدا بپرسیم که به نظر شما که به عنوان اولین چهره ماندگار پزشکی انتخاب شدهاید، ماندگار کیست و رمز ماندگاری چیست؟
پروفسور یلدا: در طول صحبت پروفسور رنجبر من میگشتم که ببینم شخصی که ایشان میگویند چه کسی است. (یعنی ایشان در بیان خصوصیات من غلو میکنند) ارزش افراد به خاطر خدمتی است که میکنند، خدمتی که جنبه فردی نداشته باشد. تنها خدمت به مردم مهم است و حتی بعضیها معتقد هستند که اصولا فلسفه آمدن به دنیا خدمت به مردم است.
کتاب کشکول شیخ بهایی را میخواندم. در یکی از صفحات نوشته بود: یک شخص نمازخوان که خیلی روزه هم میگرفت انتظار داشت که به بهشت برده شود، اما به آنجا برده نشد، دلیل را سوال کرد و به او پاسخ دادند که تو کاری برای مردم نکردهای. خدمتی نکردهای، تو فقط با خدا معامله کردی و نماز خواندی و حالابا این کار بهشت با آن عظمت را از خداوند میخواهی!
بزرگان میگویند: از صبح که بیدار میشوی تا شب باید برنامهات این باشد که به مردم خدمت کنی. از منظر دیگر میگویند تا توانی به جهان خدمت محرومان کن/ به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی.
حقیقت این است که خدا گاهی اوقات بهشت را خیلی ارزان به ما میفروشد، با دل کسی را به دست آوردن یاکسی را خوشحال کردن.
به کرم باغچه هم که نگاه کنیم میبینیم که مدام با شخمزدن خاک کار مفید انجام میدهد. انسان اگر هیچ کاری نکند و فقط منفعت شخصی خودش را درنظر گرفته باشد، نه تنها مقام انسانیت را ندارد بلکه از پستترین موجودات هم پایینتر است.
دیده شده کسانی که موقعیت اجتماعی در قالب مقام و شهرت و پول دارند، احتمال انحراف بیشتری دارند. هنرمند معتاد میشود. مقام ومنصبدار دوستان واقعیاش را از دست میدهد و پولدار اهل زندگی و کیفیت زندگیاش را. چه بسا از همین همکاران پزشک، پولدار شدند ولی کانون خانوادگیشان به هم خورد و همسر و فرزندانشان از آنها دور شدند و با توجه به آمادگیهایی که وجود دارد در نهایت زندگیشان تباه میشود.
کسی که توجهش فقط به پول درآوردن باشد اصل زندگی را از دست داده است. در حقیقت پول سوارش شده نه او سوار پول. موفقیت باید روحی و روانی باشد و ما زمانی که به کسی خدمت میکنیم از نظر روحی شاد میشویم. باید همه ما این را در نظر داشته باشیم از عواملی که همه ما را شاد و سلامت میکند مهربانیکردن است ما فرستاده و سفیر خدا بر روی زمین هستیم و باید از خدای الرحمالراحمین تبعیت کنیم.
اگر همه انسانها به دنبال موفقیتهای روانی باشند بسیار بهتر زندگی میکنند. سازمان بهداشت جهانی که امور مرتبط با سلامت جسم و روح افراد و همچنین سلامت اجتماع را در بر دارد متوجه شده است که سلامت انسانها بسته به معنویت آنهاست. معنویت از ریشه معنا میآید. ما باید بدانیم معنای پزشک شدن چیست؟ معنای انسانیت چیست؟
در چند سال گذشته من حرفهایی زدم، چیزهایی و کلماتی گفتم و از ذهنم خطور کرد که باعث شده الان لقب استاد و شاگردی برای من قائل شوند.
اما به اعتقاد من انسان فکر میکند چیزهایی که در ذهنش هست درست است. اما زمانی مسائل به ذهن میآیند که آن زمان و مکان سپری شده است.
بنابراین این خیلی سخت است که به کسی درس بدهید وبعد هم به عنوان الگو شناخته شوید. اصلا روانشناسها معتقدند شما حق ندارید حتی با بچهتان هم خیلی جلو بروید و او را به انجام کاری مجبور کنید چون کودک شما در یک خصوصیات و زمان دیگری نسبت به آنچه شما تجربهاش کردهاید در حال زندگی است.
بنابراین اگرچه به تجاربمان افتخار میکنیم اما همه این تجربیات مربوط به گذشته است. در حالی که الان زمان حال است و میخواهیم در آینده زندگی کنیم. در ضمن شاید گاهی تجربهها باعث خطا شوند. تجربه مربوط به گذشته است و به همین دلیل هم همیشه به پزشکان باتجربه توصیه میشود دقت خود را بالا ببرند. در واقع فقط تجربه کافی نیست و ما در حال زندگی میکنیم و تجربه مربوط به گذشتههاست.
از دیگر مسائلی که در زندگی اجتماعی خیلی مهم است، ایجاد رابطه میباشد. خیلی از ما انسانها دشمن رابطهها هستیم. اگرچه واقعا صحیح زندگیکردن کار سختی است اما چه ایرادی دارد که وقتی مریضی وارد مطب پزشکی میشود، پزشک از جایش برخیزد و لبخندی بزند، اینها همه جزو روابط انسانی است.
متاسفانه مادیات و ظواهر باعث شدهاند انسانها روابط درست را فراموش کنند و از هم فاصله بگیرند. تمامی ما انسانها در باطن روابط انسانی را دوست داریم اما آن نور ظواهر است که انسانها را از یکدیگر دور کرده است. مسالهای که چه جامعه ما، چه تمامی جوامع باید دقت کنند اول معنویات و بعد حفظ روابط است. ایجاد یک رابطه هنر است با یک کار ساده مثل تقدم در سلام میتوان یک رابطه را حفظ کرد.
البته در جامعه پزشکی و در خیلی از پزشکان به نظر میرسد معنویات افول کرده و آنچه شما میگویید را در کمتر پزشکی میتوان پیدا کرد.
پروفسور یلدا: دقیقا همین طور است. یک شب شخصی را به تلویزیون آورده بودند که خلافکار بود و یک نفر را کشته بود. مجری از آن قاتل پرسید شما آدم کشتید؟ دزدی کردید؟ مواد پخش میکنید؟ گفت بله.
در آخر این آقای مجرم حرفی زد که جامعهشناسهای بزرگ باید به آن جواب بدهند. گفت: همه شما از من میپرسید این کارها را کردهای یا نه؟ اما یکی از شما نپرسید که چرا من این کارها را انجام دادهام؟
اگر قرار باشد به صورت ریشهای فکر کنیم باید بدانیم چرا پزشکان ما این گونه شدهاند؟ما پزشکان خیلی خوشحال میشویم وقتی راه درمان و ریشه یک مریضی را پیدا میکنیم. در این مورد هم باید جستجو کنیم و بدانیم ریشه مشکل کجاست و علت چیست؟ زمان حاضر، زمان نصیحت نیست زمانی که قوانین وضع میشود دیگر نصیحت معنا ندارد، باید قوانین اجرا شوند. نفس امر کننده بشر بیشتر به سمت فساد میرود تنها در صورتی که قوانین اجرا شود و ضامن اجرایی قوی داشته باشد مردم هم موظف به رعایت میشوند.
در آلمان که پروفسور رنجبر هستند میدانند که قوانین چگونه وضع و اجرا میشود، اما در جامعهای که قوانین اجرا نمیشود این مصیبتها پیش میآید.
متاسفانه برخلاف شما و پزشکان همنسل شما که واقعا عاشق حرفه خود هستید و به عشق خدمت به بیماران روز و شب خود را میگذرانید خیلی از پزشکان امروزی از حرفه خود چیز دیگری طلب میکنند و اصولا رشته پزشکی را انتخاب میکنند تا پلی برای رسیدن هرچه سریعتر به آرزوهای مادی خود زده باشند؟
پروفسور یلدا: در کتاب کلیله و دمنه، باب اول، برزویه پزشک میگوید کار پزشک مثل کار کشاورز است کشاورز وقتی گندم میکارد و بذرافشانی میکند، هدفش به دست آوردن گندم است ولی کنارش کاه هم رشد میکند.
در واقع کاه روزی است که به ما میرسد اما هدف معنویت است یعنی خدمت به مردم میباشد. شاید پیشرفت تکنولوژی، علم و... باعث شده از این هدف خیلیها دور شویم.
همه ما پزشکان باید بدانیم زمانی که سر بر بالش میگذاریم راحتترین بالش کدام است پول یا وجدان راحت؟ و باید به این توجه داشته باشیم. اما متاسفانه شرایط اجتماعی بسیار بد شده است.
یکی از عرفا با خدا صحبت میکند میگوید خداوندا تو که عادلی، آیا در جامعهای که همه بد هستند تو انصاف میدانی که من خوب باشم؟
شما معتقد هستید که الان با وجود قوانین مختلف زمان نصیحتکردن گذشته است اما به نظر میرسد که هنوز هم نصایح افرادی همچون شما برای پزشکان بعدی موثر باشد کما اینکه بسیاری از شاگردان شما سعی میکنند تا رفتار شما را سرلوحه کار خود قرار دهند.
پروفسور یلدا: زمانی که سرکلاس هستم سعی میکنم مسائل اجتماعی را مطرح کنم. همیشه به شاگردانم توصیه میکنم زمانی که آزمایشی برای بیماری مینویسید فکر کنید چقدر این آزمایش برای بیمار لازم است، وضع مالی و شرایط بیمار را در نظر بگیرید.
از خودتان سوال کنید آیا بیمار واقعا به این دارو نیاز دارد و دارو عارضه دارد یا خیر؟ ما به پزشکان میگوییم بیماران خود را دوست داشته باشید، فکر کنید از خانواده خودتان هستند، زمانی که بیماری در بیمارستان بستری است وضعیتش را درک کنید و او را دوست داشته باشید. چه ایرادی دارد که شما تقدم در دستدادن داشته باشید.
نقش پزشکان بسیار مهم است، کدامیک از ما سعی کردهایم که بیمارانمان را راضی، راهی کنیم. اگر پزشکی چنین برنامهای داشته باشد مردم به سراغش میآیند به او اعتماد میکنند و در نهایت هم به بهترین شکل درمان میشوند. علم یک پزشک ممکن است پایین باشد اما زمانی که به صحبت بیمار گوش میکند، بیمار آرامش گرفته و به این ترتیب به نوعی خدمت میکند.«بزرگترین عامل در نتیجهگیری از درمان صحیح اعتماد است.»
در حال حاضر یکی از شکایات مریضها این است که چرا دکترها با ما صحبت نمیکنند؟ چرا به حرفهایمان گوش نمیکنند؟ این رفتارها دشمن روابط صحیح است. حضرت علی(ع) میفرماید: کمال دین در کسب علم است و کمال علم در کسب معنویت است. به این دلیل این را میگویند که زمانی که شما علم داشته باشید، موفقیت کسب میکنید اما اگر انسانیت نداشته باشید، در نهایت انسان بیفایدهای هستید. یک بیمار هیچوقت نمیپذیرد که یک پزشک به او فخر بفروشد یا متکبر باشد.
پدر و مادرم امکاناتی داشتند، من دکتر شدم، دیگر فخر فروختن ندارد. فردی که از 9 سالگی کار میکند، چه گناهی کرده که به جای من و امثال من نبوده، من چرا باید فخر بفروشم چرا اخم کنم، چرا عصبی بشم؟
به اعتقاد من روپوش سفیدی که بر تن ما پزشکان است به حد کافی فاصله ما با مریض را زیاد کرده و اگر فخر و تکبر هم داشته باشیم که دیگر هیچ، این فاصله بیشتر هم میشود.
آقای دکتر، اکثر افرادی که برای قبول شدن در رشته پزشکی شبانهروز تلاش میکنند بعد از گذشت چند سال نه تنها از کار خود خسته میشوند بلکه به دیگران هم توصیه میکنند که پزشکی را انتخاب نکنند.شما چطور؟ آیا هیچ وقت از اینکه پزشک هستید پشیمان شدهاید؟
پروفسوریلدا: من هیچوقت پشیمان نشدهام، البته نه اینکه شغل من ایدهآل باشد، اما چون روحا از اینکه به مردم خدمت میکنم شاد هستم خیر پشیمان نشدم.شاید اگر شغل دیگری داشتم ازجنبه سود و منفعت فردی جلوتر بودم اما آن طور شاد نبودم. پزشکی از کارهایی است که بسیار ارزشمند است زمانی که بیماری را مداوا میکنید، هم خودتان شاد میشوید و هم دل افراد دیگر را شاد میکنید و من فکر میکنم بزرگترین عبادتها این است که دل کسی را شاد کنیم. یکی از بزرگان ما میگویند: سلامتی بزرگترین نعمتی است که باید در حفظ آن تلاش کنیم. حالا که یک پزشک در برگرداندن این سلامت تلاش و خدمت میکند، یعنی پزشک در ارتباط با بزرگترین نعمت خداوند قرار دارد.
افتخار یک استاد این است که همکارانی که از خودش جوانتر هستند، از او بالاتر آمده باشند و بدبختترین استاد، استادی است که شاگردانش از نظر علمی با وی برابری داشته باشند. یکی از افتخارات بنده، این است که افرادی همچون پروفسور رنجبر را دارم که وقتی با آنها صحبت میکنم، قالب فکری کهنه خود را از دست میدهم و از یک دریچه دیگری به بحث نگاه میکنم.
در پارکی یک اثر هنری دیدم که در آن پایهای فلزی در قسمت پایین قرار داشت و روی آن میلههای عمودی به سمت کهکشان رفته بود.
پیش خودم فکر کردم که ما پزشکان مسنتر، قائدههایی هستیم که جوانترها روی شانههای ما قرار میگیرند و به سوی ترقی و پیشرفت میروند. به بیان دیگر استاد کسی است که دست شاگردش را بگیرد و او را از یک طرف رودخانه به سمت دیگر بیاورد. سپس شاگرد بالای کوه برود و استاد از بالا رفتن شاگرد ذوق میکند. استاد، پلههای ترقی یک شاگرد است.
این افراد هستند که حتی وقتی از کشور دور میشوند هم، زمانی که اسم ایران میآید اشک در چشمانشان حلقه میزند. مثلا همین دکتر رنجبر و همکارانشان در آلمان عملا ثابت کردهاند که به مملکت علاقه دارند و با هزینههای شخصی خودشان در مملکت کنفرانس میدهند و سطح دانش هممیهنان خودشان را بالا میبرند و در عین حال دلسوزی میکنند که نبایدصرف اینکه کسی خارجی است برای کنفرانسها دعوت شود.
کما اینکه چندی پیش در یکی از همین کنفرانسها آقایی آمده بود که فکر میکرد هیچ کس از پزشکانی که در کنفرانس حاضر بودند مرض قند را نمیشناسند، یعنی اینقدر ابتدایی صحبت میکرد.
بعضا هزینههای زیادی میدهند برای دعوت یا اهدای جوایز به این افراد.اما واقعا برای چه این کار را انجام میدهیم؟ ما باید بدانیم به چه چیزی نیاز داریم؟ ما باید بدانیم برای رفع مشکلاتمان چه کسانی را دعوت کنیم تا بتوانند مشکلاتمان را حل کنند.
حالا که شما درباره پزشکان ایران مقیم خارج از کشور صحبت کردید بهتر است این سوال را از پروفسور رنجبر بپرسم که خیلیها معتقدند مهاجرت افرادی مثل شما از کشور فرار مغزهاست و باید فکری جدی برای جلوگیری از تکرار آن بکنیم. اما آیا به نظر شما، فرار مغزها واقعا صورت میگیرد یا اینکه افرادی چون شما نهتنها فرار نمیکنند بلکه با ارتباط پیوستهای که با مراکز دانشگاهی و درمانی دارید جدیدترین دستاوردهای علمی را کسب میکنید و سپس تجارب خود را به کشور منتقل میکنید؟
پروفسور رنجبر: میتوانم بگویم اکثر ایرانیانی که طی این سالها با آنها در تماس بودم از صمیم قلب کشورشان را دوست دارند و به همین علت است که چیزی از دست نمیرود و بازگشت آنها به همین مملکت خواهد بود و منافع آن برای همین مملکت است. پزشکی، علمی است برای تمامی بشر، حالا در هر جایی انسان میتواند دردی را از دردمندی بکاهد و مفید واقع شود.
در واقع پزشکان یک واسطه هستند. خداوند اینقدر به آنها لطف دارد که برای درمان بشر بهعنوان واسطه قرارشان میدهد تا دردی را دوا کنند و این مورد نه فقط براساس کسب دانش بلکه با کسب اخلاقیات به دست میآید. وقتی شما چیزی را یاد میگیرید، باید آن را به بهترین شکل در اختیار جامعه و افراد قرار دهید، اینجاست که اخلاق، روابط و معنویات به میان میآید و در اینجا ما نقشی مانند نقش استاد یلدا را نقشی کلیدی میدانیم، چون این روابط و معنویات باید آموزش داده شود. به همین دلیل استاد یلدا یا مرحوم استاد قریب ماندگار هستند. رمز جاودانگی و ماندگاری این استادان به دلیل رعایت اخلاقیات و معنویات و انجام رسالت خود به عنوان پزشک واقعی است.
پروفسور یلدا: نکتهای که وجود دارد این است که اگر جوانان ما به خارج از کشور نمیرفتند، پزشکی سنتی در کشور ما باقی میماند و پزشکی نوین مدیون پزشکانی است که رفتند و برگشتند و پزشکی نوین را ترویج دادند.
استادان قبل ما اصلا سوادشان با استادان الان قابل مقایسه نیست. در حال حاضر که تمام دنیا، یک دهکده کوچک شده است، وقتی پزشکی در دورترین نقطه دنیا مقالهای بنویسد، در کمترین زمان در اختیار ما قرار میگیرد. پس خارج و داخل ندارد. انسانها هرجا که باشند، باید خدمت کنند. دیگر مهم نیست، کجا باشند یا اصلا اهل کجا باشند.
انسان شب وقتی میخوابد باید تمام روزش را بازنگری کند ببیند که در تمام طول روز چه کرده است.
چه کار مهمی انجام داده و چه خدمتی کرده است. زمانی ابوسعید ابوالخیر میخواست صحبت کند، مردم آمدند و دیگر جا نبود، یکی بالای پله اول منبر رفت و گفت، از آنجایی که هستید گامی فراتر آیید. ابوسعید ابوالخیر گفت: این همان چیزی است که اولیا و پیامبران میخواستند بگویند و آن چیزی که امروز ما میخواستیم بگوییم، این شخص گفت، که از آنجایی که هستیم یک گام فراتر برویم.
اگر فرهنگ این را پیدا کنیم که در طول روز فقط یک گام در زمینه موفقیت اجتماعی برداریم و یا گامی مهمتر در زمینه خدمت برداریم، بسیار ارزشمند است.
آقای پروفسور به عنوان فردی که بنیادی به نامش تاسیس شده که سعی دارد تا از پزشکان واقعی قدردانی کند، آینده چنین بنیادی را را چگونه تصویر میکنید؟
پروفسور یلدا: این کار با زیربنای معنوی است نه مادی و هدف برگزارکنندگانش هم همین است پس به نتیجه خوبی میرسد. لیست برندگان ما هم این را نشان میدهد که تمامی کسانی که واقعا خدمت کردهاند را برگزیدهایم. نه صرفا به خاطر سنشان؛ بلکه به خاطر گامی که برداشتهاند.مدتهاست که ثابت شده تشویق، اثر بهتری نسبت به ترویج دارد. چون یکی از برنامههای این بنیاد تشویق پزشکان جوان است پس میتواند موثر میباشد. ما باید فرهنگ ایجاد بنیادهایی از این دست را در جامعه راه بیندازیم.
متاسفانه ما این فرهنگ را پیدا نکردهایم و به همین دلیل است که مثلا یلدای پولدار ثروت خود را به عنوان ارث برای ورثهای که نیازی هم به آن ندارند میگذارد و میرود در حالی که میتوان با سرمایههای اینچنینی کارهای بزرگی را انجام داد. ما امیدواریم این فرهنگ جا بیفتد.
اولین عکسالعمل شما در مواجهه با این مساله که بنیاد قرار بوده به اسم شما راهاندازی شود چه بود؟ اولین فکری که کردید؟
پروفسور یلدا: به دور از تعارف یا شکستهنفسی، اولین فکری که کردم این بود که من شایسته این انتخاب نیستم. از خودم پرسیدم مگر چه کار کردهام؟ اما زمانی که تلاش و پشتکار موسسان را دیدم در نهایت رضایت دادم.
امیدوارم وجود چنین بنیادی به داشتن پزشکان واقعی کمک کند در حال حاضر ما از این اشخاص کم داریم و یکی از اشتباهات ما این است که میگوییم کسی که روی پا راه میرود انسان است.
مولانا میگویند:
دیشیخ گرد شهر میگشت/ ;ز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود گشتهایم ما/گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
فراموش نکنیم که جامعه ما از تکتک افرادی تشکیل شده که اگر هر کدام در راستای اهدافمان گام برداریم به اهداف متعالیمان خواهیم رسید.
اسطوره اخلاق
پروفسور علیرضا یلدا 13 آذر 1309 دیده به جهان گشود و پس از تکمیل دوران دبستان و دبیرستان به دانشگاه علوم پزشکی تهران راه یافت. سپس دانشنامه خود را در سال 1336به دست آورد و در سال 1339 موفق به کسب تخصص در بیماریهای داخلی و عفونی شد. همچنین در مدت کوتاهی به بالاترین پایه دانشگاهی که همان استادی است، دست یافت و به موجب تواناییهای بالای علمی و اخلاقی به عضویت کادر علمی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پژوهشهای برجسته در بیماریهای عفونی، تواناییهای فوقالعاده و سجایای شایسته اخلاقی در برخورد با بیماران، همکاران، پرسنل اداری و شاگردان، از پروفسور یلدا استادی بی بدیل در عرصه بینالمللی و اسطورهای از دانش، اخلاق و انسانیت ساخت.
یلدا صاحب 7 کتاب ارزنده در دانش و اخلاق پزشکی و مقالات متعدد پزشکی است و در تالیف 10 کتاب پزشکی و اخلاقی نیز با دیگر محققان، همکاری داشته است. علاوه برکسب بیش از 20 جایزه علمی، به موجب خدمات برجسته آموزشی و پژوهشی دکتر یلدا نخستین پزشک و استاد ایرانی است که به وی نشان چهرههای ماندگار اهدا شده است.
به پاس خدمات علمی آموزشی و پژوهشی درخشان او که به جای زدن مطب و به راه انداختن کسب و کار، زندگی خود را وقف شاگردانش کرده است کرسی بیماریهای عفونی دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز به همت دکتر لاریجانی به نام دکتر یلدا به ثبت رسیده است.دکتر یلدا عضو دائمی هیات ممیزه دانشگاه و عضو شورای علمی بیش از 20 مجله معتبر علمی است و از بیش از چند دهه پیش تاکنون به عنوان عضو برجسته شورای علمی مشاورین و داوران نشریات کهن و معتبر پزشکی ایران نظیر مجله دانشکده پزشکی و مجله نظام پزشکی ایران منشأ خدمات شایان توجهی است. همچنین به سبب ویژگیهای علمی، اخلاقی و انسانی منحصر به فرد خویش پس از تاسیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران از همان ابتدا به عنوان عضو پیوسته بالاترین مرجع علمی ایران انتخاب شد.
بهاره صفوی / گروه دانش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گوی اختصاصی «جامجم» با سید ابراهیم محمد الدیلمی، سفیر یمن در تهران تشریح شد