رضا رجبی با حضور در موسسه جامجم گفتوگویی تفصیلی با ما انجام داد که ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
استقلال در پنج هفته ابتدایی بسیار پرنوسان ظاهر شد. با این روند چه روزهایی در انتظار استقلال است؟
فوتبال همیشه همین است؛ من بارها گفتهام که نتیجه گرفتن در استقلال زمان میبرد. مشکلی که در یکی، دو سال اخیر وجود داشته، تغییرات مداوم در هیاتمدیره و مدیرعامل بوده است. تیم کمکم در حال شکلگیری است. اگر دقت کنید، استقلال با ۱۳ نفر به ترکیه رفت که این موضوع بسیار بد است. با این حال بازیکنانی که جذب شدهاند، قابل قبول هستند اما نیاز به زمان دارند. من فکر میکنم هرچه جلوتر برویم، شکل تیم بهتر خواهد شد. بازیکنان باتجربهای هستند اما به دلیل ناهماهنگی تاکتیکی نیاز به زمان دارند.
این تیم میتواند یکی از مدعیان درست و حسابی لیگ برتر این فصل باشد؟
استقلال پتانسیلش را دارد، البته به شرط و شروطی که اشاره کردم. این مسیر نیاز به یک کار جهادی دارد. الان مدیران تلاش میکنند و مطمئن باشید بازیکنانی که آمدهاند، هر کسی نمیتوانست جذبشان کند. این بازیکنان نیاز به آمادگی جسمانی و هماهنگی دارند. حالا این بستگی به خلاقیت و تجربه سرمربی دارد که چگونه از آنها استفاده کند.
برای استقلال سنگاندازیهای مختلفی وجود دارد، یکی از آنها فضای مجازی است و کانالهایی که علیه این باشگاه و علیه تیم کار میکنند. شما تایید میکنید؟
متأسفانه در سالهای اخیر یکی از مشکلات بزرگ استقلال فضای مجازی بوده است. برخی صفحات و ادمینها با دریافت پول علیه استقلال فعالیت کردهاند. من با آقای درویش (مدیرعامل پرسپولیس) صحبت کردم؛ ایشان با همکاری پلیس فتا جلوی برخی از این موارد علیه پرسپولیس را گرفتند. استقلال هم باید چنین کاری انجام دهد و شبکههای اجتماعیاش را ساماندهی کند. ریشه برخی از این حملات روشن نیست؛ ممکن است از سوی رقیب باشد یا افرادی که منافعشان قطع شده است.
گاهی اوقات این انتقادات در نتیجه ناکامیهای مختلف استقلال در سه فصل اخیر است. موافقید؟
من از هواداران میخواهم کمی صبر و کنترل بیشتری داشته باشند. استقلال نمیتواند دائم در طوفان باشد. باید اجازه داد آرامش برقرار شود تا تیم نتیجه بگیرد. استقلال سابقه زیادی دارد؛ من ۱۲ سال در این تیم بازی کردم اما چنین شرایطی را ندیدم. خوشبختانه حالا با حمایت هلدینگ و تدابیر آقای تاجرنیا، خریدهای خوبی انجام شده است. مثلا منیر الحدادی که سابقه بازی در بارسلونا دارد، جذب شده است. حالا باید دید این تجربه و اسم بزرگ چقدر میتواند به استقلال کمک کند. مهم این است که سرمربی بتواند از این بازیکنان درست استفاده کند و آنها هم گذشته خود را حفظ کنند. فکر میکنم اگر استقلال در تعطیلات پیشرو بتواند از نظر تاکتیکی هماهنگ شود و از نظر بدنی آمادهتر شود، مطمئنا شرایط بهتر خواهد شد.
خوب میدانیم ساپینتو (سرمربی استقلال) چه روحیات ناآرامی دارد. نگران این نیستید که ساپینتو باز هم به خاکی بزند؟
شخصیت و آرامش سرمربی مستقیما روی تیم اثر میگذارد. عصبانیت او به بازیکنان و هواداران منتقل میشود و آرامش تیم را میگیرد. باشگاه باید حتما با او جلساتی بگذارد و روی این موضوع کار کند تا استقلال از محرومیت یا بحران احتمالی ضربه نخورد. بازیهای اخیر هم نشان داده استقلال هنوز به ایده ۱۱ نفره اصلی خود نرسیده است. نوسانها بیشتر به شخصیت سرمربی برمیگردد. اگر این موضوع کنترل شود، نوسانات تیم هم کمتر خواهد شد. در نهایت امیدوارم با تلاش مدیران، کادر فنی و حمایت هواداران، استقلال بتواند آرامش را حفظ کند و به سمت قهرمانی برود. خریدهای جدید، اگر درست هدایت شوند، میتوانند تیم را به موفقیت برسانند.
یکی از موضوعاتی که هواداران را نگران و دلخور کرد جدایی سیدحسین حسینی بود. جانشین او هم چندان آماده به نظر نمیرسد. نظر شما چیست؟
حسینی چه از لحاظ اخلاقی و چه از لحاظ فنی، سرمایهای بود که استقلال به راحتی از دست داد. واقعا ناراحت شدم. صحبتی هم با او داشتم که به من گفت گاهی اوقات رفتن بهتر از ماندن است. جانشین او هم خوب است اما مشکل او سن بالایش است. من به مربی دروازهبانان استقلال پیشنهاد میکنم کمی روی واکنشها و رفلکسهای این دروازهبان کار کند. او هنوز نمیداند در لحظه چطور و چگونه تصمیم بگیرد. البته او چهار بار تک به تک را گرفته اما از چابکی کامل برخوردار نیست. یک مربی خوب میتواند او را به چابکی لازم برساند و رفلکسهایش را هم بهبود بدهد.
به نظر میرسد مشکل گلزنی هم مثل فصل پیش همچنان پابرجاست.
همیشه گفتهام، من خودم هرجا بودم موفق بودم. در فوتبال، پنج نفر جلوی زمین مثل والیبال باید دائم در حال چرخش باشند. دیگر آن زمان گذشته که فقط یک نفر در محوطه جریمه بایستد و منتظر ارسال توپ باشد. این چرخش پنجنفره خط حمله کار مربی است. وینگر راست، پشت مهاجم، وینگر چپ و بازیکن تارگت، همه باید جابهجا شوند. استقلال هم اگر بخواهد موفق شود، باید همینطور بازی کند. البته چنین سبکی به تمرینات خاصی نیاز دارد. استقلال در خط حمله با حوصله بازی نمیکند و همین مسأله ضعفی بزرگ است. دیدگاه فوتبالی من درست بوده است. اگر انتقادی هم میکنم، از سر دلسوزی است نه برای تخریب تیم. من از کودکی برای استقلال زحمت کشیدهام. از پنجسالگی آب یخ و نان بربری میفروختم تا پول داشته باشم و بروم فوتبال بازی کنم. سالها بهعنوان بازیکن و کاپیتان در استقلال بودم. آخرین مدرک مربیگریام پروفشنال است و لیسانس تربیت بدنی دارم. ۱۲ سال در استقلال بازی کردم، چیزی که شاید حتی در آسیا کمتر کسی تجربهاش را داشته باشد. بارها مورد انتقاد قرار گرفتم اما همیشه تشخیص، تغییر و بهبود را اصل دانستهام.
سال گذشته بازیکنانی در استقلال بازی میکردند که گفته میشد در حد پیراهن استقلال نبودند. امسال شما شرایط را چطور میبینید؟ آیا به نظر شما بازیکنی هست که در حد پیراهن باشگاه نباشد؟
شرایط با فصل گذشته متفاوت است. سال گذشته میگفتند بازیکنانی در استقلال هستند که در حد پیراهن این باشگاه نیستند. اما امسال مشکل، خالی بودن پستهاست. رقابت فقط در یک پست وجود دارد.
از بحث استقلال که بگذریم به تیم ملی میرسیم. تیمی که اخیرا با شکست مقابل ازبکستان نایب قهرمان کافا شد. انتقاد به این تیم بسیار بالاست و خیلیها معتقدند قلعهنویی باید برود. شما با این منتقدان همعقیدهاید؟
با وجود فشارها و هجمهها، امیر قلعهنویی با ۱۷ امتیاز تیم را به جام جهانی برد. من به او ارادت دارم و میدانم دشمنان زیادی دارد. اما معتقدم در تورنمنت کافا باید ۲۲ بازیکن مستعد لیگ را میبرد تا هم فشارش کمتر شود و هم اگر نتیجه نگرفت حداقل فرصت دیدهشدن به جوانها داده باشد. مشکل ما فقط مربی نیست. مشکل اصلی نبود برنامهریزی است. تیم ملی فرانسه سالها پیش از پایه شروع کرد. با یک برنامهریزی راهبردی، نوجوانانشان قهرمان شدند، بعد امیدها و بعد هم تیم ملی بزرگسالان قهرمان جهان شد. ما اما فقط نتیجهگرا شدهایم و به فردا نگاه میکنیم. همین باعث شده نتوانیم پشتوانهسازی کنیم. در باشگاهها هم وضع بهتر نیست. میانگین سنی بالای ۳۰ سال است و به جوانها اعتماد نمیشود. فقط سپاهان تا حدی این مسیر را میرود. درحالیکه باید فرصت به جوانها داد و برنامهریزی بلندمدت داشت. در فوتبال پایه، استعدادیابی جای خودش را به رفاقت و پول داده است.
یکی از مشکلات فوتبال پایه همین است. پول گرفتن از والدین بازیکنان نونهال و رساندن آنها به تیمهای بزرگ باشگاهی مرسوم شده است.
بله. سالی که من مدیر آکادمی بودم ۲۲ بازیکن به لیگ برتر رسیدند. اما حالا میبینیم پول گرفتن از خانوادهها جای اصول را گرفته است. حتی شنیدهام در نونهالان شرطبندی میشود؛ این یک فاجعه است.
از عوامل رشد نکردن استعدادهای فوتبال ایران، دلالان هستند که بی حساب و کتاب بازیکن جابهجا میکنند.
دقیقا همین است. برخی مدیران و دلالان در فوتبال نفوذ کردهاند. مدیران عامل را جابهجا میکنند، مربی را انتخاب میکنند و بازیکنها را هم میبرند و میآورند. همین دخالتها فوتبال ما را به سمت سقوط برده است. ما در فوتبال ایران یک قلعه داریم به نام قلعه عقابها. دلالها در این قلعه جولان میدهند. یکی آن بالا نشسته و دستور میدهد و با این دستورات حتی مدیرعامل را هم جابهجا میکند چه برسد به مربی و بازیکن. این دلالان در رسانهها و باشگاهها به شدت نفوذ دارند. شش ماه فوتبال را برای بازسازی و پاکسازی تعطیل کنند تا این مشکلات رفع شود.
دلالها بخشی از تخلفات در فوتبال ایران هستند که برای آنها یک قلعه عقاب ترسیم کردید. یک بخش دیگر هم جادوگران هستند که قطعا در این قلعه فوتبال ایران نقش زیادی دارند. کسی نمیتواند این موضوع را انکار کند.
موضوع جادوگری هم واقعیتی تلخ است. برخی مربیان لیگ برتری از جادوگر استفاده میکنند. من خودم نمونههایی دیدهام. دوست قدیمیام در این باره چیزهایی تعریف میکرد که قابل گفتن نیست. این واقعا وجود دارد. کسانی هستند که واقعا چهره موجهی محسوب میشوند اما از جادو استفاده میکنند.
شما واقعا به این اعتقاد دارید جادو و جمبل میتواند اثرگذار باشد؟
جادو روی افراد ضعیف اثر میگذارد؛ کسی که ایمان قوی داشته باشد، هرگز تحت تأثیر قرار نمیگیرد. متأسفانه هر سال این مسائل بیشتر میشود. برخی از کسانی که ظاهر موجه دارند، پشت پرده سراغ چنین کارهایی میروند. این هم یکی دیگر از مشکلات عجیب فوتبال ماست.
شنیدهایم برخی از جادوگران فوتبال ایران از مربیان لیگ برتری هم بیشتر درآمد دارند.
بله همین طور است و واقعیت دارد. چیزهای زیادی در این باره میشنویم. اما ما به خدا توکل میکنیم. کسی که ضعیف باشد به راحتی تحت تاثیر این موضوعات قرار میگیرد. این فوتبال باید درست شود. خیلیها در این فوتبال باید بروند.
یکی از مشکلات این است که خیلی از بزرگان در خانه نشستهاند و افرادی روی کار هستند که هیچ سابقهای ندارند. این شرایط چطور توجیهپذیر است؟
دقیقا همین طور است. گمنامها فوتبال ایران را بیچاره کردهاند. آدمهای باطل از وقتی وارد فوتبال ایران شدند همه چیز را به هم ریختند. باز هم میگویم. این فوتبال را باید برای شش ماه تعطیل کرد تا پاکسازی کامل انجام شود. تیمهای مختلف باشگاهی در ایران به جای اینکه بازیکنان و مربیان باتجربه وارد ساختار حرفهای فوتبال شوند، شاهد حضور افرادی هستند که نه پیشینه چندان روشنی دارند و گاهی حتی نامشان هم برای علاقهمندان آشنا نیست. در کلاسهای مربیگری و آموزش، تعداد زیادی مدرس حضور دارند و بسیاری از این افراد میتوانند به عنوان مدیر فنی یا سرمربی به فوتبال کمک کنند، اما از این ظرفیتها به درستی استفاده نمیشود. نمونهای از این وضعیت، تیم ملی زیر ۲۱ سال بود که در جام جهانی درخشید اما امروز تیمهای پایه ایران در مسابقات آسیایی شکست میخورند و شرایط فوتبال کشور به سمت نزول پیش میرود.
از هر مشکلی در فوتبال ایران بگذریم از ورزشگاهها نمیتوانیم بگذریم. مشکلاتی مثل حضور افراد ناکارآمد در فوتبال یک طرف، ضعفهای شدید ساختاری هم یک طرف.
مشکل اصلی، نبود نظارت حرفهای و استانداردهای لازم در باشگاههاست. برخی از مربیان و استعدادیابان صرفا حقوق خود را دریافت میکنند، بدون اینکه به توسعه واقعی بازیکنان و تیمها کمک کنند. نیاز به بازنگری و اعمال نظارت جدی وجود دارد تا مجوزهای غیرحرفهای باطل شده و افراد کارآمد بتوانند فعالیت کنند. نمونههای گذشته نشان میدهد تجربه و تلاش طولانی برخی مربیان نادیده گرفته شده و به راحتی کنار گذاشته میشوند، در حالی که باشگاههای اروپایی حتی برای روانشناسی بازیکنان و حمایت روحی آنها امکانات گستردهای دارند. روانشناسی ورزش اهمیت ویژهای دارد؛ بازیکنی که در شرایط روحی مناسب نباشد، حتی با استعداد بالایش هم نمیتواند به موفقیت برسد. بسیاری از بازیکنان به دلیل ترس از نیمکت، ذخیره بودن یا فشار بیرونی عملکرد واقعی خود را نشان نمیدهند. آموزش روانی و آمادهسازی ذهنی باید به همان اندازه تکنیک و تاکتیک اهمیت داشته باشد. همچنین، نحوه پرداختها و قراردادها در فوتبال ایران بسیار نابرابر است. بازیکنان پایه با حقوق ناچیز کار میکنند، در حالی که ستارگان حرفهای قراردادهای چند میلیاردی میبندند، اماعملکرد قابل توجهی ارائه نمیدهند. این فاصله بزرگ انگیزه جوانان و توسعه فوتبال پایه را تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال، بازیکنی که با قرارداد ۷۰ میلیاردی در زمین حضور دارد، ممکن است دریک فصل بازی مؤثر نکند،درحالی که بازیکنان پایه با استعداد،حمایت کافی دریافت نمیکنند.
اینکه برخی مربیان با وجود کارنامهای مملو از شکست و سقوط هنوز در فوتبال ایران حضور دارند کار همین دلالها هستند؟
همه این کارها را دلالها انجام میدهند و خیلی راحت مربی از این تیم به آن تیم میبرند. چرخه مدیریتی و چرخش مربیان نیز یکی دیگر از مشکلات است؛ مربیان پس از اخراج از یک تیم، به سرعت سرمربی تیم دیگری میشوند و این وضعیت باعث بیثباتی و کاهش کیفیت لیگ میشود. همچنین، ایجنتها و واسطهها نقش بسیار مهمی در انتقال بازیکنان دارند و بدون نظارت صحیح، چرخهای معیوب شکل گرفته است که به ضرر فوتبال کشور تمام میشود.
با تمام این شرایط نیاز اساسی فوتبال ایران چیست؟
فوتبال ایران نیازمند نظارت حرفهای، حمایت از مربیان و بازیکنان پایه، توجه به روانشناسی ورزشی و کاهش فاصلههای مالی است تا هم کیفیت لیگ برتر افزایش یابد و هم فوتبال پایه به جایگاه واقعی خود برسد. این مسیر تنها با مدیریت درست، برنامهریزی بلندمدت و سرمایهگذاری روی استعدادهای واقعی ممکن خواهد بود.