با شهریار بحرانی ‌کارگردان و مجتبی فرآورده تهیه‌کننده فیلم سینمایی‌«ملک سلیمان»

ملک سلیمان مخاطب خاموش را به سینما کشاند

بی‌شک درباره «ملک سلیمان» بسیار خوانده و شنیده‌اید؛ فیلمی که به دلیل گستردگی ابعاد تولید آن و تفاوت فراوانی که با دیگر آثار سینمای ایران دارد، با حجم زیادی از حواشی همراه بوده است. از بودجه آن گرفته تا مدت زمان طولانی ساخت آن و بعد هم حضور گروه‌های غیر ایرانی در بخش‌های مختلف این فیلم. ملک سلیمان حاصل دیدگاه و نگاهی است که سینما را نه به عنوان وسیله‌ای برای تفریح و سرگرمی بلکه به عنوان ابزاری برای انتقال برخی اهداف و پیام‌ها در نظر دارد. چنین نگاهی در طیف سینماگران طرفدارانی دارد که «شهریار بحرانی» یکی از جدی‌ترین آنهاست. در این مصاحبه تلاش کرده‌ایم تا به دور از همه حواشی مرتبط با این فیلم، بخش‌های ویژه و برجسته این پروژه سخت و ارزشمند سینمای ایران را مرور کنیم. هزینه بالایی که برای تولید فیلم شده چند دستاورد خوب برای سینمای ایران داشته که در این مصاحبه به آن توجه شده، هرچند گذشته از این نکات، تلاش شده تا درخصوص نقاط ضعف فیلم نیز نقد و بررسی جدی صورت گیرد. بخش اول این گفت‌وگو با «شهریار بحرانی» کارگردان فیلم صورت گرفته و در بخش پایانی «مجتبی فرآورده» تهیه‌کننده فیلم وارد مصاحبه شده و به سوال‌های ما پاسخ داده که برای تفکیک این دو بخش، پاسخ‌های فرآورده به شکل جداگانه ذکر شده است.
کد خبر: ۳۶۲۹۴۷

معمولا فیلمسازان موضوع‌ها و سوژه‌های خاصی را برای ساخت فیلم انتخاب می‌کنند. همیشه هم مهم است که فیلمساز بر آن مقطع تاریخی که قصد فیلمسازی درباره آن دارد، اشراف داشته باشد. مقطعی که شما برای ساخت فیلم انتخاب کردید، برای مخاطب ایرانی چندان مانوس نیست. چطور درخصوص این مقطع مطالعه کردید و بر جزئیات آن اشراف پیدا کردید؟

اولین بار است که مصاحبه‌ای انجام می‌شود و یک نفر سوال‌های خود را با «فضای فکری» ما آغاز می‌کند. این مساله در هر فعالیت هنری امری مهم و حیاتی محسوب می‌شود. در همه هنرها از نقاشی گرفته تا مجسمه‌سازی و فیلمسازی، اگر در ابتدای کار فضاسازی خوبی صورت بگیرد، برای بیان موضوع و مضمون ظرف خوبی ایجاد شده است.

قبل از شروع فیلم ملک سلیمان، ما به‌واسطه ساخت سریال مریم مقدس و سریال نیمه تمام امام حسین(ع) در چنین فضایی قرار داشتیم. بعد هم خدا توفیق داد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد کرد تا فیلمی قرآنی بسازیم. این ماجرا در جمع 3 نفره‌ای با حضور من، مجتبی فرآورده (تهیه‌کننده) و عبدالحمید قدیریان(طراح صحنه و لباس) مطرح شد و ما به این نتیجه رسیدیم که داستانی عمیق و پر مایه‌ای از قرآن را انتخاب کردیم که در آن به مقوله‌ای سخت و سنگین به نام ملک پرداخته می‌شود. فیلم به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که آیا حکومت عدل الهی می‌تواند در زمین برقرار شود؟ آیا انسان‌ها با داشتن یک حاکمیت مشخص می‌توانند به سعادت و خوشبختی برسند؟ این مباحث هم مذهبی است و هم سیاسی. خداوند یک بار آن حکومت معنوی و مطلوبی که در آخرالزمان در دنیا پیاده می‌شود را در زمان یکی از پیامبران خود ـ یعنی حضرت سلیمان ـ در زمین به شکل الگو اجرا کرده است. این مساله بحث مهمی است. شناسایی آفت‌های این جامعه بسیار مهم است. وقتی این آفت‌ها مطرح شود، به نوعی آفت‌های پیش روی جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌شود و به نوعی کل بحث بشر بر روی زمین مورد توجه قرار می‌گیرد.این‌که انسان از چه طریق و با چه سیستم و قانونمندی‌هایی می‌تواند این مسیر را طی کند تا به خوشبختی برسد. اینها مباحث مهمی بود که در فیلم ملک سلیمان یافتیم و برای ساخت به معاونت سینمایی پیشنهاد دادیم.

داستان‌های قرآنی همچون حضرت موسی، حضرت عیسی و... در فیلم‌ها و سریال‌های خارجی مختلفی به تصویر کشیده شده است که البته نگاه غالب در اغلب آنها چندان مورد تایید مسلمانان نیست. درخصوص داستان حضرت سلیمان نیز چنین اتفاقی افتاده بود؟

این داستان به روایت توراتی 18 بار مقابل دوربین رفته است. ما آن روایت را قبول نداریم چون تحریف‌های زیادی در آن وجود دارد. در دهه 50 میلادی و زمانی که هالیوود شروع به ساخت فیلم‌هایی در تثبیت دولت غاصب اسرائیل کرد، اولین نمونه از این فیلم‌ها ساخته شد. به نظر جمع سازنده فیلم «ملک سلیمان» مبناهای فکری غرب برپایه دیدگاه‌های توراتی است.

به چه معنا؟

از نظر غرب ملک سلیمان به معنای لذت‌جویی مادی از دنیا است. فلاسفه گفته‌اند ما در غرب جدید و به‌طور مشخص در شهر نیویورک مدینه فاضله‌ای را پیاده کرده‌ایم که برگرفته از ملک سلیمان است. از دید مادی‌گرایانه و لذت‌جویانه دنیایی ملک سلیمان محقق شده است اما ما مسلمانان معتقدیم ماجرا شکل دیگری دارد. از نظر ما سلیمان پیامبر است و اولین وظیفه او نجات بشر است و این‌طور نیست که مانند روایت‌های اسرائیلیات نسبت‌های ناروا به آنها داده شود.

نگاهی که شما به این موضوع و داستان دارید، یادآور سریال تلویزیونی «حضرت یوسف(ع)» است. سازندگان آن سریال هم با این نیت سراغ داستان زندگی این حضرت آمدند که از این طریق جامعه‌ای آرمانی را به تصویر بکشند که با مدیریت پیامبرگونه به موفقیت و خوشبختی می‌رسد.با توجه به حضور شما در آن پروژه و نزدیکی فکری شما با سازندگان آن اثر آیا می‌توان این دو فیلم را با هم مقایسه کرد؟

اتفاقا داستان سریال «حضرت یوسف(ع)» هم داستان ملک است.خداوند به چند پیامبر ملک عطا می‌کند. یکی حضرت یوسف و یکی حضرت داوود(ع) و دیگری حضرت سلیمان نبی. خداوند به دو غیر پیامبر یعنی ذوالقرنین و طالوت هم ملک عطا می‌کند.

انتخاب این مقطع از جهت ناآشنایی مخاطب ایرانی با این مقطع سخت نبود؟ مخاطبان سینما و تلویزیون در ایران به دلیل کثرت فیلم‌های ساخته شده درباره مقطع تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر، با چنین مقاطعی آشنایی کامل دارند اما فضای مربوط به ملک سلیمان برای آنها اندکی غریب است.

داستان‌های قرآنی طوری در مخاطب نفوذ می‌کنند که فراتر از زمان و مکان است.این داستان‌ها با فطرت مخاطب سر و کار دارند. دلیل نقل این داستان‌ها از سوی خداوند هم همین است.خداوند قصد داستان‌سرایی ندارد بلکه به دنبال عبرت‌آموزی است و خواننده قرآن با مطالعه این داستان‌ها به این نکته می‌رسد. مخاطب هم معمولا با مقطع زمانی زندگی مثلا قوم صالح کاری ندارد، بلکه به صفات این قوم و مشکلاتی که بر سر راه ایمان آوردن آنها وجود داشته توجه می‌کند و این چیزهاست که برمخاطب اثر می‌گذارد. برخلاف بسیاری از فیلم‌های روز سینمای ایران که با وجود پرداختن به مسائل روزمره، تاثیری بر مخاطب ندارد.

قرآنی‌بودن داستان‌هایی که انتخاب می‌کنید شما را محدود نمی‌کند؟ به هرحال حرف زدن درباره قرآن اقتضاها و محدودیت‌های خاصی را ایجاد می‌کند.

بهتر است به این سوال این‌گونه پاسخ بدهیم که ما می‌توانیم مباحث قرآنی را در بسیاری از داستان‌های دیگر هم بیان کنیم و راه‌حل‌های قرآنی را در داستان‌های دیگر به تصویر بکشیم. این شیوه خیلی پسندیده است اما یک شیوه دیگر هم که برای مخاطب جذاب است، پرداختن به همان داستان‌های قرآنی است. مخاطب صرفا به دنبال دیدن روایت‌های قرآنی در داستان‌های حول و حوش خود نیست، بلکه اغلب دوست دارد تا این روایت‌ها را در زمان و مکان واقعی خود و درباره آدم‌های دیگر نیز مشاهده کند.

فیلم ارجاع‌ها و نشانه‌هایی درخصوص «فراماسونری» دارد . مثلا در سکانس آغازین فیلم و در معبد ‌آن‌شیطان پرست، بر روی طبل‌ها علامت شمعدان‌های فراماسونری دیده می‌شود. چنین نمادهایی چند بار دیگر هم تکرار می‌شود.حضور این نشانه‌ها به چه دلیل است؟

ما تحقیقات مفصل و میدانی فراوانی انجام دادیم که در بخشی از آن که توسط من و مجتبی فرآورده انجام شد، به‌طور مشخص بر روی تاریخچه شیطان‌پرستی متمرکز شدیم. ریشه شیطان‌پرستی به زمان جنگ‌های صلیبی و شوالیه‌های معبد و فرار آنها از فرانسه به سمت اسکاتلند برمی‌گردد که در آن زمان، شیطان‌پرستی و سپس فراماسونری شکل می‌گیرد که بعدها به تشکیل قاره آمریکا منجر می‌شود. اینها زنجیره‌ای از فعالیت‌های شیطان است که دخل و تصرف داشته و تلاش کرده تا بر نهادها و بنیادهای بشری سلطه پیدا کند.

اما این نشانه‌ها دیگر در فیلم تکرار نمی‌شود و فقط در بخش‌هایی از فیلم به مساله رباخواری اشاره می‌شود. آیا همین میزان تاکید کفایت می‌کرد؟

فعلا کفایت می‌کند. در قسمت دوم که اجنه و شیاطین به تسخیر مردم درآمده‌اند و دیگر کاربردی ندارند، مردم سراغ اجنه می‌روند و از آنها درخواست طلسم و سحر می‌کنند. در آن قسمت ما بنیان‌های فکری شیطان پرستی و تمایل به بدی را بیشتر مورد توجه قرار می‌دهیم.

در سایت فیلم تصاویری از شیطان وجود دارد که کاملا تجسم مادی دارند و چهره آنها دیده می‌شود اما در فیلم، تصویری که از شیاطین دیده می‌شود تصاویر محوی است که به شکل کانگورو و میمون دیده می‌شود. چرا تصویر شیطان را نشان ندادید؟

ما این تصویر را در رایانه ساختیم و حتی برای آن استخوان‌بندی، عضله و بافت طراحی شد. حتی نماهایی هم برای سکانس پایانی کار گرفته شد تا شیطان نمایش داده شود اما در آن مقطع به این نتیجه رسیدیم که هرچه تصویر محوتری از شیطان ببینیم، بهتر است.

چرا؟

داستان ملک سلیمان داستان برپایی یک ملک و آسیب‌هایی است که در این مسیر گریبانگیر سلیمان می‌شود و راه‌های نجات از این وضعیت نیز که از سوی خداوند در قرآن به آن اشاره شده به تصویر کشیده می‌شود.

ما نمی‌خواستیم یک فیلم سرگرم‌کننده بسازیم که در پایان آن چهره شیطان به مردم نشان داده شود، بلکه قصد ما این بود که فیلمی مفهومی بسازیم که در پایان فیلم آنچه برای تماشاچی باقی می‌ماند اثرات و تاثیرهای مخرب شیطان برای آدم است و با چنین مفهومی، نمایش چهره شیطان تاثیر کار را کم می‌کرد. در بخش پایانی هم با وجود زحمت‌های فراوانی که برای ترسیم چهره شیطان کشیده شده بود، نمایش این بخش را حذف کردم که البته تصمیم سختی بود اما نباید تصویری که از فیلم در ذهن مخاطب باقی می‌ماند خود شیطان باشد.

فیلمسازان برای نمایش صحنه شروع و آغاز فیلم خود چند جور نگاه دارند.برخی فیلم را با صحنه‌ای آرام و حسی آغاز می‌کنند و برخی دیگر صحنه‌ای اکشن را انتخاب می‌کنند. صحنه آغاز فیلم ملک سلیمان به نوعی شکل دوم است.

این مساله در فیلمنامه بود. فیلمنامه به شکل گروهی نوشته شده است و برخی صحنه‌ها و دیالوگ‌ها کار همکارانم است. به غیر از مجتبی فرآورده و عبدالحمید قدیریان که به همراه من تیم اصلی فیلمنامه‌نویسی را تشکیل می‌دادیم، افرادی هم به شکل مقطعی با ما همکاری داشتند. مهراد خوشبخت، محمدرضا مویینی و حمید خضوعی ابیانه برخی از این افراد بودند. افرادی هم حضور داشتند که در یکی، دو جلسه نگارش فیلمنامه شرکت داشتند. مثل سعید ملکان طراح چهره‌پردازی فیلم. گذشته از این فیلمنامه برای بسیاری از افرادی که فکر می‌کردیم می‌توانند به ما کمک کنند ارسال شد تا نظرهای آنها را دریافت کنیم و بر این اساس فیلمنامه‌ای گروهی را بنویسیم، اما در نهایت من مسوول جمع‌آوری این نظرها و نگارش نهایی بودم.

داستان ما هم از پایین آغاز می‌شود و رفته‌رفته اوج می‌گیرد و به بالا می‌رود.طراحی سکانس اولیه هم با این هدف و منظور صورت گرفت که در آن با ارائه تمام اطلاعات مورد نیاز مخاطب، بنیانگذاری احساسی خوبی برای تماشاچی ایجاد شود. به همین دلیل مراسم‌های مخفی یهودیان و افراد منحرف شیطان‌پرست به تصویر کشیده شد که تلاش می‌کنند شیاطین را به دنیا بیاورند و با آنها ارتباط برقرار کنند.

ملک سلیمان از نظر فنی و هنری فیلم ارزشمندی است، اما در بخش «فیلمنامه» مشکلاتی وجود دارد که در فیلم‌های قبلی شما هم کم و بیش دیده شده است. مثلا زمانی که فیلم «حمله به 3- H» هم نمایش داده شد، خیلی‌ها گفتند چرا فیلمنامه این کار پیش از ساخت در جریان یک کار کارگاهی مورد نقد و بررسی جدی قرار نگرفت تا برای کاری بزرگ مثل آن فیلم، متن پخته‌تری آماده شود. گروهی که به عنوان مشاوران خود به آن اشاره کردید اغلب از همکاران شما در ساخت ملک سلیمان بودند. آیا به افرادی خارج از این تیم نیز فیلمنامه جهت مشاوره ارائه شد؟ در زمینه‌ای مانند دیالوگ‌نویسی به شکل مشخص فیلم ضعف دارد.

ساختار فیلمنامه این فیلم درخصوص مفهومی مانند ملک است که پذیرش آن برای اغلب افرادی که در سینمای ایران فعالیت می‌کنند تا حدود زیادی سخت است. متاسفانه تماشاگر ایرانی به موضوع‌هایی که در فیلم‌های کمدی و آپارتمانی ترسیم می‌شود عادت کرده است.این فیلم‌ها بیشتر سرگرمی است و مخاطب نیازی به درگیرشدن با آن ندارد. فقط وقت مخاطب را می‌گیرد و هنگامی که فیلم به پایان می‌رسد، چیزی گیر مخاطب نمی‌آید و گاه علاوه بر تلف‌کردن وقت مخاطب، مفسده‌هایی هم داشته است. اگر فضای فکری ما چنین سینمایی باشد قطعا با مفاهیم سختی همچون ملک سلیمان ثقیل و نارسا خواهد بود و گاه احساس می‌کنیم یک جاهایی از داستان را از دست داده‌ایم. داستان ملک سلیمان، قصه رابطه این پیامبر با خانواده و اطرافیانش نیست بلکه داستان برپایی یک ملک و آسیب‌هایی است که در این مسیر گریبانگیر سلیمان می‌شود و البته راه‌های نجات از این وضعیت نیز که از سوی خداوند در قرآن به آن اشاره شده به تصویر کشیده می‌شود. این مفهوم بسیار سخت است و با موضوع‌هایی که در حول و حوش ما وجود دارد تفاوت فراوانی دارد. به همین دلیل برخی مخاطبان تصور می‌کنند فیلم داستان ندارد یا این‌که داستان آن ضعیف است یا گاهی چیزهایی را از داستان طلب می‌کنند که فیلم فاقد آن فضا است. ما در فضای دیگری سیر می‌کنیم و داستان فیلم درباره چیزهای دیگری صحبت می‌کند.

با ذکر مثالی این بحث را روشن کنید.

بحث ملک در قرآن بحث مهمی است و می‌طلبد که خدا برخی مسائل مهم را برای مخاطب به این واسطه باز کند. نحوه پیاده شدن حکومت ایده‌آل الهی یکی از این مباحث است. عبور از برخی فتنه‌ها یکی از مباحثی است که با پرداختن به داستان زندگی حضرت سلیمان برای مخاطب روشن می‌شود. اینجا نیاز به یک سری روشنگری‌هایی است و افرادی مانند «آصف» باید بیایند و روشنگری کنند و شرایط علم سالم را بیان کنند. در این بخش‌ها نیز مردم مخاطب اصلی این معارف هستند و باید این معارف جزو صفات آنها شود و بتوانند رفتار در قبال ولی جامعه خود را تمرین کنند.

ما تلاش کردیم این مسائل را در داستان تبیین کنیم. نحوه تعامل سلیمان با مردم جامعه خود، نحوه تعامل او با دشمنانش، رفتارش با علمای قوم یهود و...مباحثی بود که در این داستان به تصویر کشیده شد.

در صحبت‌های خودتان تاکید کردید اغلب فیلمسازان سینمای ایران به وجه سرگرمی این صنعت ـ هنر توجه دارند و با چنین مباحثی ارتباط برقرار نمی‌کنند. اما در همین فضای سینمای ایران هم گروهی از فیلمسازان حضور دارند که فیلم‌هایی معنوی می‌سازند. مجتبی راعی، مجید مجیدی، داوود میرباقری، رضا میرکریمی و... برخی از این فیلمسازان هستند که حداقل در بخش دیالوگ‌نویسی می‌توانستند کمک حال فیلم باشند تا دیگر شاهد دیالوگ‌هایی همچون: ما وارد ماجرایی بس عظیم می‌شویم، ما را به سخره گرفتید، نیک آگاهید یا کلماتی همچون: تجدید نظر و بسیج‌کردن که در دایره لغات آن زمان نبوده نباشیم.

با نظر شما موافقم. وقتی فیلمنامه بارها و بارها بازنویسی و توسط طیف‌های مختلفی از علمای بزرگ گرفته تا استادان دانشگاهی خوانده می‌شود، چکش‌های زیادی می‌خورد. تمام این دیالوگ‌ها مرور شده و با یک توافق جمعی کار کردیم و این نبوده که فقط انتخاب من باشد.

آیا شما مسوولیتی داشتید که نظر افرادی که فیلمنامه را می‌خواندند برآورده کنید؟

اگر موارد محتوایی، داستانی یا پرداخت بود سعی می‌کردیم تا جایی که می‌شود و در حدی که توان داستان به ما اجازه می‌دهد اجرا کنیم.البته هربار پیشنهادی مطرح می‌شد به کارگروهی که داشتیم مراجعه می‌کردیم. درخصوص نحوه دیالوگ‌نویسی هم یکی از علمای بزرگی که فیلم را دیده بودند مطلب جالبی فرمودند و گفتند فیلم از زبانی برخوردار است که نه سخت و پیچیده است و نه این‌که به روزمرگی و محاورات روزانه دچار شده است.

به نظر خودتان فیلم زیاده از حد مخاطب را نصیحت نمی‌کند؟ این شکل از مستقیم‌گویی و صریح صحبت کردن مخالف ذات سینما است که بر غیرمستقیم‌گویی تاکید دارد.

در بخش‌هایی از فیلم و بخصوص در جلسه اصلی سران یهود که دور سلیمان جمع می‌شوند، سلیمان به خاطر وقار و شخصیتی که دارد ساکت است و سخن گفتن به دشمنان سلیمان واگذار شده است.به همین دلیل به نظر می‌رسد در بخش‌های زیادی آنها هستند که سلیمان را محکوم می‌کنند و دلایل خود را می‌آورند. در چنین بخش‌هایی تلاش کردیم مخاطب را وادار کنیم فراتر از منطق و برهان مظلومیت سلیمان را درک کند. اما در کل فیلم سعی شده تا دیالوگ‌های اطلاعاتی، شعاری و مستقیم‌گویی‌ها حذف شود. فیلمنامه 39 بار بازنویسی شد و در بازنویسی آخر، بخش عمده‌ای از این دیالوگ‌ها حفظ شد به‌گونه‌ای که فیلمنامه حدودا 150 صفحه‌ای به حدود یک‌سوم کاهش یافت. اطلاعات خیلی زیاد معارفی و سخت مفهومی فقط یک بار آن هم جایی که از نظر دراماتیک نیاز بوده طرح شده و سعی شده مفاهیمی مانند «صالح بودن» در زمانی که اسب‌ها تاخت می‌کنند بیان شود. مفهوم عدالت هم از این دست مفاهیم است که سعی شده در داستان منتقل شود و از گویش صریح خودداری کنیم.

در ابتدای ساخت فیلم شایعه‌ای شنیده شد که بر مبنای آن گروهی از بازیگران سینمای ایران به دلیل نگاه شما از حضور در این فیلم خودداری کردند.چنین موضوعی واقعیت داشت؟

برای حضور در این فیلم از بازیگران زیادی دعوت به کار کردیم اما آنها به چند دلیل در ملک سلیمان حاضر نشدند. برخی از آنها سر کارهای دیگر بودند. برخی نگاه فیلمنامه را پسند نکردند و برخی دیگر نیز به دلیل طولانی بودن و سخت بودن کار از حضور در این فیلم عذرخواهی کردند.بالاخره هر فیلمی در این ابعاد نیازمند این است که این روند سخت انتخاب بازیگر را طی کند تا به هنرپیشه‌هایی برسد که با آن می‌مانند و در این کار سخت و طولانی همراه می‌شوند.

در این فیلم انتخاب‌های خوبی مانند محمود پاک نیت، حسین محجوب و امین زندگانی دیده می‌شود اما انتخاب الهام حمیدی برای نقش زن پیامبر ـ با توجه به حضور او در چنین نقشی در سریال یوسف ـ و یا زهرا سعیدی چندان هوشمندانه نیست. علمای قوم یهود هم اکثرا بازیگران ناشناخته سینمای ایران هستند حال آن‌که اگر به جای آنها بازیگران استخوان‌داری مانند: علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی و... حضور داشتند نقش‌ها ابعاد بهتری پیدا می‌کرد.

برای این نقش‌ها نیز از هنرپیشه‌های زیادی دعوت کردیم اما گاهی به دلیل این‌که نقش‌ها برای آنها کوتاه بود حاضر به ایفای نقش نشدند. بازیگر اساسا باید طوری بازی کند که بتواند روح آن کار را در خود پیاده و با نقش همذات‌پنداری کند. این فیلم در خارج از کشور نمایش داده شد و فضای خارج از کشور که بی‌دین، کاتولیک، عرب و... بودند، با فیلم ارتباط برقرار کردند. درک فیلم از سوی این مخاطبان متنوع به این دلیل بود که بازیگران بخوبی توانسته بودند با نقش ارتباط برقرار کنند. در داخل کشور ما معیارهایی وجود دارد که برای ما محدودیت فکری ایجاد می‌کند.ما با این معیارها به بازیگران نگاه می‌کنیم. ارزشی که ما برای بازیگران فیلم‌های خود قائل هستیم، فراتر از معیارهایی است که از بیرون به ما تحمیل می‌شود.

منظورتان این است که بازیگر باید با نقش زندگی کند؟

در درجه اول معتقدم باید بازیگر خوبی باشد و در درجه بعدی، به فضایی که وارد آن می‌شود متعهد باشد.

یعنی صرفا چهره، ظاهر و دکور نباشد!

بخش عمده‌ای از سینمای ما فاقد دانش فنی است و خیلی‌ها تمایل ندارند فیلم‌هایی به این شکل ساخته شود. این شکل از فیلمسازی به مجموعه‌ای از تکنسین‌های ماهر‌دانش فنی و تلاش و پشتکار نیاز دارد.

دقیقا همین‌طور است. یعنی صرفا به دلیل مسائل مالی نیاید. اگر قرار است در فیلمی قرآنی ایفای نقش کند، حتما بتواند وارد فضای قرآن شود و با ما همراه شود.گاه بازیگران مشهور وارد فیلم یا سریالی می‌شوند اما با وجود بازی خوبی هم که ارائه می‌کنند، این بازی برای مخاطب قابل باور نیست چون خود بازیگر درخصوص آن نقش به باور نرسیده است.این اتفاق مهم‌تر از شهرتی است که گاهی به صورت کاذب درخصوص برخی بازیگرها اتفاق افتاده و جلوی رشد آنها را هم گرفته است. گاهی برخی بازیگرها به خاطر همین مساله درجا می‌زنند یا عقب می‌روند و نیروهای جوان به دلیل انگیزه بیشتر، مایه بیشتری می‌گذارند. باید همه این عوامل را در نظر بگیریم. ما در سینما به دنبال بازیگران خوب و متعهد به ایفای آن نقش هستیم.

درباره مسائل مالی ملک سلیمان حواشی فراوانی شنیده می‌شد و این‌طور عنوان می‌شد که فیلم «ثروتمندی» است. معمولا هنرپیشه‌ها و عواملی که برای حضور در چنین پروژه‌هایی دعوت می‌شوند، توقع مالی سنگین و فراوانی دارند. شما هم با چنین مشکلی مواجه بودید؟

برعکس این ماجرا بود. فیلم همیشه دچار مشکلات مالی شدید بود و اقساط خیلی دیر پرداخت می‌شد. ما حدود 5 سال درگیر این فیلم بودیم و برای آن دکوری ساختیم که برای یک سریال باید استفاده می‌شد. یا جلوه‌های ویژه آن شامل 600 نمای مختلف بود که در نوع خود بسیار سنگین و پیچیده بود. با در نظر گرفتن این مسائل ملک سلیمان پروژه ارزانی بود و برخلاف جو ایجاد شده، همکاران من با سختی بسیار کار را پیش بردند و به همین دلیل نیروهایی با ما همراه شدند که بتوانند با این سختی‌ها کنار بیایند.

در ساخت ملک سلیمان شما مسیری را طی کردید که در سینمای ایران چندان رایج نیست. در نهایت فیلمی ساختید و به تجربیات خوبی رسیدید. آیا این مساله باعث شد تا از نتیجه تجربه‌های شما دیگران هم استفاده کنند؟

در چند سالی که ما درگیر ساخت این فیلم بودیم، این فیلم بشدت بر سینمای ایران تاثیر گذاشته است. نحوه استفاده از امکانات و جلوه‌های ویژه، صداگذاری و موسیقی حرفه‌ای و... بشدت روی ذهن هنرمندان تاثیر گذاشته و الان پروژه‌های دیگر مشغول پیاده‌سازی این تجربیات هستند. ملک سلیمان ناخودآگاه پروژه‌های دیگر را تحت تاثیر گذاشته و در بخش فنی سینما تحول ایجاد کرده است.

چه پروژه‌هایی سراغ تجربه‌های شما رفتند؟

خیلی از تهیه‌کننده‌ها برای اطلاع از راه و روش کار کردن در خارج از کشور، تجربه‌های گرانقدری که در ساخت این فیلم حاصل شد و... سراغ ما آمدند و حاصل این تجربیات را اجرا کردند. مثلا سریال «مختارنامه» از سیستم اصلاح رنگ و جلوه‌های ویژه تصویری ما استفاده می‌کند. در سینما و تلویزیون با این پروژه بحث جلوه‌های بصری و سینمای استاندارد مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت.

معمولا در سینمای ایران تهیه‌کنندگان برای پخش فیلم انگیزه چندانی ندارند. بخصوص وقتی سرمایه کار هم از سوی دولت داده شده باشد. شما چند حرکت خوب انجام دادید. مثلا سایت راه انداختید، مسابقه طراحی کردید و.... اما چرا از سوی سرمایه‌گذار اصلی فیلم ـ یعنی بنیاد سینمایی فارابی ـ حرکت‌های موثری مانند برگزاری یک مراسم افتتاحیه، اکران همزمان بین‌المللی و...صورت نگرفت؟ حتی در سایت فارابی هم به سایت شما لینک داده نشده است؟

مجتبی فرآورده: شاید بدین خاطر که ما «این کاره» نیستیم! البته ما سینما را به خاطر سینما کار نمی‌کنیم، بلکه به خاطر اهدافمان کار می‌کنیم که خیلی فراتر از سینما است. در این زمینه هم تلاش‌هایی انجام داده‌ایم که امیدواریم نتیجه بگیریم.

چرا فیلم به شکل همزمان اکران بین‌المللی نشد؟ آیا کارشناسان بخش بین‌الملل فارابی که در این سال‌ها در جشنواره‌های مختلفی حضور داشتند و تجربیات خوبی کسب کردند، برای اکران بین‌المللی این فیلم اقدام خاصی انجام دادند؟

مجتبی فرآورده: در این زمینه فارابی مقصر نیست و هر مساله‌ای هست من باید پاسخگو باشم. از ابتدا ما پخش فیلم در داخل و خارج را در انحصار خودمان گرفته و از مشورت‌های مختلف بهره گرفتیم. البته افتتاحیه فیلم از یک ماه و نیم قبل از اکران و در نمایشگاه قرآن آغاز شد. درصد زیادی از افرادی هم که الان به تماشای فیلم می‌روند، در نمایشگاه قرآن به فیلم علاقه‌مند شدند. مخاطبان این فیلم تفاوت زیادی با دیگر مخاطبان سینما دارند. سینماداران می‌گویند افرادی که این روزها برای تماشای فیلم به سینما می‌آیند، کسانی هستند که ما سال‌هاست آنها را ندیده‌ایم. مخاطبانی هم که از طریق سایت با ما ارتباط دارند، برایمان می‌نویسند که گاه 3 تا 4 سال و گاهی 8 سال است که سینما نرفته‌اند و حالا به دنبال فرصتی هستند تا برای سومین و چهارمین بار به تماشای فیلم بروند. در سینمای ایران فقط یک درصد از جمعیت مخاطبان به سینما می‌روند و این رقم تاثیر چندانی در فروش فیلم‌ها ندارد اما ملک سلیمان توانسته مخاطبان خاموش را به سینما بکشند. هدفگیری ما هم دانشجویان و فرهیختگان جامعه بود. ما به دلیل عدم‌امکان نمایش فیلم در دانشگاه‌ها، سینماهایی را به این قشر اختصاص داده‌ایم و برای آنها بلیت نیم‌بها تهیه کرده‌ایم اما به دلیل استقبال شدید این قشر، سینماهای جدیدی را اختصاص دادیم.

نمی‌خواهم کسی را ناراحت کنم اما اگر شخص «عزت‌الله ضرغامی» به بحث اکران و نمایش این فیلم وارد نمی‌شد، مشکلات فراوانی داشتیم. بد نیست بدانید بیلبوردهای فیلم ما در خیابان‌های تهران پاره می‌شود و روی آن رنگ می‌پاشند.

چه رنگی می‌پاشند؟

مجتبی فرآورده: سبز نیست، رنگ قرمز است! نمی‌دانیم چرا این کار را می‌کنند و چه کسانی این کار را انجام می‌دهند؟ اگر حمایت‌های آقای ضرغامی نبود، نمی‌دانیم آیا کسی از نمایش این فیلم اطلاع پیدا می‌کرد یا خیر؟

مسیری که شما در ساخت فیلم ملک سلیمان طی کردید تا چه اندازه برنامه‌ریزی شده و علمی بوده است؟ آیا براساس برنامه‌ریزی پیش رفتید یا به مرور به یک شکل مشخص رسیدید؟

مجتبی فرآورده: صادقانه می‌گویم 50 درصد از کار براساس برنامه‌ریزی بوده و 50 درصد نمی‌دانستیم وارد چه عرصه‌ای شده‌ایم. مثلا برای اطلاع از نحوه فیلمسازی به شکل دیجیتالی واقعا چاره‌ای جز ورود به کار و کسب این تجارب نداشتیم. یا نمی‌دانستیم وقتی قرار است نگاتیوهای فیلم را از هنگ‌کنگ به ایران منتقل کنیم، به دلیل تحریم‌های بیگانگان علیه ایران، نمی‌توانیم مواد شیمیایی را وارد کنیم و باید این مواد بارها آزمایش شود تا مشخص شود که در تاسیسات اتمی ایران کاربردی دارد یا خیر! البته الان می‌توانیم ادعا کنیم برای کار بعدی‌مان دیگر با این مسیر آشنا هستیم و می‌دانیم باید چگونه قدم‌های بعدی را برداریم.

این تجربه‌ها تا چه اندازه می‌تواند در مدیریت بهتر کار بعدی، کاهش هزینه‌ها و افزایش کیفیت موثر واقع شود؟ همان‌طور که می‌دانید این روزها دیگر در دنیا ساخت هیچ فیلمی 5 سال از عمر دست‌اندرکاران حرفه‌ای سینما را به خود اختصاص نمی‌دهد و کارها به شکل فشرده‌تر و برنامه‌ریزی‌شده‌ای صورت می‌گیرد.

مجتبی فرآورده: البته در هیچ جای دنیا هم طرح‌های عمرانی 3 ساله در 15 سال انجام نمی‌شود اما در ایران می‌شود. هر وقت طرح‌های عمرانی ما که عزم ملی شدیدی برای اجرای آن وجود دارد بهنگام تمام شد، فیلم‌های ما هم در مدت زمان کوتاهی ساخته می‌شود. این مساله یک مشکل اجرایی و سیستمی در کشور ما است. اما درخصوص ملک سلیمان، اگر قرار بود براساس این شیوه پیش نرویم، هزینه‌های ما زیادتر می‌شد و مثلا درخصوص دکور، اگر از دکور دیجیتال استفاده نمی‌کردیم باید 35 هزار متر مربع دکور می‌ساختیم اما الان با 18 هزار متر مربع کار کردیم. الان این تجربه برای اولین بار اتفاق افتاده و خوبی‌اش این است که در سینما از این تجربه‌ها به شکل بهینه استفاده می‌شود. هرجا هم که ما به مانع برخورد کردیم، با توضیحی که برای همکاران می‌دهیم به شکل بهتری اتفاق می‌افتد و دیگر کسی در ساخت فیلم‌های بین‌المللی با مشکلات ما مواجه نمی‌شود.

بدنه سینمای ایران معمولا برای پذیرش تجربه‌های جدید آمادگی چندانی ندارد و در مقابل تجربه‌های جدید و تازه موضعگیری دارد. شما در ساخت این فیلم با بدنه سنتی سینمای ایران مشکل نداشتید؟

مجتبی فرآورده: بخش عمده‌ای از سینمای ما فاقد دانش فنی است و خیلی‌ها تمایل ندارند فیلم‌هایی به این شکل ساخته شود. این مساله چند علت دارد. اولین علت آن این است که دیگر کسی نمی‌تواند برود با 800 میلیون تومان پولی که وارد سینما می‌کند فیلم بسازد و برادرزاده‌اش را هم در نقش اول فیلم قرار دهد. این شکل از فیلمسازی به مجموعه‌ای از تکنسین‌های ماهر، دانش فنی و تلاش و پشتکار نیاز دارد. متاسفانه در سینمای ایران گروهی حضور دارند که صدای آنها زیاد است اما تعدادشان زیاد نیست و فقط بلد هستند فریاد بزنند. تعداد این افراد بسیار کم است. آنها به مشکل برمی‌خورند و به همین دلیل نسبت به این فیلم حسادت می‌کنند.

اما بخش گسترده‌ای از جامعه فهیم سینمای ایران نسبت به چنین فیلم‌هایی برخورد محترمانه‌ای دارند. مثلا «رضا میرکریمی» با دیدن این فیلم آنقدر هیجان‌زده شد که درخصوص آن بیانیه صادر کرد و حالا در فیلم جدید خود بر اساس همین شیوه جلو می‌رود. مجید مجیدی هم با دیدن فیلم ما بخش‌هایی همچون: طراحی تولید را در فیلم خود لحاظ می‌کند و از خارج آورده است. بخش اندکی از سینمای ایران به دنبال کارهای کم دردسر هستند. یک جور تله‌فیلم‌هایی که با 5 روز پیش تولید، 25 روز تولید و یک هفته پس‌تولید ساخته شود و بعد از تهیه کپی 35 میلی‌متری در سینما نمایش داده شود. آنها قطعا از ساخت و رواج تولید فیلم‌هایی از نوع ملک سلیمان ضرر می‌کنند.

رضا استادی‌ /‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها