در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آمار طلاق، قتل، سرقت، بیکاری، بزهکاری، تکدیگری و... وجود آسیبها در تهران را تایید میکند. محسن زنگنه، هماینک مدیرکل فرهنگی سازمان ملی جوانان است که تا چند روز قبل، رئیس سازمان جوانان استان تهران بود. او از ضعفهای جوانان تهرانی، کمبود امکانات، دشواریهای ازدواج و اشتغال و تعارضهای هویتی میگوید و سعی میکند اقدامات جدید سازمان را برای کاهش مشکلات جوانان تهرانی بیان کند.فردا روز جوان است،به همین بهانه با او به گفتگو نشستیم.
شما با قشر جوان جامعه ارتباط دارید و حتما میدانید که مشکلات جوانان تهرانی از سایر شهرها بیشتر و نارضایتی در بین آنان بالاتر است. چقدر از این وضعیت باخبرید؟
نمیخواهم سوال شما را فقط با بلی یا خیر جواب بدهم. قبول دارم جوانان در استان تهران، از لحاظ بررسی محرومیتهای مختلف، جزو مظلومترین جوانان کشورند و در حوزه خدمات رفاهی، فرهنگی و ورزشی، تهران جزو استانهای محروم است.
چرا این وضعیت وجود دارد، ظاهرا که این گونه نیست.
ببینید ما در حوزه توزیع خدمات نکتهای را معمولا فراموش میکنیم و آن مساله جمعیت است. در دنیا وقتی میخواهند به استان و شهری خدمات ارائه کنند یا وضعیت آن شهر و استان را مطلوب یا نامطلوب عنوان کنند، آن خدمات را براساس جمعیت منطقه میسنجند. میانگین جمعیتمان در کل کشور 45 نفر در هر کیلومترمربع است و براساس آمار 85 و در تهران 720 نفر در هر کیلومترمربع زندگی میکنند. یعنی در یک استان بسیار کوچک، 13 میلیون نفر ساکنند که حدود 5 میلیون نفر آنها جوان هستند یعنی با تعریف ما در گروه سنی 14 تا 29 سال قرار دارند که معمولا در عرف جامعه، تا 35 را هم جوان محسوب میکنند. بنابراین حدود 6 میلیون نفر جوان در استان تهران زندگی میکنند. حالا شما وارد فضای ورزشی میشوید و میبینید میانگین فضای ورزشی در کشور، 4/2 متر برای هر فرد است و در تهران 2/2 است. یعنی با این همه فضای ورزشی ساخته شده و با احتساب فضاها و باشگاههای در دست دستگاهها و سازمانها، باز هم تهران از میانگین کشوری 2 دهم متر پایینتر است. در حوزه کتابخانهها هم به همین ترتیب است. در حوزه فضاهای تفریحی و بوستانها باز هم نگاهها یا به سمت قسمتی از تهران است یا فقط شهر تهران و شهرستانهای استان تهران از این نظر دچار کمبود هستند، بعضی شهرهای نزدیک تهران حتی یک پارک تفریحی هم ندارند. در حوزه اشتغال هم در تهران مسائلی داریم که با سایر شهرستانها متفاوت است. به دلیل نوع سیاستهای 30 سال گذشته و حتی قبل از انقلاب و به دلیل رشد یکباره جمعیت تحصیلکرده ما در دهه اخیر، نیامدهایم که زمینههای اشتغال را برای این افراد فراهم کنیم. هرچه تحصیلات بالاتر میرود، درصد بیکاری آن جمعیت بیشتر میشود. مثلا آمار رسمی میگوید درصد بیکاری برای افراد با مدرک پنجم ابتدایی 5 یا 6 درصد است. به دیپلم و لیسانس و فوقلیسانس که میرسیم، جمعیت بیکار بیشتر میشود. یعنی میانگین بیکاری در فارغالتحصیلان دورههای تحصیلات تکمیلی میزان بالاتری از میانگین بیکاری در کل کشور را نشان میدهد و من چون نمیخواهم آمار منفی بدهم، نمیگویم، اما آمارش خیلی زیاد است و فراتر از مرز دورقمی است. از طرفی در تهران به دلیل وجود بیش از 60 مرکز آموزش عالی و دانشگاهی چه دولتی و آزاد، بیشترین حجم فارغالتحصیل را داریم، این شهر مهاجرپذیرترین شهر کشور بویژه در سطح نخبگان است، پس اگر میبینید جوانان بیکارند، این وضعیت وجود دارد، از طرفی سطح توقعات تهرانیها با سایر نقاط کشور متفاوت است. درآمدی که فرد میخواهد هم متفاوت است و این امر نارضایتی را افزایش میدهد. البته شاید من قبول ندارم که نارضایتی نسبت به سایر نقاط بیشتر است ولی قبول دارم که جوانان تهرانی محرومترند. در حالی که تصور از تهران به گونه دیگری است.
اما تصویری که از جوان تهرانی در ذهن جوانان شهرستانی هست، فرد مرفه و مرتبی است که به آرزوهایش نزدیکتر است.
شاید این امر به این دلیل است که در سینما و تلویزیون و سایر رسانهها هر وقت وارد آسیبها میشویم جوانان تهرانی را نشان میدهیم، از تهران گزارش دوستیهای خیابانی میگیریم، قتل و غارت و اعتیاد را از تهران نشان میدهیم، لذا تهرانی که جوانان آن از فهیمترین جوانان کشورند، طوری نشان داده میشوند که این نگرش را تشدید میکند که این جوان با سایرین متفاوت است.
آقای زنگنه این نگرش وجود دارد که سازمان ملی جوانان یک سازمان تصمیمگیر و سیاستگذار است تا مجری، پس میتوانید از مشکلات جوانان تهرانی یک اولویتبندی ارائه کنید که سیاستها بر آن مبنا پیش میرود؟
اولین اولویت فکر میکنم برخلاف آنچه در ظاهر به ذهن میآید، بحث هویت است، هویت جوانان در تهران خیلی مشکل دارد. البته در کل کشور مشکل داریم، اما در تهران هم وجود دارد. نفوذ اینترنت، ماهواره، فرهنگهای مختلف، شهرنشینی مدرن و ... بیتاثیر نیست. به نظر من مهمترین اولویت امروز جوانان، بحث هویت است. بعضیها فکر میکنند، هویت یعنی بحث مسائل دینی، نه هویت، هویت عام، فردی و ملی است که کاملا تاثیرش را نشان میدهد.
آقای مهندس، شما چه چیزی در وضعیت جوانان میبینید که غیرعادی است و سازمان شما دائما نسبت به آن ابراز نگرانی میکند؟
مهمترین اثر سست بودن هویت ملی که خودش را نشان میدهد، تغییر نگرش جوانان است. وقتی تغییر نگرش در جوانان ایجاد شود، کارکردهای خیلی از مسائل تغییر میکند.
تغییر نگرش نسبت به چی؟
مثال میزنم. در مورد ازدواج، وقتی جامعهای از نظر هویتی دچار مشکل میشود و هویت روزآمد شدهای ندارد، نگرش فرد نسبت به ازدواج تغییر میکند و دیگر ازدواج رسیدن به تعالی و نقطه مطلوب نیست بلکه درپی لذتطلبی است. نگاه او به ازدواج، کاسبکارانه میشود. خیلیها هم به این نتیجه میرسند که ازدواج ضرورت ندارد چون از راههای مختلفی میتواند به لذت برسد، درنتیجه خانواده دچار مشکل میشود.
شما چطور به این نتیجه رسیدید که در حال حاضر جامعه ما هم از نظر هویتی به همان سطح حرکت میکند.
یکی از کارهای سازمان، رصد وضعیت موجود جامعه است، متاسفانه خیلی از اظهارنظرات در این باره بخشی است، اما ما هر سال یک پیمایش درباره نگرشها و رفتارها در سطح جامعه انجام میدهیم، در بحث اشتغال ما میگوییم مشکل دوم جامعه است که یک بخش آن ناشی از تغییر نگرشهاست.
در فرهنگ ما کار مقدس است، کسی که کار نکند، مذموم است. اما در نگاه امروز به اشتغال فرد به دنبال پرستیژ اجتماعی است و با گرفتن لیسانس و فوقلیسانس هر شغلی را در شان خودشان نمیبینند. این مساله نشان میدهد، نگرش فرد تغییر کرده است، مشکل بیکاری در تهران نیازمند مهندسی علمی است. به خاطر تراکم بالای جمعیت که در تهران بسیار زیاد است، حجم فارغالتحصیلان هم بالاست، به همین خاطر یکی از مشکلات بزرگ ما اشتغال است.
در مورد ازدواج صحبت میکردید، در اولویتبندی شما مشکل چندم است؟
براساس پیمایشهای انجام شده بعد از هویت و اشتغال، سومین مشکل ازدواج است، در زمینه آمار طلاق وضعیت نگرانکننده است، در سن ازدواج دچار آسیب هستیم. پیدا کردن همسر مناسب در یک سیستم شهری باز هم رضایتبخش نیست و...
در مورد هویت سوالی به ذهنم میرسد و این که شما بحث تغییر نگرش و هویت را به عنوان آسیب مطرح میکنید، در حالی که جوان فینفسه در پی تغییرات است، نمیتوانید انتظار داشته باشید که او مثل پدر و مادرش به جهان نگاه کند که اگر اینگونه باشد، غیرطبیعی است، جوان پیشرو در تغییرات است.
فکر میکنم در تعریف هویت با هم اختلاف نظر داریم. اینکه نگرش جوانان تغییر میکند یک اصل است و به قول شما اگر این تغییر نباشد، طبیعی نیست. آنچه ما در تعریف هویت میگوییم مثل نام و نام خانوادگی است. شما یک روز صبح خودتان را نمیشناسید، بر هویت نه در ایران که در غرب هم تاکید میشود که هویت افراد ریشهدار است و باید حفظ شود. کشورهای غربی هم نسبت به ویژگیهای خاصی حساس هستند. اگر فرد نسبت به ارزشهای خودش حساسیتی نداشته باشد، انگار در خلأ است و به هر سمتی کشیده میشود.
یعنی شما در پیمایشهای خودتان به این نتیجه رسیدهاید که ما به نوعی خلأ رسیدهایم.
بله متاسفانه آنچه نشان میدهد، میبینیم که ما در شاخصهای هویتی ضعف داریم.
آقای مهندس، این مساله ریشه خارجی دارد یا داخلی است؟ کمی از علل این وضعیت بگویید. در بحث هویت دائم تکرار میشود که تهاجم فرهنگی، ماهواره و ... باعث مشکلات هویتی شده، اما این چالشها که در تمام کشورها دیده میشود، چرا آنها به چنین خلأیی نرسیدهاند؟
نکته درستی گفتهاید و من با صراحت عرض میکنم، به قول شما اسباب تهاجم فرهنگی برای خیلی از کشورها وجود دارد، اما مهمتر این است که ما نتوانستهایم خوب مدیریت کنیم، در تمام اعصار هویت ما از خارج در معرض آسیب بوده است. نیروهای خارجی همواره درصدد محو هویت داخل کشورها و القای هویت خودشان بوده و هستند. جنگ فرهنگی موثر است در تسخیر یک کشور. ما در مدیریت فرهنگی به هویت بیاعتنا بودهایم.
به اولویت دوم یا همان مشکل اشتغال برگردیم، وضعیت جوانان تهرانی چگونه است؟
آنطور که آمار میگوید گاه متعارض است، چون دانشآموز، دانشجو و سرباز، بیکار محسوب میشوند یا نیروی فعال نیستند. هنگام سرشماری تمام کسانی که در هفته دوم و سوم اردیبهشت حتی یک روز سر کار هستند، شاغل محسوب میشوند، این نحوه آمارگیری از جمعیت بیکاران استاندارد است به همین خاطر جمعیت بیکاران براساس آمار و جمعیت واقعی بیکاران جامعه کمتر است. بر این اساس تقریبا حدود 400 هزار نفر بیکار داریم که آمار جوانان را نداریم اما بیشتر بیکاران، جوانند.
برای این حجم بیکار، چه کردهاید، طرحهایی که سازمان ارائه میکند چقدر به نتیجه رسیده است؟
نمیدانم خبر دارید یا نه، امسال دولت در کل کشور یک میلیون و 100 هزار شغل را قرار است ایجاد کند. سهم استان تهران 100 هزار شغل است، سازمان ملی جوانان تهران طرحهای خود را ارائه کرده است. یکی از طرحهای ما، طرح جامع اشتغال شهید همت بود که میگوید اگر ما اشتغال و بیکاری را مهندسی و مدیریت نکنیم، مشکل حل نمیشود، اگر این طرح به طور کامل اجرا شود ما ظرف دو سال آینده، یعنی سال 91، به نرخ بیکاری طبیعی در تهران میرسیم.
این طرح، فازبندی خاصی دارد؟ آیا اجرای آن شروع شده است؟
بله، عرض میکنم که در فاز اول باید GIS استان تهران را ترسیم کنند یعنی دقیقا بدانیم چند فرصت شغلی در تهران داریم، متاسفانه در این زمینه آمار دقیق نداریم. کار دوم استعدادسنجی نیروی کار است. نیروی کار ما چه توانایی دارد؟ ما این امر را نمیدانیم و نمیتوانیم از توانمندی آنها استفاده کنیم.
این طرح شروع شده؟ زمانبندی خاصی دارد؟
فاز اول را شروع کردهایم. اما به اطلاعرسانی به جوانان نیاز داریم. قرار است در فاز سوم بستههای خاصی تدوین شود که جوان مشاغل را به خوبی بشناسد. مثلا کارمندی یکی از مشاغل محبوب جوانان است، حقوق ماهانه کارمند حدودا 400 هزار تومان است. حالا درآمد یک مرغفروش چقدر است؟ بین 2 تا 4 میلیون تومان در ماه است. چیز خاصی هم نمیخواهد که مردم نمیدانند. اگر GIS داشته باشیم براساس آن به جوانان اطلاعرسانی میکنیم که در کدام منطقه کدام سبک و کار را راه بیندازد تا به سودآوری برسد. ما باید به جوانان اطلاعرسانی کنیم. فاز آخر هم تصحیح قوانین است که هیچ قانونی مانع مشاغل جوانان نشود.
پیشبینی شما برای اجرای کامل این بسته چه زمانی است؟
من فکر میکنم اگر استانداری و دستگاهها، هماهنگ با طرح حرکت کنند، ما قرار است از اواسط تابستان امسال فاز اول و دوم را اجرایی کنیم.
اگر اجازه بدهید، به بحث ازدواج برگردیم، شما چندی قبل به ارائه گواهینامه ازدواج اشاره کردید که با واکنشهای مختلفی روبهرو شد، آیا براساس این طرح، قرار است دبیرستانیها برای ازدواج آموزش ببینند؟ چه جوابی برای مخالفان دارید؟
ما مخالف جدی نداشتهایم، اکثر مخالفتها یا به خاطر بیاطلاعی است یا بیشتر جنبه سیاسی دارد. از این جهت که سازمان ملی جوانان هر کاری بکند باید آن را رد کنیم. اول اینکه براساس نص صریح قانون تسهیل ازدواج مصوب 1384 مجلس، با امضای آقای حداد عادل ارائه شده که براساس آن دولت موظف است برنامهای برای آموزشها و حل مسائل قبل از ازدواج جوانان تدوین کند. وزارت علوم و آموزش و پرورش موظف شدهاند که این مفاهیم را در سرفصلهای درسیشان بگنجانند. در سند ملی ازدواج که در دولت هشتم تصویب شد، اصطلاح گواهینامه ازدواج، ذکر شده است. گواهینامه یعنی اینکه فردی اگر میخواهد ازدواج کند، برخی آموزشها را ببیند. مهم برای ما آموزش قبل از ازدواج است که تمام کارشناسان آن را تایید میکنند مگر تاکنون مشاوره قبل از ازدواج و آموزش در این زمینه مورد تایید نبوده که حالا با انتقاد روبهرو شده است. ما قصد داریم در فضای مجازی و از طریق اینترنت آموزش دهیم.
اما بعضیها انتقاد میکنند که این آموزشها سن بلوغ را پایین میآورد.
آقایان و خانمهایی که این مساله را مطرح میکنند باید بدانند که سن بلوغ در تهران بسیار پایین آمده است. سن بلوغ در تهران حدودا 10 سال است. به خاطر ورود اطلاعات اینترنت، تصاویر، ماهواره و... این وضعیت ایجاد شده و نباید کتمان کنیم، اما در دبیرستانها قرار است نه آموزش ازدواج، بلکه بستههای آموزشی خاصی ارائه کنیم. نوجوانان دبیرستانی ما باید نحوه ارتباط صحیح با جنس مخالف را بدانند. چه اشکالی دارد، آنها را نسبت به برخی سوءاستفادهها آگاه کنیم؟ یا بگوییم ارتباط با جنس مخالف اگر از حد خودش خارج شود، اثرات روحی و فردی در زندگی آینده آنها میگذارد، اصلا کاری با مسائل عرفی و شرعی نداریم، بچهها به مباحث فقهی پایبندند. همینکه 15 درصد طلاقها در یک سال اول و 53 درصد طلاقها در 5 سال اول زندگی مشترک رخ میدهد، به معنی نبود آگاهی و توقعات نامناسب جوانان از زندگی مشترک است. اگر فکر میکنند این آموزشها منجر به بلوغ زودرس میشود، کاملا اشتباه است. ما تاکید میکنیم که در چند سال آینده، جوانان برایشان مهم باشد که طرف مقابلشان در مورد زندگی مشترک چقدر آگاهی دارد.
کتایون مصری
گروه جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد