در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ایشان همواره در فضای غبارآلودی که بعد از انتخابات به وجود آمد به خواص و نخبگان سیاسی تاکید کردند که مواضع خود را شفاف کنند و از اتخاذ مواضع دوپهلو بپرهیزند. به خاطر اهمیت این مساله در شرایطی که حدود یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دهم میگذرد، در گفتگویی با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی به بررسی عملکر خواص و نخبگان سیاسی در حوادث بعد از انتخابات پرداختهایم.
او که نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را بر عهده دارد در این مصاحبه با بیان این که حوادث بعد از انتخابات از بیرون برنامهریزی میشد معتقد است که نیروهایی که در داخل کشور در این حوادث نقشآفرینی کردند، تحت تاثیر برنامهریزیهای خارجی عمل کردند. او که یکی از نمایندگان نزدیک به دولت محسوب میشود میگوید: متاسفانه در حوادث سال گذشته، دشمن به خوبی بعضیها را مدیریت کرد و افرادی در مسیر قرار گرفتند که اصلا از آنها توقع چنین رفتاری نمیرفت. آقاتهرانی یکی از انتقادات وارد به برخی خواص را بحث ویژه خواری میداند و تاکید میکند که نباید هیچ فرقی میان افراد جامعه گذاشته شود. او یکی از برکات فتنه اخیر را در این میداند که مردم توانستند بهتر خواص را بشناسند و متوجه شدند که بسیاری از ادعاها درست نیست. او با بیان این که هیچ کس معصوم نیست و بعضیها ممکن است در مسائل بعد از انتخابات دچار اشتباه شده باشند میافزاید: البته ما باید عدالتمدار باشیم و هر کسی باید به سهم خودش پاسخگو باشد. مشروح این مصاحبه را میخوانید.
در این مصاحبه میخواهیم بیشتر به عملکرد خواص در حوادث پس از انتخابات بپردازیم. فکر میکنم خوب باشد که مقدمتا شما یک تعریفی از بحث خواص و عوام ارائه کنید و آیا خواص الزاما با رای مردم انتخاب شدهاند یا خیر؟
خواص همینهایی هستند که در عرصه سیاست حاضرند و معمولا هم از حد بالایی از سواد برخوردارند و اغلب از سوی مردم انتخاب شدهاند. مردم هم از این عده توقع دارند که به جامعه خدمت برسانند و تلاشی جدی در خدمترسانی داشته باشند. بنابراین طبق این تعریف، خواص معمولا در جامعه شناختهشده هستند.
به عبارتی خواص کسانی هستند که در خیلی اوقات، در زندگی مادی و معنوی ما تأثیرگذارند. و معمولا به افرادی گفته می شود که توجه روی آنها بیش از دیگران است. این افراد ممکن است حتی در حال حاضر در حاشیه باشند، اما به خاطر سوابق علمی، مبارزاتی، اجرایی و... از سوی مردم شناخته شدهاند. مردم این افراد را میشناسند و توقع خاصی از آنها دارند.
در مقابل خواص، عوام را داریم که شامل کل توده مردم و ملت ایران میشود و تمام این امت اسلامی که ما در کوچه و بازار، دانشگاه، حوزه، مدرسه و جاهای مختلف میبینیم همگی جزو عوام هستند.
نقش خواص در تحولات اجتماعی و سیاسی چگونه است که اینقدر بر لزوم دقت آنها در عملکردهایشان تاکید میشود؟
علت این همه تاکید به خاطر این است که تاثیرگذاری این عده بیش از دیگران است. بنابراین توقع از خواص بیشتر از افراد عادی می باشد، اگر اشتباه کنند، اشتباه آنها با دیگران فرق میکند و خیلی بزرگتر است و اگر درست هم کار کنند این اقدام آنها خیلی به چشم میآید و گروهی را به دنبال خود دارند که متاثر از تصمیمات آنها هستند؛ بنابراین خواص باید نسبت به عملکردشان خیلی مواظبت کنند. در قرآن هم مصداق خواص را داریم، مثلا خدای تعالی همسران پیامبر (صلواتالله علیه و آله) را از خواص تلقی میکند: "یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء" (سوره احزاب آیه 32) «اى همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید».
در آیات همین سوره، خداوند متعال به خاطر اینکه همسران پیامبر (صلوات الله علیه و آله) از جمله خواص هستند به آنها میفرمایند که: اگر شما گناهی بکنید و مرتکب خلافی شوید دو برابر عذاب می شوید و اگر کار خوبی هم انجام دهید دو برابر اجر دارید.
این آیات قرآن مصداق بسیار روشنی از عملکرد خواص است. انسان گاهی اوقات خصوصیتی پیدا میکند که این خصوصیت ممکن است به خاطر وابستگی به چیزی باشد. مثلا ممکن است یک فرد به دولت، مجلس، قوه قضاییه، سازمان های نظامی و انتظامی، و در کل به نظام اسلامی وابستگی داشته باشد که در این صورت طبعا توقعی که دیگران از این فرد دارند، توقع بیشتری خواهد بود و اگر اشتباه هم بکنند، اشتباه آنها با دیگران متفاوت است.
در حوادث بعد از انتخابات، یکی از مباحثی که مطرح شد بحث خواص بیبصیرت بود. رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای متعددی که در یکسال گذشته داشتهاند بر بصیرت خواص تاکید کردهاند و از آنها خواستهاند در مواقع حساس، موضع خودشان را به روشنی بیان کنند و از اتخاذ مواضع دوپهلو بپرهیزند. علت اینهمه تاکید مقام معظم رهبری چیست؟
حادثهای پیش آمد و فتنهای به راه افتاد و حتی معتقدم خود این افرادی که در داخل بودند این فتنه را برنامهریزی نکردند. به اعتقاد بنده، حوادث بعد از انتخابات از بیرون برنامهریزی میشد و نیروهایی که در داخل در این حوادث نقشآفرینی کردند، تحت تأثیر این برنامهریزیهای خارجی عمل کردند. این توقع از این نیروها وجود داشت که چنین مسالهای را درک کنند و بفهمند که کس دیگری دارد برای آنها، مسیر را مشخص میکند. اینها باید میفهمیدند که مدیریت را نباید به دست دشمن داد. متاسفانه در حوادث سال گذشته، دشمن به خوبی بعضی را مدیریت کرد و افرادی در مسیر قرار گرفتند که اصلا از آنها توقع چنین رفتاری نمیرفت، بالاخره اینها در گذشته در این نظام مسوولیت داشتند و برخی از این افراد در مقطعی، نمایندگی امام را بر عهده داشتند و آدمهایی نبودند که از نظام، بیگانه باشند. مردم هم روی همین حساب به آنها رأی دادند، اما شرایط به گونهای رقم خورد که خیلی از همان هایی که به ایشان رأی دادند متوجه شدند که در محاسباتشان اشتباه کردهاند. مردم دیدند به کسانی اعتماد کردهاند که هیچ درایتی در عملکردشان ندارند. این آقایان در داستانی که با عنوان تقلب ایجاد کردند، حتی اصل نظام را زیرپا گذاشتند و حاضر شدند که نظام جمهوری اسلامی نباشد، اما گفته شود که مثلا فلان آقا رأی آورده و پیروز شده است.
این اصل بسیار سادهای است که در یک بازی که 2 گروه در آن به رقابت مشغولند و جمعیت میلیونی هم در حال مشاهده این بازی است، فقط یک نفر باید سوت بزند و داوری بازی را بر عهده داشته باشد و وقتی داور، سوت را کشید دیگر بازی تمام است. این مساله، خیلی طبیعی و عادی است و در هر جایی که یک رقابت در جریان باشد این اصل رعایت میشود که بالاخره یک نفر باید حرف آخر را بزند و طرفین به قوانین احترام بگذارند. اگر قرار باشد که صدهزار نفر جمعیت که مثلا در ورزشگاه آزادی در حال دیدن بازی هستند هرکدام یک سوت، دستشان باشد و در پایان مسابقه هم به جان هم بیفتند و دعوا کنند که نمیشود. کجای دنیا اینطور است؟! بعد هم میآیند اسم اینگونه رفتار خود را آزادیبیان میگذارند و میگویند که ما باید حرفمان را بزنیم.
کجای دنیا اینطوری است و چنین اجازهای میدهند که وقتی داور سوت را زد شما روی حرف او حرف بزنید.
خب مگر کشور ما داوری ندارد، مگر انتخابات و برنامههای انتخاباتی ما مسوول ندارد، مگر کسی وجود ندارد که اگر احساس کردید اشتباه و تقلبی شده است به او مراجعه کنید، مگر کشور ما قانون ندارد؟ یکی از همین آقایان در دورههای مختلف در مجلس حاضر بوده است و خیلی از این قوانین در دوره خود او تصویب شده است، حالا چطور شده است که این افراد نمیخواهند از راه قانونی مسائل را حل کنند. شما در جامعه هم میبینید که اکثریت متوجه این گونه اشتباهات شدهاند. اینها هنوز فکر میکنند همان مقدار رایی که در زمان انتخابات سال گذشته به دست آوردند هنوز همراه آنهاست، اما هرگز این طور نیست. کافی است اینها به میان مردم بیایند و ببینند چند نفر از آنها حمایت میکنند و اصلا چه کسانی از اینها حمایت میکنند. در زمان انتخابات سال قبل، برخی از سیاستمداران که به اعتقاد بنده هنوز برخی مسائل برای آنها حل نشده یا شاید اعتقاد درستی ندارند، گاهی اوقات به میخ میزدند و گاهی به نعل، و احساس میکردند این طور بهتر است، اما حالا همین افراد هم دیگر موضعشان روشن شده است و همه آنها نیز تقریبا در حال حاضر نسبت به این افراد تبری میجویند و به اشتباهات آنها اذعان میکنند. بنده واقعا خودم علاقهمندم که ببینم آیا کسی هست که یک بیان منطقی و برهان قوی داشته باشد و بگوید که حوادث بعد از انتخابات صحیح بوده است؟ چه کسی هست که معتقد باشد این مساله صحیح است که همه نظام را به خاطر انتقاداتی که داریم زیر سوال ببریم؟!
انتخابات اخیر و حوادث بعد از آن، درس خیلی خوبی بود و من خدا را شکر میکنم که مردم ما بیدارند. البته بیداری مردم یک حرف است و خراب کردن این آقایان هم یک حرف. اینها خیلی خراب کردند.
دلیل انحراف برخی از نخبگان سیاسی در برهه ای از مقاطع چیست؟
ما یک نظامی داریم و در رأس این نظام، مقام ولایت فقیه وجود دارد. جوهره نظام ما روی دو چیز نهاده شده است. یکی ولایت است که مشروعیت آن از بالاست و باید به خدای تعالی برگردد. دیگری مردم هستند که بعد مقبولیت نظام را تشکیل میدهند. اگر مردم نیایند، مقام ولایت نمیتواند فعال شود. مثلا امام علی(ع) «ولیّ خدا» بود ولی تا زمانی که مردم نیامدند نمیتوانست کاری بکند. بنابراین اگر مردم بیایند، «ولیّ» این قدرت را پیدا میکند که کار را عملیاتی کند. همان طور که عرض کردم این ولایت از جانب خدای تعالی است. ما این مساله را پذیرفتهایم و الان 30 سال است که این نظام حاکمیت دارد و میبینیم که این نظام چقدر در جهان جلو رفته است. شما حتی نمیتوانید پیشرفتهایی را که الان به آنها دست یافتهایم با گذشته مقایسه کنید؛ البته نواقصی را که داشته و داریم باید قبول کرد و هیچ کسی نیست که معتقد باشد ما هیچ نقصی نداریم، اما به طور کلی با ظهور این انقلاب، روند کار عوض شد. زمان شاه ما حتی نمیتوانستیم هوس این پیشرفتهایی را که الان داریم داشته باشیم. فکر این چیزها را هم نمیتوانستیم بکنیم. ولی امام آمدند و این قدرت را به جامعه تزریق کرد و به جامعه فهماند که میتواند و این توقع ایجاد شد. این شد که به لطف خدا، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که شعارهای اولیه ما بود تحقق یافت و در همین مسیر تاکنون حرکت کردهایم. ما در این راه تا به امروز به جلو آمدهایم، اما من فکر میکنم که بعد از این همه وقت هنوز بحث ولایت برای عدهای حل نشده است.
وقتی که رهبر معظم انقلاب به عنوان فصلالخطاب در نظام اسلامی حرف آخر را میزند باید آن را پذیرفت و فرمایش ایشان به منزله سوت پایان بازی است. کسی که در برابر سوت داور مقابله و شروع به داد و فریاد میکند، لاجرم معتقد به هرج و مرج است و هیچ سرانجامی نخواهد داشت. مگر همه 70میلیونی که در این مملکت زندگی میکنند از همه جهات از همه چیزها راضیاند؟! اصلا چه کسی گفته که همه باید صددرصد راضی باشند؟ بالاخره در بعضی جاها اختلافنظر وجود دارد و در یک جایی ممکن است شما مخالف مسالهای باشید و دیگری موافق باشد؛ اما اگر هر کسی احساس کند در هر جایی که نظری برخلاف او داده میشود باید به خیابان بیاید و با سنگ و شیشه، خانه و مغازه دیگران را بشکند، درست است؟ ما به هر حال باید بپذیریم که بعضی جاها خط قرمز است و اگر مقام ولایت یا قانون بر مسالهای تاکید کردند، این تاکید بهمعنای فصلالخطاب است. آیا اگر در موردی پلیس ما را جریمه کرد و ما معتقد بودیم که او این کار را بیخود انجام داده است باید دست بلند کنیم و یکی بزنیم زیر گوش پلیس؟! کجای دنیا این طور است؟ پس قانون برای چیست؟
اگر کسی به مسالهای اعتراض دارد میتواند شکایت کند. بالاخره دادگاه و قاضی وجود دارد و دو طرف دعوا را فرامیخوانند و حرفهایشان را میشنوند، اما عدّهای میخواهند همه چیز را زیرسوال ببرند و میخواهند یکی هم زیر گوش قاضی بزنند! اما این مسیر جواب نمیدهد. این روش که هرکسی بخواهد آن چیزی را که خودش میخواهد به هر صورت ممکن تحقق بخشد، به دیکتاتوری ختم میشود. کجای دنیا از کسی پذیرفته میشود که خودش را محور قانون قرار دهد و مدعی باشد که هرچه او میگوید درست است و آن را بپذیرند. شما حتی اگر به شخص ولایت فقیه هم توجه کنید، میبینید که ورود و خروج ایشان به مسائل، حد و اندازهای دارد، ما قانون اساسی و سایر قوانین را داریم.
اگر به سایر موارد هم نگاه کنیم میبینیم که حتی خود دولت هم حق ندارد به صورت آزادانه، هر کاری که دلش خواست انجام دهد. هر چیزی حد و حدودی دارد. هیچ کس از دیگری نمیپذیرد که هر کاری را دلش بخواهد انجام دهد. این یک حالت فرعونیت است که یک نفر احساس کند هرچه فکر میکند باید بشود. اما اینطور نیست و ملت ایران سالهاست که از چنین نگرشهایی عبور کردهاند که یک نفر خودش را مدار حق و باطل بداند. رهبر معظم انقلاب همواره در مقاطع مختلف بر قانون مداری تاکید کردهاند و در زمان امام هم همینطور بود. نکته جالب این است اکثر کسانی که غربزده هستند این حالت قانونگریزی را بیشتر دارند. مثلا ما شاهد عملکرد بنیصدر بودیم در حالی که شهید رجایی که غربزده نبود، همیشه تابع قانون بود. برخی افراد که به قول معروف ملیگرا هستند و دائما دم از آزادی میزنند بیشتر از قانون فرار میکنند. اطاعت از قانون اگر فقط در حد شعار باشد فایده ندارد، بلکه باید در عمل خودش را نشان دهد.
تعریف شما از ویژهخواری چیست؟
یکی از انتقادات جدی که بنده به برخی از خواص دارم این است که عادت به ویژهخواری دارند.
ویژهخواری هم خلاف اسلام است و هم خلاف قوانین. نباید هیچ فرقی بین افراد جامعه گذاشته شود و پسر من با پسر دیگری هیچ تفاوتی ندارد. آیا این حرف بدی است؟
ویژهخواری یعنی این که یک نفر احساس کند اگر من فلان کار را انجام دهم، هیچ اشکالی ندارد، اما اگر دیگری انجام دهد، اشکال دارد. این طرز تفکر اشتباه است.
بنده معتقدم همانطوری که با تخلف یک آدم عادی برخورد میشود با افرادی هم که در رأس این آشوب ها بودند، همانگونه باید برخورد کرد و فرقی نگذاشت.
نباید دائم با خودمان بگوییم که مثلا فلانی در گذشته مسوولیت داشته است، همانطور که آقا اخیرا تاکید کردند ملاک، وضعیت فعلی افراد است. سوابق، جای خودشان را دارند و اگر درست بودهاند نزد خدای تعالی مأجورند و مردم هم به آنها احترام میگذارند، اگر هم اشتباه بودهاند که باید نسبت به آنها پاسخگو باشند. اما اگر کسی الان میآید و حرفی میزند و کاری میکند باید به وضعیت فعلی او نگاه کنیم. بنده میبینم تمام خبرگزاریهای غربی که تا دیروز به تمام نظام ما و مردم ما فحش میدادند و بدترین های دنیا هستند الان از این آقایان حمایت میکنند. چرا این آقایان درباره کارهای خودشان فکر نمیکنند؟
شما ریشه این مسائل را در چه میبینید؟ بالاخره در این جریانات افرادی هستند که سالها در رأس این نظام بودهاند و اعلام کردهاند که ارکان این نظام از جمله ولی?فقیه را قبول دارند؟
شاید بتوان گفت که ولی فقیه را قبول ندارند، چراکه اگر قبول داشتند از او اطاعت میکردند. ادعای خشک و خالی که فایده ندارد، این ادعا باید در عمل ثابت شود که ما چنین چیزی را ندیدیم. اگر کسی در انتخابات رأی نیاورد و اعتراضی دارد باید اعتراض خود را در مراجع قانونی مطرح کند. در همه دنیا همینطور است. در هر انتخابات، چند نفر باهم رقابت می کنند و بالاخره یک نفر پیروز میشود و ممکن است بقیه از این که پیروز نشدهاند ناراحت شوند. اما به خاطر این ناراحتی که نباید همه چیز را به هم ریخت.
حضور مردم را در حوادث بعد از انتخابات چگونه ارزیابی می کنید؟
بنده فکر میکنم یکی از برکات فتنه این بود که مردم، مقداری بهتر خواص را شناختند. مردم فهمیدند که بسیاری از ادعاها درست نیست. به نظر بنده، راه برخورد با این گونه نخبگان این است که مردم نباید به این افراد اعتماد کنند و دفعه دیگر نباید به اینگونه افراد رای دهند و مردم اگر میخواهند که نظام به جلو برود، نباید در کارهای جدی این افراد را راه دهند. اینهایی که خودشان به قانون عمل نمیکنند، چگونه میتوانند قانون وضع کنند و به دیگران بگویند که چه کار کنند؟ مردم باید عملکردها را چک کنند و مثلاً ببینند که کجای عملکرد بنده بر طبق ضوابط هست و کجا نیست؟ اگر دیدند بنده خارج از ضوابط عمل میکنم، انتقاد کنند و اگر دیدند که انتقادشان نتیجه نمیدهد، دفعه بعد به بنده رای ندهند. به نظرم مردم خیلی خوب در حال انجام چنین فرآیندی هستند و خیلی خوب به عدهای علامت میدهند که آنها را نمیخواهند. مردم فریاد میزنند که عدهای در حال اشتباه هستند، اما برخی باز هم خودشان را به بیراهه میزنند و میگویند مثلا یک کسی مردم را کوک کرده است. برای همین است که مقام معظم رهبری فرمودند مردم خوب عمل کردهاند. مردم به خوبی در 22 بهمن و 9 دی، نهی از منکر کردند و نشان دادند که با عملکرد برخی از خواص مخالفند. این نظر دادنها و بودن مردم در صحنه، همیشه حسن است و باید باشد و باعث تدبیر و تدبر خواص میشود تا بدانند که جامعه ما یک جامعه زنده است و میفهمد.
برای جلوگیری از دچار شدن به انتقادهای بیجا از چه معیارهایی میتوان کمک گرفت؟
به اعتقاد بنده ملاک ما در همه مسائل، شخص ولیّ است. در دوران حضور امام علی (ع) اگر ایشان میفرمایند که باید با معاویه جنگید هیچ کس حق ندارد که دم از حکمیت بزند. کسی که به سراغ حکمیت میرود به این معنی است که ولایت را قبول ندارد. این بحث تبعیت درست از مقام ولایت در دوران غیبت آنقدر جدی است که اصلا معیار حق و باطل به نظر بنده همین است. چون شخص ولیّ از خودش حرفی نمیزند و به حکم خدا حکم میکند. به همین دلیل است که در عصر غیبت، شخص ولیّ باید یک فقیه عادل باشد. اولاً باید فقیه باشد تا بتواند عمق آیات و روایات را درک کند. ثانیاً این که باید عادل باشد و به دنبال هوای نفسانی خود نباشد. این همه تلاش برای این که دقیقاً چه کسی این مشخصات را دارد به همین دلیل است. وقتی به این شخص رسیدیم و همه او را قبول کردند باید این شخص را فصلالخطاب بدانیم.
به نظر میرسد برخی اتفاقات از جمله مسائل کهریزک که در جریان حوادث بعد از انتخابات اتفاق افتاد به تردید برخی نخبگان دامن زد. آیا این مساله را قبول دارید؟
نخبهای که با چنین مسالهای بخواهد مشکل پیدا کند، چطور میتواند مدافع اسلام و انقلاب باشد؟ چه کسی گفته که ما معصوم هستیم و هیچ اشکالی در گذشته پیش نیامده یا پیش نخواهد آمد. بالاخره ما در یک جامعه میلیونی زندگی میکنیم و هر حادثه یا اتفاق درست یا نادرستی ممکن است اتفاق بیفتد. ولی آیا ما راهکاری برای حل این گونه مسائل نداریم؟! آیا راهکارش این است که ما بیاییم بنزین روی آتش بریزیم؟ کدام نخبهای است که اینطور فکر میکند؟! متاسفانه در حوادث بعد از انتخابات دیدیم که بعضیها، بنزین بر روی آتش ریختند و بیانیه پشت بیانیه دادند. اینها یک لحظه نیامدند ببینند که غرب دارد از آنها حمایت میکند و به بیراهه میروند. به نظر بنده اگر کسی نخبه باشد بلافاصله که با چنین شرایطی روبرو شد، در رفتار خود تجدیدنظر میکند.
زمانی که بحث کهریزک بوجود آمد، در مجلس کمیتهای برای پیگیری آن تشکیل شد اما برخی از همکاران شما در مجلس، حتی چنین اقدامی را نیز مصداق مواضع دوپهلو از سوی برخی خواص برشمردند. به نظر شما در چنین مواردی چه باید کرد؟
این اقدامات گاهی به خاطر بیبصیرتی افراد است. گاهی هم این افراد احساس میکنند که در صورت چنین رفتاری و اتخاذ چنین موضعی، بهتر میتوانند پا در میانی کنند. اما بهاعتقاد من همه اینها غلط است. برای چه باید اینطور فکر کرد. بالاخره ما حق و باطلی داریم و در مورد آنها باید مواضع شفاف داشته باشیم. بعضیها سیاست را به منزله سیاسیکاری درنظر میگیرند اما این اشتباه است. اینها میخواهند همه را با هم داشته باشند که این کاری نشدنی است. ما نمیتوانیم به خاطر این که بعضیها خوششان بیاید از اصول نظام عدول کنیم. اصول، تغییر ناپذیرند. احکام خدا هم همین طور هستند. یکی از اصول نظام اسلامی بحث ولایت است. نخبگان زمانی که میخواهند کاری انجام دهند آیا واقعا از نظر ولیّ در آن مورد بیاطلاعند؟! آیا قانونمدار بودن حرف بدی است.
سوال این است که آیا میتوان هر کسی که هر اقدامی کرد که کمی به مذاق یک عده خوش نیامد، او را حذف کرد؟ ملاک در این موارد چیست؟ شما در پاسخهای قبلی از مقام ولایت به عنوان یک ملاک یاد کردید. اما ولیفقیه در تمام موارد به صورت جزیی و مصداقی نظر نمیدهند. در آن موارد چگونه باید عمل کرد؟
رهبری معظم انقلاب موضع روشنی دارند. ایشان در آن جمعه زرین (اولین جمعه بعد از انتخابات ریاستجمهوری دهم) بر ضرورت تبعیّت همه از قانون تاکید کردند. یعنی این که هیچ کس نباید از قانون مستثنی باشد. آیا با این حساب، تکلیف روشن نیست و باز چیزی ابهام دارد؟ ما قانون داریم اما متاسفانه بعضیها قانونپذیر نیستند. بنده فکر میکنم اگر کسی واقعا مقام ولایت را قبول داشته باشد و به نظام پایبند باشد، مسیر برای او روشن است. ما باید همیشه خودمان را چک کنیم و ببینیم که آیا گفتار و رفتار ما با اصول نظام مطابقت دارد یا خیر. ما وقتی میخواهیم در مورد عملکرد دیگران قضاوت کنیم از رفتار آنها که خبر نداریم، بلکه براساس ظاهر کار دیگران قضاوت میکنیم.
در کشور ما طبق قوانین، زمانی که کسی رای آورد و مراسم تنفیذ انجام شد او دیگر رئیسجمهور است و همه چیز تمام است. حالا اگر باز هم کسی انتقاد داشت راه آن باز است و باید از مسیرش پیگیری شود. اما مسیرش راهپیمایی و حمایت از راهپیمایان نیست. بعضیها میگویند مردم حق دارند راهپیمایی کنند، در صورتی که باید توجه داشت که اگر کسی رای نیاورد باید طبق ضوابط عمل کند و به قوانین احترام بگذارد. این که بیاییم مردم را تحریک کنیم و به خیابان بکشانیم اشتباه است. دیدیم که بعد از این که با همه هشدارهایی که داده شد، این کارها را انجام دادند و خودشان هم از کنترل قضایا برنیامدند و عدهای کشته شدند. خب اینهایی که کشته شدند خونشان به گردن کیست؟
حالا اگر مسوولی بگوید که هم این طرف درست میگوید و هم آن طرف، این مساله نشان میدهد که این مسوولان موضع دوپهلو دارند. مگر تازه انقلاب شده است که هنوز مسائل کاملا شفاف نباشد؟ خدا رحمت کند امام (ره) را که در آن زمان هم با درایت امور را اداره میکردند. اما الان دیگر شرایط ابتدای انقلاب نیست که هنوز مسائل روشن نباشد.
این بحث مواضع دوپهلو در قرآن هم آمده است و خداوند این مساله را یکی از ویژگیهای منافقین میداند که به موقع سکوت میکنند و اگر هر طرف که پیروز شد میگویند ما با شما بودیم. اینها کسانی هستند که آش را به قیمت روز میخورند و میخواهند ببینند که چه کسی پیروز است و به همان سمت مایل شوند. این افراد اصلا قابل اعتماد نیستند.
بعضی نخبگان سیاسی اعتقاد داشتند که سلسله عواملی دست به دست هم داد تا حوادث بعد از انتخابات اتفاق بیفتد و به همین خاطر باید همه مسائل را درنظر گرفت. مثلا بعضیها اعتقاد داشتند که آقای احمدینژاد هم به سهم خود در این حوادث نقش داشت و همین نگرش باعث میشد تا این افراد موضعگیریهای متفاوتی داشته باشند. آیا شما چنین موضعگیریهایی را قبول دارید؟
من یک سوال را مطرح میکنم. فرض کنید که ملاک شما نمره 20 است و یک نفر نمره 18 و دیگری نمره 2 آورده است. درست است که هیچکدام از این دو نفر بیست نگرفتهاند اما آیا این دو نفر در نزد شما یکی هستند؟
یک نفر اصلا اصل ولایت فقیه را قبول ندارد، قانونمدار هم نیست و اصلا نسبت به اصول نظام مرتد است؛ آیا چنین فردی با کسی که ممکن است در یکی دو جا اشتباه کوچکی کرده باشد، برابرند؟ در دین هم همینطور است، یک نفر اصلاً خدا را قبول ندارد، این آدم مرتد است و باید گردنش را زد، اما حالا یک نفر هم هست که مثلا علنی عرق خورده است، مجازات این آدم 100ضربه شلاق است. حکم این افراد یکی نیست و نمیتوان همه را با یک چوب راند. بله بنده قبول دارم که بعضیها هم ممکن است اشتباهی کرده باشند اما هرکسی به سهم خودش. ما باید عدالتمدار باشیم و همه باید پاسخگو باشند. کسی نمیتواند بگوید پاسخگو نیستم، اما این آقایانی که این کارها را کردند هم باید پاسخگو باشند. هرکسی به اندازه خودش. چه کسی گفتهاست که فلان وزیر یا فلان وکیل معصوم است، هیچوقت این طور نیست و هیچکس چنین ادعایی ندارد اما آیا وقتی که یک نفر نمره 18 آورده باید او را با کسی که نمره 2 آورده یکی دانست؟ خیر هرگز این طور نیست، کسی که 18 گرفته، نمره قبولی گرفته است ولی او که نمره 2 گرفته رفوزه شده است. او دقیقا همان کاری را کرد که آمریکا میخواست. 30 سال نظام را زیر سوال برد و دشمن را تحریک کرد. بعضیها باعث قتل یک عده بیگناه شدند، اینهمه به خانه و مغازه خسارت وارد شد. دانشگاهها، میلیاردی خسارت دیدند.کسانی که مردم را دعوت به راهپیمایی کردند و خودشان نیز نتوانستند آن را اداره کنند باعث این همه خسارت جانی و مالی نشدند؟ و به اعتقاد بنده، کسانی هم که سکوت کردند مجرمند البته به اندازه سکوتشان و باز هم تاکید میکنم که مسائل را نباید قاطی کرد. کسی که اطلاعیه میدهد و مردم را به خیابان میکشاند با آن آقایی که ساکت است، یکی نیست.
عمار یاسر هم که معصوم نبود و اشتباهی داشته است؛ اما اشتباه ایشان را نباید با اشتباه طلحه یکی گرفت. طلحه رودرروی امام ایستاد اما حالا مثلا عمار به جای اینکه اوّل وقت نماز بخواند، یک ربع دیرتر نماز خوانده است. این افراد هرگز یکی نیستند. اینکه اینهمه آقا بر بصیرت تاکید میکنند به همین خاطر است که اگر مردم بینا باشند و بصیرت داشته باشند مشکلی پیش نمیآید. متاسفانه در حوادث اخیر، برخی از خواص ما به ظلمت افتادند. در قرآن در آیتالکرسی آمده است که: خدا ولیّ مومنان است و آنها را از تاریکی به سمت نور میکشاند. اما کسی که کافر شود، طاغوت ولیّ او میشود و از نور به سمت تاریکی کشانده میشوند و اگر کسی تحت ولایت غیر خدا قرار گیرد اینطور میشود. امّا تحت ولایت خدا حتی اگر آدم اشتباه کند این اتفاقات نمیافتد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: