گفتگو با یک مرد متهم به همسرکشی

من قاتل مریم نیستم

دو سال قبل محمود به اتهام قتل همسرش بازداشت شد و از آن موقع در زندان به سر می‌برد. انکارهای او تاکنون فایده‌ای نداشته است و این مرد همچنان در زندان است. گفتگوی ما را با این مرد بخوانید.
کد خبر: ۳۳۲۱۹۳

چرا همسرت را کشتی؟

من‌ او را نکشتم و اصلا خبر ندارم که چه اتفاقی برایش افتاده است.

اما 2 سال است که به اتهام قتل در زندان هستی. بدون دلیل و مدرک که کسی را در زندان نگه نمی‌دارند.

می‌دانم. در تمام این 2 سال من انکار کردم و ماموران سوال پرسیدند و چون من به چند سوال آنها نتوانستم جواب دهم، آنها مرا همچنان در بازداشت نگه داشته‌اند.

چند وقت بود که با همسرت ازدواج کرده بودی؟

حدود 2 سال. البته او همسر عقدی من نبود، او را صیغه کرده بودم.

قبل از این‌که با مریم (مقتول) ازدواج کنی، همسر دیگری داشتی؟

بله، یک‌بار ازدواج کرده بودم که بنا به‌ دلایلی با همسر سابقم متارکه کردم و مدتی تنها بودم تا این‌که با مریم آشنا شدم و با او ازدواج موقت کردم.

چرا او را به عقد دائم خود در‌نیاوردی؟

چون او را بخوبی نمی‌شناختم و می‌خواستم بهتر بشناسمش تا اگر توانستم، با او زندگی کنم. به همین خاطر هم 2 سال با هم به طور موقت ازدواج کردیم. همه چیز خوب پیش می‌رفت اما من بعد از مدتی متوجه شدم دیگر نمی‌توانم ادامه دهم. به همین دلیل هم بعد از پایان دوران صیغه با مریم به‌هم زدم.

اما مریم در خانه تو زندگی می‌کرد.

بله‌، درست است اما از او خواسته بودم خانه‌ام را ترک کند.

چرا تصمیم گرفتی با مریم به‌هم بزنی؟

او زنی نبود که من بخواهم با او بمانم. مریم مرا به مواد آلوده کرده بود.

یعنی مریم معتاد بود؟

بله، من اوایل نمی‌دانستم او معتاد است. وقتی باهم ازدواج کردیم متوجه شدم همسرم معتاد است و متاسفانه او مرا هم آلوده کرد.

مریم چطور توانست این کار را بکند، چرا تو روی او تاثیر نگذاشتی؟

شاید به این خاطر بود که من مدت زیادی تنها زندگی کرده بودم و مریم نعمتی در زندگی من بود و تازه کسی را پیدا کرده بودم که با او صحبت کنم. متاسفانه من از مریم خیلی تاثیر می‌گرفتم.

سعی نکردی کاری کنی که او ترک کند؟

از آنجا که خودم هم آلوده شده بودم، نمی‌توانستم به او بگویم که ترک کند.

یعنی خودت هم مواد مصرف می‌کردی؟

به صورت تفننی مواد مصرف می‌کردم. ما بیشتر می‌فروختیم و این کار را هم مریم برایم جور کرده بود.

تو پیش از این که مواد‌فروش شوی چه می‌کردی؟

پیش از این کارمند یک دانشگاه بودم، اما بازنشسته شده بودم و وقتم آزاد بود.

کسی با این کار شما مشکلی نداشت؟

مدتی پس از ازدواجم با مریم، یک خانه ویلایی در کرج اجاره کردم و با هم به آنجا رفتیم.‌ بعد هم که قرار شد مریم را ترک کنم از آن خانه بیرون آمدم.

چرا مریم نمی‌خواست تو را ترک کند؟

او می‌گفت جایی ندارد که برود، به‌همین‌دلیل هم می‌خواست پیش من بماند. این اواخر اختلافات ما خیلی زیاد شده بود.

از روز حادثه بگو که چطور این اتفاق افتاد؟

من که گفتم در جریان قتل نیستم و نمی‌دانم چطور این اتفاق افتاد.

تو که می‌گویی قاتل نیستی، چرا فرار کردی؟

چون می‌دانستم پلیس به من ظنین می‌شود و به همین دلیل هم از خانه فرار کردم.

پلیس می‌گوید فردی که وارد خانه شده بدون این‌که مقاومتی در برابر او انجام گیرد، این کار را کرده است و تنها کسی که می‌دانسته مریم کجاست و چه می‌کند تو بودی، در این باره چه می‌گویی؟

روز حادثه من در خانه نبودم و با پسرم بیرون رفته بودم که برایش موتور بخرم، وقتی برگشتم پسرم به اتاق خودش رفت و من هم به اتاق خودم رفتم. صبح که شد به اتاق مریم رفتم و جسد او را دیدم ، به همین دلیل هم فرار کردم.

خب می‌توانستی به ماموران خبر دهی.

نه ، نمی‌توانستم این کار را بکنم، چون آنها به من ظنین می‌شدند.

این حرف تو به این معناست که خطایی کردی و می‌خواهی آن را مخفی کنی.

نه ، این‌طور نیست. من هیچ خطایی نکردم، فقط ترسیده بودم.

چرا دوستانت علیه تو شهادت دادند؟

کسی علیه من شهادت نداده است. من روز قبل از حادثه برای خرید موتور پول لازم داشتم، به همین دلیل هم به خانه دوستم رفتم. دوستم حضور مرا تایید کرده و فقط گفته است که برای خرید تلفن همراه از او پول خواسته‌ام. این که شهادت علیه من محسوب نمی‌شود.

مادرت هم حرف‌هایی زده است که نشان می‌دهد تو متهم هستی.‌ در این باره چه می‌گویی؟

مادرم برای این‌که مرا از اتهام تبرئه کند، این حرف‌ها را زده است. او گفته 4 مرد وارد خانه ما شدند و او نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است،
در‌حالی‌که چنین چیزی نبوده است و وقتی پلیس سراغ مرا از مادرم گرفته بود، او ترسیده و چنین دروغی گفته بود. متاسفانه این موضوع به ضرر من تمام شد.

آن روز در خانه، تو و فرزندت و مریم بودید و کس دیگری نبود، در این باره چه توضیحی داری؟ چطور می‌گویی قاتل نیستی؟

آن شب که به خانه آمدم، همسرم را ندیدم. من و مریم مدت‌ها بود که با هم صحبت نمی‌کردیم و به همین خاطر هم به اتاق او نرفتم. آن شب نفهمیدم که چه اتفاقی افتاد و فردای آن روز متوجه شدم. شاید در مدتی که من در خانه نبودم، کسی وارد خانه شده و او را کشته است.

همسایه‌ها گفته‌اند که شب قبل از حادثه درگیری در خانه تو بوده است و تو با مریم دعوا داشتی؟

من و مریم با هم زیاد دعوا می‌کردیم، اما من آن شب با مریم دعوا نکردم، چون اصلا در خانه نبودم.

چطور این حرفت را ثابت می‌کنی؟

اگر سوالات بی‌جوابی برای ماموران وجود دارد و هنوز نتوانسته‌اند برای آن جوابی پیدا کنند برای من هم سوالاتی هست که هنوز جواب نگرفته‌ام، مثلا این‌که چرا آزمایش‌های لازم روی تار موهای کشف شده در کنار جسد مریم مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. البته از من آزمایش گرفتند و متوجه شدند که این تارها متعلق به من نیست و به فرد غریبه‌ای تعلق دارد. چرا دنبال آن غریبه‌ها نمی‌روند. هیچ مدرکی وجود ندارد که من قاتل مریم هستم، بجز آن‌که بعد از دیدن جسد فرار کرده‌ام و آنها توضیحات مرا در این خصوص قبول ندارند. من با مریم اختلاف داشتم و نمی‌خواستم به زندگی با او ادامه بدهم و با این که 2 سال با او زندگی کرده بودم، اما راضی به مرگش نبودم. من می‌خواستم مثل گذشته سالم زندگی کنم ، به‌همین‌دلیل هم دیگر نمی‌توانستم به زندگی با مریم ادامه دهم.

مادر و فرزند مریم برای تو تقاضای قصاص کرده‌اند. در این باره چه می‌گویی؟

فکر می‌کنم آنها هم می‌دانند من بی‌گناهم و همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام، حاضرم هر چقدر که لازم است پول خرج کنم تا بتوانم قاتل مریم را پیدا کنم.

من و مریم در مدت کوتاهی که با هم بودیم، زندگی خوبی داشتیم و این اواخر با هم به مشکل بر‌خوردیم و من نمی‌خواستم خاطرات خوب گذشته را خراب کنم.

اولیای دم می‌گویند تو قاتل هستی و در این خصوص اطمینان دارند و در صورتی حاضرند از تقاضای قصاص خود صرف‌نظر کنند که تو علت قتل را بگویی. آیا این کار را می‌کنی؟

من قاتل نیستم و آنها هم این موضوع را می‌دانند، اما چون عزیزشان را از دست داده‌اند مرا مقصر می‌دانند.‌ ‌در حالی که من هیچ تقصیری ندارم و قاتل نیستم و به جرم نکرده هم اعتراف نمی‌کنم. بهتر است آنها هم به فکر پیدا کردن قاتل اصلی باشند.

فکر می‌کنی از زندان بیرون بیایی؟

بله ، فکر می‌کنم آزاد شوم، چرا که در قتل دست نداشته‌ام و می‌دانم که خداوند کمکم می‌کند تا آزاد شوم و بالاخره بی‌گناهی‌ام ثابت خواهد شد.

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها