گزارشی از پشت صحنه فیلم تلویزیونی «دو روز در جاده»

دو روز در جاده خلاف

حتما اسم اختلاس و مفسد اقتصادی به گوشتان خورده است. به قول یکی از دوستان «دزدی باکلاس»، چون هم پول کلانی به یکباره به دست می‌آید و هم دردسر کمتری دارد، چراکه نیاز به بالا رفتن از دیوار مردم، شاه‌کلید و از این دست تجهیزات ندارد، بلکه یک جور بی‌وجدانی و استفاده از رانت می‌خواهد که لقب باکلاس مفسد اقتصادی نصیبش شود. ان‌شاءالله کسی دنبال این لقب‌ها نباشد؛ اما به محض این که شنیدم در یک جایی از این تهران بزرگ یکی از همین اختلاس‌ها در حال وقوع است، سراسیمه یک آژانس گرفتم و خودم را به محل مورد نظر یا همان لوکیشن رساندم.
کد خبر: ۳۳۱۴۴۷

برخلاف روزهای دیگر تا مقصد که پونک بود ترافیک آزاردهنده‌ای را شاهد نبودم و فرصت زیادی نداشتم درباره فیلم تلویزیونی «دو روز در جاده» فکر کنم، چون فقط فرصت کردم کمی کارنامه شاهین باباپور را مرور کنم. او که کارگردانی این تله‌فیلم را به‌عهده دارد، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد دانشکده هنر در رشته نمایش است.

وی فعالیت خود را با کار دستیاری و برنامه‌ریزی سریال «پدرسالار» آغاز کرد و تاکنون که 41 بهار زندگی خود را پشت‌سر گذاشته به عنوان نویسنده، بازیگر، مدیر تولید، دستیار، برنامه‌ریز و کارگردان در بیش از 40 فیلم سینمایی و تلویزیونی حضور داشته است. وقتی به کوچه باغ‌های پونک رسیدم، هوای دل‌انگیزش روح آدم را صیقل می‌داد. وارد یکی از کوچه‌های قدیمی شدم و طبق نشانی‌ای که از نوید شیرازی، برنامه‌ریز این پروژه گرفته بودم به خانه‌ای کاهگلی با دری چوبی رسیدم، اما خانه‌ای که دق‌الباب کردم نیز فضای روحبخشی را به من نوید می‌داد. داخل خانه بازسازی شده بود، اما همچنان به برکت پیرزنی که صاحب و ساکن آنجا بود همان صفای از یاد رفته امروزی‌ها روی تخت کنار حوض پر از ماهی‌های قرمز، زیر درختان سر به فلک کشیده‌اش حاکم بود. بیشتر اعضای گروه صمیمی‌ای که شاهین باباپور دور خودش جمع کرده بود، آشنا بودند از خودش گرفته تا شهناز شهبازی که با رویی گشاده در این پروژه در نقش همسر باباپور با یک جعبه شیرینی حاضر شده بود تا قوت قلب همسرش باشد.

ورود من به لوکیشن همزمان با تصویربرداری سکانسی از داخل اتاق‌ها بود که این شانسی شد تا صدای دق‌الباب من فرشید کیوان‌مهر، صدابردار این تله‌فیلم را آزار ندهد. می‌خواهم سراغ برنامه‌ریز بروم که صدای کات کارگردان سکوت حاکم بر لوکیشن را می‌شکند و دیگر نیاز نیست پاورچین پاورچین قدم‌هایم را بردارم.

قرار است سکانس بعدی در حیاط گرفته شود و تا گروه آماده شوند بعد از سلام و احوالپرسی با تک‌تکشان به سراغ شاهین باباپور می‌روم تا این بار گزارشم با گپ کوتاهی درباره کار با کارگردان آغاز شود. او درباره این فیلم تلویزیونی می‌گوید: از 15 فروردین پیش‌تولید کار را شروع کردیم و  8 اردیبهشت تصویربرداری آن آغاز شد. قصه فیلم داستان دو کارمند بانک است که بر حسب یک اتفاق متهم به دزدی شده‌اند و پای سرگرد عنایتی، بازرس ویژه اداره آگاهی به این قضیه کشیده می‌شود.

با تعریف این بخش از داستان فیلم متوجه می‌شویم که فیلم کاری اجتماعی ـ پلیسی است و می‌تواند با گره‌هایی که در قصه طرح شده، بیننده را با خود بکشاند.

او با اشاره به این که این کار برای سیمافیلم تهیه می‌شود، افزود: بازیگرانی چون حمیدرضا پگاه، حمیدرضا افشار، میکائیل شهرستانی، اتابک نادری، حسین معلومی، شبنم معززی و امیر غفارمنش ایفاگر نقش‌های این قصه هستند. باباپور که از میان تجربیاتش در زمینه‌های مختلف تولید، بیشتر نویسندگی و کارگردانی را می‌پسندد در جواب این سوال که بازیگری را ادامه می‌دهد یا خیر، با لبخند می‌گوید، هر جا که بازیگری ناز کند، خودم جایش بازی می‌کنم.

شاهین باباپور کسی است که در سلماس به دنبال جایی می‌گشت تا فیلم ببیند و در آن زمان که همه در شهرش به این حرفه مطربی می‌گفتند و با توجه به مخالفت خانواده و اقوامش سختی‌ها و حرف‌های زیادی را تحمل کرده و در سال 1367 رشته پزشکی را رها می‌کند و با باز شدن دانشگاه هنر به تحصیل در این رشته می‌پردازد تا به علاقه‌اش یعنی فیلم و سینما برسد. او می‌گوید وقتی همه اسم مرا در تیتراژ «پدرسالار» دیدند و با توجه به برنامه‌های تلویزیونی که با نشان دادن پشت صحنه این حرفه، سلامت این کار را برای خانواده‌ها آشکار کردند، علاقه‌مند شدند تا فرزندانشان را وارد این حرفه کنند.

اما در صحبت‌های این جوان متوجه شدم با توجه به علاقه‌اش در این کار، اما پشیمان است که پزشکی را کنار گذاشته و می‌گوید، اگر پزشکی را کنار نمی‌گذاشتم شاید موفق‌تر از الان و رشته کارگردانی بودم. سرعت کار کارگردان و به قولی تولیدی کار کردن او به گروه تسری پیدا کرده و در نتیجه عوامل نیز با شتاب صحنه‌ها را آماده می‌کنند و ناچار گپ زدن با کارگردان بیش از اندازه کوتاه می‌شود تا سکانس70، پلان 12 با قاب‌بندی هوشنگ غفوری، تصویربردار پروژه براساس دکوپاژ ثبت شود.

سرگرد عنایتی (میکائیل شهرستانی) همراه سروان حسن دوست (اتابک نادری) که دستیار سرگرد است روی تخت نشسته‌اند و رعنا (شبنم معززی) که همسر حمید نوری‌زاد (حمیدرضا پگاه) یکی از متهمان پرونده است، کنار آنها ایستاده که هر 3 نفر در قاب دوربین قرار دارند.

سرگرد و سروان که قصد رفتن دارند از روی تخت بلند می‌شوند و با صدای رعنا که سرگرد را صدا می‌زند، حرکت تراولینگ آغاز شده و از عنایتی و حسن دوست می‌گذرد تا به قاب بسته رعنا برسد.

رعنا: جناب سرگرد موضوعی هست که شاید شما در جریان نباشید. بعد از این ماجرا یک نفر چندبار با من تماس گرفت و گفت که حمید در سرقت بانک هیچ نقشی نداره... حمید بی‌گناهه؛ قسم می‌خورم. ما توی زندگی‌مون کم و کسری نداریم که حمید به‌خاطرش دزدی کنه، مطمئنم.

عنایتی و حسن دوست خداحافظی کرده و از خانه خارج می‌شوند. این پلان در واقع با کات کارگردان و تغییر زاویه دوربین بر اساس دکوپاژ در پلان 13 از سکانس 70 گرفته می‌شود. در این پلان با خروج آن دو نفر دوربین همزمان با بازیگران به سمت در می‌رود.

شبنم معززی که دومین تجربه‌اش با شاهین باباپور بعد از مجموعه «پاتوق» است از علت همکاری خود با این گروه می‌گوید: در این پروژه نقش تنها زن این کار را به نام رعنا بازی می‌کنم و تأثیر‌گذاری آن در این قصه برایم جذاب است و اصولا در انتخاب نقش‌هایم به طول نقش توجه ندارم بلکه همیشه تاثیرگذاری‌های آن نقش در طول قصه برایم مهم بوده است و همچنین با توجه به این که در کار قبلی تجربه خوبی با کارگردان داشتم، دوست داشتم دوباره این تجربه تکرار شود.

گروه، شرایط تصویربرداری از سکانس 66 را که باید جلوی در خانه نوری‌زاد باشد فراهم می‌کند. حمید و حسینی که سرپرست وی در اداره است، قصد مسافرت دارند تا سکه‌های دزدیده شده را مخفی کنند.

پیکان جلوی خانه حمید ایستاده و حسینی داخل ماشین منتظر اوست، حمید از رعنا که جلوی در خانه ایستاده خداحافظی می‌کند و سوار ماشین می‌شود.

نکته حساس کار همین‌جاست که از یک پیکان برای این صحنه استفاده شده که خود این پیکان هم حکایت‌هایی درست کرد تا پلان آخر سکانس 66 با چند برداشت تصویربرداری شود.

ازجمله این حکایت‌ها برداشتی است که خودرو استارت نمی‌خورد و در برداشت بعدی که مشکل استارت حل می‌شود هنگام سوار شدن حمید، در خودرو باز نمی‌شود و خلاصه این اتفاقات شاید روند کار را کند کرد، اما موجبات خنده عوامل برای رفع خستگی در کار را فراهم کرد. به هر حال پس از 6‌برداشت این پلان به خیر و خوشی به پایان می‌رسد.

به سراغ حمیدرضا پگاه می‌روم. او که برایش فرقی نمی‌کند در سینما کار کند یا تلویزیون بلکه مهم‌ترین انگیزه‌اش کار خوب است درباره نقش خود در این تله فیلم می‌گوید: من در یک بانک به صورت قراردادی مشغول کار هستم. تاکید بر قراردادی بودنش می‌کنم چرا که در ایجاد ماجراهای این قصه نقش بسزایی دارد و از طرفی کاراکتری که بازی می‌کنم شخصیت طماعی است و همین خصلت نیز باعث اتفاقاتی می‌شود که در فیلم شکل می‌گیرد.

اوکه برخلاف نقش‌های سینمایی‌اش در کارهای تلویزیونی معمولا به عنوان شخصیت مثبت معرفی شده است، این بارکاراکتر منفی تلویزیونی را نیز تجربه می‌کند. وی در این باره معتقد است به دلیل ماجراهایی که بیشتر برای این گونه نقش‌ها اتفاق می‌افتد تا نقش‌های مثبت، کاراکتر منفی جای کار بیشتری دارد و برای بازیگر جذاب‌تر به نظر می‌آید.

هنوز گروه برای سکانس بعدی آماده نشده که از فرصت استفاده می‌کنم تا با حمیدرضا افشار نیز صحبت کنم.

وی که معتقد است جنس کار در مدیوم تلویزیون و سینما متفاوت است، درباره همکاری‌اش با شاهین باباپور می‌گوید: این اولین تجربه من با اوست، ولی متوجه شدم که از توانایی بسیار بالا و سرعت خوبی برخوردار است. او با توجه به شناختی که از رسانه دارد، سرعت عملش در جهت تولید قابل تحسین است. افشار از شتابزدگی و سرعت در تولید این فیلم راضی است به دلیل این که دقایق کیفیت تولید در آن رعایت می‌شود. در صورتی که معتقد است در خیلی از کارها این استاندارد رعایت نمی‌شود و کیفیت فدای سرعت عمل می‌شود.

این بازیگر که در نقش حسینی، همان کارمندی که جزو متهمان اصلی پرونده اختلاس است در این تله‌فیلم ظاهر شده درباره حرفه بازیگری با علاقه صحبت می‌کند و با توجه به این که فعالیت سینمایی‌اش بر تلویزیون بیش از اندازه می‌چربد؛ دنیـای بازیگری را آنقـدر دوست دارد که به شــرط پیشنهاد نقش و سوژه خوب برایش کار تلویزیونی و سینمایی فرق نمی‌کند. او از سال 1380 تا 1386 در خارج از کشور در رشته تئاتر و فیلم مشغول به تحصیل بوده که دلیل کم‌کاری خود را نیز همین مشغله‌اش در تحصیل و همچنین تدریس می‌داند.

حمیدرضا افشار کارش را با تئاتر آغاز کرده و «شوکران» بهروز افخمی اولین تجربه جلوی دوربینش بوده است و پس از آن در آثاری چون مسافر (سیروس مقدم)، خانه پدری (فریدون حسن‌پور)، شب دهم (حسن فتحی)، رئیس (مسعود کیمیایی) و محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی) ایفای نقش کرده است.

بهناز وفایی وحدت

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها