گفتگوی چالشی ایادی و مورینیو و ناگفته‌های یک بازی جنجالی

به دنیا آمدم که روی اعصاب تو باشم

چند هفته پیش ایادی مشت بر دهان خورده ما حسابی داغ به دل شد. چون فکرش را نمی‌کرد بارسا از اینتر شکست بخورد و حذف شود. البته بیشتر مشکل ایادی این بود که تیم محبوبش به کسی مثل مورینیو باخته است؛ یعنی دشمن دیرینش. به خاطر همین وقتی بهش گفتیم برود و با مورینیو مصاحبه کند، کلی خودش را زد ولی آخر سر راضی شد و حالا... این هم مصاحبه ایادی مشت بر دهان خورده با خوزه مورینیو.
کد خبر: ۳۲۷۷۵۱

مورینیو: ببخشید آقا شما وقت گرفتید که حالا اومدی نشستی مصاحبه می‌کنی؟

ایادی: من همین که حاضر شدم یه بار دیگه جلوی ریخت نحس تو بشینم، جای بسی تقدیر و تشکر داره. فهمیدی؟ با من کل کل هم نکن که هیچ اعصابت رو ندارم.

مورینیو: من حرفی با شما ندارم آقا!

ایادی: فکر کردی من دارم؟ اون ادا اصول‌ها چی بود کنار زمین از خودت درمی‌آوردی؟

مورینیو: فکر می‌کنم درباره شما باید با وکیلم صحبت کنم. شما دارید به من توهین می‌کنید.

ایادی: برو با هر کی دلت می‌خواد صحبت کن، فهمیدی؟ با هر کی دلت می‌خواد برو حرف بزن. منو می‌ترسونی؟

مورینیو: حیف که از نسل سوم اومدی وگرنه امکان نداشت باهات همکلام بشم.

ایادی: برو... برو جاه‌‌طلب! جواب سوال منو بده. می‌گم اون ادا اطوارها چی بود درمی‌آوردی؟ اعصاب بچه‌هامون رو ریختی به هم که چی؟

مورینیو: این بخشی از مدیریت یک بازیه. تو البته این چیزها رو نمی‌فهمی.

ایادی: اه؟ از کی تا حالا چیدن یازده نفر توی محوطه هجده قدم واسه این که فقط دفاع کنند، شده مدیریت بازی؟ خجالت نکشیدی؟ اون بازی بود بچه‌های تیمت انجام دادن؟ ولت می‌کردن ذخیره‌ها رو هم که کلا می‌آوردی می‌چیدی جلوی دروازه. دستت می‌اومد سه چهار تا دروازه‌بان هم می‌گذاشتی اون تو؟ دلت رو خوش کردی که مثلا بازی کردی؟

مورینیو: به هر حال کاپ رو به نتیجه میدن نه به بازی زیبا.

ایادی: مفت نمی‌ارزید. این بازی نبود که! از ترست صد تا سوراخ موش رو خریده بودی. سوسک شده بودی جلوی بارسلونا. شانس آوردی که اون گل آفساید بود. آخه تو چرا اینقدر شانس داری؟ اصلا چرا نمیری مربی تیم ملی پرتغال بشی هان؟ چیه گیر دادی به تیم‌های اروپایی. آخه که چی بشه؟

مورینیو: اونم به وقتش. اصلا به تو چه ارتباط دارد؟

ایادی: حالا هم که می‌خوای بری مربی منچستریونایتد بشی. آخه آدم از دست تو سر به کدوم بیابون بذاره؟ با «من یو» چیکار داری؟ خجالت نکش فردا پس‌فردا برو مربی بارسلونا هم بشو دیگه!

مورینیو: عزیزم من به دنیا اومدم که روی اعصاب تو باشم.

ایادی: حالا نگفتی اون ادا اطوارها چی بود از خودت درمی‌آوردی.

مورینیو: گفتم که بخشی از مدیریت بازی بود.

ایادی: اه؟ یعنی وایسادن گوشه زمین هی توی سر و کله خودت کوبیدن، میشه مدیریت بازی. می‌خواستی مثلا حواس داور رو پرت کنی یا چی؟

مورینیو: حالا... نمی‌تونم در مورد تکنیک‌های سری مربیگری‌ام زیاد صحبت کنم.

ایادی: نمردیم دیدیم دیوونه‌بازی هم شد تکنیک سرمربیگری.

مورینیو: ببینم تو هم توی استادیوم بودی؟

ایادی: نخیر!

مورینیو: اه؟ پس بعد از بازی اون کی بود که من توی جمعیت دیدم؟ فکر کردم تویی. هی بهت اشاره کردم، هی دستم رو برات بردم بالا... حتی فردوسی‌پور هم گفت معلوم نیست با کی هست مورینیو. من فکر می‌کردم تویی، هی می‌خواستم بهت بگم دماغ سوخته می‌خریم.

ایادی: کی؟ من؟ من دماغم بسوزه؟ صد سال! فهمیدی! من داداش از این چیزها دماغم نمی‌سوزه. خدا رو شکر بارسا کاپ نمونده که نبره. بالاخره همیشه که در روی یه پاشنه نمی‌چرخه. خسته شده بودیم دیگه. گفتیم بذار امسال کوتوله‌هایی مثل تو هم دلشون خوش بشه... بالاخره انگیزه داشته باشن...

مورینیو: خب اینارو نگی چی بگی!

ایادی: اصلا من باهات مصاحبه نمی‌کنم. خوشم نمیاد ازت.

مورینیو: جواب

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها