روزانه ها

آخرین بوسه دخترک!

غروب سرد یک روز زمستانی، برف رقص‌کنان روی شیشه ماشین می‌نشست و زود آب می‌شد. آخرین روزهای اسفند ماه بود و ننه‌سرما زورهای آخرش را می‌زد! بهار نزدیک بود و همه سعی می‌کردند از رسیدن بهار کامی ببرند.پشت چراغ قرمز به تکاپوی مردم در پیاده‌رو نگاه می‌کردم. دانه‌های برف به زیبایی هر چه تمام‌تر تلوتلو خوران می‌بارید. تکاپوی مردم در آن عصر زمستانی سرد دیدنی بود.در رؤیای خود سیر می‌کردم که تق‌تق شیشه ماشین مرا به خود آورد. آن سوی شیشه بخارگرفته، چهره دخترکی با لپ‌های گل انداخته از سرما نمایان شد.
کد خبر: ۳۱۸۲۲۱

شیشه را پایین کشیدم، جعبه آدامس و شکلات جلوی چشمانم ظاهر شد، گرمای درون ماشین دستان یخ‌زده دخترک را کمی جان بخشید چشمان معصومش گواهی می‌داد از آن بچه‌های سمج نیست.دو بسته آدامس و دو بسته شکلات برمی‌دارم.با لحن کودکانه‌ای به من گفت: آقا! چرا از هر کدوم دوتا برداشتین!؟

گفتم؛ آخه من دوتا دختر دارم، برای این که دعواشون نشه باید از هر چیزی دوتا بخرم. می‌شد حسرت این جمله مرا در چشمانش دید. بقیه پول را که به من داد گفتم؛ مال خودت.با خوشحالی کودکانه‌اش به پیاده رو رفت. زنی روی زمین یخ‌زده از سرمای زمستان خیابان ولی عصر نشسته بود، پول را به او داد، بوسه‌ای بر گونه مادر نشاند و دوباره لی‌لی‌کنان به میان ماشین‌ها آمد.

... چراغ سبز شده بود و من هنوز پشت چراغ سبز بودم! دخترک روی زمین پهن شده بود و ناله می‌کرد، آدامس‌ها و شکلات‌هایش پخش زمین شده بود.دخترک برای آخرین بار بوسه بر گونه‌های سرد مادر زد!

محمد صفری / جام جم‌آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها