رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
نکته قابل توجه در دیدگاه اروپا به آمریکا، گرایشات جدید در این کشورها برای کاهش نفوذ آمریکا و به نوعی استقلال از آن میباشد. هر چند اروپاییها در ظاهر به اتحاد و همگرایی با آمریکا تاکید دارند اما روند تحولات بیانگر دور شدن آرام آنها از واشنگتن و تلاش آنان برای بازیگری مستقل در معادلات جهانی است.
دلایل دوری اروپا از آمریکا
با بررسی تحولات اتحادیه اروپا در عرصه داخلی و جهانی میتوان عوامل متعددی را که بر چگونگی تعامل با آمریکا تاثیر گذار است، مشاهده کرد. مهمترین این عوامل عبارتند از:
1) مهمترین نکته در تحولات اروپا نارضایتی مردمی از پیروی همه جانبه کشورهایشان از آمریکاست. هرچند، بسیاری از آنان شراکت با آمریکا را نوعی برتری در قبال سایر کشورها و اتحادیههای منطقهای میدانند اما بر اصل استقلال و روابط برابر با آمریکا تاکید دارند. آنها با اعتراض به سیاستهای دولتمردان خود و نیز برپایی تظاهرات ضد آمریکایی هنگام سفر مقامات آمریکا به کشورهایشان عملا خواستار تغییر در نحوه تعاملات میان اروپا و آمریکا هستند که این امر سیاستمداران را به تغییر مواضع در قبال آمریکا وادار ساخته و حتی برخی احزاب این امر را به شعار انتخاباتی مبدل کردهاند.
2) هر چند اتحادیه اروپا با اهداف اقتصادی، سیاسی،نظامی و اجتماعی مشخصی تشکیل شد اما این اتحاد تاکنون از رسیدن به اهداف خود بازمانده و نتوانسته است همه خواستههای خود را محقق سازد. بسیاری از ناظران سیاسی، یکی از مهمترین دلایل این ناکامی را گرایش اتحادیه اروپا به همسویی مطلق با آمریکا بویژه در عرصه جنگ طلبی میدانند. این رویکرد ضمن ایجاد شکاف میان کشورهای اروپایی، بسیاری از طرحها و سیاستهای این کشورها را قربانی منافع آمریکا ساخته است. اکنون بسیاری از کشورهای اروپایی رسما اعلام کردهاند که نشستهای اتحادیه اروپا به رغم تبلیغات بسیار به اتحادیهای برای گرفتن عکسهای یادگاری مبدل شده و طرح جامعی برای آینده آن مشاهده نمیشود.
3) یکی از مسائل مهم در روابط اروپا و آمریکا تحولات افغانستان است. اروپا که در سال 2001 میلادی با ادعای دستیابی به امنیت و مبارزه با تروریسم، ارتقای جایگاه بینالمللی خود به عنوان برقرارکننده صلح و ثبات جهانی، کسب منافع بسیار در افغانستان و دیگر نقاط جهان همراه با آمریکا به افغانستان لشکرکشی کرد، اکنون نه تنها به این اهداف دست نیافته بلکه این جنگ به کابوسی برای اروپا مبدل شده است. اروپا در کنار میلیاردها دلار هزینه جنگ، صدها کشته و هزاران زخمی اکنون در شرایطی قرار گرفته است که به اعتراف رهبران خود نه میتوانند افغانستان را ترک کنند و نه به جنگ ادامه دهند. جنگ افغانستان چنان هزینهای را به اروپا تحمیل کرده که این کشورها حتی حاضر به تامین خواستههای ناتو برای ادامه جنگ نمیباشند. به همین دلیل، ناتو در مقابل 30 هزار نیروی آمریکایی که به افغانستان اعزام میشوند قرار است فقط 7 هزار نیرو اعزام کند که این امر نشانه آشکاری از تمایل اروپا برای فاصله گرفتن از آمریکا است. این در شرایطی است که در جنگهای گذشته نظیر جنگ صربستان و تحولات بالکان، اروپا بیشترین مشارکت را در قالب ناتو با آمریکا داشته است. همزمان با پیگیری این سیاست از سوی دولتمردان اروپایی، مردم این کشورها نیز با برپایی تظاهرات ضد جنگ خواستار پایاندادن به جنگ افغانستان و بازگشت نظامیان به کشورهایشان هستند.
4) اروپا به دلیل نیاز به تامین انرژی و نیز برخی سیاستهای منطقهای به روسیه گرایش یافته است.
همگرایی مطلق اروپا با آمریکا موجب اعمال فشارهایی از سوی مسکو شده و این امر، هزینههای بسیاری برای غرب به همراه داشته است. کشورهای اروپایی هزینههایی را که برای تامین انرژی و حتی اجرای طرحهایشان در بالکان و آسیای مرکزی و قفقاز میپردازند نتیجه همگرایی مطلق با آمریکا میدانند لذا برای کاهش این روند تلاشهایی را در پیش گرفتهاند که بخشی از آن را در تحولات اخیر در روابط اروپا و حتی ناتو با روسیه میتوان مشاهده کرد.
5) هر چند اروپاییها با گرایش به آمریکا به دنبال ارتقای جایگاه جهانی خود بودهاند اما روند تحولات مغایر با این هدف است. سیاستهای جنگ طلبانه و زیاده خواهانه آمریکا و بیداری ملتها برای مقابله با این رفتارها، موجی از انزجار جهانی از آمریکا و متحدانش را به همراه داشته است. این مساله سبب شده تا اتحادیه اروپا نیز که شریک سیاستها و اقدامات آمریکا به شمار میرود، با نفرت افکار عمومی مواجه شود. این وضعیت بخصوص در جهان اسلام بویژه خاورمیانه مشاهده میشود که برای اروپا اهمیت استراتژیک دارد. حضور اروپا در جنگ افغانستان، حمایت از آن اشغال عراق و سکوت این اتحادیه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن حقوق ملت فلسطین که برگرفته از اهداف و خواستههای آمریکا بوده، تاثیر بسیاری بر روند انزوای اتحادیه اروپا در جهان اسلام داشته است و این روند همچنان ادامه دارد.
6) اروپا در حالی با همسویی آمریکا تلاش داشت تا بازیگری جهانی شود که گرفتار شدن این اتحادیه در اموری چون جنگ افغانستان، موجب غفلت آن از سایر بازیگران جهانی شده است. در سالهای اخیر بازیگرانی چون جنبش عدم تعهد، چین، روسیه، اتحادیه آفریقا، اتحادیه آمریکای لاتین، و سازمان شانگهای در عرصه جهانی فعال شدهاند که این وضعیت عملا به کاهش موقعیت و جایگاه اتحادیه اروپا در معادلات جهانی منجر شده است.
تحرکات جدید اروپا
اتحادیه اروپا برای آنکه بتواند نقش موثری در معادلات جهانی ایفا کرده و از تاثیرات همگرایی خویش با آمریکا بکاهد، تحرکات سیاسی جدیدی را آغاز کرده است که میتوان آنها را در زمینههای ذیل شاهد بود.
الف) تاکید بر ایجاد ارتش واحد اروپا و اصلاحات در ساختار ناتو و برچیده شدن بمبهای هستهای و پایگاههای آمریکا از اروپا از جمله تحرکات اروپا در این زمینه است. نمونه بارز این امر را در اظهارات وستروله، وزیر خارجه آلمان در نشست امنیتی مونیخ میتوان مشاهده کرد که عملا به نوعی به چالشکشاندن آمریکا و سیاستهای آن بود.
ب) عدم همسویی با سیاستهای آمریکا در حوزه اقتصادی و اجرای طرحهای مستقل را از دیگر اقدامات اروپا در برابر آمریکا میتوان دانست. در این میان حتی مقامات برخی کشورهای اروپایی نظیر سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه عملا به مخالفت با سیاستهای اقتصادی آمریکا پرداختهاند.
اروپا برای کاهش هزینهها و احیای جایگاه جهانی خود چارهای جز تغییر در روابط با آمریکا ندارد
ج) تلاش برای بازیگری در عرصه جهانی از دیگر سیاستهای اتحادیه اروپاست. اقدامات یکجانبه و بعضا متضاد با آمریکا در قبال تحولاتی مانند صلح خاورمیانه، مناسبات با چین، آفریقا، آمریکای لاتین و حتی سازمان ملل را میتوان در این چارچوب ارزیابی کرد. اروپا تلاش دارد تا با برخی تحرکات و بعضا نمایش استقلال خود از آمریکا چنان نشان دهد که در مسیر جدیدی قرار گرفته تا شاید بتواند بار دیگر اعتماد جهانی را به خود جلب کند.
محور اصلی این تحرکات را خاورمیانه و جهان اسلام تشکیل میدهد که بیشترین منافع را برای اروپا به همراه دارند. اتحادیه اروپا که منافع بسیاری را در جهان اسلام از دست داده اکنون با برخی تغییرات در رویکرد خود در قبال مسائلی نظیر تحولات فلسطین گامهای را برای کاهش تنش با جهان اسلام برداشته است.
د) فعالیت برای اجرای پیمان لیسبون و ایجاد سمتهایی مانند ریاست و وزیر خارجه اتحادیه و افزایش تعداد اعضای اتحادیه از دیگر اقدامات اروپا برای دوری از آمریکا به شمار میرود. اروپا به دنبال افزایش استقلال از واشنگتن از طریق اجرای قوانین و اساس نامههای این اتحادیه است هر چند تاکنون در این زمینه چندان موفق نبوده است.
نتیجه گیری
در جمع بندی کلی از تحولات کنونی اروپا میتوان گفت که این اتحادیه به رغم اتحاد سنتی با آمریکا به دلیل اعمال فشارهای مردمی و چالشهای داخلی و بینالمللی عملا در مسیر دوری از آمریکا قرار گرفته است. اروپا به این نتیجه رسیده که ادامه همکاری مطلق با آمریکا ، آن را در مسیر تشدید چالشها قرار میدهد بدون آنکه واشنگتن بتواند تامین کننده منافع کشورهای اروپایی باشد. روند تحولات اروپا نشان میدهد که آمریکا با سلطه بر این قاره در چند دهه گذشته مانع از توسعه واقعی آن به عنوان بازیگری جهانی شده است هر چند در ظاهر این قاره در بعد صنعتی پیشرفتههای قابل توجهی داشته است. اروپا اکنون برای کاهش هزینهها و نیز احیای جایگاه جهانی خود چارهای جز ایجاد برخی تغییرات در روابط به آمریکا نخواهند داشت بویژه اینکه افکار عمومی جهان نیز نگاهی منفی که به آمریکا دارند را به سایر متحدان آن بویژه اتحادیه اروپا گسترش دادهاند اما جدایی اروپا از آمریکا امری یکباره و در کوتاه مدت نخواهد بود بلکه اروپا برای جلوگیری از تحریک آمریکا و نیز تدوین زیرساخت ها، فرآیندی چند بعدی را با برنامههای خاص اجرا خواهد کرد. براین اساس ائتلاف کنونی آمریکا و اروپا را میتوان ائتلاف شکننده متحدانی سنتی دانست که هر روز بر فاصله آنها افزوده میشود.
قاسم غفوری
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین: