عبرت

فرجام ‌ازدواج‌‌ با ‌‌یک ‌‌هنرمند قلابی

دخترانی که دهه دوم زندگی‌شان را تجربه می‌کنند به دلیل این که از نظر روحی و روانی در شرایط حساسی قرار دارند بهترین طعمه برای تبهکاران شناخته می‌شوند و مجرمان بر این باور هستند که فریب دادن و سوءاستفاده کردن از برخی از این دختران بسیار آسان و راحت است. در این بین خانواده‌ها باید به فرزندان خود خطرات و دام‌هایی را که ممکن است در برابرشان گسترده شود گوشزد و آنان را به احتیاط دعوت کنند.
کد خبر: ۳۱۰۷۴۸

ماجرای دختر پولداری که فریب یک نوازنده لس‌آنجلسی را خورد می‌تواند شاید برای همه دختران نوجوان و جوانی بویژه آنهایی که به دنیای هنرمندان و ورزشکاران مشهور دل بسته‌اند عبرتی بزرگ باشد این پرونده هفته دوم دی ماه 80 در شعبه 1706 دادگاه خانواده تهران به جریان افتاد و شاکی که زنی به نام الهه بود گفت: حدود 2 سال پیش به اتفاق خاله و خواهرزاده‌هایم به دبی سفر کردم، یک روز در لابی هتل نشسته بودم که ناگهان مردی خوش تیپ را دیدم که همراه2‌خواننده ایرانی مقیم خارج و چند نفر دیگر وارد هتل شدند. فهمیدم آنها برای اجرای برنامه به دبی آمده‌اند. چند روز بعد بطور اتفاقی آن مرد شیک پوش را که « میلاد» نام داشت در رستوران هتل دیدم و از او درباره اجرای کنسرت سوال کردم و او هم با مهربانی جوابم را داد. بعد از آن ما چندبار همدیگر را دیدیم و به او گفتم، پدرم تاجر فرش است و خودم نیز دانشجوی سال سوم رشته اقتصاد هستم و بزودی برای ادامه تحصیل به نروژ سفر خواهم کرد. «میلاد» وقتی اینها را شنید از من خواستگاری کرد و من از او خواستم منتظر باشد تا پس از بازگشت به تهران به او جواب بدهم. 6 ماه گذشت «میلاد» از آمریکا به تهران آمد و من با مهریه 2200 سکه طلا سر سفره عقد نشستم. پس از مدتی برای زندگی به دبی رفتیم و از آنجا نیز راهی لاس وگاس آمریکا شدیم. مدتی از زندگی مشترک ما گذشت همسرم شب‌ها دیر به منزل می‌آمد و اغلب اوقات تا 4 بامداد بیرون از خانه به سر می‌برد و هربار در این باره از او سوال می‌کردم می‌گفت برنامه هنری‌اش طول کشیده است.

چند بار از او خواستم که مرا با خود به تماشای برنامه هنری‌اش ببرد، اما هربار طفره می‌رفت تا این که یک روز تصمیم گرفتم پنهانی به محل کارش بروم. در آنجا از کارگران هتل درباره همسرم پرسیدم که آنها جواب دادند در انبار هتل سرگرم تمیز کردن وسایل ابزار آلات موسیقی است. ضمنا او کارگر چند خواننده معروف است و اغلب شبها برای حمل آلات موسیقی آنان گروه، ارکستر را همراهی می‌کند . من با شنیدن این خبر شوکه شدم و پس از آن ماجرا از همسرم خواستم که مرا به تهران بازگرداند ، اما او زیربار نرفت و حتی کارمان به درگیری و کتک کاری و پلیس کشید . به هر طریقی بود به کمک چند تن از ایرانیان به تهران برگشتم و حالا‌ طلا‌ق میخواهم . سرگذشت این زن میتواند به همه دختران جوان هشدار بدهد که فریب عناوین و ادعاهای اغواگرایانه را نخورند .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها