یک دفتر بارانزده

در فکر هوای بهتری می‌شکنم کافی است ببینم پَکری، می‌شکنم حساس‌ترین قسمت این پنجره‌ام سنگم نزنی! با تشری می‌شکنم *** یک باغ زمستان زده دارم بی‌تو آرامش توفان زده دارم بی‌تو آنقدر تمام شعرهایم ابری است یک دفتر باران زده دارم بی‌تو
کد خبر: ۲۹۶۸۸۹

الهام تفرشی

درنگ

بهشت می‌کنم اینجا درنگ‌هایت را
بخوان به نام قلم بوم رنگ‌هایت را
تو راز و پنجره و کوچه و هیاهویی
به جان درد رها کن پلنگ‌هایت را
مگر شهید بلندای شوکران باشم
بخوان به شعله سرخی شرنگ‌هایت را
مگر که کعبه عشقی بنا کنی با من
بچین به زمزمه عشق سنگ‌هایت را
بهشت قصه مجموعه‌ای به شکل شماست
بریز در نفسم بوم رنگ‌هایت را

ابراهیم حسنلو

ابر

این ابر
جوانی‌های من است که می‌گذرد
جوانی‌های من است
که
می‌گذرد
گاهی دلبند یک باد می‌شود
و هیچ‌گاه
پایبند هیچ زمینی
سرزمینی نیست
گاه در جمع
همرنگ توفان
پای می‌کوبد
رعد می‌شود
فریاد
اشک می‌شود
جوانی‌های من
به شکل‌های گوناگونی می‌گذرد
و نگاه که می‌کنم
جوانی‌های من ابر نیست
جوانی‌های من
ابری است

سینا به‌منش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها