گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

آبان و انقلابیون فرسوده و پشیمان

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به9 مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «نارگیل و ... !»،«منافع ما و مقامات ما!»،«آبان و انقلابیون فرسوده و پشیمان»،«کرزی باخت، عبدالله برد»،«روزگار سخت کرزی»،«ضیافت خوبان»،«آمریکا نمی‌تواند ارباب جهان باشد»،«جهات و مبانی تکریم انسان در اسلام وقانون» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۹۱۶۴۰

کیهان: نارگیل و ... !

«نارگیل و ... !»یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛بعد از زمین گیر شدن ارتش آمریکا در عراق و بر باد رفتن آرزوهایی که با حمله نظامی به این کشور در دل داشتند، سناتور «جوزف بایدن» طی مصاحبه ای با اشاره به امتیازاتی که در این ماجرا نصیب جمهوری اسلامی ایران شده است گفته بود «بعید نیست که ایران در مشاوران بوش نفوذ کرده و با دادن اطلاعات نادرست به رئیس جمهور آمریکا او را فریب داده و برای حمله نظامی به عراق تشویق کرده باشد.» سناتور بایدن چند ساعت بعد در مقابل پرسش های پی درپی خبرنگاران اعلام کرد که احتمال فریب بوش از جانب ایران را تنها به عنوان یک شوخی دیپلماتیک مطرح کرده و مقصود او فقط نشان دادن این واقعیت بوده است که حمله نظامی آمریکا به عراق نفعی برای آمریکا نداشته و در مقابل، به افزایش اقتدار ایران کمک کرده است.

جوزف بایدن از سرنگونی صدام به عنوان یکی از دشمنان کینه توز ایران، روی کارآمدن اسلامگراها در عراق، ناامیدی گروههای آمریکوفیل -وابسته به آمریکا- در منطقه ، آشکار شدن تقابل آمریکا با جهان اسلام و ... به عنوان امتیازهایی که در حمله آمریکا به عراق نصیب ایران شده است یاد کرده بود. همان روزها، خبرنگار روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» که برای مصاحبه به کیهان آمده بود نظر نگارنده را درباره اظهارات جوزف بایدن جویا شد و نگارنده در پاسخ گفت؛ «اگر جرج بوش آدمکش و خونریز نبود، برای سلامتی او دعا می کردیم چرا که داشتن دشمن احمق نعمت بزرگی است.» خبرنگار وال استریت ژورنال پرسید؛ آیا تصور نمی کنید که عصبانی شدن آمریکا از ایران، برای کشورتان عواقب ناگواری داشته باشد؟و نگارنده در پاسخ بر عادلانه و الهی بودن خواسته های جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده و به داستانی اشاره کرد که با رخدادهای این روزها و مخصوصاً آنچه دیروز در تظاهرات عظیم 13آبان شاهد بودیم، همخوانی قابل توجهی دارد. ماجرا، این بود و هست؛که بومیان آفریقا برای چیدن نارگیل با دو مشکل عمده روبرو هستند؛ اول، بالا رفتن از درخت نارگیل که سخت و دشوار است و دوم، حضور تقریباً دائمی میمون ها بر فراز درخت های نارگیل که معمولا دردسرسازند. بومیان آفریقایی این دو مشکل را با مراجعه به «عقل»خود و «حماقت» میمون ها حل کرده اند. آنها ابتدا به گونه ای می کوشند تا میمون ها را عصبانی کنند و میمون های به خشم آمده نارگیل ها را از درخت چیده و به سوی بومیان پرتاب می کنند. تصور میمون ها آن است که به جنگ بومیان برخاسته اند و حال آن که، با چیدن نارگیل ها و پرتاب آن به سوی بومیان، خواسته آنان را برآورده می کنند...

در جریان فتنه اخیر، آمریکا و اسرائیل و دنباله داخلی آنها با مواضعی که اتخاذ کرده و پروژه ای که به اجرا درآوردند، برای مردم مسلمان و شریف ایران کمترین تردیدی باقی نگذاشتند که در پروژه مشترک آمریکا، اسرائیل و سران فتنه - البته سران فتنه فقط نقش کارگزار داشته و دارند- مسائلی نظیر انتخابات، دولت دهم و... بهانه است و آنچه آشکارا هدف گیری شده است، اساس نظام اسلامی و آموزه های اسلام و انقلاب و امام است. سردادن شعار به نفع اسرائیل در روزقدس، اصرار بر حذف شعار مرگ بر آمریکا در روز 13 آبان- که به گونه ای مفتضحانه ناکام ماند- همراهی و ائتلاف آشکار آمریکا، اسرائیل، اروپا، گروههای سلطنت طلب، بهائیان، منافقین، مارکسیست ها، کلان سرمایه داران، بنیادهای صهیونیستی سوروس، آمریکن اینترپرایز، کارنگی و... با سران فتنه و حمایت بی پرده سیاسی، مالی و تدارکاتی از آنها، توطئه ای نبود که از نگاه تیزبین مردم ما پنهان بماند و ماموریت سران فتنه در اجرای این پروژه، خیانتی نبود که درک آن نیاز به اذهان پیچیده و یا دسترسی به اسناد محرمانه و طبقه بندی شده داشته باشد. خدا رحمت کند مرحوم جلال آل احمد را که می گفت وقتی در تظاهرات حزب توده، رفت و آمد برخی از سران حزب به سفارت انگلیس و تماس نه چندان پنهان دیپلمات های انگلیسی با سران حزب را دیدم، بازوبند حزب را از بازو بر زمین انداخته و لگدمال کردم و با خشم و غضب از آن جماعت دوری گزیدم... یاد شهید بزرگوار آیت الله بهشتی به خیر که می فرمود «به آمریکا بگوئید، از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر».

مردم ایران که به قول حضرت امام(ره) از مردم حجاز در زمان رسول خدا(ص) و از مردم عراق در دوران حضرت امیرعلیه السلام برترند و تاکنون علاوه بر عبور از عقبه های سخت و نفس گیر، بسیاری از توطئه های پیچیده دشمنان را خنثی کرده اند، به وضوح و بدون کمترین ابهام، هویت سران فتنه و دست های گرداننده آنها را که از آن سوی مرزها دراز شده بود، می دیدند و می شناختند بنابراین بسیار طبیعی و بدیهی بود که دیروز با حضور پرشور و حماسی و گسترده تر و فراتر از سال های قبل به صحنه بیایند که آمدند. آنها آمده بودند تا به قول امام راحل(ره)، تحلیل های غلط آمریکا و اسرائیل و توطئه های خط نفاق جدید را زیر گام های مصمم خود لگدمال کنند که کردند.

روز سه شنبه هفته جاری، رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان با ایشان، به نظریه ابراز شده از سوی «واین برگر» وزیر دفاع وقت آمریکا- البته بدون ذکر نام وی- در دوران ریاست جمهوری ریگان اشاره فرمودند که در بازدید از کشورهای حاشیه خلیج فارس طی مصاحبه ای گفته بود؛ باید «ملت ایران را ریشه کن کرد». واین برگر این سخنان را بعد از سوال یکی از خبرنگاران اروپایی بر زبان آورد که از او پرسیده بود، چرا آمریکا هواپیمای مسافربری ایرباس ایران را که در «کریدور تجاری» پرواز می کرد هدف موشک های ناو وینسنس قرار داده و سرنگون کرده است و بعد از اعلام نظر کارشناسان بین المللی که این هواپیما دقیقاً در کریدور -دالان- هوایی تجاری و تعریف شده در حال پرواز بوده است، به جای عذرخواهی از ایران،به فرمانده ناو وینسنس نشان «لیاقت» نیز داده است؟! «واین برگر» به درستی فهمیده بود مادام که «ملت ایران»، ملت ایران است و بر آموزه های اسلام سازش ناپذیر و عدالت خواه تکیه دارد، سلطه آمریکا و یا هر قدرت بیگانه دیگری را نمی پذیرد...

دیروز اما، باردیگر مقامات آمریکایی و اروپایی و سران رژیم صهیونیستی در نقش همان میمون های آفریقایی -با پوزش از میمون ها، چرا که به قول قرآن کریم؛ اولئک کالانعام بل هم اضل- ظاهر شدند و با طراحی فتنه ای که آشکارا استقلال و سیادت مردم ایران، نظام اسلامی و انقلاب و امام و رهبری یعنی همه موجودیت ملت را نشانه رفته بود، بر هوشیاری و ایستادگی مردم افزودند... و چه وصف الحال است کلام مبارک حضرت سجاد(ع) که «الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا... سپاس خداوندی را که دشمنان ما را احمق قرار داده است».

آفتاب یزد:منافع ما و مقامات ما!   

«منافع ما و مقامات ما!»عنوان سرمقالعه‌ی روزنامه‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛روز شنبه نهم آبان ماه، خبرگزاری ایسنا گزارشی از جریان کنفرانس مطبوعاتی اردوغان – نخست وزیر ترکیه – مخابره کرد که در بخشی از آن آمده بود: «نخست وزیر ترکیه اعلام کرد که آنکارا حق بازاریابی بیش از 50 درصد از گاز استخراجی از ایران را خواهد داشت»‌.

نگارنده که از خبرهای تستی یا تکذیبی، تجربیات رنگارنگی دارد ترجیح داد یک روز نسبت به این خبر سکوت کند و سپس نگرانی خود از مفاد آن را اعلام نماید. با گذشت بیش از 24 ساعت از انتشار خبر، نه هیچ یک از مقامات رسمی، احساس نگرانی کردند و نه خبرگزاری ایسنا که هم‌اکنون نزدیکی زیادی به دولت دارد اصلاحیه‌ای برای آن ارسال نمود. این در حالی بود که بازاریابی برای گاز تولیدی در داخل، موضوعی پراهمیت است و واگذاری 50 درصد این اختیار به یک کشور خارجی، موضوعی نگران کننده و بی سابقه می‌باشد. بر همین اساس، سرمقاله آفتاب یزد با تاخیری دو روزه به این موضوع پرداخت. بیش از بیست و چهار ساعت از انتشار مقاله تحلیلی آفتاب یزد گذشته بود که خبرگزاری ایسنا در خبری جدید اعلام کرد:

«تلویزیون دولتی TRT‌ترکیه با ارائه گزارشی از کنفرانس مطبوعاتی اردوغان که در جریان سفرش به تهران برگزار شد در ادعایی عجیب به نقل از اردوغان اعلام کرد که ترکیه حق بازاریابی بیش از 50 درصد از گاز استخراجی از ایران را خواهد داشت. پنج آبان ماه اردوغان در سفری سه‌روزه به ایران وارد تهران شد. در جریان این سفر، اردوغان مصاحبه‌ای مطبوعاتی در سفارت ترکیه داشت و به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ گفت. در همین رابطه تلویزیون دولتی ‌TRT ‌ترکیه با ارائه گزارشی از این کنفرانس خبری با درج تیتری عنوان کرد که اردوغان گفته است "ترکیه بازاریابی بیش از 50 درصد از گاز استخراجی از ایران را خواهد داشت" این اقدام شیطنت ا~میز در حالی انجام شد که در این کنفرانس اساسا مطلبی با این محتوا از سوی اردوغان ذکر نشده بود و این شبکه تلویزیونی، خواسته خود را در قالب اظهارات اردوغان اعلام کرده است.»

البته این خبرگزاری نیمه دولتی ایران اعلام نکرده که اگر «اساسا» هیچ مطلبی در خصوص "واگذاری حق بازاریابی گاز ایران به ترکیه" در مصاحبه اردوغان وجود نداشته، چگونه همین خبرگزاری پنج روز قبل مستقیما به نقل از نخست‌وزیر ترکیه اعلام کرده بود که «حق بازاریابی بیش از 50 درصد از گاز استخراجی از ایران، به ترکیه واگذار شده است»؟ ‌ این در حالی بود که در خبر اولیه این خبرگزاری، هیچ‌گونه اشاره‌ای به تلویزیون ترکیه به عنوان واسطه نقل خبر وجود نداشت. به عبارت دیگر، هر کس خبر اولیه ایسنا را ملاحظه می‌نمود یقین می‌کرد که این رسانه نیمه‌دولتی ایران، مستقیما اظهارات نخست‌وزیر ترکیه را دریافت و در اختیار مخاطبان قرار داده است. اما سه روز بعد، مشخص گردید این خبرگزاری داخلی، اشتباها خبر «شیطنت آمیز» تلویزیون ترکیه را بر روی خروجی خود قرار داده است. البته وقوع چنین اشتباهاتی در یک رسانه پرکار، بی‌سابقه نیست اما نکته مهم آن است که «چرا مقامات وزارت نفت، به عنوان متولیان اصلی قراردادهای نفتی و سایر دولتمردان که امانتدار ثروت‌های عمومی هستند، در برابر انتشار این خبر سکوت کردند؟» آیا مسئولان دولتی که مامورانی را برای یافتن نقطه ضعف در رسانه‌های اصلاح‌طلب و بسترسازی برای مجازات مدیران این رسانه‌ها گماشته‌اند، ماموران خود را به خاطر غفلت از این خبر و تاخیر سه روزه در تکذیب آن، مورد سرزنش قرار دادند؟ رسانه‌های پرشمار و کم مخاطب مدعی اصولگرایی و عزتمندی چه؟ آیا هیچ یک از آنها، خبر منتشره توسط خبرگزاری داخلی در خصوص سپرده شدن اختیار بخشی از ثروت ملی به کشور ترکیه را ندیدند و نشنیدند؟ مگر این ترکیه، همان کشوری نیست که پنج سال قبل، نزدیک شدن دولت خاتمی به آن برای انعقاد قرارداد مخابراتی و احداث فرودگاه، فریاد اصولگرایان را درآورد که «اکثر شرکت‌های ترکیه،تحت نفوذ صهیونیست‌ها هستند»؟ پس چرا غیرت رسانه‌های مدعی اصولگرایی تحریک نشد تا بر سر امضاکنندگان قرارداد یا سکوت کنندگان در برابر این خبر جعلی، فریاد بکشند؟

از سوی دیگر، اگر ادعای «خبرگزاری نیمه دولتی ایسنا» صحیح است و تلویزیون ترکیه، شیطنت کرده است چرا هیچ کس در ایران از خود واکنشی نشان نداد؟ آیا چشم طمع «رسانه دولتی ترکیه »به منافع دراز مدت ملت ایران، به اندازه اهانت یک روزنامه کم تیراژ بحرین و کویت نسبت به بعضی مقامات ایران اهمیت نداشت که متولیان وزارت خارجه یا رسانه‌های شیفته دولت در ایران، در برابر آن واکنش نشان دهند؟ همین دیروز، نحوه خبررسانی شبکه العربیه در خصوص تجمع منتقدان دولت در مراسم سیزده آبان، واکنش فوری تعدادی از رسانه‌های حامی دولت را به دنبال داشت. پس چگونه است که طمع‌ورزی رسانه ترکیه در موضوعی که مربوط به نسل‌های امروز و فرداست غیرت همین رسانه‌ها و کفن‌پوشان همکار ایشان را تحریک نکرد؟ ضمن آنکه چهار روز از انعکاس این خبر در یک خبرگزاری داخلی و تلویزیون پرمخاطب ترکیه گذشته است اما هیچ یک از دستگاه‌های رسمی کشور که معمولا برای کشف ‌ ‌اهانت به مقامات رسمی ایران و پاسخگویی به آن، همه رسانه‌های خارجی را رصد می‌کنند هنوز هیچ واکنشی نسبت به این موضوع مهم نشان نداده‌اند. پس می‌توان فرض کرد که اصل خبر، چندان هم دروغ نیست اما نخست‌وزیر ترکیه، بی احتیاطی کرده و آن را «لو» داده است. اگر غیر از این است، مردم حق دارند که تکذیب فوری و رسمی این خبر را از یک مرجع رسمی ایرانی خواستار باشند زیرا تلویزیون رسمی و دولتی ترکیه – که قاعدتا حق ندارد سخن دروغ به بالاترین مقام کشور خود نسبت دهد – هنوز به تصحیح خبر منتشره اقدام نکرده و مقامات رسمی ترکیه نیز در این مورد واکنشی نشان نداده‌اند!‌
 
رسالت:آبان و انقلابیون فرسوده و پشیمان

«آبان و انقلابیون فرسوده و پشیمان»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می‌خوانید؛
مقام معظم رهبری در بیانات روشنگرانه خود در روز سه شنبه گذشته تصویری روشن از انقلاب اسلامی و انقلابیون کنونی و نسبت انقلاب با دشمنان آن ارائه دادند. در13 آبان1388 انقلاب شاداب تر، با نشاط تر و سرزنده تر از13 آبان1358 است . درست30 سال از آن واقعه می گذرد . رویشهای انقلاب به قدری است که قدرت ایران و اسلام را در منطقه مثال زدنی کرده است.

 مقام معظم رهبری در بیانات روشنگرانه خود در روز سه شنبه گذشته تصویری روشن از انقلاب اسلامی و انقلابیون کنونی و نسبت انقلاب با دشمنان آن ارائه دادند.

در13  آبان1388  انقلاب شاداب تر، با نشاط تر و سرزنده تر از13  آبان1358  است . درست30  سال از آن واقعه می گذرد . رویشهای انقلاب به قدری است که قدرت ایران و اسلام را در منطقه مثال زدنی کرده است.

آمریکایی ها30  سال است توطئه می کنند که شاید یک دولت ضعیف در ایران روی کار بیاید تا بتوانند دست در دست آن برای ادامه غارتگریهای خود راهی پیدا کنند . آمریکایی ها30  سال  است در انتظار بازگشت به ایران به سر می برند.امید آنها در درجه اول به ضد انقلاب، منافقین، سلطنت طلبها، مارکسیستها و اتحادیه ای از چ‘ ترین و راست ترین نیروهای مخالف انقلاب است اما خوب می دانند که آنها کاری نمی توانند بکنند.
امید دوم آنها به «انقلابیون فرسوده و پشیمان» است!
آمریکایی ها این هنر را داشته اند که پلی بین انقلابیون فرسوده و پشیمان با ضد انقلاب خارجی بزنند تا قدری خیالشان در برخورد با نظام تشفی پیدا کند. اما این هنر هم حتی نتوانسته است تنفس سرویس های جاسوسی سیا در تهران را به حالت عادی برگرداند.
 
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود خطاب به جنایتکاران آمریکایی فرمودند:«چند نفر ساده لوح نمی توانند برای آمریکا فرش قرمز پهن کنند.»آمریکایی ها  با تردستی از غفلت، جهل و خیانت برخی انقلابیون پشیمان و فرسوده استفاده کرده  و غائله های پس از انتخابات را  شکل دادند. اما امروز نیک می دانند نمی شود به آنها دل خوش کنند چرا که آنها خودشان را نمی توانند حفظ کنند چه رسد به اینکه به حضور بی رمق آمریکایی ها  در تهران کمک کنند.مردم در آشوبهای اخیر دست چدنی آمریکا را در پوشش دستکش مخملی دیدند . همان دستی که مقام معظم رهبری در آغاز سال88  در صحن رضوی آن را معرفی کرد و فرمود هوشیار باشیم چنین دستی را نفشاریم.

رسانه های دشمن بیش از یک ماه بود وعده می دادند که روز 13 آبان جریان ضد انقلاب دست در دست انقلابیون فرسوده و پشیمان (بخوانید جنبش سبز) در مقابل لانه جاسوسی آمریکا می آیند و شعار ؛ «ما منتظر اوباما هستیم اگر اوباما نیاد همین جا نشستیم» سر دهند. آنها روز13  آبان را روز اعلام دوستی با آمریکا اعلام کرده بودند.دیروز راهپیمایی روز13  آبان با شکوهتر از هر سال برگزار شد. حضور جمعیت حکایت از رویشی عظیم و بهت آور داشت . مردم آ مده بودند تا یاد شهیدان و فاتحان لانه جاسوسی را گرامی بدارند و بر ادامه راه ظلم ستیزی و استکبار ستیزی تاکید نمایند.راهیان و بنیانگذاران نفاق جدید فکر نمی کردند به این سرعت ستاره اقبال آنها افول کند و جنبش به اصطلاح سبز آنها به زردی گراید.

دیروز همه آمده بودند و با همان شور و حرارت سال58  شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل می دادند. دیروز همه آمده بودند و همان مطالبات ملت در سال58  را فریاد می زدند. دیروز هیچ کس در درستی راهی که می رویم تردید نداشت.

اعتماد:کرزی باخت، عبدالله برد

«کرزی باخت، عبدالله برد» عنوان یاداشت روز روزنامه‌ی اعتماد به قلم فرزانه روستایی است که در آن می‌خوانید؛به رغم رئیس جمهور معرفی (بخوانید منصوب) شدن حامد کرزی، بر اساس بدیهی ترین داده های انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، کرزی بازنده انتخابات و عبدالله عبدالله رقیب او برنده انتخابات ریاست جمهوری افغانستان است. در واقع این ملاحظات کلان امنیتی افغانستان بود که از سر اجبار حامد کرزی را که برگزارکننده یکی از فاسدترین انتخابات ریاست جمهوری منطقه بود، به عبدالله عبدالله ترجیح داد و در انتخاب، بین دوراهی امنیت و دموکراسی، گزینه امنیت در افغانستان را برگزید و چالش برای دموکراسی را به بعد واگذار کرد. معنا و مفهوم عبارت فوق این است که به نظر می رسد رئیس جمهور اعلام شدن حامد کرزی ناشی از رای و اراده توده ها و شهروندان کشور افغانستان نبوده است بلکه مقارن شدن دو عامل حملات و فشارهای نظامی طالبان به خصوص در آستانه انتخابات و نیز شانتاژهای انتخاباتی کرزی و کمیسیون برگزاری انتخابات افغانستان در کنار تصمیم جامعه بین الملل برای بیش از این دستکاری نکردن سیستم آسیب پذیر کنونی منجر به بیرون آورده شدن دومین دور ریاست جمهوری افغانستان برای حامد کرزی شد. حال این افغانستان است و یک رئیس جمهور برنده اما اعتبار از دست داده با حامیانی از شبکه تو در توی مافیای قدرت این کشور از یک سو، و دکتر عبدالله عبدالله نامزد بازنده یا کنار گذاشته شده اما پیروز و خوشنام که نسل جوانان افغان خواهان تغییر و اصلاحات از او حمایت می کنند و به رغم باختن صوری انتخابات، تلاش برای ساختن یک افغانستان آزاد و امن و به دور از فساد و شانتاژ دولت و دولتی ها را برای چهار سال آینده آغاز کرده است.با روی کار آمدن دولت جدید امریکا موضوع آینده افغانستان و پاکستان در صدر لیست اولویت های سیاست خارجی امریکا قرار گرفت.

در کنار رایزنی هایی که برای تغییر و اصلاح و فشار برای حذف طالبان پاکستان در کشور پاکستان جریان یافت، موضوع آینده افغانستان و کارایی دولت حامد کرزی به عنوان اولویت مباحث سیاست خارجی امریکا قرار گرفت.خیلی زود اعتراض به حکومت باندباز افغانستان و دولت فاسد و ناکارای کرزی و نیز عبور از کرزی یا ماندن کرزی به یکی از دو بحران جدی دولت اوباما در ارتباط با افغانستان تبدیل شد. بر همین اساس به یکباره حامد کرزی تبدیل به سوژه یی برای تهاجم تیم های اطلاعاتی و تحلیلگران اوضاع افغانستان و مقام های امریکایی شد. از همان ابتدا که دولت اوباما ریچارد هالبروک را به عنوان نماینده ویژه در حل بحران افغانستان و پاکستان از سوی دولت اوباما منصوب کرد ویترین دولت کرزی پی در پی مورد کنکاش رسانه ها و تحلیلگران حزب دموکرات و نیز کنگره امریکا قرار گرفت.ناکارایی شخص کرزی به این لحاظ زیر ذره بین نقد و کنکاش قرار گرفت که بسیاری از تحلیلگران اعتقاد داشتند شیوه حکومتداری وی باعث شده دولت امریکا به دومین معضل سیاست خارجی خود در افغانستان دچار شود یعنی بلاتکلیفی برای ادامه حضور نظامی یا تخلیه سربازان امریکایی از افغانستان و واگذاشتن اوضاع این کشور به حال خود. در شرایطی که تداوم حملات طالبان، امریکایی ها را تحت فشار قرار داده بود تا تکلیف خود را در افغانستان روشن کنند به نظر می رسید برگزاری انتخابات ریاست جمهوری این کشور می تواند فرصتی باشد تا شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان مورد بررسی و کارشناسی بیشتری قرار گیرد. در آستانه انتخابات و در حالی که تعداد و شدت حملات به دولت کرزی هر هفته افزایش می یافت، دو گرایش هم در گردانندگان و تحلیلگران دموکرات سیاست خارجی امریکا در مورد افغانستان شکل گرفت؛ یک گرایش بر رفتن و نماندن کرزی حتی برای یک لحظه تاکید داشت اما گرایش دوم که با نظر جمهوریخواهان همخوانی بیشتری داشت ضمن اذعان به ناکارایی دولت کرزی و تاکید بر اینکه حکومت کرزی نقشی اساسی در اقبال مردم به سوی طالبان داشته بر این نکته اتفاق یافتند که طرح عبور از کرزی به آنجا ختم نشود که اولین رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان که در واقع اولین اداره کننده کشور بر اساس توافقنامه بن در سال 2001 بوده، با اتهام فساد و بی لیاقتی از حلقه روابط سیاسی افغانستان صورت پذیرد. همین ها معتقد بودند عبور از کرزی با لحاظ همه جوانب روانشناسی جامعه قومی و قبیلگی افغانستان باید صورت پذیرد.

طیف فوق معتقد بود ادامه حملات به کرزی و حذف حمایت امریکا از او ممکن است به فروپاشی کل روابط قدرت در افغانستان منجر شود و یک روز صبح همه شاهد آن باشند که طالبان کاخ ریاست جمهوری را در کابل به اشغال خود درآورده است.به نظر می رسد راه حلی که برای عبور از کرزی و اصلاح امور و نه فروپاشیدن افغانستان پیدا شد، این بود که با برگزاری دومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، و با ادامه حمایت ضمنی جامعه بین الملل و امریکایی ها از کرزی و دادن امتیازات دیگری به او برای ماندن در قدرت، دومین دور ریاست جمهوری افغانستان با نظارت دقیق جامعه بین الملل انجام شود و به نوعی با تشویق حمایت های عمومی، قومی و قبیلگی جامعه افغانستان، جامعه جهانی یک بار دیگر دولت کرزی را تحمل یا تجربه کند. به عبارت دیگر این فقط اجبار و استیصال جامعه جهانی و تحلیلگران امریکایی بود که یک انتخاب بد را برای اجتناب از انتخاب بدتر ترجیح داد.

اما نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و فساد کمیسیون برگزاری انتخابات و خرید و فروش گسترده آرا به نفع کرزی به علاوه افشای اینکه تقریباً تمام دستگاه های دولتی به نفع کرزی فعالیت کرده اند، معضل جدیدی را در افغانستان به وجود آورد به نحوی که امریکایی ها و جامعه جهانی به یکباره با انتخاباتی مواجه شدند که بر اساس ابتدایی ترین معیارهای برگزاری یک انتخابات، غیرقابل اعتنا و استناد بود. بحث ابطال انتخابات، تکرار انتخابات یا به مرحله دوم کشیدن انتخابات ریاست جمهوری در شرایطی که حتی ناظران سازمان ملل نیز آن را بی اعتبار معرفی کردند، مشکل جدیدی بود که باید راه حلی برای آن پیدا می شد. بی تردید ابطال آرای برخی از حوزه ها و اعلام کشیده شدن انتخابات به دور دوم و نیز تعیین زمان بندی برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دومین امتیازی بود که جامعه جهانی برای کرزی قائل شد. اولین امتیاز و آوانسی که به کرزی داده شد نادیده گرفتن ناکارایی پنج ساله او در اداره امور افغانستان بود، اما دومین امتیاز بزرگی که به کرزی داده شد این بود که تخلفات گسترده انتخاباتی نیز بر اساس یک مصلحت اندیشی منطقه یی نادیده گرفته و توافق شد تا نتیجه یک انتخابات بی اعتبار در مرحله دوم معلوم شود.

برخی از تحلیلگران معتبر اعتقاد دارند کناره گیری عبدالله عبدالله با رای و اراده خود وی صورت نگرفته است یعنی همان اراده یی که بر اساس ملاحظات امنیتی همه ناکارایی های پنج سال گذشته حامد کرزی و تخلفات انتخابات ریاست جمهوری را در مقایسه با خطر فروپاشی به یکباره افغانستان به دست طالبان هیچ انگاشتند، همانان با اصرار از عبدالله خواستند با فداکاری به خاطر آینده افغانستان و با انصراف از شرکت در دور دوم ریاست جمهوری، اجازه دهد شرایطی فراهم شود که جامعه متزلزل و آسیب دیده افغانستان با یک جابه جایی رادیکال که احتمالاً هضم آن سخت خواهد بود، مواجه نشود.

آقای دکتر عسگر موسوی استاد دانشگاه کابل و از مشاوران عبدالله عبدالله معتقد است «شلیطه گری» حامد کرزی نقش قابل توجهی داشت برای اینکه در دوراهی «امنیت و دموکراسی» جامعه جهانی به ویژه وزارت خارجه امریکا گزینه امنیت را انتخاب کند. بر این اساس است که امروزه بسیاری در افغانستان معتقدند حامد کرزی پیروز اما بی اعتبار بازنده انتخابات افغانستان است و عبدالله عبدالله که از ادامه مبارزات ریاست جمهوری انصراف داده عملاً پیروز انتخابات است.

جدا از نتایج خوب و بد انتخابات ریاست جمهوری اخیر افغانستان، ظهور تدریجی اما پرشتاب جنبش تغییر و اصلاح در این کشور بحران زده به نظر می رسد مهم ترین تحول سیاسی - اجتماعی افغانستان پس از سقوط طالبان در 2001 باشد.

از این قاعده مهم نمی توان غافل شد که طالبان در حال حاضر در بسیاری از مناطق شمال، جنوب، شرق و غرب این کشور به عنوان یک تهدید امنیتی حضوری جدی دارد و با تداوم حملات نظامی و مدیریت حملات انتحاری از مهم ترین صحنه گردانان روابط داخلی افغانستان است. با این حال بعد از طالبان، احتمالاً جنبش اصلاح و تغییری که عبدالله عبدالله آن را نمایندگی می کند، به عنوان اولین اپوزیسیون رسمی و نام و نشان دار قوی ترین نیروی سیاسی- اجتماعی است که جامعه افغانستان آن را تجربه می کند. تجربه یی که انتخابات ریاست جمهوری اخیر افغانستان از خود باقی گذاشت، بر ترک خوردن بخش هایی از روابط قومی، قبیلگی و مذهبی جامعه سنتی افغانستان حکایت دارد؛ جبهه بندی هایی که می توان از آن به عنوان آثار بروز یک جامعه نسبتاً باز اشاره داشت.

در انتخابات اخیر طیف های وسیعی از پشتون ها از عبدالله عبدالله که یک نسبت او به تاجیک ها می رود، حمایت کردند. هزاره های شیعه از کرزی سنی حمایت کردند و درصدی از سنی ها به بشردوست یک نامزد شیعه ریاست جمهوری رای دادند. تحولات اخیر هرچند فرصت آن را نیافت تا در یک انتخابات ریاست جمهوری سالم و بدون شائبه فساد و تقلب نمایان شود آثار شکل گرفتن پایه هایی از تسامح و تساهل را در جامعه سنتی و به شدت بسته افغانستان به نمایش گذاشت.

صورت بندی های سیاسی امروز افغانستان شاهد حضور و قدرت گرفتن جنبش نرم و قدرتمندی است که عبدالله عبدالله به عنوان نماد آن، از انتخابات کناره گیری می کند اما از مردم دعوت می کند در دور دوم انتخابات شرکت کنند. وی بازی را به رقیب واگذار می کند اما در جامعه یی که هنوز تا به دندان مسلح است به هوادارانش توصیه می کند از هرگونه اعتراض خشونت آمیز اجتناب کنند. بی تردید حامد کرزی فرصت های بسیاری را در افغانستان از دست داد، اما آینده افغانستان از آن جنبش آبی اصلاح و اعتراض است.

ابتکار: طرحی برای کاهش آثار تورمی لایحه هدفمند کردن یارانه ها

«طرحی برای کاهش آثار تورمی لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم ابراهیم اعتمادیان است که در آن می‌خوانید؛این روزها، لایحه هدفمند کردن یارانه ها، به عنوان داغترین بحث مطرح در کشور بوده و به دنبال آن، بیم ها و امید هایی را به همراه خود به ارمغان آورده است. صرفنظر از گروهی از رجال کشور ما که متاسفانه غالبا با مباحث علمی برخورد جناحی دارند و همه چیز را تنها در نسبت با حزب و جناح خود می سنجد و برخوردشان با مسائلی از این قبیل نه از سر دلسوزی برای مردم بلکه صرفا از سر نگرانی برای جایگاه یا حزب خود است، باید به این لایحه به عنوان سرآغازی در یک جهش اقتصادی و یا به تعبیری انقلاب اقتصادی در ایران نگاه کرد; اکنون که دلسوزان نظام همگی به این باور رسیده اند و جسارت چنین کاری را در خود یافته اند، کمک به مطرح نمودن برخی از نواقص و پیش از آن دادن راهکارهای کم خطر تر پیش از قطعی شدن طرح نهایی لایحه، کمک شایانی به مسئولان و در راس آن نمایندگان محترم خواهد کرد.

هرچند واقعیت آن است که زمان زیادی برای کم کردن بار آسیب های این لایحه باقی نمانده است; اما به نظر می رسد ناخواسته طراحان و منتقدان این طرح در متن لایحه باقی مانده اند و تنها به دنبال اصلاح بعضی الفاظند; بنابراین، در چنین شرایطی اشخاصی که خارج از گود هستند; پتانسیل قوی تری برای مطرح کردن طرح ها و یا پیشنهاد های اساسی تر دارند، به ویژه که معذورات شبیه مسئولان را ندارند و با فراغ بال بیشتری قادر به مطرح کردن پیشنهادهای خود خواهند بود.با این امید، اینجانب نیز به عنوان یک شهروند، پیشنهادی هرچند ناقص را درباره یکی از بندهای لایحه هدفمند کردن یارانه ها که به عنوان کلیدی ترین و البته پر هزینه ترین بخش لایحه است و به تعبیری شاه بیت لایحه به شمار می رود، دارم امید آنکه فایده بخشد.

تبصره بند ج ماده 5 بیان می دارد: «به دولت اجازه داده می  شود به نام سرپرست خانوار یا هر فرد واجد شرایطی که توسط دولت برای اختصاص یارانه خانوار تعیین می  شود، حساب بانکی افتتاح و یارانه را به حساب مربوطه واریز نماید...» با عنایت به اینکه تقریبا همه اقتصاددانان چه موافق و چه مخالف بر تورم زا بودن این لایحه اتفاق نظر دارند، به نظر می رسد، آنچه بعضا با بی توجهی روبه رو شده، تورم زا بودن راهکار جبران حذف یارانه ها یا همان نحوه پرداخت نقدی است، زیرا واریز وجوه به حساب اشخاص خود تورم دیگری را ایجاد خواهد کرد.از سوی دیگر، از آنجایی که برای مثال و بنا بر گفته طراحان این لایحه، مبلغ نقدی سه ماه یک خانوار به حساب سرپرست، دفعتا و در ابتدا ریخته خواهد شد، بعضا این مساله خود باعث مدیریت ناصحیح توسط آنان می شود.واقعیت آن است که بر پایه هدف این لایحه، بیشترین عایدات، به جیب کم درآمدترین افراد یعنی به تعبیری دهک های اول تا سوم واریز خواهد شد و این مسلم است که این دهک شناختی از مدیریتی بر چنین در آمدی را نخواهند داشت، زیرا اگر اینگونه نبود، به استثنای گروه خاصی از آنان، غالبا در این دهک تعریف نمی شدند.مسلم آن است که با واریز چنین مبلغی، نخست این که بلافاصله اقدام این اقشار به خروج پول از حساب خود یعنی کمبود نقدینگی بانک ها و افزایش نقدینگی در بازار را باید پیش بینی کرد و دوم آن که بعضا خرید کالاهای غیر ضروری در بین این دهک ها افزایش پیدا خواهد کرد.این مساله ناخواسته علاوه بر روال عادی تورم لایحه یعنی حذف یارانه غیر نقدی و افزایش مستقیم قیمت ها، باعث ایجاد تورم دوچندان ناشی از افزایش بی نظم و مدیریت نشده نقدینگی خواهد شد، ضمن اینکه وقتی شما در هنگام خرید کالاهایی که دارای یارانه بوده است، بناگاه قیمت واقعی را می پردازید، ناخواسته احساس گرانی خواهید کرد، هرچند این مبلغ به حساب شما واریز شده باشد; بنابراین، مقداری تورم نیز تحت عنوان تورم روانی نیز ایجاد خواهد شد و در این آشفته بازار، باز هم صاحبان قدرت و کالا یعنی دهک های هفتم به بالا سود اصلی را خواهند برد.

دارندگان کالاهای غیر ضرور هرچند شاید از هم اکنون نیز برخی از سوءاستفاده کنندگان، به فکر خرید چنین کالاهایی، «اعم از ضروری و یا یارانه ای» و بعضا احتکار و انبار آن  باشند، برای همین، با این فرض، پس چه باید کرد؟ به نظر اینجانب، بهترین کار آن است که به جای واریز این مبلغ به حساب سرپرست خانوار، اعتباری معادل آن به سرپرست خانوار داده شود و در هنگام خرید اجناس یارانه ای این اعتبار از وی کسر شود.برای نمونه، فرض کنیم با آزاد شدن بنزین، قیمت هر لیتر بنزین 400 تومان شود و دولت اعلام نماید به هر خانوار پنج نفری در ماه 150 لیتر بنزین یارانه ای به مبلغ 100 تومان خواهد داد; بنابراین، 300 تومان از هر لیتر را به صورت اعتبار در کارت این خانوار واریز می  کند (این مبلغ را با یارانه های آب، برق و دیگر خدمات جمع کنید). در این صورت در هنگام پرداخت هزینه بنزین متصدی پمپ بنزین از ایشان فقط پول 100 تومان را دریافت و بقیه را از کارت اعتباری نامبرده کسر می کند، نتیجه این که در جایگاه پمپ بنزین، بنزین لیتری 100 تومان عرضه شده است; یعنی بار تورم روانی حذف شده است، دیگر آن که به همان صورت دلخواه توزیع شده و اعتبار اختصاص یافته تنها در کالاهای یارانه ای خرج خواهد شد و سرپرست خانوار در پرداخت این مبلغ بین کالاهای یارانه ای مدیریت خواهد کرد، نه کالاها و اجناس غیر ضروری و یا ضروری غیر یارانه ای.

به عبارت دیگر، این سرپرست خانوار است که با کم کردن مصرف بنزین و هدایت آن به نان، و پرداخت قبوض آب و برق، تصمیم می گیرد که کدام کالا برای وی دارای اولویت است و چه مقدار از اعتبار خود را به آن اختصاص دهد.پس از پایان دوره اعلامی و با پایان زمان اعلام شده هم  برای مثال سه ماه  باقی مانده اعتبار تبدیل به وجه نقد قابل برداشت خواهد شد و حساب اشخاص صفر می شود و در صورتی که فردی پیش از پایان دوره اعتبار خود را تمام کرده باشد و یا اصلا اعتباری نداشته باشد، مبالغ را به صورت تمام شده پرداخت خواهد کرد.

در این حالت دولت نیز به جای واریز این وجوه به حساب خانوار، هر ماه و یا در هر دوره مشخصی، این مبلغ را به متولی آن که می تواند وزرات نفت و یا وزارت نیرو  در هنگام پرداخت قبوض برق  و یا اتحادیه آرد و نان کشور باشد، می پردارد; بنابراین، دولت با تهیه نوعی دستگاه های شبیه کارت خوان در مراکزی که اجناس یارانه ای را عرضه می کنند، می تواند تا حد قابل قبولی تورم حاصل از این مساله را کنترل کند، ضمن آنکه بار روانی تورم این لایحه تا حد قابل قبولی کاهش پیدا خواهد کرد.و مهمتر از همه آنکه مدیریت خانوار، مبلغ اختصاص یافته را تنها در کالاهای یارانه ای; آنچه هدف دولت است، خرج خواهد کرد و سرانجام آنکه پیشنهاد مطرح، کاملا منطبق با اهداف و نظرات متولیان امر خواهد بود.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛هفته جاری به لحاظ تقارن با یک مناسبت انقلابی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. سیزدهم آبان طلایه دار سه واقعه مهم در تاریخ انقلاب است وقایعی که آنچنان مهم هستند که خود تاریخ ساز شده اند.

یکی از این وقایع تبعید امام خمینی در سال 1343 از ایران به ترکیه به علت سخنرانی بیدار کننده ضد آمریکایی علیه لایحه ننگین و استعماری کاپیتولاسیون بود که این لایحه فراقانونی به آمریکا و نظامیان این کشور حق می داد که در ایران به هر جرم و جنایتی دست بزنند ولی دولت و دادگاههای ایران نتوانند آنها را تحت پیگرد قانونی قرار دهند. این بود که امام خمینی و روحانیت مبارز علیه این لایحه ننگین به خروش آمدند و همین قیام زمینه ساز وقوع نهضت اسلامی در سالهای بعد شد.

واقعه مهم دیگر در این روز شهادت جمعی از دانش آموزان بیگناه در تجمع اعتراض آمیز در مقابل در اصلی دانشگاه تهران در سال 1357 بود که به دست گارد ارتش منحوس شاهنشاهی قتل عام شدند.

حادثه تاریخ ساز سوم که به تعبیر امام خمینی « انقلاب دوم » لقب گرفت و در تاریخ درخشان مبارزات ضداستعماری ملت ایران متجلی شد واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سال 1358 بود که خود به تنهایی نشان از اقتدار ملت ایران و هوشیاری مردم در خنثی کردن دسیسه های دشمنان انقلاب داشت . این واقعه آنچنان هیمنه آمریکا را در جهان فرو ریخت و ابهت پوشالی این کشور را نزد ملتهای جهان درهم شکست که سردمداران کاخ سفید تاکنون نتوانسته اند خود را از زیر پیامدهای این ضربه حیثیتی خارج کنند.

این سه حادثه باعث شد که یوم الله سیزده آبان به نام روز ملی مبارزه با استکبار نامگذاری شود و تبلور مقاومت جانانه ملت رشید ایران در سه مقطع حساس تکوین اوج گیری و پیروزی انقلاب اسلامی گردد. به همین مناسبت مردم ایران همه ساله با برپایی مراسمی فریاد « مرگ بر آمریکا » را در سراسر کشور طنین انداز می کنند و فرهنگ عظیم مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمنان و روح بلند مکتب رشادت و شهادت را در کالبد جامعه متجلی می نمایند.

سیزدهم آبان امسال افزون بر سالهای گذشته از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار بود. از یکسو علیرغم روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا که ادعای دمکراسی و ایجاد فضای باز برای گفتگو با کشورها دارد همچنان دستان خون آلود استکبار فزون خواه گلوی ملتهای آزاد را در اقصی نقاط جهان می فشارد و ظلم و جور هر روز شکل تازه ای می یابد. از سوی دیگر تحریکات رسانه های بیگانه برای به فراموشی سپردن شعار « مرگ بر آمریکا » و ایجاد انحراف در مبارزات ملت ایران از همیشه گسترده تر بود اما مردم نشان دادند که همچون گذشته با تکیه بر مواضع اصولی امام و رهبری در نفی سلطه پذیری و تداوم استکبارستیزی هر حرکت انحرافی از این خط نورانی ضدآمریکایی را خنثی می کنند و اجازه نخواهند داد علیرغم اختلاف سلیقه ها کوچکترین خدشه ای در میراث گرانبهای امام در مبارزه با شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار ایجاد شود. امروز هر شعاری که آمریکای جنایتکار را از تیررس احساسات ضدامپریالیستی مردم کنار بزند خواسته یا ناخواسته دانسته و یا نادانسته خدمت به دشمنان ملت ایران است .
از سوی دیگر امسال به لحاظ حوادث قبل و پس از انتخابات نقاری در میان نیروهای معتقد به امام رهبری و انقلاب ایجاد شد که دستهای بیگانگان در دامن زدن به آن فعال بودند. اکنون یکی از کانال های توطئه دشمن ایجاد اختلاف در میان نیروهای انقلابی و پراکنده کردن آنها از زیر خیمه انقلاب است . آنها سعی دارند با ایجاد صف بندی در میان نیروهای مومن و نامتجانس خواندن سلیقه ها اقدام به انشقاق و طرد گروهها توسط خناسان کنند. آنها چشم ندارند وحدت ملت ایران را ببینند و مشاهده کنند همه جریانها بامشت های گره کرده به مبارزه با آمریکا برخاسته اند.

از رویدادهای دیگر هفته اینکه در شرایطی که هیات نمایندگی ایران در ژنو و وین با هیات آمریکایی ملاقات کرده و ترفند غرب را برای خروج بخش اعظم اورانیوم غنی شده را می پذیرد رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان فریاد بر می آورند که مسئولان کشور نباید فریب لبخند ظاهری آمریکا را بخورند زیرا هرگاه آنها برای مذاکره اعلام آمادگی کرده اند خنجری را در پشت سر خود مخفی داشته اند.

ایشان در همین زمینه فرمودند : « فقط کودکان فریب لبخند تاکتیکی آمریکا را می خوردند و اگر مسئولان برگزیده این ملت فریب چنین لبخندهایی را بخورند یا باید بسیار ساده لوح باشند و یا غرق در هوی و هوس که بخواهند با دشمن سازش کنند. »
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به خباثت ها تهدیدها و تحریم هایی که در ماههای اخیر از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسیده و بودجه هایی که برای براندازی و جنگ نرم علیه ایران به امضای سردمداران کاخ سفید رسیده با صراحت هرچه تمام به جریان معتقد به مذاکره و رابطه با آمریکا هشدار دادند « اگر مسئولان کشور باهوش مجرب پخته و دل در گرو منافع ملت داشته باشند فریب این لبخندها را نخواهند خورد زیرا رابطه با آمریکا همان رابطه گرگ و میش است که امام فرمودند ما این رابطه را نمی خواهیم » . رهبر معظم انقلاب تاکید کردند فهرست جنایات آمریکا نسبت به ملت ایران یک کتاب قطور است . سال ها قبل یکی از وزرای دفاع امریکا حرف دل دولتمردان این کشور را زد و خواستار ریشه کنی ملت ایران شد و هر کاری هم که توانستند انجام دادند اما امام بزرگوار(ره ) و آن مرد استثنایی تاریخ در مقابل امریکا ایستاد و تاکید کرد ملت ایران عقب نشینی نخواهد کرد و امریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین خاطرنشان کردند : امریکاییها به برخی مسائل و غائله های بعد از انتخابات دل خوش نکنند زیرا جمهوری اسلامی ایران عمیق تر و ریشه دارتر از این حرفهاست و نظام اسلامی بر حوادث بسیار سخت تر از این مسائل هم فائق آمده است . امریکاییها بدانند چند نفر با هر انگیزه ای اعم از انگیزه خباثت آلود و یا انگیزه بد و همراه با ساده لوحی که با جمهوری اسلامی ایران مواجه شده اند نمی توانند برای امریکا فرش پهن کنند زیرا ملت ایران ایستاده است.

در هفته جاری اقدام غیرمنتظره رئیس جمهور در برخورد با مجلس و تهدید نمایندگان علاوه بر اینکه بازتاب وسیعی در افکار عمومی داشت باعث تعجب کارشناسان سیاسی و اقتصادی شد. آقای احمدی نژاد که در لایحه هدفمند کردن یارانه ها به مجلس طرح ایجاد صندوقی برای واریز مبالغ حاصل از حذف یارانه ها و هزینه کردن آنرا خارج از نظارت مجلس و دیوان محاسبات زیر نظر دولت پیشنهاد کرده بود روز سه شنبه وقتی از حذف ماده 13 لایحه توسط مجلس مطلع شد به صورت غیرمنتظره و اعلام نشده به مجلس رفت و در اقدامی خلاف قانون مجلس را تهدید کرد درصورت حذف این ماده و قرار گرفتن این صندوق تحت نظارت مجلس و توزیع آن در قالب قوانین بودجه لایحه هدفمند کردن یارانه ها را پس خواهد گرفت . این درخواست بی ضابطه و حداکثری دولت از مجلس با واکنش شدید نمایندگان مجلس مواجه شد چرا که معتقد بودند این گونه اقدامات باعث محدود کردن نظارت مجلس بر مجاری امور شده و در حقیقت ناقض روح قانون اساسی و کلام امام خمینی است که می فرمودند « مجلس باید در راس امور باشد. »

متاسفانه استدلال رئیس جمهور بر این مدار دور می زد که دولت درصورتی می تواند بار این طرح را به دوش بگیرد که تمام منابع مالی بدون انجام نظارت و محاسبه در اختیار دولت باشد در غیر این صورت با بی اختیاری مطلق روبرو خواهد شد. ولی در این میان سئوال اساسی نمایندگان مجلس این بود که شفاف شدن حساب و کتابها چه ضرری به حال دولت دارد. آیا نظارت نمایندگان بر اجرای این لایحه به معنای بسته شدن دست دولت است !

به هر حال شاید نمایندگان مجلس با یادآوری خاطرات مربوط به تبصره بودجه و اعتباری که قرار بود صرف گسترش حمل و نقل عمومی شود و تطابق آن با وضعیت فعلی تهران که حتی قطارهای مترو دیگر قطعات یدکی نیز ندارند و شهرداری و شورای شهر از دولت گلایه مند هستند که اعتبارات مربوطه را اختصاص نداده است به این نتیجه رسیده اند این بار موضوع حساس تر است و حتما باید به جای حاکم کردن سلایق قانون و نظارت را حاکم کرد تا بعدا قطار زندگی مردم ایران مثل قطار متروی تهران دچار حادثه نشود.

این هفته در مسائل بین المللی تحولات افغانستان و فلسطین اشغالی در صدر خبرها بودند. در افغانستان هفته جاری بحران سیاسی و امنیتی این کشور همزمان اوج گرفت و درحالی که نیروهای خارجی مستقر در این کشور متحمل تلفات بیشتری شدند کناره گیری اعتراض آمیز عبدالله عبدالله رقیب حامد کرزای از دور دوم انتخابات ابعاد اختلافات داخلی این کشور را گسترده تر ساخت . عبدالله که با مقاومت و اصرار بر وجود تقلب گسترده در انتخابات ریاست جمهوری توانسته بود جناح حاکم افغانستان را وادار به پذیرش تقلب و برگزاری دور دوم انتخاب نماید در اقدامی غیرمنتظره از رقابت کنار رفت . عبدالله پیشتر از کرزای خواسته بود که مسئول ستاد برگزاری انتخابات را تغییر دهد که کرزای تا آخرین مهلت عبدالله به این خواسته تن نداد و عبدالله با دستاویز قرار دادن این موضوع انصراف خود را از ادامه مبارزه انتخاباتی اعلام نمود. با اینحال واقعیت این است که عبدالله چندان هم مایل نبود حتی با برآورده شدن درخواستهایش به دور دوم برود چون با توجه به ساختار اداری و دولتی فسادآمیز افغانستان بعید بود که عبدالله عبدالله حتی درصورت کسب اکثریت به عنوان پیروز انتخابات از صندوق ها در آید.

اگرچه حامد کرزای بایستی از اینکه بدون دشواری بار دیگر بر اریکه قدرت تکیه زده است خوشحال و راضی باشد ولی حامیان غربی وی بخصوص امریکا چندان از این اتفاق راضی نیستند. غربیها از عملکرد گذشته حامد کرزای راضی نبوده اند این را بارها اعلام کرده اند به گونه ای که موجب سرخوردگی کرزای نیز شده است و حتی انگیزه اصلی گرایش کرزای به سوی طالبان و اظهار تمایل برای تعامل با این گروه شورشی همین رویگردانی آمریکا از کرزای بوده است . غربیها با متوجه ساختن مسئولیت بخش عمده شکستهای خود به دولت کرزای وی را به دلیل عدم کفایت در رواج فساد دولتی گسترده موجب سرزنش قرار داده و ادعا می کنند عمده کمکهای مالی غرب را کرزای نتوانسته است در راه مورد نظر هزینه کند بلکه بخش اعظم این پولها را دارودسته و مدیران دولتی کرزای حیف و میل کرده اند. علاوه بر آن کرزای نتوانسته است اوضاع امنیتی را آنگونه که مورد انتظار اشغالگران بود تامین نماید. با اینحال اشغالگران غربی چندان هم امید نداشتند که عبدالله بتواند بهتر از کرزای در تامین خواسته غرب عمل نماید و یکی از علل اینکه به طور محکم پشت سر عبدالله در پیگیری اعتراض نایستادند همین موضوع بوده است . بهرحال غرب که در افغانستان مستاصل مانده بود با رویدادهای تازه درماندگیش عمیق تر شده است.

هفته جاری در فلسطین اشغالی نیز شاهد رخداد مهمی بودیم و آن اعلام حمایت صریح آمریکا از مواضع صهیونیست های افراطی حاکم بر فلسطین اشغالی بود که در دوره حکومت باراک اوباما با آن شعارها و ادعاهایش که مدعی بود روال گذشته را نمی پسندد و درصدد است در سیاست خاورمیانه ای آمریکا تغییر ایجاد نماید رخدادی مهم تلقی می شود. حتی از سوی رسانه های غربی چنین تبلیغ می شد که گویا میان مقامات کاخ سفید و تل آویو اختلاف دیدگاه های فاحشی وجود داردکه از جمله آنها مخالفت قاطع دولت اوباما با شهرک سازی رژیم صهیونیستی می باشد. با اینحال هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در سفر هفته جاریش به فلسطین اشغالی و در دیدار با نتانیاهو اعلام کرد آمریکا هرگز خواستار توقف کامل شهرک سازی اسرائیل در مناطق اشغالی نیست و در این زمینه مواضعش کاملا منطبق بر نظرات نتانیاهو یعنی توقف موقت و محدود شهرک سازی است . اعراب به اصطلاح میانه رو از چندی قبل به آمریکا این پیغام را رسانده بودند که اگر رژیم صهیونیستی را به توقف شهرک سازی راضی نماید آنها می توانند این موضوع را توجیهی برای تجدید روند سازش به افکار عمومی خود ارائه دهند.

با اینحال اظهارات اخیر کلینتون آب پاکی روی دستان جناح سازشکار عربی ریخت و آنهارا کاملا مایوس و ناامید ساخت . آنچه مسلم است این است که دولتمردان آمریکا حتی اگر هم بخواهند نمی توانند قدمی در مخالفت با منافع رژیم صهیونیستی و سیاستهای توسعه طلبانه این رژیم بردارند و اوباما هم قطعا از این قاعده مستثنی نیست . اکنون با گذشت زمان شعارهای « تغییر » اوباما یک به یک رنگ می بازد و این نکته بار دیگر ثابت می شود که دلبستن بر آمریکا به عنوان میانجی در قضیه فلسطین درحالی که این دولت خود را متعهد به جانبداری از رژیم صهیونیستی می داند عبث و بیهوده و نشانه ناآگاهی و ضعف در تشخیص بدیهیات اوضاع سیاسی منطقه است .

دنیای اقتصاد:روزگار سخت کرزی

«روزگار سخت کرزی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می‌خوانید؛حلاوت«انتخاب- انتصاب» حامد کرزی به ریاست‌جمهوری افغانستان یک روز بیشتر دوام نیاورد.

کمیسیون انتخابات افغانستان پریروز و در پی انصراف عبدالله‌ عبدالله از شرکت در دور دوم انتخابات افغانستان، کرزی را پیروز انتخابات و رییس‌جمهور خواند؛ اما عبدالله عبدالله دیروز این تصمیم کمیسیون انتخابات را غیرقانونی و ریاست‌جمهوری کرزی را بی‌اعتبار خواند. تصمیم کمیسیون انتخابات و اعتراض عبدالله عبدالله، باری سنگین بر مسائل و مشکلات حامد کرزی خواهد افزود.
عبدالله عبدالله از یاران قدیم احمدشاه مسعود، فرمانده افسانه‌ای افغانستان است که بسیاری از مردم این کشور او را بزرگ‌ترین مبارز و شهید جنبش آزادی‌بخش ملی به شمار می‌آورند. اکنون در غیاب مسعود و کهولت و حاشیه‌نشینی رهبرانی مانند برهان‌الدین ربانی، عبدالله‌عبدالله به نماینده تمام عیار بخش بزرگی از تاجیک‌ها و هزاره‌های افغانستان و شمار قابل‌توجهی از پشتون‌ها تبدیل شده است. 36درصد از جمعیت 32میلیونی افغانستان در زیر شاخه اقوام تاجیک و هزاره قرار دارند که از حامیان جدی و تردیدناپذیر عبدالله به شمار می‌روند. همچنین عبدالله به علت تبار پشتون خود، در میان اکثریت پشتون هم حامیانی دارد.

پدر عبدالله پشتون و مادر وی تاجیک است و عبدالله از این تبار دووجهی استفاده بسیار برده و می‌برد. علاوه بر این حامیان قومی، عبدالله در میان نوگرایان افغانی هم از محبوبیت زیادی برخوردار است. اتصال عبدالله به حلقه‌های قومی و فکری نیرومند در افغانستان از یک سو و گرفتاری‌های پرشمار دولت حامد کرزی از سوی دیگر، عبدالله را به شناخته‌شده‌ترین رهبر سیاسی و متوازن‌کننده قدرت در افغانستان تبدیل کرده است. اکنون اگر عبدالله با نامشروع خواندن ریاست جمهوری کرزی، حاضر به همکاری با دولت او نشود، کرزی حمایت‌ بخش بزرگی از جامعه افغانستان را از دست خواهد داد. این زوال قدرت که محتمل به نظر می‌رسد، کرزی را در زمینه حل بزرگ‌ترین مشکل افغانستان؛ یعنی جنگ و ناامنی، ناتوان‌تر خواهد کرد.

آمریکا و متحدان غربی‌اش از مدت‌ها پیش، اعزام نیروهای تازه به افغانستان را به تعیین تکلیف سیاست داخلی این کشور موکول کرده‌اند. آمریکا پیش از اعلام اعتراض عبدالله، از انتخاب مجدد کرزی استقبال کرد؛ اما اکنون که عبدالله به معارض کرزی تبدیل شده است، احتمالا در آمریکا تردیدهایی در زمینه ادامه حمایت از کرزی ایجاد خواهد شد. مشکل دیگر کرزی، پراکندگی‌های سیاسی داخلی و افزایش تحرکات طالبان و القاعده در مناطق شرقی و جنوب شرقی افغانستان است. حل پراکندگی‌های داخلی و دفع خطر طالبان، هر دو به همکاری عبدالله عبدالله و حامیان وی در جنبش شمال افغانستان بستگی دارد و کرزی ناگزیر به جلب حمایت و همکاری عبدالله است.

عبدالله البته با صراحت گفته است قصد مذاکره،‌ همکاری و شراکت با دولت کرزی را ندارد؛ اما در افغانستان بنا به یک سنت دیرپا، فاصله جنگ و صلح به اندازه دستانی است که به سوی هم دراز می‌شوند و بعید نیست که عبدالله و کرزی در چارچوب رویه معمول در افغانستان، مذاکره و مصالحه را جایگزین منازعه کنونی کنند. هنوز نشانه‌ای از چنین تحولی دیده نمی‌شود؛ اما کرزی و عبدالله برای ادامه کار و حیات سیاسی خود به چنین مصالحه‌ای نیاز دارند.کرزی بدون عبدالله ناچار به اداره دولتی با مشروعیت ناچیز خواهد بود و عبدالله با قطع همکاری با کرزی چاره‌ای جز رهبری مخالفان ندارد و چنین تقابلی او را از قدرت دورتر خواهد کرد؛ بنابراین هنوز باید منتظر راه‌حلی غافلگیرکننده و تامین‌کننده خواسته‌های طرفین مناقشه در افغانستان نشست؛ چون در میان همه تردیدها، در این باره یقین وجود دارد که کرزی و عبدالله هیچ یک تمایل و توانایی نزدیک شدن به راه‌حل‌های خشونت‌بار را ندارند.

حیات نو:ضیافت خوبان

«ضیافت خوبان»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی حیات نو به قلم حمید قزوینی است که در آن می‌خوانید؛1- سال‌ها قبل در اواخر دهه 60 فیلمى به سینماها راه یافت که «عروسى خوبان» نام داشت. قهرمان فیلم یکى از رزمندگان دفاع مقدس بود که در جنگ دچار موج انفجار شده و در آسایشگاه به سر مى‌برد. پس از مدتى با توصیه پزشکان و تلاش خانواده به خانه بازگشت تا در محیطى آرام سلامت خود را باز یابد و شاید با مهرى که نامزد او بود ازدواج کند.

پدر مهرى تاجرى ثروتمند و اهل احتکار و بى‌توجه به نیازهاى جامعه بود که با این ازدواج مخالفت مى‌کرد.
حاجى (رزمنده بسیجی) نسبت به تعارض‌ها و ناگوارى‌هاى محیط پیرامونش که حاکى از فاصله گرفتن از ارزش‌هاى انقلاب و اسلام ناب بود به شدت مشکل داشت و دچار حمله شدید عصبى مى‌شد.

سرانجام بنا به اصرار مهرى ازدواج سر گرفت و در مراسم عروسی، پدر دختر به همراه بستگان و دوستان و همکارانش که همگى از یک قماش بودند شرکت کردند و اقوام و دوستان حاجى هم که همگى از قماش حاجى بودند به این مجلس آمدند.

حاجى باز هم با مشاهده تعارض‌ها و تضادهاى سیاسی، فرهنگى و اجتماعى موجود در جامعه به پشت میکروفون رفت و به همه حاضران با ویژگى‌ها و نمادها‌ى متعارضى که به همراه داشتند خوشامد گفت. ‌در جایى ‌ خواندم که کسى به محسن مخملباف، کارگردان این فیلم به یاد ماندنى گفته بود: «قهرمان فیلم تو دچار موج اجتماع شده است.»

سالها بعد مسعود کیمیایى هم فیلمى ساخت که عنوان آن «ضیافت» بود.این فیلم نشان مى‌داد ‌ چند یار دبستانى بر سر قرار‌ در یک رستوران آمدند که سالها قبل با هم گذاشته بودند.آنها افکار و زندگى‌هاى متفاوتى داشتند اما وقتى به هم و آنچه بر آنها گذشته بود نگریستند، نگاه و حسى مشترک یافتند.

2- دیروز یکى از متفاوت‌ترین مراسم 13 آبان برگزار شد. هزاران تن از شهروندان و دانش‌آموزان به طرق مختلف در مراسم رسمى این روز شرکت کرده و علیه سیاست‌هاى سلطه‌طلبانه آمریکا شعار دادند و البته مراتب رضایت و حمایت خود را از وضع موجود هم اعلام کردند. در مقابل هزاران تن نیز در این مراسم شرکت کرده و شعارهایى متفاوت با آنچه که از تریبون رسمى بیان مى‌شد را سر دادند و انتقاداتى را نیز نسبت به وضع موجود بیان داشتند.

به نظر من حضور هر دو طرف را باید به فال نیک گرفت و مراسم دیروز را یک ضیافت بزرگ دانست. ضیافتى که براى گرامیداشت 13 آبان و پیام‌هاى منبعث از آن برگزار شد و البته هر یک از دو طرف براى بخشى از پیام‌ها اولویت قائل بودند. بهتر است مسئولان موج اجتماعى این ضیافت را پیش از آنکه دیر شود دریافت کنند. دیروز همه خواستار دفاع از منافع ملى و ارزش‌هاى 13 آبان 43، 57 و 58 بودند. اگرچه نگاه‌ها با هم متفاوت بود.

اى کاش قدر این ضیافت را که ضیافت خوبان است بدانیم. شرکت‌کنندگان در این ضیافت با هم مشکلى ندارند آنها به هم علاقه‌مندند و به سرنوشت هم مى‌اندیشند اگر اغیار افراطى بگذارند. اى کاش کمى چشم‌ها و گوش‌ها باز شود.

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق
سر من از ناله من دور نیست / لیک چشم و گوش را آن نور نیست
 
سیاست روز:پیش نیازهای هدفمند سازی یارانه‌ها

«پیش نیازهای هدفمند سازی یارانه‌ها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سیاست روز به قلم مدیر مسئول است که در آن می‌خوانید؛
کمتر کسی و یا اصلا فردی را نمی توان سراغ گرفت که دغدغه رفع مشکلات اقتصادی کشور را داشته باشد ولی مخالف کلیات اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها باشد.

به این نکته از آن جهت اشاره شد که شائبه‌ای از پس چند سطور ذیل به ذهن متبادر نگردد.
گزاف نیست اگر این لایحه و اصل طرح را بزرگترین، مهمترین و حساس‌ترین برنامه اقتصادی تاریخ اقتصاد‌مان بنامیم .
پس به همین میزان عکس آن نیز صادق است یعنی به عبارتی عدم موفقیت و ناکامی در اجرای آن ، بزرگترین و عمیق‌ترین ضربه‌ای خواهد بود که بر اندام نحیف و رنجور اقتصاد وارد می‌شود. لذا هر قدر با سعه صدر بیشتر و با صبوری به همه جوانب این اقدام انقلابی و بزرگ بنگریم و همه آراء و نظرات مشفقانه، منصفانه و حتی مغرضانه را چکش‌کاری کنیم تا اجماع حداکثری را در روش‌های اجرا پدید آورد، موجب کاهش عوارض و تبعات اجتناب‌پذیر و ناپذیر آن خواهد شد و مسیر، هموارتر و بستر اجرا، فراهم‌تر می‌گردد.
پس از مطلع فوق آنچه مطمع نظر نگارنده است برشمردن پیش‌نیازهای این انقلاب اقتصادی است و قضاوت درباره تحقق و یا عدم تحقق پیش‌نیاز‌ها با شما .

اولین و مهمترین پیش نیاز این طرح، آرامش نسبی در کشور است. فارغ از آرامش در بدنه جامعه، وجود صبوری و متانت میان حوزه‌های مدیریتی در هر سه قوه امری حیاتی است چرا که روابط شفاف، تنگاتنگ و توام با صمیمیت بین ارکان قوا، کف واقل آرامش مورد نیاز است که نمونه اقدام شایسته آن در رسیدن به این آرامش بازپس‌گیری نامه استرداد لایحه از مجلس بود که تدبیر بجای رئیس‌جمهور در احترام به نظر مجلس یک قدم به سوی آرامش است.

پیش‌نیاز دوم: متناسب شدن بدنه دولت با حجم منطقی مورد نیاز انجام وظایف و تکالیف حاکمیتی و نظارتی است. باید تصریح کرد در چند دولت گذشته هیچ گامی‌ که برای کوچک شدن بدنه فربه دولت برداشته نشد هیچ، بلکه در هر دوره شاهد متورم‌تر شدن بدنه اجرایی دولت و حتی دو قوه دیگر بوده‌ایم. از همه مهمتر اینکه، علی‌رغم شعارها و تاکیدات همه مدیران در دو دهه گذشته به این مهم، هرگز اقدام عملی دراین راستا صورت نپذیرفته و بدیهی است تا زمانی که افزایش دامنه اختیارات و توسعه فیزیکی و انسانی هر مجموعه به عنوان یک ارزش مدیریتی تلقی ‌گردد و هر مدیری که بتواند حوزه زیر مجموعه خود را بسط و گسترش دهد مدیری موفق شناخته ‌شود، این پیش‌نیاز محقق نخواهد شد.

پیش‌نیاز سوم: بهره‌وری حداکثری از امکانات موجود در دستگاه‌ها (هر سه قوه) و به حداقل رساندن تلفات منابع مالی، انسانی و لجستیکی ... از عوامل بسیار مهم و زیر بنایی اجرایی شدن لایحه شمرده می‌شود. تنها مقایسه نیروی انسانی، منابع مالی، املاک و مستغلات در اختیار قوا و نهادهای عمومی به تناسب جمعیت و وسعت کشور با هر کدام از کشورهای توسعه یافته، نمره بهره‌وری و اتلاف منابع در کشورمان را نمایش خواهد داد.

پیش‌نیاز چهارم: به حداقل رساندن تنش‌های بین‌المللی با بکارگیری دیپلماسی فعال، خلاقانه و مبتکرانه در همه ابعاد سیاسی اقتصادی فرهنگی و ... خصوصا با کشورهای همسایه و برقراری روابط سازنده توام با حفظ منافع و عزت اسلامی با اعزام سفرا و دیپلمات‌های کار کشته وآشنا به عرصه بین‌الملل نیز از دیگر ملزومات اجرای طرح درداخل کشور است.

پیش‌نیاز پنجم: و دست آخر اینکه باید همه آحاد جامعه از روستانشین تا شهرنشین و ... با کلیات و جزئیات طرح آشنا شوند و باید همه مردم بدانند که چه اتفاقی خواهد افتاد و تکالیف آنان و وظایف دولت چیست و عواید و اثرات مطلوب آن بر اقتصاد چه خواهد بود و عدم موفقیت در اجرا وادامه وضعیت کنونی چه تبعات و عوارضی را برای کشور رقم خواهد زد.

جوان:نگاهی به جامعه نخبگان بی‌بصیرتی؛ منشأ رفتارهای غلط

«نگاهی به جامعه نخبگان بی‌بصیرتی؛ منشأ رفتارهای غلط»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی جوان به قلم حسین عبداللهی‌فر است که در آن می‌خوانید؛در شماره نخست این یادداشت با اشاره به اهمیت و جایگاه بصیرت، بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص مردودی برخی از خواص در انتخابات اخیر را متذکر شدیم و اینک در ادامه قصد داریم به چرایی عدم قبولی خواص و نخبگان به عنوان مهم‌ترین سؤال در این ارتباط و علل این نقیصه از منظر رهبر معظم انقلاب اشاره کنیم.

الف) تأثیر بی‌بصیرتی بر رفتارهای غلط
مقام معظم رهبری با تأکید بر اینکه منشأ بعضی از رفتارها و کارهای غلط بی‌بصیرتی است، می‌فرمایند: «باید بصیرت داشت. آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروه‌های سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند، آن وقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بی‌بصیرتی است.» اما چه رفتارهایی از سوی نخبگان و خواص در انتخابات و حوادث پس از آن به جهت ضعف بصیرت سیاسی بروز کرد که از جمله پیامدهای آن حراج اعتماد عمومی و تاراج امنیت و منافع ملی بود؟

مروری بر رفتار نخبگان و خواص در سه مقطع، قبل، حین و بعد از انتخابات پاسخ پرسش فوق را روشن می‌سازد.
1 - عملکرد نخبگان پیش از انتخابات
متأسفانه از نخستین روز پس از انتخابات نهم ریاست‌جمهوری، نخبگان و خواص منتسب به جریانی که مخالف پیروزی آقای احمدی‌نژاد بود، تمامی هم و غم خویش را در راستای تخریب چهره شخص رئیس‌جمهور و دولت وی به کار گرفتند که بارها مورد مخالفت صریح رهبر معظم انقلاب واقع شد. افراط در این مسیر سبب شد تا بارها رهبر معظم انقلاب نسبت به تخریب و نقد غیرمنصفانه دولت نهم هشدار داده و از همان ابتدا خواستار تبدیل رقابت‌ها به رفاقت شدند، اما شدت این روند باعث شد در شرایطی که هنوز کابینه دولت دهم به طور کامل شکل نگرفته بود معظم‌له انتقادات بی‌رویه را مورد تقبیح قرار داده و از تعجب خودشان از کسانی که 10 سال سکوت کرده و اینک برای مسائل کوچکی پا به زمین می‌کوبیدند، سخن به میان آوردند.» ادامه این روند سبب شد تا رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های عید فطر سال گذشته نسبت به رواج اخلاق بی‌انصافی در کشور ابراز نگرانی کرده و خواستار توقف تبلیغات زود هنگام انتخاباتی شدند که پوششی برای انتقاد غیرمنصفانه و تخریب دولت به حساب می‌آمد.

با این وجود، جریانی که موفقیت‌های دولت را زمینه‌ساز پیروزی بعدی آقای احمدی‌نژاد ارزیابی می‌کرد، منفعت خویش را در پذیرش سکوت نمی‌دانست بنابراین چیزی از هجمه علیه دولت نهم کاسته نشد تا جایی که مقام معظم رهبری در تذکری کم‌سابقه از نقد غیرمنصفانه به عنوان بی‌بندوباری در گفتار یاد فرموده و به چنین کسانی وعده عذاب الهی دادند. استمرار روند تخریب‌ها علیه رئیس‌جمهور و زیر سؤال بردن عملکرد دولت نهم در جریان انتخابات دهم که در قالب پیامک‌سازی، تولید هزاران لوح فشرده و استفاده ابزاری از برخی هنرپیشه‌ها و راه‌اندازی میتینگ‌های تبلیغاتی بر ضد احمدی‌نژاد وارد مرحله جدیدی شد، تأثیر زیادی در بروز حوادث غیر منتظره انتخابات دهم داشت.

2 - رفتار انتخاباتی نخبگان در جریان برگزاری انتخابات دهم
- بسترسازی برای زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات از طریق تشکیل کمیته صیانت از آرا با وجود مخالفت صریح مقام معظم رهبری همچنان ادامه یافت. مقام معظم رهبری در واکنش به تشکیل این کمیته عاملان آن را دوستان غیرمنصفی خواندند که بدتر از دشمنان منصف عمل کرده و به سلامت انتخابات خدشه وارد می‌سازند.

- ارتباط‌گیری با عوامل بیگانه که مورد اعتراف تحلیلگر رسمی سفارت انگلیس قرار گرفت.
- دروغگو جلوه دادن رئیس‌جمهور بر اساس اصول جنگ روانی که می‌گوید دروغ هر چه بزرگ‌تر باشد در صورت تکرار مورد قبول افکار عمومی قرار می‌گیرد.

- دو قطبی کردن جامعه با استفاده از علائم رنگی که خود تأثیر بسزایی در ایجاد انقلابات رنگی و فراهم ساختن زمینه آن در کشور داشت.

- سوء استفاده از مقدسات مذهبی از جمله رنگ سیادت، ارزش‌های انقلابی و خط امام(ره) تا جایی که ملعبه برخی از معاندین و هوسرانان گردید.
- بهره‌برداری از شیوه‌های غیراخلاقی در تبلیغات انتخاباتی
- ایجاد درگیری بین ستادهای انتخاباتی که در سایه سوء‌استفاده از اوباش محلات به دستور عناصر مشکوک و مرتبط با عوامل بیگانه صورت می‌پذیرفت.

- زیر سؤال بردن قانون اساسی به عنوان میثاق ملی که در قالب شعارهای انتخاباتی برخی از نامزدها بروز می‌یافت. در این ارتباط یکی از نامزدها در جریان سفر انتخاباتی خود به مشهد مقدس که در اوائل اردیبهشت انجام شد رسماً اعلام کرد که به نظارت استصوابی اعتقادی ندارد. وی همچنین ادعا کرد: می‌توانیم بگوییم از آنجایی که نظارت استصوابی با روح قانون اساسی سازگار نیست بهتر است مردم را آزاد بگذاریم و در این راه کوشش کنیم که در چارچوب قانون اساسی این موضوع را در جامعه راه بیندازیم که نظارت استصوابی هزینه دارد، به نفع کشور نیست و مخالف یک انتخابات رقابتی است.

- سوء‌استفاده از فضای آزاد کشور جهت معرفی خود به عنوان منجی و فرشته نجات که در قالب کافی ندانستن آزادی‌های موجود توسط یکی از نامزدهای اصلاح‌طلبان مطرح می‌گردد. میرحسین موسوی در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد با تأکید بر این که آزادی شعار نیست که از آن خوف داشته باشیم اعلام کرد انقلاب کردیم تا آزاد باشیم. وی افزود: «اعتقاد دارم این موضوع یک گفتمان اصلی است و در تمام صحنه کشور این قدر قدرت داریم که آزادی را گسترش دهیم و آینده کشور در گرو بسط این آزادی‌ها است.»

- اقلیت خواندن اصولگرایان جهت بزرگ‌نمایی در جریان مخالف آنها که از سوی برخی از شخصیت‌های نظام القا می‌گردید. چنانچه آقای هاشمی‌رفسنجانی در خطبه‌های چهارم اردیبهشت ماه اعلام کرد اگر اکثریت مردم در انتخابات شرکت نکنند این اقلیت خواهد بود که کاندیدای خود را تحمیل خواهد کرد. وی تأکید کرد با محوریت قانون حقیقت را بگویید.

گسترش:آمریکا نمی‌تواند ارباب جهان باشد

«آمریکا نمی‌تواند ارباب جهان باشد»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی گسترش است که در آن می‌خوانید؛‌برآیند شعارهای جمعیتی که دیروز، 30 سال پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران در سرتاسر ‌ایران راهپیمایی کردند، همچنان نشان‌دهنده عدم اعتماد و اطمینان به آمریکا بود‌. در نگاه ملت‌ایران‌، آمریکا در طول دهه‌ها تعامل با‌ ایران نشان داده است که رژیمی قابل اعتماد نیست‌.‌ایران دلایل بسیاری دارد تا برای عادی‌سازی روابطش با آمریکا «شرط» بگذارد. آمریکا دارای پیشینه‌ای مثبت در روابط خود با‌ایران به‌گونه‌ای که بتواند به آن تکیه کند‌، نیست و ادامه سیاست‌های سلطه‌جویانه آن نشان می‌دهد که واشنگتن دولتی همچنان غیرقابل اعتماد است مگر آنکه به‌صورت «بنیادی»‌ و «عملی» نشان دهد که حداقل! شروع به تغییر در آن کرده است.

نگاه به تاریخ روابط سیاسی ‌ایران و آمریکا بخصوص در 60 سال اخیر‌، یعنی بعد از کودتای 28 مرداد نشان می‌دهد‌. درتاریخ روابط دو کشور آنچه برجسته است‌، مجموعه‌ای از اقدامات‌، مواضع و سیاست‌هایی از سوی کاخ سفید در برابر‌ ایران می‌باشد که اغلب فاقد نشانه‌ای از دوستی و احترام بوده است‌ و هنوز هم می‌توان آن‌را در مواضع و رفتارهای مقامات آمریکایی در رابطه با ‌ایران دید. تکرار ادعاها در مورد برنامه‌های هسته‌ای ‌ایران و در یک کلام‌، اصرار بر ادامه سیاست‌هایی که منافع ‌ایران را مسدود کند‌، برخی از آنهاست‌. حتی همین برخی نشان می‌دهد هنوز نمی‌توان به آمریکایی‌ها اعتماد داشت و دیوار بی‌اعتمادی موجود به همین راحتی‌ها فرو نمی‌ریزد و آنچه به آن نیاز است‌، تغییری بنیادی در نوع نگاه واشنگتن به رابطه با تهران‌ و تبدیل حرف به عمل است.

‌شکی نیست که اگر آمریکایی‌ها به‌دنبال بهبود رابطه با‌ ایران باشند‌، باید مواضع استکباری و ادبیات مستکبرانه خود را تغییر دهند و در عین حال نقش و جایگاه ‌ایران را همسنگ و هم‌وزن موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک و دیگر عناصر قدرت آن در تعاملات جهان امروز و بویژه منطقه خاورمیانه بپذیرند. آمریکا باید دریابد در جهانی که اساسا در حال دگرگونی است‌، گرایش به سمت گفت‌وگو یک اصل اجتناب‌ناپذیر است‌ و تنها از ‌این طریق است که می‌توان قواعد و فرصت‌های جدید در بازی بین‌المللی را بهتر درک کرد که یکی از اساسات و الزامات آن‌، ادبیات مناسب و در شأن است.

در منطقه خاورمیانه‌، آمریکایی‌ها باید درک کرده باشند که بدون‌ ایران نمی‌توانند منافعی را دنبال کنند‌.‌ ایران ظرفیت‌های سیاسی‌، اقتصادی‌، امنیتی‌، فرهنگی و اجتماعی زیادی دارد که به آن امکان داده است تا نقش مهمی در ثبات و تحکیم صلح و امنیت و دموکراسی در منطقه‌ ایفا کند. آمریکا نمی‌تواند ‌این پتانسیل بزرگ را در بازی‌های منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای خود نادیده بگیرد. آمریکا باید باور کند که تعادل منطقه بدون حضور و‌ ایفای نقش متناسب ‌ایران ممکن نیست. کشورهای منطقه امروز ‌این حقیقت را که ‌ایران قدرت اصلی منطقه است‌، باور دارند و برهمین اساس به تعامل با ‌این کشور می‌پردازند‌.

در ‌این حال برآورد دیپلماتیک حاکی از آن است که اگر آمریکا می‌خواهد رابطه خود نه فقط با ‌ایران‌، که با دنیای اسلام و در کل جهان را بهبود بخشد، باید روحیه استکباری و منش مستکبرانه خود را ترک کند و مانند دیگر دولت‌ها بپذیرد که ملت‌های دنیا از جمله ‌ایران می‌خواهند مستقل باشند و مستقل زندگی کنند و منافع ملی خودشان را در حوزه‌های مختلف تعقیب کنند و آمریکا نمی‌تواند ارباب! جهان باشد.

مردم سالاری:درحاشیه لغو امتیاز «سرمایه» رویه جدید

«درحاشیه لغو امتیاز «سرمایه» رویه جدید»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم پژمان موسوی است که در آن می‌خوانید؛اگر تا چندی پیش، افکار عمومی با اخبار مربوط به توقیف مطبوعات و روزنامه ها مواجه بود، اینک چند صباحی است که با تغییر رویه هیات نظارت بر مطبوعات، این اخبار از «توقیف» به «لغو امتیاز» تغییر ماهیت داده اند. در آخرین نمونه  روزنامه پر تیراژ «سرمایه» به جای توقیف، لغو امتیاز شد تافعالا ن رسانه ای بازهم با این رویه جدید روبرو باشند.

روزنامه سرمایه مطابق آنچه در حکم هیات نظارت آمده است، به دلیل آنچه تغییر قطع و اندازه و انتشار خارج از زمینه مصوب عنوان شده با حکم لغو امتیاز روبرو شده است.اگر به واقع این روزنامه رویه ای غیر قانونی در پیش  گرفته بود، آیا هیات محترم نظارت در طول این چهار سال و اندی از انتشار آن،  در این مورد تذکری مطرح کرده و موضوع را با مدیران آن در میان گذاشته است؟ آیا روا بود که حدود 100 نفر از پرسنل این روزنامه از اعضای تحریریه گرفته تا فنی، تصحیح و چاپ از کار بیکار شوند؟ آیا به واقع راه دیگری نبود؟ بر فرض وجود تخلف، مطابق قانون، پرونده این روزنامه می بایست در دادگاه مطرح و پس از طرح کیفر خواست و دفاعیه مدیران روزنامه، هیات منصفه نظر خود را در خصوص پرونده این روزنامه صادرمی کرد و آن گاه بود که قاضی می توانست حکم نهایی را صادر کند; آیا کوتاه کردن راه و لغو امتیاز ناگهانی تنها راه موجود بود؟

شاید همین دلا یل بود که منجر به انتقاد روز سه شنبه عضو فراکسیون اقلیت و ریاست فراکسیون دانشگاهیان مجلس در این خصوص شد; مصطفی کواکبیان با اشاره به اینکه هیات نظارت بر مطبوعات اخیرا رویه ای ناصواب را در پیش گرفته است، از لغو امتیاز روزنامه ها بدون بررسی پرونده آن در دادگاه به شدت ابراز نگرانی کرده و خواستار بررسی پرونده تمامی روزنامه های متخلف در دادگاه شده بود.

واقعیت هم اینجاست که در زمانه ای که فعالیت های رسانه ای بسیار بیش از گذشته درحول و حوش اخبار و حوادث ایران متمرکز شده است، توقیف یک روزنامه داخلی چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد؟ آیا این جز بدین مفهوم است که می تواند برخی نگاه ها را- با اذعان به نادرست بودن آن- به خارج از مرزهامتوجه کند؟ تازه این مورد جدای از تحدید و تهدید هایی است که چنین لغو  امتیازهایی برای سایر رسانه های منتقد در پی خواهد داشت و آنان را به صورت طبیعی در ایفای وظایف ذاتی شان دچار تردید خواهد کرد.

جا دارد که وزارت محترم ارشاد و هیات محترم نظارت بر مطبوعات، در بررسی پرونده های این چنینی، ضمن اعمال حداکثر اغماض، پرونده ها را برای بررسی به دادگاه های صالحه بفرستند تا از این رهگذر، حداقل جای دفاعی برای رسانه ای که به عملی غیر قانونی متهم شده است، باقی بماند. امید که چنین شود...

حمایت:جهات و مبانی تکریم انسان در اسلام وقانون

«جهات و مبانی تکریم انسان در اسلام وقانون»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی حمایت به قلم‏ محمد علی روشنی ‏است که در آن می‌خوانید؛بدیهی است که اوامر ونواهی مکاتب اجتماعی وباید ونبایدهای نظریات فلسفی در هر مورد از مسائل اجتماعی از جمله جایگاه وارزش انسان متأثر از نگرش آن مکاتب نسبت به موضوع مورد نظر است ، مکاتب دیدگاههای مختلفی در مورد ارزش انسان دارند بعضی از آنها دراین مورد دیدگاهی مادی دارند ولی در مکتب اسلام هم در احادیث وهم در قرآن به جهاتی که طرح خواهد شد انسان جایگاهی معنوی دارد. براین اساس هرچند فرد با ارتکاب جرم شایسته سرزنش ومجازات است ولی به اعتبارانسان بودن سزاوار هرگونه برخورد ویا اقدام خلاف کرامت نیست ، بلکه او صرفاً سزاوار تحمل مجازتی است که شارع وقانونگذار برای او منظور کرده است حتی در مقابل ارتکاب جرم در مقام تعقیب و مجازات مرتکب نباید به نحوی اقدام شود که با عث هتک حیثیت او گردیده ونافی کرامت او باشد . ‏

به اعتبار همین کرامت وارزش وجایگاه ویژه ما در این نوشته برآنیم که با بیان آیاتی از قرآن ذکر نمونه هایی از تاریخ معصومین ودرج اصولی از قانون اساسی ونیز باگذری به تاریخ انقلاب وچگونگی شکل گیری نظام اسلامی با ذکرشواهد ، مبرهن سازیم که مسئولین نظام به فرد خواست امت اسلامی ولزوم رعایت احترام واکرام آنها توجه خاصی دارند . ‏

جهات ومبانی تکریم انسان در اسلام ‏
در مکتب اسلام باتوجه به اینکه طبق منابع مختلف فقهی به انسان بادید احترام نگریسته شده است ؛ دربین منابع فقهی چون قرآن کریم محکمترین ادله وقطعی الصدور است لذا بدواً از این کلام الهی آیات ومستنداتی که متضمن بیان این کرامت ومبانی آن است ذکر می شود . سپس از سنت رسول اکرم وائمه معصومین علیهم السلام ، شواهدی را در این خصوص خواهیم آورد . ‏

الف : قرآن ‏
با دقت در آیات قرآن کریم ، در می یابیم که در این کلام الهی در باب ارزش والا وکرامت انسان به صراحت اشاره دارد . در آیه 70 سوره بنی اسرائیل آمده است : آری خداوند فرزندان آدم را گرامی داشته وآنها را بر مرکب بر وبحر سوار کرده وبر بسیاری از مخلوقات خود برتری وفضیلت بخشیده است . این کرامت انسان وتوجه خاص خداوند نسبت به او آن سان که در قرآن قید شده است مبانی گوناگونی دارد که به آن اشاره می شود.

‏1 - مقام خلیفه الهی انسان ‏
یکی از مبانی کرامت انسان که در قرآن به آن اشاره شده است مقام خلیفه اللهی اوست . خلیفه از خلف گرفته شده یعنی کسی که جای دیگری بنشیند وقائم مقام او باشد وکار او را سامان بخشد ؛ " تاء " مذکور در آخر کلمه برای مبالغه است . خداوند در آیه ی 30 سوره بقره در این مورد می فرماید : وچون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت ، ( فرشتگان ) گفتند آیا کسی را می گماری که در آن فساد انگیزد وخون ها بریزد وحال آنکه ما با ستایش تو ( تو را ) تنزیه می کنیم وبه تقدیست می پردازیم ؟ فرمود : من چیزی می دانم که شما نمی دانید . ‏

‏2 - عالم بودن انسان به اسماء ‏
خداوند در آیه 31 و32 سوره بقره دراین مورد می فرمایند : " وعلم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبونی باسماء هولاء ان کنتم صادقین قالو سبحانک لاعلم لنا الا ما علمتنا ..." ‏

یعنی " خداوند اسماء را به انسان آموخت پس آنها را به فرشتگان رضه داشت فرشتگان گفتند خدای پک ومنزه است ما نمی دانیم چز آنچه به ما تعلیم فرمودی ... " طبق این آیات خداوند اسامس را به انسان آموخت ودر مقابل اعتراض فرشتگان حقایقی را به فرشتگان عرضه داشت وفرمود اگر راست می گویید اسماء اینان را بیان کنید فرشتگان از بیان آن درماندند . ‏

بنابراین علم به اسماء به عنوان یک امتیاز که فرشتگان از بهره مندی از آن عاجز هستند یکی دیگر ازمبانی کرامت انسان واز جمله مایه های برتری او است 0از نظر مرحوم علامه طباطبایی : " علم به اسماء علمی است که خدای تعالی این علم را در انسان به ودیعه سپرده است تا آثار آن ودیعه سپرده شده به طور دائم ازاین موجود سربزند هر وقت به طریق آن بیفتد وهدایت شود بتواند این ودیعه را ازقوه به فعل درآورد " از این رو حضرت آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه علم اسماء را به " علم به اسرار افرینش ونامگذاری موجودات " تعبیر نموده است . ‏

گرچه مفسران در نفسیر " علم اسماء " بیانات گوناگونی دارند ، ولی مسلم اسن است که " منظور اعطاء معانی این اسماء ومفاهیم ومبناهای آنها بوده است ... " ‏
در حدیثی داریم که از امام صادق (ع) پیرامون این آیه سؤال شد ، آن حضرت فرمود : منظور زمینها ، کوهها ، دره ها وبستر خانه ها و ( خلاصه تمامی موجودات ) می باشد ، سپس امام (ع) به فرشی که زیر پایش گسترده بود نظری افکند فرمود حتی این فرش هم از اموری بوده که به آدم تعلیم داد. " ‏

نهایت اینکه خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادی ومعنوی این جهان در مسیر تکامل خویش بهره گیرد . همچنین استعداد نام گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تابتواند اشیاء را نام گذاری کند ودر مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد . عین آن را نشان دهد ، .... از این موضوع پی می بریم که بشر امروز هرچه دارد به وسیله ای کتاب ونوشتن است وهمه ی ذخائر علمی گذشتگان در نوشته های او جمع است . واین خود به خاطر ناتم گذاری اشیاء وخواص آنها است ، وگرنه هیچگاه ممکن نبود علوم گذشتگان به آیند گان منتقل شود . ‏

‏3- دمیده شدن روح خدا در کالبد انسان ‏
یکی دیگر از موجبات کرامت انسان بهره مندی او از روح الهی است که موجب برتری او بر تمام موجودات شد. برهمین اساس به فرشتگان دستور داده شده است که در مقابل این موجود الهی سجده کنند وآنگاه همه به امر خداوند مقابل انسان سجده کردند در قرآن کریم در آیات متعددی به این امر اشاره شده است . ‏
ضرورت سجده فرشتگان در مقابل انسان ولزوم انجام دستور خدا در این خصوص تا بدان حد بود که شیطان به واسطه نافرمانی از انجام آن طرد گردید وکافر شد . ‏

‏4 - انسان حامل امانت الهی است
از دیگرموجبات کرامت انسان بر دوش کشیدن بار امانت الهی است . از بین تمام موجودات هستی تنها او از عهده ی این امر برآمد . خداوند در قرآن کریم به این امر تصریح داشته ومی فرماید : خداوند این امانت را برآسمان وزمین وکوهها عرضه داشته وآنها از تحمل آن امتناع ورزیده اند ولی انسان تحمل آن را پذیرفته است : براسمانها وزمین وکوههای عالم عرض امانت کردیم. همه از تحمل آن امتناع ورزیده ، اندیشه کردند. تا انسان بپذیرفت وانسان هم ( در مقام آزمایش واداء امانت ) بسیار ستمکار ونادان بود . ( که اکثر به راه جهل وعصیان شتافت ) ادبیات ما که آمیخته به معارف اسلامی است از بیان این مفهوم غافل نمانده است . ‏

آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال به نام من دیوانه زندند ‏
درمورد اینکه منظور از مانت الهی چیست مفسرین گفته اند : منظور از امانت " امری است مربوط به دین حق که دارنده آن متصف به ایمان وفاقد آن متصف به شرک است . " (17) به عبارتی امانت الهی همان اعتلاقد مذهبی وایمان به خدای واحد است واین حقیقت که صرفاً انسان توان تحمل این بار را داشته است خود حکایت از آن دارد که او دارای توان ویژه ای است توانی که فوق قدرت کوهها وزمین وآسمان هاست نهایت اینکه تحمل بار امانت به واسطه این توان خود مسئولیت وارزش وبرتری دیگری را برای انسان حاصل نموده است .

مواردی از تکریم انسان در قرآن  ‏
گفتیم که بنا یه علل مختلف انسان از کرامت واحترام خاصر برخوردار بوده وجایگاه ویژه ای دارد ذیلاً از قرآن کریم دارد ذیلاً از قرآن کریم نمونه هایی از توجهات خاص خداوند انسان ذکر می شود که ناشی از همین جایگاه ویژه وقدر ومنزلت اوست .

الف : امر به فرشتگان برای سجده در مقابل انسان
در آیه 34 سوره بقره می خوانیم به فرشتگان گفتیم به انسان سجده کنید . سپس همه سجده کردند ... الزام ملائکه برای سجده در مقابل انسان نشان از ارزش به ویژه انسان دارد زیرا ملائکه در تفکر اسلامی جایگاه ویژه ای دارد این موجودات دارای ماهیت وجودی غیرمادی بوده واز درجه رفیعی برخوردارند والزام آنان برای سجده در مقابل انسان نشان می دهد که خداوند برای او اعتبار خاصر قائل است وهمانطور که در ذیل مبحث مقام خلیفه اللهی انسان توضیح داده شد ، ذکر کلمه " اذ " در شروع این آیه ، خود نشان از مهم بودن این موضوع دارد . ‏

ب : غایت خلقت وحق بهره گیری انسان از تمام مواهب الهی ‏
قدر ومنزلت انسان در پیشگاه خدا تا آنجا است که خداوند در قرآن فرموده است " خلقت تمام موجودات زمین، تمام هستی از جمله تسخیر شب وروز وخورشید وماه ونجوم به خاطر انسان بوده است " آیات 39 سوره بقره، 5 و12وسوره نحل20 سوره لقمان به این موارد اشاره دارد همچنین است هدف از آفرینش کوهها برای استوار ساختن زمین و آرامش انسان ؛ خداوند در این مورد فرمودند : ودر زمین کوههایی استوار افکند تا شما را نجبانده ورودها وراهها قرار داد تا شما را خود را پیدا کنید.‏

ج - حق تعیین سرنوشت ومشارکت در امور اجتماعی ‏
احترام به افکار ونظرات معقول ومنطقی آحاد مسلمین در دین مبین اسلام شدیداً مورد تأکید است این امر ریشه در آیات قرآن کریم دارد. ‏

در آیات متعددی از این کتاب آسمانی از مشاوره با مردم در تصمیم گیری ها به عنوان احد از خصائص مؤمنان پابه پای نماز واطاعت از خداوند انفاق در راه خدا به خوبی یادشده است این راهکار پسندیده از جمله لوازم زمامداری اسلامی شمرده شده وبرای دخالت دادن مردم در تصمیم گیریهای مهم خداوند پیامبر را به آن سفارش فرموده است آنجا که می فرماید " در پرتو الهی با آنان نرمخو ومهربان شدی واگر خشن وسنگدل بودی از اطراف تو پراکنده شدند بنابراین آن را ببخش وبرایشان آمرزش بخواه ودر کارها با ایشان مشورت کن ... " ‏
لذا توجه به رأی ونظر مردم واستفاده از نظرت مقید آنها به کرات مورد تأکید قرار گرفته است . که حکایت از مهم بودن نظر مردم واهمیت آراء آنان دارد . ‏

جهات ومبانی تکریم انسان در سنت ‏
نظر به اینکه سنت پیامبراکرم وائمه هدی مفسر قرآن می باشند اینک ازکلام حضرت امیربه عنوان مصداق بارز سنت مواردی از اکرام وتوجه به جایگاه انسان از کلام ناب آن حضرت ذکر می شود.

الف : ضرورت جلب نظر مساعد مردم برای زمامداری ‏
شواهدی وجود دارد که در دیدگاته اسلمی ، نظام حاکم ، آن هنگام مشروعیت دارد که علاوه بر داشتن صبغه اسلامی ومبتنی بودن تشکیلات آن برموازین دینی ، متکی به آراء مردم باشد مثلاً حضرت امبر با اینکه به حکم آیات وروایات جانشین بلافصل رسول اکرم وخلیفه منصوب خدا برای مسلمین بود ، لیکن بعد از رحلت نبی مکرم با علم به این حق مسلم خویش 25 سال سکونت اختیار نمود تا اینکه مردم برای امامت ن حضرت یا هجومی سیل آسا با او بیعت نموده وبرای امامت ، حجت را برایشان تمام کردند وآن هنگام که به زمامداری مردم قیام نمود هدف خود را ایجاد عدالت اجتماعی وستاندن حق مظلومین از ظالمین وستمکاران اعلام کرد امام در این مورد می فرمایند " اما والذی فلق الحبه وبرا النسمه لو لا حضور الحاضر وقیام لحجه بوجود الناصر وما اخذ الله وعلی العلماء الا یقار وعلی کظه ولا سغت مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و... " ‏
قسم به خدایی که دانه را شکافت وجان را آفرید اگر حض ور فراوان بیعت کنندگان نبود ویاران حجت را بر من تمام نمی کردند واگر خداوند از علماء، عهد وپیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران وگرسنگی مظلومان سکوت نکنند ، افسار شتر خلافت را برکوهان آن انداخته رهایش می ساختیم لذا با اینکه هدف از زمامداری جامعه که باید به علماء دینی باشد اجرای عدلت است ولی لازمه تصدی این زمامداری بیعت مردم با حاکم جامعه اسلامی است . ‏

ب : اعتقاد به جایگاه رفیع ومعنوی انسان ‏
در سنت نبی مکرم وائمه هدی به پیروی از قرآن برای انسان جایگاه رفیع قائل بوده اند آنچنانکه در حق او فرموده اند .‏
به همین ترتیب حضرت امیر در خصوص آفرینش انسان می فرماید : زمین را آماده زندگی انسان ساخت وفرمان خود را صادر فرمود آدم را از میان مخلوقاتش برگزید واو را برترین مخلوق در زمین قرار داد. ‏

ج : اعتقاد به لزوم مشارکت مردم در امور اجتماعی ‏
با تأسی از آیات قرآن در سنت نیز اهمیت زیادی به مشاوره با مسلمین وجلب نظرات آنان در امور مملکتی مورد توجه ائمه هدی وپیامبر اکرم بوده است . ‏

در عمل نیز شیوه پیامبر وائمه به همین صورت بوده است در جنگ احزاب " سواران خزاعی در فاصله چهار روز از مکه به مدینه آمدند ورسول خدا را از حرکت قریش واحزاب باخبر ساختند. ورسول خدا در باب چگونگی جنگ با دشمن با اصحاب مشورت کرد که آیا از مدینه بیرون روند وهرچا که با دشمن برخوردکردند همان جا با وی بجنگند، یا در مدینه بمانند وپیرامون شهر ، خندق بکنند ، ویا پشت به کوه در نزدیکی مدینه آماده جنگ باشند : دراین میان سلمان فارس پیشنهاد حفر خندق را مطرح کردند که پیشنهاد سلمان به تصویب رسید . ‏
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها