گاوها مرتب کنار هم چمباتمه زده‌اند، روی دیوار حاشیه‌ای میدان. انگار مثل آدم‌ها کنار هم صف کشیده‌اند. وقتی کمی آنطرف‌تر گردن زرافه‌ها را می‌بینی که به دور خرطوم فیل‌ها گره خورده‌اند و شیر و خرس است که در هم می‌لولد، با خود می‌گویی از گاوها بعید است اینقدر مودب باشند. لپ‌هایشان گل انداخته است. با خودت می‌خندی.
کد خبر: ۲۷۹۵۷۹

لابد گاوهایی با لپ‌ها و لب‌های رژ زده نوبر روزگار است.

زن دروغ می‌گوید که همه عروسک‌ها را خودش درست کرده است. اما صورت را از همیشه باورپذیر‌تر کرده، قیمت را می‌پرسم.

چهار تومن، سه تومن، یک و پونصدیشو هم داریم. رنگ به رنگ ریخته است حیوانات پارچه‌ای را به جان هم. صورتش را که بر می‌گرداند می‌پرسم، خر چند؟ سرش را از روی حیوانات مخملی و پارچه‌ای بر نمی‌دارد و می‌گوید: سه تومن. ادامه می‌دهم پس شیر چند؟ منتظرم که قیمتی دو برابر را اعلام کند. می‌گوید:‌ دو هزار و پونصد. و ادامه می‌دهد یه گاو بخر. خنده تلخی گوشه صورت چروکیده‌اش می‌نشیند.

گاوهای مخملی این روزها طرفداران زیادتری دارند. هرچند که گران‌تر از همه حیوانات هستند، اما جان می‌دهند برای آویزان کردن از گوشه شیشه ماشین‌های لوکس. مشتری‌هایش این را به او گفته‌اند. می‌گویم پس ماشین‌های غیر لوکس چه؟ با کنایه می‌گوید ته ته‌اش گربه‌ای هزار و پانصد تومانی.

چادرش را به دندان می‌گیرد. وقتی از او می‌پرسم که خودت چه؟ ماشین داری یا نه؟ می‌گوید: با پیکان جوانان مدل 52 عباس آقا که توی قصابی سر میدان کار می‌کند هر روز به اینجا می‌آیم. عباس همسایه دیوار به دیوارشان است که دوست دارد روزی با او ازدواج کند. عباس آقا حوصله گاو و شتر و حتی گربه را هم ندارد. فقط یک سی‌دی به پشت آینه آویزان کرده است که رویش آیت‌الکرسی چاپ کرده‌اند. می‌خواهم قیمت گاو‌های رژ زده را دوباره بپرسم که خستگی نگاهش مرا منصرف می‌کند. فقط می‌گویم: لطفا یک گاو.

مهدی نورعلیشاهی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها