بررسی علل و عوامل کودتای 28 مرداد

کودتای سیاه

به رغم حرکت عظیم مردمی در جریان ملی شدن صنعت نفت، متاسفانه مجموعه علل و عوامل تلخی که عمدتا از مداخلات و تجاوزکاری‌های کشورهای انگلستان و آمریکا نشات می‌گرفت و همراهی برخی عناصر داخلی به آن دامن می‌زد موجبات افول زودهنگام این حرکت مردمی را فراهم آورد.
کد خبر: ۲۷۳۶۶۴

در این میان البته بروز اختلاف میان رهبران اصلی نهضت یعنی آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق بیش از هر عاملی به این امر دامن زد و در نهایت پس از ماه‌ها توطئه کشورها و عناصر فوق‌الذکر، کودتای سیاه 28 مرداد انجام شد و آغازگر سالیان طولانی استبداد محمدرضا شاهی گردید.

کرومیت روزولت، ژنرال نورمن شوارتسکف و برادران دالس مهم‌ترین نقش‌آفرینان خارجی این کودتا بودند و از عناصر ایرانی نیز افرادی همچون شاپور جی (ریپورتر)‌، محمدرضا پهلوی، اشرف پهلوی، اسدالله علم، فضل‌الله زاهدی و شعبان جعفری (بی‌مخ)‌ در این کودتا نقش عمده را ایفا کردند.

بررسی و مطالعه تاریخ فایده‌های بسیار دارد. با این توضیح که تاریخ بسترساز و ماده خام بسیاری از نظریه‌ها و تئوری‌های علوم اجتماعی، بیانگر هویت‌ساز و تغییرات ارزشی و فرهنگی، یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری سنت‌ها و آیین‌ها، اتحاد و افزایش احساس همبستگی و انسجام در میان یک ملت یا ملت‌ها و... است.

به عبارت دیگر، عامل اصلی احساس هویت جمعی، درک وضعیت کنونی و برنامه‌ریزی برای آینده، ایجاد پیوند و یگانگی میان معضلات و شرایط کنونی با گذشته، جهت‌دهی به نگرش و افق معنایی انسان‌ها و جوامع کنونی و ... تاریخ است. در واقع تاریخ از چنان ظرفیتی برخوردار است که می‌تواند همه مسائل و موضوعات یک کشور را در بطن خود قرار دهد و به آینده منتقل کند. جامعه‌ای که از تاریخ خود پند و عبرت نگیرد، توانایی ساخت حال و آینده خود را نخواهد داشت.

کودتای 28 مرداد که با طراحی و اجرای مشترک انگلیس و آمریکا انجام شد، انحرافی عمیق در نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دوره جدیدی از دیکتاتوری و استبداد بوده است.

اوج قدرت‌گیری مصدق

با تضعیف دربار و نمایندگان مجلس طرفدار شاه و تقویت قدرت دکتر مصدق، مجلس شورای ملی طی مصوبه‌ای دیگر بنا به درخواست دکتر مصدق، اختیارات قانونگذاری را برای 6 ماه به او واگذار کرد و این در شرایطی بود که دکتر مصدق علاوه بر ریاست قوه مجریه، ارتش، فرماندهی کل‌قوا و اختیارات تام در قانونگذاری، عملا در کشور قدرتی تام و تمام یافته بود. (عاقلی، باقر، روز شمار تاریخ ایران، نشر گفتار، 1374، ج 1، ص470)‌

از طرف دیگر، شاه نیز بشدت توسط دولت مصدق کنترل می‌شد، به گونه‌ای که حتی هزینه‌های شخصی دربار او نیز بدقت بررسی می‌گردید و بدون اجازه مصدق در عمل کاری نمی‌توانست انجام دهد. تا جایی که حتی بعضی از اعضای خانواده سلطنت نیز از کشور تبعید شدند. (فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشی سیاسی، انتشارات اطلاعات، سال 1378، ج1)‌

فعالیت‌های جاسوسی و تبلیغاتی انگلستان علیه نهضت مردمی

اواخر مهر1331 و در پی تلاش نافرجام وینستون چرچیل، نخست‌وزیر وقت انگلیس و هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای سیطره مجدد بر نفت ایران، دولت انگلیس روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با ایران قطع و تلاش کرد با ابزارهای دیگری به مقابله با نهضت مردمی بپردازد.

یکی از مسائل اساسی پس از جنگ جهانی دوم، گسترش کمونیسم و افکار و گروه‌های کمونیستی در کشورهای آسیایی و آفریقایی بود که برای جهان سرمایه‌داری بخصوص آمریکا به موضوعی بسیار درخور اهمیت تبدیل شده بود. 2 حزب سیاسی عمده آمریکا ‌ یعنی جمهوریخواه و دموکرات هر کدام برای مبارزه با گسترش کمونیسم سیاست‌های خاص خود را دنبال می‌کردند. استراتژی حزب دموکرات آن بود که احزاب ملی‌گرا و ناسیونالیست، موانعی جدی در برابر رشد کمونیسم در جهان سوم هستند. به همین علت سیاست آنها تقویت حکومت‌های ملی‌گرا در این کشورها بود؛ ولی جمهوریخواهان بر این اعتقاد بودند که احزاب ملی‌گرا عمدتا سر پل‌های مناسبی برای قدرت گرفتن کمونیست‌ها هستند. بر همین اساس، گرایش این حزب در کشورهای تحت نفوذ آمریکا، بیشتر به سوی تشکیل دیکتاتورهای نظامی و حکومت‌های غیرملی و غیردموکراتیک بوده است.

براساس همین تحلیل، در دوران ریاست‌جمهوری هری ترومن از حزب دموکرات، دولت آمریکا تا حدودی در برابر سیاست‌های انگلیس از دولت مصدق حمایت می‌کرد و در قالب اصل 4 و کمک‌های نظامی همراه آن، درصدد نفوذ و جانشینی انگلیس در ایران بود. از طرفی دکتر مصدق نیز برای آن‌که بر ترس آمریکایی‌ها از کمونیسم بیفزاید، اجازه فعالیت علنی به حزب توده و دیگر وابستگان به آنها را داده بود تا دولت آمریکا را در حمایت از خود مصمم‌تر کند.

این سیاست مصدق که در داخل مورد اعتراض نیروهای مذهبی و روحانیون قرار گرفته بود، سازمان جاسوسی انگلیس را بر آن داشت که شبکه‌ای از فعالیت‌های سیاسی علیه دولت مصدق را در قالب فعالیت‌های کمونیستی سازماندهی کند؛ فعالیت‌هایی که از حوزه اشراف حزب توده و سازمان جاسوسی دولت کمونیستی شوروی خارج بود و هر دو تصور می‌کردند فعالیت این گروه‌های سیاسی به نفع سیاست‌های آنها صورت می‌گیرد. در همین خصوص سازمان جاسوسی انگلستان با هدایت شاپور جی در داخل و کریستوفر ودهاوس در انگلستان با کارگردانی اسدالله علم به جذب تعدادی از کمونیست‌های سابق پرداخت و با به خدمت گرفتن آنها، فعالیت‌های مختلفی را در پوشش حزب توده انجام داد.

انزوای تدریجی مصدق

در کنار تبلیغات هدفمند انگلیس و عناصر ایرانی‌اش، سیاست‌های غلط مصدق نیز در راستای تمرکز بخشیدن به قدرت خویش و اعمال محدودیت در حوزه‌های دخالت آیت‌الله کاشانی و نیروهای مذهبی و نفی حضور آنان سبب شد وی در میان مجموعه‌ای از مشکلات تنها بماند. به عنوان نمونه وی سیدمجتبی نواب صفوی، رهبر فداییان اسلام را که می‌‌توانست با نیروهای فدایی تحت امرش حمایت سیاسی و نظامی مناسبی برای حکومت او فراهم آورد در همان ماه‌های اولیه حکومت خویش و به جرم ایراد یک سخنرانی به زندان انداخت و عملا در برابر نیروهایی که با فداکاری‌ آنان به مجلس و ریاست دولت رسیده بود، ایستاد. علاوه بر آن مجموعه فعالیت‌های ضد دینی گروه‌های سیاسی با گرایش انگلیسی و روسی، فضای روانی این افتراق را تشدید کرده بود؛ اما این موضوع از دید آیت‌الله کاشانی مخفی نمانده بود.

وی در پاسخ به اورل هریمن، نماینده آمریکا درباره فعالیت توده‌ای‌ها در ایران چنین توضیح می‌دهد: «انگلیسی‌ها هر موقعی که نفعشان ایجاب می‌کند برای فشار آوردن به بعضی مقامات هیات حاکمه ایران و ترساندن آنها حزب توده را مستقیم یا غیرمستقیم تقویت می‌کنند تا بعضی از اعضای هیات حاکمه از ترس حزب توده بیش از پیش خود را به دامان سیاست استعماری انگلستان بیفکند حزب توده در ایران حزب کوچکی است. در اغلب تظاهراتی که به نام حزب توده صورت می‌گیرد، انگشت عمال شرکت سابق نفت در کار است. مثلا مصطفی فاتح که یکی از روسای بزرگ شرکت سابق نفت بود در منحرف ساختن عده‌ای از توده‌ای‌ها شرکت داشته است.»

زمینه‌های مختلف کودتا

الف - زمینه‌های داخلی

فضای سیاسی و اختلافات گسترده میان رهبران نهضت باعث شد سرلشکر فضل‌الله زاهدی (که سابقه طولانی در خونریزی و بی‌رحمی نسبت به مردم و شورش‌های داخلی داشت و در دولت دکتر مصدق نیز مدتی عهده‌دار سمت وزارت کشور بود)‌ پس از برکناری به یک نظامی مدعی نخست‌وزیری و محور مخالفان دکتر مصدق تبدیل شود. وی در ششم اسفند سال 1331 بازداشت شد و پس از مدتی به دلیل اهمال مسوولان دولت آزاد شد. از طرف دیگر آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با هماهنگی اعضای خانواده سلطنت از جمله اشرف پهلوی به جلب همکاری عوامل خود پرداختند.

ب - زمینه دیپلماتیک

در کنار اختلافات داخلی بین رهبران نهضت مردمی، سیاست‌های آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت مصدق و نهضت ملی به طور جدی پی گرفته شد. در سوم خرداد سال 1332 جان فاستر دالس،‌ وزیر خارجه آمریکا خبر از وقوع تحولاتی مهم در خاور میانه داد. اواخر خرداد 1332 ژنرال آیزنهاور در قبال درخواست کمک دولت ایران اعلام کرد: «چون دولت ایران توانایی فروش نفت خود را دارد، دولت آمریکا هیچ‌گونه کمک مالی به ایران نخواهد کرد. افزون بر این تا رضایت دولت انگلیس جلب نشود، آمریکا از خرید نفت ایران خودداری خواهد کرد. با وجود این، ما نسبت به سختی و موقعیت دشوار ایران آگاهیم و امیدواریم وضع ایران بدتر نشده دولت ایران نظرات دولت انگلیس را بپذیرد.»

اما با وجود این، دکتر مصدق در نامه‌ای به آیزنهاور از مواضع آمریکا در قبال ایران ابراز نارضایتی کرد و خواهان افزایش کمک‌های اقتصادی آن کشور به ایران شد. آیزنهاور نیز به دکتر مصدق پاسخ رد داد و از او خواست تا فرصت باقی است اقداماتی برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع به عمل آورد.

در بیست و هفتم تیر سال 1332 پنجاه و سه نفراز کارکنان اداره اصل 4 و سفارت آمریکا، تهران را ترک کردند و در کنار آن، مقادیر معتنابهی سلاح با عنوان کمک‌های انسان دوستانه اصل 4 برای انجام کودتا وارد کشور شد.

ج - زمینه اقتصادی

آمریکا و انگلیس با هدف تصاحب منابع عظیم نفتی ایران، سیاست‌های یکسانی را علیه نهضت ملی در پیش گرفته بودند و اتحاد جماهیر شوروی نیز با وجود شعارهای دفاع از منافع زحمتکشان، به منابع اقتصادی و سیاسی ایران چشم دوخته بود. روس‌ها از تحویل 11 تن طلایی که به ایران مقروض بودند و هزینه آن گرسنگی مردم ایران در جریان جنگ جهانی دوم به جهت صدور گندم به آن کشور بود علی‌رغم نیاز مبرم ملت و دولت ایران استنکاف کردند. عدم توان دولت دکتر مصدق در جذب مشتری برای خرید نفت، سبب کاهش شدید توان اقتصادی کشور شد و سیاست‌های مثبتی که در جهت صادرات غیرنفتی در پیش گرفته شده بود، کفایت هزینه‌های کشور را نمی‌کرد.

اختلافات دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی در مسائلی مانند تمدید لایحه اختیارات دکتر مصدق، اجرای پاره‌ای از احکام شرعی در خصوص منع فروش مشروبات الکلی و همچنین نوع عزل و نصب‌ها و چگونگی تنظیم قرارداد جدید نفت، سبب بروز شکاف عمیقی میان رهبران نهضت و نمایندگان طرفدار آنها شد و سیل اتهامات و تبلیغات سیاسی علیه یکدیگر آغاز و پی‌گرفته شد. با وجود جلسات متعدد آشتی‌کنان که بین آنها برگزار شد، در نهایت به دلیل عدم درایت انقلابی و گذشت متقابل، راه اختلاف دوباره در پیش گرفته می‌شد.

کودتای نافرجام 25 مرداد

عملیات کودتا در 25 و 28 مرداد سال 1332 با همکاری مشترک انگلیس و آمریکا عملی شد. ولی برنامه‌ریزی و طراحی و اجرای نقش اصلی آن با انگلیسی‌ها و عوامل آنها بود. سرلشکر فضل‌الله زاهدی چهره‌ای شناخته شده‌ای بود که نقش فرماندهی کودتا را بازی می‌کرد. سرهنگ حسن اخوی که طراح عملیات اجرایی کودتا بود، به همراه برادران سیف‌الله، اسدالله و قدرت‌الله رشیدیان، مهدی میراشرافی و اعضای شبکه بدامن که زیر نظر شاپور جی و اسدالله علم رهبری می‌شدند، همگی عوامل دولت انگلستان بودند. کرمیت روزولت نیز نقش نظارت بر حسن اجرای کودتا را به عهده داشت.

هشدار آیت‌الله کاشانی به مصدق

آیت‌الله کاشانی در روز 27 مرداد، طی نامه‌ای به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدی که کودتاچیان تدارک دیده بودند، مطلع کرد و از او خواست با همکاری یکدیگر تصمیمات لازم برای جلوگیری از کودتا را تدارک ببینند.

در کنار اختلافات داخلی بین رهبران نهضت مردمی، سیاست‌های آمریکا و انگلیس در مسیر کودتا علیه دولت مصدق و نهضت ملی به طور جدی پیگرفته شد

جوابی که مصدق به این نامه خیرخواهانه داد، به طور تلویحی مضمونی مبنی بر درخواست عدم دخالت آیت‌الله کاشانی در امور داشت.

در واقع مصدق با این پاسخ، آیت‌الله کاشانی را از دخالت در حوادث آینده منع کرد و حتی اعلام حمایت وی را نیز لازم نشمرد.

کودتای 28 مرداد، سقوط مصدق

با شکست طرح اولیه کودتا و استفاده از ارتش که بیشتر با برنامه آمریکایی‌ها همخوانی داشته است. مرحله دوم کودتا در 28 مرداد ماه توسط شاپور جی و عوامل انگلیسی و حمایت آمریکایی‌ها به اجرا گذاشته شد.

براساس برنامه‌ریزی‌های سرهنگ حسن اخوی، طراح اجرایی کودتا، باید از مردم و جمعی از اراذل و اوباش علیه مصدق و دولت او استفاده شود. خاصه آن که دولت مصدق دستور داده بود هوادارانش خیابان‌ها را ترک کنند و این بهترین فرصت را برای کودتا فراهم کرده بود.

مراحل طراحی عملیات اجرایی کودتای 28 مرداد به شرح زیر بود:

1- از نقاط مختلف شهر جمعیت‌هایی تشکیل شود و تعداد تقریبی هر جمعیت و رهبر هر گروه معلوم گردد.

2- هر یک از جمعیت‌ها در مسیرهای تعیین شده به مرکز شهر حرکت کنند و همزمان به مقصد محل خیابان شاه نادری برسند.

3- باشگاه‌های ورزشی مانند باشگاه تاج نیز به حرکت درآیند.

4- شعار کلیه افراد سلطنت محمدرضا باشد.

5- افراد گارد جاویدان به جمعیت بپیوندند.

6- خانه دکتر مصدق را محاصره و وی را دستگیر کنند.

7- دستگیری دکتر مصدق از رادیو اعلام و زاهدی با تانک به نخست‌وزیری برود و از شاه دعوت به بازگشت کند.

در روز 28 مرداد، طرح فوق به طور کامل اجرا شد و واحدهای نظامی طرفدار دکتر مصدق دخالتی در خنثی‌سازی کودتا نکردند و حتی دولت مصدق هیچ اقدام عملی علیه کودتاچیان نکرد و از مردم نیز برای مقابله با کودتا دعوت ننمود و فقط رئیس شهربانی را که مشکوک به همکاری با کودتاچیان بود، برکنار و خواهرزاده خویش، سرتیپ دفتری را که از همکاران جدی کودتاچیان بود به ریاست شهربانی منصوب کرد. گزارش دکتر غلامحسین صدیقی وزیر کشور دولت دکتر مصدق موید این موضوع است. وی حوادث و حال و هوای کابینه دکتر مصدق و چگونگی عکس‌العمل آنها در برابر کودتا را چنین توصیف می‌کند: «صبح زود روز 28 مرداد دکتر مصدق مرا خواست تا راجع به رفراندوم شورای سلطنت تصمیم‌گیری کنیم و پس از آن، موضوع را با تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش در میان گذاشته تا با بی‌سیم ارتش به فرمانداران و استانداران ابلاغ شود... ناگهان رئیس اداره آمار وارد اتاق شد و گفتند: دسته‌ای از مردم شعار «زنده باد شاه» می‌گویند و شعارهایی بر ضد دولت می‌دهند. عده‌ای پاسبان نیز با آنها هماهنگی می‌کردند. در میدان سپه نیز وضع چنین بود. بعد به سرتیپ مدبر رئیس شهربانی تلفن کردم و راجع به حضور پاسبان‌ها پرسیدم. متوجه شدم که تجاهل می‌کند. در همین موقع تیمسار ریاحی تلفن کردند که نخست‌وزیر دستور دادند حکم ریاست شهربانی به نام سرتیپ شاهنده صادر کنید. من حکم را امضا کردم. تظاهرات در شهر و مناطق مختلف ادامه داشت. ساعت 11 نخست‌وزیر تلفن کردند که حکم را به نام سرتیپ محمد دفتری که فرمانداری نظامی به عهده اوست صادر کنید تا حکم را صادر کنم. سرتیپ دفتری در شهربانی حضور یافت... تظاهرات به جلوی وزارت کشور کشیده شد... ساعت 15 وارد منزل نخست‌وزیر شدم دیدم جمعی همه در حال انتظار و تفکر نشسته‌اند. دکتر مصدق پرسید: اوضاع چگونه است؟ گفتم: اوضاع خوب نیست... پس از چند دقیقه رئیس شهربانی و فرماندار نظامی سرتیپ دفتری به نخست‌وزیر تلفن کرد که اعلامیه حمایت از شاه صادر نماید در اتاق دیگر آقایان کاظم حسیبی، سیدعلی شایگان، احمد رضوی و حسین فاطمی نشسته یا دراز کشیده بودند.

بعد اعلام کردند مخالفان رادیو را اشغال کردند و مهدی میراشرافی و پیراسته سخنرانی می‌کردند بعد... حال آقای نخست‌وزیر به‌هم خورده و بشدت گریه می‌کردند. با تشدید تیراندازی، مهندس رضوی ملحفه‌ای را به علامت تسلیم بیرون برد و بر بام نصب کردند. (غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت، صص 430 - 421).‌

به این ترتیب کودتا به پیروزی رسید و سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری رفت محمدرضا پهلوی به کشور بازگشت و به تعبیر امام خمینی(ره)‌ «رضاشاه رفت و محمدرضا برگشت.»

محمدرضا پهلوی بعدها در کتاب «ماموریت برای وطنم» ضمن استفاده از تعبیر قیام برای کودتای 28 مرداد می‌نویسد: «گاهی این سوال طرح می‌شود که آیا دولت‌های آمریکا و انگلیس در قیام تاریخی که در 28 مرداد رخ داد، در برانداختن مصدق کمک مالی کرده‌اند یا خیر؟ هرچند من در حین انقلاب در خارج از ایران بودم ولی از جزییات امور اطلاع داشتم ولی انکار نمی‌کنم که شاید به منظور پیشرفت هدف این انقلاب ملی، وجوهی هم از طرف هموطنان من خرج شده باشد.» (محمود تفضلی، مصدق، نفت، کودتا، ص 144).‌

کرمیت روزولت نیز در خاطراتش، بر قدردانی شاه از آمریکا به خاطر انجام این کودتا تصریح می‌کند: «بعد از کودتا با شاه ملاقاتی داشتم و شاه ضمن تشکر از من گفت: من تاج و تختم را از برکت خداوند، ملتم و ارتشم و شما دارم... و هرگاه فاطمی را به خاطر سرنگونی مجسمه‌های من و پدرم پیدا کنم، بی‌درنگ اعدامش خواهم کرد.» (کرمیت روزولت، کودتا در کودتا، ص 214.)

به این ترتیب با حمایت آمریکا و انگلیس فصل جدیدی از دیکتاتوری در ایران آغاز شد که 25 سال طول کشید.

کودتای 28 مرداد تاثیر مهمی بر روابط ایران و آمریکا گذاشت که هنوز آثار آن در روابط دو کشور محسوس است. در 18 مارس سال 2000 میلادی مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی خود گفت: در سال 1953 آمریکا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود اقداماتش به دلایل استراتژیک موجه‌اند، ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحت‌اند. علاوه بر این در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند ولی دولت شاه مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد.

علل شکست ملی شدن صنعت نفت

گسست در همبستگی ملی

- اختلاف بین رهبران ملی شدن صنعت نفت

- گسست در بین نیروهای سیاسی

- شکاف بین دولت و مردم

- اقدام تفرقه‌افکنانه برخی گروه‌ها و افراد

- عدم توجه برخی افراد و گروه‌ها به حمایت و پشتیبانی مردم، عدم توجه به پیوند مردم با دولت

- اولویت منافع شخصی و حزبی برای برخی افراد و گروه‌ها به جای توجه به منافع ملی

علل سیاسی داخلی

- انحلال مجلس توسط دولت مصدق

- ورود عوامل نفوذی به دولت جهت ایجاد اخلال و تفرقه

- عدم توجه مصدق و دیگر نیروهای ملی به هشدارهای نخبگان مذهبی و سیاسی دیگر

- عدم توجه دولت به دسیسه‌های دربار (سیاست نظام پهلوی جهت شکست ملی شدن صنعت نفت)‌

علل خارجی

- عدم توجه به مقتضیات جهانی

- رویکرد مثبت دولت به آمریکا، تصور دولت مبنی بر حمایت همیشگی آمریکا از ملی شدن صنعت نفت

- پیوند بین منافع انگلستان و آمریکا در ایران

- رقابت شدید بین آمریکا و شوروی و تاثیر آن بر تحولات ایران

اهمیت و تاثیرات کودتای 28 مرداد

1- بعد از کودتای 28 مرداد تا انقلاب 1357، ایران تکیه‌گاه اصلی سیاست‌های آمریکا پس از اسرائیل شد.

2- روند فروپاشی دموکراسی در ایران و رشد دیکتاتوری شدت گرفت.

3- این کودتا باعث سقوط حکومت طبقه متوسط در ایران شد.

4- با انجام این کودتا ذخایر نفتی ایران در 20 سال آینده با شرایط بسیار خوب در اختیار جهان غرب قرار گرفت.

5- این کودتا، میهن‌پرستان ایرانی در همه طبقات اجتماعی را با آمریکا دشمن کرد.

6- این عملیات زخم مزمن 25 ساله‌ای را بر جای گذاشت که سرانجام به دنبال انقلاب اسلامی 1357، رابطه آمریکا و ایران را به طور کامل قطع کرد.

7- این عملیات بین آمریکا و شاه رابطه ویژه‌ای برقرار کرد و نمایانگر ورود مقتدر ضداطلاعات آمریکا به ایران و آغاز فعالیت‌های سیاسی در این کشور بود.

سیدمرتضی کاظمی دینان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها