درباره فیلم کریمر علیه کریمر

پدری که مادری هم می‌کرد

بیلی: مامان کی برمی‌گرده؟ تد: نمی‌دونم بیلی، خیلی زود. بیلی: چقدر زود؟ تد: زود.
کد خبر: ۲۵۶۶۴۲

بیلی: بعد از مدرسه میاد دنبالم؟

تد: ممکنه... اگه نیاد من میام.

بیلی: اگه یادت بره چی؟

تد: یادم نمی‌ره.

بیلی: اگه بری زیر ماشین و بمیری چی؟

تد: اون وقت مامان میاد دنبالت!

آنچه آمد بخشی از دیالوگ‌های جذاب فیلم کریمر علیه کریمر )Kramer vs.Kramer( بین پدر و پسر داستان است. ماجرای این فیلم درباره پدیده طلاق است: زنی جوان به نام جوانا کریمر همسر یک مجری جوان و خوش آتیه به نام تد و مادر پسر 7 ساله‌ای به نام بیل تصمیم می‌گیرد برای دست یافتن به استقلال خانه را ترک کند و به راه خود برود. تد در اوج فشار کار پیشنهاد کمک زن همسایه را رد می‌کند و خود مراقبت از بیلی را به عهده می‌گیرد. ابتدا کار مشکل است ولی بزودی آن دو با هم بسیار رفیق می‌شوند پس از 15 ماه جوانا بازمی‌گردد و تقاضای سرپرستی از بیلی را می‌کند. تد وکیلی می‌گیرد، ولی شغلش را از دست می‌دهد. او برای موفقیت در دادگاه بلافاصله یک شغل دیگر را با دستمزد خیلی کم که شایسته او هم نیست می‌پذیرد، ولی در نهایت برنده دادگاه مادر است؛ با این حال جوانا حس خوبی به رغم این پیروزی ندارد و تصمیم می‌گیرد بیلی همچنان نزد تد باقی بماند.

فیلم کریمر علیه کریمر در آخرین سال دهه 1970 توسط فیلمساز معروف آمریکایی رابرت بنتون نوشته و کارگردانی شد. بنتون سینماگر بشدت گزیده‌کاری است به نحوی که آثارش به زحمت فراتر از 10 عنوان کارگردانی و 15 عنوان فیلمنامه‌نویسی فراتر می‌رود. البته بسیاری از این آثار عناوین درخوری هستند: فیلمنامه‌های بانی و کلاید، همراهان بد و جاهایی در قلب که برخی‌شان را خود او ساخته است و نیز کارگردانی فیلم ننگ بشری از این جمله هستند. بنتون هم‌دوره سینماگرانی شاخص نظیر کاپولا، اسکورسیزی و اسپیلبرگ است، ولی به دلیل روحیه خاص خود نوعی انزوا را در سیستم صنعت سینمای آمریکا در پیش گرفته است که باعث شده همپای این فیلمسازان شهرت پیدا نکند. بنتون در سال 1932 در خانواده‌ای تقریبا فقیر در واکساهاچی تگزاس متولد شد و فارغ‌التحصیل دانشگاه کلمبیاست. او در دوران خدمت در ارتش به ترسیم نقاشی‌های مینیاتوری سه‌بعدی اشتغال داشت و از 26 سالگی مدیریت هنری مجله اسکوایر را به عهده گرفت که چند سال بعد این سمت را با دبیر سرویسی عوض کرد. در این مدت یک کتاب برای کودکان نوشت و رفته رفته کار ادبیات و ژورنالیسم مطبوعاتی را با ادبیات سینمایی عوض کرد مخصوصا آن که از روی برخی از آثارش هم اقتباس‌های موفق به روی سن نمایش می‌رفت. او در سال 1967 به اتفاق دوستش دیوید نیومن فیلمنامه اولیه بانی و کلاید را نوشت که آرتور پن آن را کارگردانی کرد و همین نخستین فیلمنامه با توجه به نامزدی‌اش برای اسکار راه موفقیت را برای او بیشتر هموار ساخت. پس از چند نگارش او اولین فیلمش را با نام همراهان بد در سن 40 سالگی کارگردانی کرد: یک وسترن کوچک و خلاقانه که مربوط به گریز دو مشمول غایب خدمت نظام وظیفه در دوران جنگ‌های داخلی آمریکاست. اما پس از ساخت چند عنوان فیلم معدود دیگر، بزرگ‌ترین موفقیت بنتون با ساخت کریمر علیه کریمر پیش آمد. او فیلمنامه را بر مبنای رمانی از ایوری کورمن (کورمن پیش از آن فقط داستانی کمدی ــ فانتزی به نام آه، خدای من را نوشته بود و کارل راینر هم براساس فیلمنامه‌ای از لری گلبرت، آن را به فیلم برگردانده بود) نوشت و حاصلش نه فقط فیلمی با فروش چشمگیر، بلکه برنده اصلی‌ترین جوایز اسکار هم شد؛ از جمله اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگری نقش اول مرد (برای داستین هافمن ) و بهترین بازیگری نقش اول زن (برای مریل استریپ.) خود بنتون هم 2 جایزه را کسب کرد: بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی. رمان کریمر علیه کریمر هم البته کتاب موفقی بود. این کتاب که جایزه ادبی پولیتزر را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده است در تبلیغات روی جلدش چنین آمده بود: «در ابتدا آنها یک خانواده خوشبخت 3 نفر بودند. تد کرامر، جوانا و بیلی پسر 4 ساله آنها؛ اما سرانجام روزی این خوشبختی به پایان رسید و مادر خانواده به دنبال هوس‌های خودش، خانواده را ترک کرد. حالا آنها 2 نفر بودند و پدر باید جای خالی مادر را در زندگی فرزندش پر می کرد.» این کتاب به زبان فارسی هم توسط نشر خامه و به دست شاهرخ وزیری ترجمه شده است. کورمن که خود فرزند طلاق است و تا سال‌ها در ایام کودکی به خاطر این موضوع نزد دوستانش خجالت می‌کشید و اصلا همین موضوع در ذهن او چنان تثبیت شد که سال‌ها بعد در ایام بزرگسالی تصمیم گرفت رمانی را در همین رابطه به رشته تحریر درآورد، در جایی درباره این کتاب و بحث طلاق در جامعه غرب و بویژه آمریکا ابراز داشته بود: « بسیاری از زنان آمریکایی برای داشتن زندگی بهتر با دید خوشبینانه، برای دستیابی به شریک تازه‌ای در زندگی یا داشتن زندگی مجرد، خانه و آشیانه را از هم پاشیده و به طلاق روی می‌آورند و دوست ندارند به نتایج دردانگیز و رنج‌آور طلاق فکر کنند، اما این زندگی رنج‌‌آور گاه و بیگاه در فرهنگ آمریکایی به تصویر کشیده شده است. رمان معروف من کریمر علیه کریمر و فیلمی که بر مبنای آن ساخته و برنده جایزه آکادمی شد، تأثیر مشکل‌آفرین طلاق را به خانه‌ها آورد. عجیب این است که هیچ احساس خطری از این بحران ملی به چشم نمی‌خورد. زشتی طلاق از میان رفته و به شکل یک روال عادی درآمده است. یادتان هست که زمانی واژه «خانواده از هم پاشیده» آفت و بلایی به حساب می‌آمد. امروز ترس و وحشت از طلاق به کلی از فرهنگ آمریکایی‌ها محو شده است. وقتی کتاب کریمر علیه کریمر منتشر شد یک دختر دبستانی به من نوشت؛ «آیا پدر و مادرت از هم جدا شده‌اند؟» واقعاً ماتم برده بود که نظر یک بچه را می‌دیدم، چون بیشتر جواب‌ها به کتاب من از طرف بزرگسالان بود.»

کریمر علیه کریمر البته موفقیت و محبوبیتش منحصر به 3 دهه پیش نیست و هنوز هم جزو آثار شاخص سینما محسوب می‌شود. چندی پیش که موسسه فیلم آمریکاAFI به عنوان یکی از گروه‌های پیشتاز صنعت سینمای این کشور در زمینه حفظ و نگهداری میراث‌های سینمایی، اسامی 10 فیلم برتر 10 ژانر شامل انیمیشن، فانتزی، گانگستری، افسانه‌ای، علمی، وسترن، ورزشی، معمایی، کمدی رمانتیک، درام دادگاهی و حماسی را اعلام کرد که فیلم بنتون در این بین جزو برگزیده‌های زیر ژانر درام دادگاهی بود. جالب اینجاست که حتی چندی پیش نیز بنا به گزارشی از رسانه هالیوود ریپورتر کارگردانی ایتالیایی به نام موچینو نیز تصمیم گرفته بود تا به بازسازی فیلم کریمر علیه کریمر بپردازد. او درباره‌ این بازسازی فیلم گفته بود: «با هرآنچه درباره عشق می‌دانم سعی می‌کنم به وقایع و مسائلی که در موضوع طلاق و دنیای تجرد رخ می‌دهد بپردازم. قصه فیلم من، زندگی یک زوج را به تصویر می‌کشد که درحال تجربه وضعیت سختی هستند.» در تاثیر شگرف فیلم بنتون در سال‌های بعدش همین بس که آنچه در اوایل دهه 1990 تحت عنوان جنبش بازگشت در سینمای آمریکا مطرح شد و فضای آن به سمت فیلم های اخلاقی و خانواده‌گرا چرخشی 180 درجه پیدا کرد، در واقع ریشه در همین فیلم کریمر علیه کریمر دارد، اگرچه این چرخش همچنان واجد ویژگی‌های تابوشکنانه دهه 70 ولو به شکلی کم‌رنگ‌تر به نظر می‌رسید. می‌دانیم که در دهه 1970 فعالیت‌های جنبش فمینیسم در غرب درخصوص استقلال محوری زنان منجر به رویکردهایی شد که بنیان خانواده را در معرض خطر قرار می‌داد و برای همین رفته‌رفته در بین کسانی که نسبت به پدیده‌ها و تحولات اجتماعی تامل داشتند و حساس بودند، یک جور مقاومت در برابر این سیل سدشکن ایجاد شد و این روند در بین هنرمندان و سینماگران هم شکل گرفت و فیلم بنتون یکی از بارزترین مصداق‌های این جریان بود. رابرت بنتن داستان ساده کورمن را به متنی پرتامل تبدیل می کند که به نوعی بازگوی معضلات روز جامعه آمریکاست، جامعه‌ای که اساس عاطفه محورش یعنی خانواده در ورطه آوازه‌گری‌های ناشی از تجددخواهی و سنت‌گریزی و آنارشیسم اجتماعی به سوی فروپاشی می رود و تبعاتی مشحون از فاجعه‌هایی نظیر طلاق و پیدایش انبوه کودکان بی‌سرپرست و زنان آواره و... را پدید می‌آورد.

راجر ایبرت، منتقد مشهور و معتبر در نقدی که بر این فیلم در نشریه شیکاگو سان تایمز نوشته است چنین ابراز نظر کرده که: «کریمر علیه کریمر در کارنامه رابرت بنتون فیلمنامه‌نویس و کارگردان آن فیلمی بسیار مهم محسوب می‌شود. شخصیت‌های او تنها با یکدیگر حرف نمی‌زنند آنها حقایقی را در مورد خود آشکار می‌کنند و گاهی اوقات به نظر می‌رسد که می‌کوشند با انگیزه‌های خود آشنا شوند و همین نکته کریمر علیه کریمر را به چنین فیلم تاثیرگذاری تبدیل کرده است. هنگام دیدن فیلم گاهی اوقات حس می‌کنیم شخصیت‌ها تغییر می‌کنند و درست جلوی چشم ما تصمیم می‌گیرند.»

مهرزاد دانش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها