گزارشی از جاذبه‌های استان سیستان و بلوچستان

سفر به دنیای افسانه‌ها

انگار آدمی ‌با سفر دوباره زاده می‌شود. رفتن به گوشه گوشه ایران زمین برای جستن و یافتن نغمه‌ای آشنا. این بار فردوسی را باز می‌خوانیم تا از نو روایت کند داستان سرزمین 5 هزار ساله سیستان را. این سرزمین مردان ماندگاری را در فرهنگ ایران زمین به بارآورد.
کد خبر: ۲۵۱۵۷۴

مردانی که اهل دل و سرآمد معرفت بودند. انگار «معنای زنده بودن من با تو بودن است.» سرزمین افسانه و اسطوره، مردمان این دیار شاهد یادگار هزاران سال تمدن و تاریخ هستند. به سیستان که رسیدیم، به رستم پهلوان سلامی ‌دوباره دادیم، به کسی که نامش هویت ایران ماست. در اوستا نقل شده است، سیستان یازدهمین سرزمینی است که آفریده شده، حتی به روایتی دیرینه و مقدس حضرت آدمع از آب گوارای سیستان نوشیده‌ است. با ما به تاریخ سفر کنید، ابتدا زابل و بعد هم راهی زاهدان خواهیم شد.

می‌خواهیم شما را به دوره‌ای دیگر از تاریخ ببریم. دریچه‌ای به 2500 سال پیش. زمانی که در آن آرزو‌ها به آسمان می‌رسید، اما... نمی‌دانم. «دهانه غلامان» مکانی که تا مدت‌ها برده‌فروشان در آن جان آدمی‌ را ارزان می‌فروختند. صدای آنان از دور دست به گوش می‌رسد. اینجا در زمان خود مکانی تجاری و پررونق بوده است. این دهانه در زمان یونانیان به نام شهر زرین و بعدها به نام‌های زرک، زرک‌ها و زرنج نامیده می‌شد. این شهر نخستین بار در سال 1960 توسط ایتالیایی‌ها و پس از انقلاب در سال 1379 از سوی ایرانیان مورد کاوش قرار گرفت.

لازم است کسانی که می‌خواهند از این مکان دیدن کنند، یک نفر راهنما به همراه داشته باشند تا وجود محله‌های مسکونی، ساختمان‌های بزرگ، معبد، فرزانه شهر، محل صنعتی و نظامی ‌را برای آنها تشریح کند.

شاهنشین بلاد سکستان

30 کیلومتری جنوب غربی زابل، کوه خواجه، نام‌های شگفت‌انگیز دیگری هم دارد. کوه رستم یا خداکوه.

وقتی تاریخ این بخش را مرور می‌کنی، خود را تنها در جزیره‌ای خواهی یافت. همان دوره که وسعت دریاچه، آنجا را در بر گرفته بود. نمی‌دانم آن زمان زندگی در اینجا چگونه جریان داشت. حالا شما شاهد مجموعه‌ای از قلعه‌ها در این کوه خواهید بود. مثل قلعه کافرون. قلعه کک کهزاد، قلعه چهل دختران و آرامگاه خواجه مهدی. اینها بناهایی هستند که از ادوار مختلف همچون ساسانیان، اشکانیان و دوران اسلامی ‌به یادگار مانده‌اند. این کوه مرکز شاهنشین در دوران اشکانی بود. یک مسافر در آستانه غروبی زیبا آمده تا دوباره تاریخ را ورق بزند و اینک مانده که بماند یا برود ... .

خنده دختران بر فراز آسمان

نام یکی از قلعه‌ها در کوه خواجه قلعه چهل دختر بود. افسانه‌ای درباره این قلعه وجود دارد که شنیدنی است. روایت می‌کنند که در این قلعه چهل دختر سکونت داشته‌اند و زمانی که با هم می‌خندیدند، صدایشان از قلعه سه‌کوهه که حداقل 20 کیلومتر با آن فاصله دارد، شنیده می‌شد. اگر به این قلعه رفتید، خوب گوش دهید تا شاید هنوز صدای انعکاس این هلهله را میان دیوار قلعه بشنوید. اگر شنیدید هم باور نکنید! هر چه بیشتر می‌مانی و تامل می‌کنی ایمان خواهید آورد « که مرگ پایان کبوتر نیست...»

سه‌تپه و یک قلعه

حالا در همان امتداد خنده‌ها، به دوران افشاریه می‌رویم. خانمی‌ مسن از خاندان پردل، مالک این قلعه است. اگر توانستید با او هم گپی داشته باشید.

دوست محلی ما درباره نام این قلعه دو نظر را بیان می‌کند؛ نخست این که نامش از اقوام سکاها گرفته شده و دیگر این که چون قلعه روی سه‌تپه قرار گرفته است به این عنوان خوانده می‌شود.

این قلعه چند بخش دارد. برج فلک سر که حاکم آن را برای دخترانش ساخته بود، بخش عامه‌نشین که محل قضاوت حاکم بوده است و بخش مسکونی. شما را دعوت کردیم تا بدون هیچ مانع و تشریفاتی از تمام بخش‌های آن دیدن فرمایید.

پرسه در قلعه‌ای دیگر

اگر 60 کیلومتر از زابل به سمت جنوب غربی حرکت کنید، درست میان شهر سوخته و تاسوکی به یک کاخ خواهید رسید که در عهد صفویه تا قاجاریه مرکز حکمرانی خاندان رئیسی از حاکمان محلی بوده است.

از ویژگی‌های معماری این بنا، ایوان گنبدهای رفیع و عظیم خشتی و گلی منحصر به فرد است که پلان مربع شکل آن با تزئینات ساده چلیپا خودنمایی می‌کند. مصالح به کار رفته در آن چینه و خشت است. این کاخ هر چند به دلایل جغرافیایی و سیاسی متروک شده، اما همچنان به عنوان نماد هنری خشت و چینه از دوران صفوی در دشت سیستان از منزلتی ویژه برخوردار است. امیدواریم از پرسه زدن در این قلعه‌ها خسته نشده باشید.

رستم اجازه ورود نمی‌دهد

اگر وسیله شما اتوبوس است، آن را عوض کنید به 2 دلیل؛ نخست آن که راه ناهموار است و دوم این که رستم پهلوان تنها اجازه ورود ماشین‌های پرقدرت و بیابان رو را می‌دهد. غیر از این مواظب کانال‌های حفر شده باشید. به شما توصیه می‌کنیم از دلیل حفر آن سوال نکنید. چون ما هم نمی‌دانیم! شما پا در قلعه رستم گذاشته‌اید. این قلعه در فاصله 60 کیلومتری جنوب غربی شهر زابل قرار گرفته است. حالا به دلیل عوامل جوی تخریب شده است، اما 4 برج و دروازه ورودی آن قابل مشاهده است که می‌شود از آن شکوه و عظمت را باز خواند. هنوز اسکلت بندی بسیاری از بناها از جمله طاق‌ها و آب انبار پابرجاست.

احتمال داده می‌شود که این قلعه 400 تا 500 سال پیش متروک شده است، اما با وجود این نمای خشت و گلی و عظمت آن در بیابان برای همیشه در حافظه شما ثبت خواهد شد.

موزه زابل

به بازدید یک دوست بروید، نه یک دوست، بلکه همه دوستان و آشنایان خونگرم در این شهر پر رمز و راز. آدرس موزه مردم‌شناسی را از یک رهگذر بپرسید. بازدید از موزه برای هر گردشگر از واجبات سفر اوست. پس بدون تأمل به بخش سیستانی نشین بروید و با هویت این قوم آشنا شوید.

ساختمان این موزه در سال 1287 توسط سایکس، افسر انگلیسی به عنوان کنسولگری انگلستان بنا شد. وسعت آن 3990 متر بوده و زیربنای آن به هزار مترمربع می‌رسد. این ساختمان در سال 1366 به سازمان میراث فرهنگیواگذار شد. 18 اتاق دارد و معماران استان آن را با مصالح محلی مرمت کرده‌اند. برای هر بخش از اشیا چیدمان خاصی طراحی شده است. مثل سکانس‌های یک فیلم بلند، خودتان بروید و شاهد ماجرایی باشید که همچنان ادامه دارد... .

تالابی که بین‌المللی بود

از زابل که به سمت زاهدان حرکت می‌کنید، اگر در مسیر به افق دوردست نگاه کنید، نقطه‌ای به شکل آب خواهید دید. آب یا سراب! هنوز مبهم است، انگار آنجا شتاب دارد تا باز گوید افسانه خود را بیش از مردن! شما همچنان پیش بروید. تالابی را خواهید دید که روزی روزگاری هفتمین تالاب بین‌المللی جهان و بزرگ‌ترین دریاچه آب‌شیرین کشور محسوب می‌شد، اما حالا در آستانه نابودی قرار دارد. به همین سادگی. دریاچه‌ای که در کمتر از 2 دهه قبل، سالانه پذیرای بیش از یک میلیون پرنده مهاجر بود؛ اما امروز پذیرای مرگ آنان شده است. خشکسالی‌های دهه اخیر و عدم پایبندی افغان‌ها به را‡ی کمیسیون دلتا، باعث شده است امروز ‌هامون چشم انتظار قطره‌ای از آب هیرمند باشد. دریاچه ‌هامون یکی از پدیده‌های طبیعی ارزشمند از نظر ملی و بین‌المللی است که در طول صدها سال مردم حاشیه‌نشین تالاب از برکت آن بهره‌مندند. این منطقه ویژه، پناهگاه بسیاری از گونه‌های نادر در خطر انقراض است. به سمت آن با شوق رفتیم و با تأسف بازآمدیم.

در امتداد جاده

پس از 2 ساعت حرکت از مسیر زابل  زاهدان جاده در نگاهمان محو می‌شود و خود را در خیابان‌های زاهدان می‌یابیم. شهری که ساکنانش به آن می‌گویند شهر 72 ملت. بلوچ، فارس،کرد، هندی، پاکستانی و بنگلادشی همه در کنار یکدیگر زندگی آرامی ‌دارند. جالب آن‌که همه از حال یکدیگر باخبرند. در طول مسیر، راننده که اهل زاهدان بود از شکسته‌بندی حرف زد. نه او پزشک بود و نه کسی آسیب‌دیده بود؛ این یکی از اصطلاحات مردم بلوچ است. در سیستان و بلوچستان اختلافات خانوادگی با میانجیگری و پادرمیانی ریش‌سفیدان طوایف حل و فصل می‌شود که در اصطلاح به آن شکسته‌بندی می‌گویند. بنابراین طایفه‌گرایی در حال حاضر نوعی سنت اجتماعی است که ویژگی‌ها و کارکردهای خود را دارد.

گرچه زاهدان خود قدمت زیادی ندارد، اما جاهای دیدنی و اماکن تفریحی یک لحظه شما را آرام و ساکن نمی‌گذارد.

رنگ از همه رنگ

پیش از آن‌که زاهدان را ببینم، با شنیدن نام این شهر کویر و مردم بلوچ در ذهنم تداعی می‌شد. این باور عجیب در ذهنم نقش بسته بود. اما به محض ورود به اینجا همگی رنگ باختند. زاهدان شهری بود میان کوه‌ها با مردمانی از اقوام مختلف. حالا شما وارد دنیایی از رنگ‌ها شده‌اید از همه رنگ، بازارچه زاهدان تو را می‌خواند تا جلوه خود را نشان دهد. رنگ‌هایی به اندازه قامت زنان و مردان استوار این دیار.

اینجا کسی احساس غربت نمی‌کند انگار همه برای او آشنا هستند با این همه آدمی‌ دوست دارد تا بیشتر روح و جان سخنانشان را دریابد

دیواره‌های آجری روایتگر معماری بازارچه است. بام آن از قوس‌هایی تشکیل شده که در کنار همدیگر نمای بسیارزیبایی را تشکیل می‌دهند. ساخت این بازارچه به دوره پهلوی بازمی‌گردد، اما در حال حاضر مهم‌ترین مرکز خرید و فروش محسوب می‌شود.

از جاذبه‌های گردشگری زاهدان مسجد جامع مکی است که با گچبری و تزئینات منحصر به فرد و متاثر از معماری هندی بنا شده است.

مکان‌های دیدنی

اگر از سیاحت در بازارچه سرپوشیده خسته نشده‌اید، قدم زنان به خیابان امام خمینی بروید. ساختمان قدیمی ‌دادگستری نمایی از معماری اولیه این شهر جدید را نشان می‌دهد. این بنا به تازگی از سوی سازمان میراث فرهنگی مرمت شده است. امروزه دیگر در این مکان داوری و قضاوت صورت نمی‌گیرد و ساختمان دراختیار بسیج است. در زاهدان ساختمان‌های قدیمی ‌دیگری وجود دارد که سبک معماری و قدمت آنها چندان اختلاف زیادی با هم ندارند. همچون مسجد فیض‌الرحمان و معماری آن با آجر و گچ است. گمرک میرجاوه هم به اواخر دوره قاجاریه برمی‌گردد. اما تنها وقت خود را به دیدن آثار تاریخی اختصاص ندهید. تفریحگاه و تفرجگاه پارک ملت و براسان، مجتمع فرهنگی و تفریحی باغ خانواده، موزه مردم‌شناسی با جلوه‌های بسیار زیبا از فرهنگ منطقه و کتابخانه مرحوم کامبوزیا از جاهایی است که می‌توان از آن لذت برد و عکس یادگاری گرفت. از این دیار هم گذشتیم، اما آنچه جاودانه خواهد ماند، نام بلوچستان است. این نام در سنگ نبشته‌های داریوش بر بیستون و تخت جمشید، مکا یا مکران نوشته شده است و از آن به عنوان استان چهاردهم فرمانروایی هخامنشی نام برده شده است.

رستم در گذر زمان

این دیار خاطرات تلخ و شیرینی را در تاریخ خود دارد. گاه با عظمت سربرافراشته و زمانی مورد تاخت و تاز قرار گرفته است. این سرزمین اساطیری (سیستان و بلوچستان) از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شده است. تاریخ‌نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت داده‌اند. نام سیستان برگرفته از نام اقوام آریایی سکاست. سکاها در حدود 128 سال قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آوردند و در پهنه آن استقرار یافتند. نیمروز نام دیگر سیستان است.بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت داده‌اند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار می‌آمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد. در سال 23 هجری قمری، سپاه اسلام این سرزمین را فتح کردند. اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، یعقوب لیث صفاری بود. سرزمین بلوچستان امروزی که ناحیه جنوبی استان را تشکیل می‌دهد، در قدیمی‌ترین اسناد تاریخی به اسم مکا مشهور بوده و در نوشته‌های هرودت، مورخ مشهور که از آن به عنوان گدروزیا یاد شده است، در دوره سقوط هخامنشیان از سوی اسکندر مقدونی فتح شد. در زمان ساسانیان توسط اعراب مسلمان به تصرف درآمد و بیشتر مردم بلافاصله به دین اسلام گرویدند. سیستان همچنان در دل تاریخ به راه خود ادامه داد تا این‌که با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی به 2 بخش غربی و شرقی تقسیم شد... .

غریبه‌ای آشنا

مسافری غریب، نه، اینجا کسی احساس غربت نمی‌کند انگار همه برای او آشنا هستند با این همه آدمی‌ دوست دارد تا بیشتر روح و جان سخنانشان را دریابد. به موسیقی آنها گوش دهد و با بچه‌ها به دنیای کودکی برگردد. اینجا آوردگاه رستم است. اما هنوز نمی‌دانم چرا بسیاری در کوچه پس‌کوچه‌های آن بیکار هستند؟

دیدن، شنیدن و تامل در این همه شکوه حس عجیبی به آدم می‌دهد پرسشی در ذهن جان می‌گیرد آیا این کیفیت شادی با ارزش‌ترین میوه تمدن ما نیست؟

اتوبوس یا هواپیما

زمان اهمیت خاصی برای هر گردشگری دارد. اگر شما محدودیت زمانی ندارید و می‌خواهید از مسیر و جاده لذت ببرید، پس 22 ساعت در اتوبوس آرام بنشینید. شاید خسته شوید، اما جاهای زیادی را خواهید دید. تنها کافی است به تعاونی 15 مراجعه کنید و با خرید بلیت در ساعت 10 صبح، 14 یا 16 به سمت زاهدان حرکت کنید. اما اگر 22 ساعت نشستن و صبر کردن برای شما دشوار است، لذت پرگشودن درآسمان آبی را تجربه کنید. قیمت بلیت 70 هزار تومان ناقابل.

تاکسی دربستی

مسافرت درون شهری مسافران بیشتر با تاکسی است. گرچه بهای کرایه تاکسی اندک است، اما بیشتر مردم ترجیح می‌دهند به صورت دربست رفت و آمد کنند. تنها با یک برگ سبز هزار تومانی می‌توانید از این سر شهر به آن سر شهر بروید. در زابل هم وضع چنین است.

سبدهای سنگین سوغات

در سیستان و بلوچستان صنایع‌دستی مانند سوزن‌دوزی، قالی‌بافی، خورجین‌بافی، سوزن‌بافی، سکه و دکمه‌دوزی، پریواردوزی، سیاه‌دوزی، ساخت ظروف سفالین و زینت آلات میان خانواده‌ها معمول است.

حتما تا حالا وسوسه شده‌اید کلی خرید کنید؛ اما هنوز فرصت دارید پارچه‌های دست بافت از کرک و پشم شتر از صنایع مورد توجه در این استان است. هنوز عجله نکنید. اگر خانمی ‌همراه شماست بدون شک او از لباس‌های رنگارنگ براحتی گذشت نخواهد کرد. برای ما از همه زیباتر آینه‌های تزئین شده با پولک بودند. حالا کلی سبدتان سنگین شده است.

سامان عابری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها