چشیدن طعم نقد

چند هفته سرنوشت‌ساز تا روز انتخاب رئیس‌جمهور دولت دهم باقی است، اما حالا به هرچیزی که فکر می‌کنی یا در مورد هر چیزی که می‌خواهی بنویسی یک جور‌هایی به انتخابات ربط پیدا می‌کند. از خورد و خوراک گرفته تا بازی‌های فوتبال و...
کد خبر: ۲۵۰۸۷۲

امسال اولین سالی نیست که این اتفاق می‌افتد و در بر همین پاشنه می‌چرخد، اتفاقا آخرین بار هم نخواهد بود چون تجربه ثابت کرده که در موسم انتخاب رئیس‌جمهور گاهی اوقات آب خوردن هم تاویلی فراتر از یک آب خوردن معمولی پیدا می‌کند و می‌تواند معادل‌های معنایی گوناگونی بیابد که دست برقضا خیلی از آنها مستقیم یا غیر مستقیم ربطی به انتخابات پیدا می‌کنند.

به همین خاطر است که خیلی وقت‌ها دولت‌ها می‌کوشند در چنین زمانی با اندیشیدن تمهیداتی خاص، خود را از تیر‌هایی که ممکن است سبد آرای آنها را نشانه بگیرد، حفظ سازند و این چند صباح را با استراتژی و رویکردی متفاوت با سایر فصول سپری کنند.

این بحث‌ها البته به کار ما نمی‌آید و اصلا قرار نیست در این یادداشت که پس زمینه‌ای خاکستری دارد، به این امور بپردازیم؛ چرا که جغرافیای سیاست، مختصات خاص خودش را دارد و پرداختن به اتفاقاتی که در متن آن می‌افتد، هنر خاص خودش را می‌طلبد. .در هفته‌های گذشته، بار‌ها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که بسیاری از بزرگان نظام، همه را به رعایت انصاف در نقد دعوت کرده‌اند و این دعوت نه مختص گروهی خاص است و نه یک طیف را دربر می‌گیرد.

روی سخن‌ ما عموما با همه جناح‌های درگیر انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بوده است اما جالب اینجاست که هر گروه و جناحی یا هر فردی و مقامی از این مساله استقبال کرده و ادبیات خودش را ادبیات نقد نام گذاشته و دیگران را به بهره‌گیری از تخریب برای بالا رفتن از نردبان افکار عمومی متهم کرده است.

انگار هر شخصی هر نظری که درباره دیگران دارد، نقدی مشفقانه است و نظر دیگران درباره او و خط و مشی‌اش با تخریب همراه است. اتفاقی که امروز در این سطح می‌افتد، البته مساله‌ای ریشه‌ای است که اگر خوب ردش را بگیریم می‌بینیم که سالیان سال است که در تاروپود جامعه ما پیچیده و قواعد حاکم بر بسیاری مناسبات را به هم ریخته است.

در حوزه هنر و ادبیات هرکس موافق اثری باشد و زبان به تعریف و تمجید بگشاید، منتقد مشفقی است و اگر حرفش را در هزار لفافه بپیچد تا ایرادی را نشان بدهد که به کسی بر نخورد، منتقدی بی‌سواد می‌شود که نمی‌فهمد و نمی‌داند و فقط یاد گرفته تخریب کند.در حوزه ورزش هر سوت داور اگر به نفع تیمی باشد داوری عالی است و اگر به ضرر تیمی باشد، داوری بیمار است و آینده‌اش تاریک.

کسی منکر برخی سوء‌رفتار‌ها نیست، خیلی‌ها هستند که گاهی با ادبیات سخیفی به سراغ نقد یک رویداد، اثر یا عملکرد یک تیم ورزشی می‌روند که از صد فرسخی می‌شود نقد نبودن این نوشته‌ها و گفته‌ها را تشخیص داد. همان‌طور که دفاع ناشیانه از یک طرح دولتی، از یک اثر هنری یا یک بازی منجر به شکست تیمی، خودش خودش را لو می‌دهد و کلمه توجیه را به ذهن آدم متبادر می‌کند.

حالا اگرچه هر کس می‌تواند بنا بر سلیقه خودش جای تخریب و نقد را عوض کند، اما در آینده همین بازی با واژه‌ها و واقعیت‌ها مثل بهمنی فرو می‌ریزد. این وسط فقط قربانی، اخلاقی است که بعضی هافکر می کنند  راهی به قلمرو سیاست ندارد.

شاید چشیدن طعم نقد تلخ باشد، اما مثل تلخی داروست که اثرش را پس از فراموشی آن، مزه تلخ بر جا می‌گذارد. فقط کافی است با نام‌ها بازی نکنیم و فرق دارو و زهر را بدانیم.

محمدرضا رستمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها