در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
نیویورک تایمز در گزارش 14 آوریل که در صفحه یک روزنامه خود هم آورده احتمال عقبنشینی غرب از ادامه درخواست تعلیق غنیسازی اورانیوم در ایران را در حالی مطرح کرد که روز بعد رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا ضمن رد این خبر اعلام کرد هدف نهایی برای بازداشتن ایران از ادامه غنیسازی تغییر نکرده و این تنها برداشتی است که نیویورک تایمز از خبرهای منتشر شده داشته است.
گرچه بسیاری این اظهار نظر گیتس را صرفا یک اعلام رسانهای دانسته و بر این باورند که آمریکا بر سر نوع رویکرد جدید در مذاکرات هستهای به یک جمعبندی رسیده و بدون اصرار بر تعلیق غنیسازی اورانیوم آماده گفتگو با ایران شده است.
کنار هم گذاشتن گفتههای باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در پراگ و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه در مکزیکوسیتی نشانه گفتههای نشاندار شده است و همین مساله هم حکایت از یک چرخش و به تعبیری عقبنشینی واشنگتن از پیششرط همیشگی مذاکرات و به نوعی پذیرفتن فعالیتهای هستهای تهران از غنیسازی تا تکمیل چرخه سوخت است.
از این نگاه و با تاکید محور واشنگتن بروکسل بر تعلیق غنیسازی پیش از آغاز مذاکرات، عملا دستیابی به یک زبان مشترک برای گفتگوهای سازنده دور از دسترس بود و 5 دور مذاکرات مقدماتی تهران و اروپا نیز عقیم ماند. افزودن چاشنی 5 قطعنامه و 2 بیانیه به مکانسیم خنثی مذاکرات برای بازداشتن ایران از ادامه غنیسازی و نصب سانتریفیوژهای جدید مادامی که نتوانست کمترین سرعتگیر و دستاندازی در ادامه راه رو به رشد تهران بگشاید، دولت جدید آمریکا بنا به توصیه مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و لحاظ نمودن تمامی مولفههای تاثیرگذار، اعلام کرد در میان گفتههای جسته و گریخته خود به مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط با ایران اقدام خواهد کرد. ناکامی غرب در تطمیع ایران با تصویب قطعنامههای فلهای هم با تمایل بیشتر شرکتهای تجاری با ایران، به تنهایی نشان از به بن رسیدن این راهبرد دارد. به نوشته روزنامه جروزالم پست، چاپ اسرائیل میزان مبادلات بازرگانی آلمان با ایران در سال 2008 با رشد 5/10 درصدی روبرو بود و به بیش از 4 میلیارد یورو رسید که بیانگر اشتیاق شرکتهای آلمانی به تجارت با ایران و نادیده گرفتن تحریمها علیه تهران است؛ در حالیکه در سال 2007 میزان مبادلات تجاری 3 میلیارد و 600 میلیون یورو بود.
با وجود این غرب در گذشته معتقد بود که موضع گیری ملایم البرادعی با توجه به خاتمه مهلتهای 60 روزه شورای امنیت به ایران روند تلاشها برای ترغیب تهران به تعلیق غنیسازی را تضعیف میکند و علاوه بر این اشاره به امکان غنیسازی از سوی مدیر کل آژانس به شکاف موجود میان کشورهای عضو دائم شورای امنیت دامن خواهد زد. این در حالی است که پس از حضور سرزده بازرسان آژانس در تاسیسات هستهای نطنز و گزارش آنها به پیشرفتهای هستهای گسترده در ایران، البرادعی در تشریح موضع خود در برابر یافتههای اخیر بازرسان گفته بود که با توجه به سطح پیشرفت ایران و دستیابی به دانش هستهای، پافشاری بر درخواست تعلیق دیگر توجیه پذیر نخواهد بود و به طور تلویحی از غرب درخواست کرد ایران هستهای را بپذیرد و از این پس بر مبنای توانمندیهای ایران هستهای درخواستهای خود را مطرح کند. هرچند در گذشته نیز زمزمه پیشنهادهای البرادعی برای انجام عملیات محدود غنیسازی در ایران شنیده میشد و مقامات آمریکایی تنها به تکذیب این گفتهها اکتفا میکردند، اما اکنون شرایط به گونهای است که در هنگامه وداع البرادعی با وین به نظر میرسد غرب به این برداشت وی حتی به صرف مانوری بر مبنای اقدامات اعتمادساز مقدماتی رسیده است.
با این حال واشنگتن انتظار دارد از راه درگیر شدن در گفتگوهای هستهای با تهران ابتدا بتواند میدان مانور گستره دیپلماتیک تروئیکای اروپایی را در وهله اول و سپس دیگر حامیان سنتی هستهای ایران، روسیه و چین در مذاکرات هستهای را محدود سازد و تدریجاً امیدوار باشد تا زمینه تغییر مسیر کنونی برنامههای هستهای ایران را از راهی که در جریان مذاکرات سعی خواهد کرد ترسیم کند، فراهم سازد. به تعبیر دیگر سعی وافر واشنگتن بر این استوانه قرار خواهد گرفت تا با یافتن یک زبان مشترک با ایران در چارچوب گفتگوهای هستهای به همان ایداهآلهای دیپلماسی هستهای تهاجمی گذشته دست یابد. اذعان اوباما در بخش دیگری از گفتههایش در پراگ مبنی بر اینکه بیش از 90 درصد سیاستهای دولت بوش را ادامه خواهد داد و این رویه هم در مواجهه با ایران صادق خواهد بود، خود اعتراف تلخی به جستجوی نتایج بازی هستهای سابق تنها در میدانی دیگر است. خود اوباما نیک میداند که 6 سال اعمال دیپلماسی گاوچرانی و تهاجمی در قبال پروسه دستیابی ایران به فناوری هستهای نه تنها به پوشاندن جامهای بر کالبد خواستههای نابهنجار کاخ سفید نینجامیده، که به همان میزان و بیشتر تهران را در ادامه این راه رفته راسخ تر کرده است. پس عقل سلیم حکم میکند که آزموده را آزمودن خطاست. اوباما راهی که بوش رفته را طی نخواهد کرد در عین حال که وی تلویحا باور دارد هدف وسیله را توجیه میکند.
هدف غایی دیپلماسی تحولگرایانه اوباما متوقف کردن برنامه هستهای ایران پیش از دستیابی ایران به سطح نوینی از داشتههای هستهای و بازگرداندن تهران از مسیر طی شده است. نهایتی که با بازخوانی گزارش اخیر نیویورک تایمز و مرور دوباره اظهارات مقامات آمریکایی قابل رصد کردن است.
یافتن امکانی برای نگه داشتن رفتارهای هستهای ایران در وضعیت فعلی و تلاش برای عدم پیشرفتهای دیگر واقعیتی است که واشنگتن اکنون به درک آن نایل آمده است. آنچه سخنگوی کاخ سفید هم با اظهار «امکان یافتن راهی برای تعامل هستهای پایدار با ایران» اگر چه در مقام تکذیب این گزارش برآمده، اما خواسته یا ناخواسته آن را لو داده است.
انجام مذاکرات هستهای و 7 گوش کردن میز هستهای با حضور گروه 1+1+5 راهبری مقدماتی خواهد بود که کاخ سفید خواهد کوشید به باروری این پروسه همت گمارد، حتی اگر هیچ پیشرفت قابل ملاحظهای در روند مذاکرات روی ندهد. از سوی دیگر و در صورت به بن رسیدن، این راهبری ابزاری جدید برای دست یافتن به نتیجه همان تلاشی است که عنوان شد. آنگاه پیشبینی میشود نه تنها شاهد در پیش گرفتن ادبیات تهاجمیتری چه در بعد کلامی و چه رفتاری باشیم و بازهای کبوترنما که همزمان مبادرت به انجام معاملههای پنهان با حامیان هستهای ایران هستند، مصمم خواهند شد از راه جلب حمایت روسیه و چین دایره تحریمهای نخ نما شده را توسعه بخشند. کاری که نانسی پلوسی و هری رید، دیگر دوستان دموکرات باراک اوباما در کنگره و سنا در تدارک آن هستند. البته پیش از وارد شدن به این مرحله که به نوعی پاسخ رفتار مسوولانه ایران است آمریکا توپ را در زمین ایران خواهد انداخت. واشنگتن با توجیه اقدام اعتمادساز غرب در پذیرش غنیسازی اورانیوم در ایران بحث تصویب و اجرای پروتکل الحاقی معلق شده را پیش خواهد کشید تا در نتیجه آن تاسیسات هستهای به کاروانسراهای هستهای تبدیل شود و امکان بازرسیهای سرزده و بدون اعلام قبلی از ایران فراهم شود. گفتنی است که قرارداد منع گسترش تسلیحات هستهای، پروتکل الحاقی موسوم به 2+93 دارد. ایران در سالهای 2003 تا 2006 این پروتکل را پذیرفته بود، ولی پس از آنکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت ارجاع داد آن را لغو کرد. پروتکل الحاقی توسط دولت ایران به طور داوطلبانه پذیرفته و اجرا شد اما مجلس شورای اسلامی آن را تصویب نکرده بود.
نکته دیگر که در این میان مطرح است توجیه این اقدام اوباما در ذائقه تندخوی آمریکاییهاست. اوباما اگر چه این را پاسخ رفتار ایران میداند و در افقی فراتر ادامهای از تز تغییر خود در مواجهه با ایران توجیه خواهد کرد اما چگونه میتواند افکار عمومی و کانونهای قدرت و لابی اسرائیل را قانع کند ایران که همواره اعلام کرده تحت هیچ شرایطی به تعلیق غنیسازی اورانیوم تن در نخواهد داد و تمامی مراحل تکمیل چرخه سوخت را حق مشروع خود میداند، چه خواسته، پیش شرط یا حتی دست اندازی را در این راه قرار دهد که این اقدام عقبنشینی آمریکا و پذیرش ایران هستهای نام نگیرد و امیدوار به حصول چه نتایج از پیش دست یافتهای باشد که رسیدن به هدف نهایی را سهلتر سازد؟
همه این ایستهای دیپلماتیک فراروی اوباما آنگاه پذیرفتنیتر خواهد شد که رئیسجمهور ایران چند هفته پیش و در روز ملی فناوری هستهای از دو دستاورد بزرگ هستهای ایران یعنی بسته بندی و آماده کردن سوخت هستهای برای قرار گرفتن در رآکتور و آزمایش 2 نوع سانتریفیوژ ارتقا یافته جدید موسوم به 1IR و2IR با ظرفیت چندین برابر بیش از سانتریفیوژهای موجود خبر داد و پیش از آن هم تهران اقدام به نصب 7 هزار سانتریفیوژ نسل دوم کرد.
خبر دستاوردهای جدید احمدینژاد به همراه گفتههایش در جمع مردم کرمان که اعلام کرده بود:« در طول یک سال گذشته شرایط عوض شده و تحولات بزرگی در دنیا رخ داده است. ما بسته پیشنهادی جدیدی را در برنامه هستهای و مذاکره با غرب ارائه میکنیم» اگر چه منتهی به ارائه توضیحات بیشتر از سوی وی نشد و تنها گفت که این سند متضمن صلح و عدالت در جهان، احترام به حقوق ملتها و مشارکت همه دولتها و ملتها در حل مسائل جهانی است ولی به نظر میرسد همین اشاره کوتاه چنان کاخ سفید را مشتاق ساخته که اوباما اعلام کرد در انتظار دریافت بسته جدید پیشنهادی ایران است.
اوباما فعالانه خواهد کوشید به واسطه تنگناهای منطقهای بخصوص بحران عود شده افغانستان که گریبان ایالات متحده را در خاورمیانه چسبیده است، در پروسه مذاکرات هستهای وارد شود اگر چه به زعم وی غنیسازی اورانیوم حق ایران است و ایران مجاز است از فناوری هستهای صلح آمیز استفاده کند؛ اما فعلا میگوید هدف وادار کردن ایران به توقف غنیسازی تغییر نکرده است. ردگیری رفتارهای بازیگران هستهای در میز ایران نشان از پذیرش تحولات جاری و سازگاری بیشتر با رفتارهای ایران است. گروه 1 + 5 از تهران برای گفتگوی رو در رو در مورد برنامه هستهای دعوت کرد. نمایندگان آمریکا، چین، روسیه، انگلیس، فرانسه همراه با آلمان، کشورهای موسوم به گروه 1+5 در بیانیه خود پس از نشست لندن به ایران پیشنهاد کرده بودند تا از این فرصت پیش آمده برای تعامل بیشتر بر اساس احترام متقابل استفاده کند. این اقدام تازه گروه 1 + 5 در راستای حمایت از رویکرد جدید آمریکا در قبال ایران ارزیابی شده و تهران نیز از این دعوت استقبال کرده است. این رفتار گروه 1+ 5 در حالی است که پیش تر به ایران پیشنهاد داده بود در صورت تعلیق غنیسازی مشوقهای سیاسی و اقتصادی در اختیار تهران قرار خواهد داد.
گوشه پنهان میز هستهای ایران که ناگریز از رفتارهای لابی اسرائیل و دولت اسرائیل است نیز نشانی از تن دادن به اقتضائات دیپلماتیک را بروز میدهد. در حالی که شیمون پرز، رئیس جمهور اسرائیل یکشنبه گذشته در مصاحبه با یک رادیوی اسرائیلی بار دیگر تهدید کرد در صورت شکست مذاکرات هستهای، اسرائیل به ایران حمله نظامی خواهد کرد و تاکید کرد که اگر احمدینژاد بر سر موضع هستهای خود بماند، بیدرنگ به او حمله خواهیم کرد و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در مصاحبه با آتلانتیک گفت باراک اوباما باید بسرعت ایران را از دستیابی به جنگ افزار هستهای باز دارد یا اینکه اسرائیل ایران را بمباران میکند؛ اما خواندن تازه ترین اظهار نظرهای مقامات اسرائیلی که هر یک تلاش دارند اقدام نظامی را یک حرکت احمقانه بدانند و آن را نادرست بخوانند گویای این موضوع است که تنظیم فرکانس هستهای بازیگران آشکار و پنهان به نوعی در مدار رادیویی یکدیگر قرار دارد.
از مدتها پیش هم این دیدگاه وجود داشت که با وجود بازیگران هستهای مختلف در پروسه مذاکرات پرونده هستهای ایران، در نهایت این ایران و آمریکا هستند که میتوانند پلان آخر و صحنه تعیین کننده در روند مذاکرات هستهای را کلید بزنند و اتحادیه اروپا و روسیه و حتی چین تنها میتوانند امکان بهتری برای شکل گیری فضای مذاکره فراهم کنند و برگزاری نشستها تنها شروعی برای بهتر شدن و گفتگوهای موثر به منظور پیشرفت مذاکرات است. واقعیت این است که هرگاه ایالات متحده ارادهای برای به پایان رساندن سوء تفاهمات خود با طرف مقابل داشته باشد، میز مذاکرات را دوگوش و در غیر این صورت آن را چند گوش میکند.
تحول در دیدگاه و چرخش در رفتار که نهایتا به یک عقب نشینی در خواستههای کاخ سفید منجر شده، چه یک اقدام اعتمادساز ابتدایی برای اوبامایی باشد که در اجلاس 34 کشور آمریکایی در ترینیدادوتوباگو آن را یافتن رهیافتی برای گفتگوهای بیشتر بخواند چه پاگردی مصلحت آمیز برای مشارکت بیشتر تهران در حل معادله چند مجهولی امنیتی افغانستان باشد و چه خیلی خوشبینانه آن را واقعا تغییر بدانیم که باورش کمی سخت است، باید پذیرفت همه این مقدمه صحیح نباید به یک نتیجه گیری غلط منجر شود و بار دیگر مغلطه کاری سیاسی و سفسطه بازی دیپلماتیک بر سر روابط دو کشور سایه افکند. باید امیدوار بود با لحاظ کردن منافع ملی و خط چینهای امنیت کلان کشور با تدبیر و درایت ایرانی از شرایط مهیا شده بهینهترین استفاده را برد.
ارسلان مرشدی
منابع: نیویورک تایمز، رویترز، سی بی اس
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم