در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
پرداختن به آثار ادبی و کهن پارسی و هماهنگ کردن آنها در تاریخ معاصر بهانهای برای سیدمحمد مختاری است تا مجموعهای 30 قسمتی را در شهرک سینمایی غزالی و در فضای تاریخی پهلوی اول به تصویر بکشد و برای اولین بار این اتفاق را در شبکه قرآن و معارف سیما رقم بزند.
این شبکه بعد از چندین سال که از آغاز فعالیتش میگذرد اخیرا به سمت مجموعهسازی سوق پیدا کرده و آنگونه که از یک شبکه قرآنی انتظار میرود به مفهوم برنامهسازی از نوع معارفی نزدیک و نزدیکتر میشود و ساخت 3 سریال و مجموعه برای نوروز 88 شاهدی براین مدعاست که این امر را به فال نیک میگیریم و امیدواریم با اختصاص بودجههای مناسب نظایر این تولیدات در این شبکه تخصصی و قرآنی سمت و سوی کیفی بگیرد.
اولین بار نیست که به شهرک سینمایی غزالی میروم و سرمای بدتر از این را هنگام تهیه گزارش سریال شبدهم شاهد بودهام.
یادش بخیر شش، هفت سالی از آن موقع میگذرد. قضیه یاور و حیدر که برخلاف دستور رضاخان تکیهای را علم کرده و تعزیه امام حسین را راه انداختند و حالا نیز پس از سالها پایم به این فضا باز شد. تاریخ پهلوی اول و همان دستور رضاخانی که همچنان در موضوع مجموعه «گلستان» به کارگردانی سیدمحمد مختاری و تهیهکنندگی علی آقاجانزاده حاکم است.
اما مردم ما همچنان در برابر دیکتاتور ایستادگی میکنند و بخشی از این ایستادگی در سکانس 3 از قسمت 20 این مجموعه به تصویر کشیده میشود.
مشنوروز پینهدوز را شاید نشناسید ولی محمد پورستار با بازی در نقش او این شخصیت را به شما میشناساند، کسی که شغل پینهدوزی را پیشه خود کرده و با پافشاری بر اعتقادات خود پرچم مشکی عزای حسین را بر سر در مغازهاش نصب میکند و من نیز شاهد شلاق خوردن او به خاطر نقض حکم رضا قلدر هستم.
در این مجموعه در هر قسمت یکی از داستانهای کهن پارسی با رویکردی معارفی به تصویر کشیده میشود که 13 قسمت آن قرار است از اول فروردین در 13 روز تعطیلات نوروز به روی آنتن برود.
کارگردان این سریال که او را بیشتر به عنوان مستندساز میشناسیم و چهار، پنجسالی است وارد عرصه داستانی شده و حاصل فعالیت او در این چند سال، 2 تله فیلم و یک سریال 26 قسمتی به نام «روزی بود، روزی نبود» که در دوران زندیه اتفاقات آن رقم میخورد از شبکه اول سیما شاهد آن بودهایم.
او درباره تجربه جدیدش در عرصه داستانی میگوید: قصهها را از بطن تاریخ کهن ایران بیرون کشیدهایم و موضوعات آن اجتماعی، اخلاقی و بعضا سیاسی است که با رویکرد معارفی به تصویر کشیده میشوند. این متون توسط آقایان تیرداد سخایی و محمد بیرانوند نوشته شدهاند.
صدای شیون زنان فضا را پر کرده است، نمیدانم آنان با آن چادر و نقابی که بر صورت دارند در زمانهای که دولت با حجاب زنان مبارزه میکند، با چه جراتی پا به میدان بازارچه گذاشتهاند. آنان نیز همچون من تحت تاثیر ایمان مشنوروز و ناراحت از صحنه مجازات او هستند و پلان اینسرت دستان او روی مانیتور این احساس را تشدید میکند که در حال شلاق خوردن ذکر خداوند را فراموش نمیکند.
گروه در حال تصویربرداری از سکانس مجازات مش نوروز است که صدای او در میآید، کارگردان با تذکری به وی میگوید که نباید ناله کند و پورستار در جواب تذکر کارگردان میگوید: خب بدجوری شلاق به پایم خورد و واقعا دردم آمد.
و واقعا در سرمای آن شب شهرک غزالی شاید کسی جز خود پورستار معنای درد آن شلاق را که به پایش میخورد نفهمید. با این وجود کارگردان به مستنطق بیرحمی که شلاق میزند آرامتر زدن را متذکر میشود.
همینطور که سربازان رضاخان پینهدوز بازارچه را شلاق میزنند مرد کوتاه قد این مجموعه به نام سلیمان که شاگرد قهوهچی بازارچه است میگرید تا همپای دیگران همدردی خود را ابراز کند اما چه کند که اشکش نمیآید و سیدمحمد مختاری در چندین برداشت میخواهد تا اشک از چشمان سلیمان سرازیر کنند و این کار جز از عهده گریمور پروژه برنمیآید البته اشکهای مصنوعی او هم کارساز نیست و متوسل به فلفل میشوند تا بتوانند در نهایت فضای بستهای از صورت سلیمان و اشکی که از گوشه چشمانش جاری میشوند به تصویر بکشند.
در این سکانس حدودا 50 بازیگر حضور دارد که شلوغی بازارچه را ایجاد کنند سکانسی که کاملا حسی و با طول زمان 7 دقیقه قرار است به نمایش درآید. سکانسی طولانی که زمان تصویربرداری آن نیز ساعتها به طول انجامید.
آنگونه که شاهد بودم کارگردان این مجموعه با حساسیت زیاد در دکوپاژ خود پلانهای زیادی را طراحی کرده است که البته این شاید به لحاظ کیفی نقطه قوتی برای مجموعه باشد اما به لحاظ تولیدی به نظر زمانبر میآید. سیدمحمد مختاری با توضیحاتی درباره این مجموعه میگوید: حدود 13 بازیگر اصلی در این پروژه حضور دارند که به عنوان کسبه بازار به صورت ثابت در مجموعه ایفای نقش میکنند و هر کاراکتر در شکلگیری داستانهای اپیزودیک این مجموعه موثر هستند.
او ادامه میدهد: اساسا طراحی قصهها به گونهای است که در یک بازارچه و در قهوهخانهای که در قدیم به عنوان پاتوق که نقش مهمی در مناسبات اجتماعی داشته اتفاق میافتد. وی معتقد است دورانی که به تصویر کشیده میشود دورانی است که مردم از حال و روز یکدیگر باخبرند و در غم و شادی همدیگر شریکند. به عبارتی در این بازار و در این مقطع زمانی روح زندگی در جزء به جزء زندگی آدمهای قصه ما جاری است و این در رفتار تکتک کاراکترها به عینه دیده می شود و آن صمیمیتی که این فضا ایجاد میکند، صمیمیتی است که زلال و ناب است و جزء فرهنگ ایرانی و اسلامی است. او با توضیح این که تولید این مجموعه در مدت زمانی کوتاه و طبیعتا با امکانات محدود در حال شکلگیری است میگوید: این کار عملا از دیماه شروع شد و کمتر از 3 هفته پیش تولید داشتهایم که برای مجموعهای 30قسمتی بسیار کم است و همچنین عدم برخورداری از منابع مالی و تولیدی نیز باعث شد خیلی از مسائل آنچنان که باید و شاید پشتیبانی تولید نشوند و در نتیجه فقط عشق اعضای گروه به کار است که سرمای شهرک را برایمان قابل تحمل کرده و این توان را به گروه میدهد تا با آفیشهای 14 ساعت در روز کار را پیش ببریم.
علی آقاجانزاده تهیهکننده این مجموعه که در گوشهای کنار آتش نشسته و از دور نظارهگر فعالیتهای گروه است درخصوص این مجموعه میگوید: حدود 2سال پیش طرح این مجموعه را به شبکه قرآن و معارف سیما ارائه دادم، اما به دلایلی به سرانجام نرسید تا امسال که این امر تحقق پیدا کرد و اگرچه زمان پیش تولید و تولیدمان محدود است، اما صمیمیتی که بین اعضای گروه وجود دارد در پیشبرد کار موثر است. 12 بهمن شروع تصویربرداری مجموعه بود و طبق برنامه امیدواریم تا 25 اسفند به پایان برسد. از آنجایی که 13 قسمت ابتدایی این مجموعه قرار است در ایام نوروز پخش شود ما همزمان با تولید، تدوین آن را به هومن ربیعی سپردیم و هماکنون 12 قسمت 15 دقیقهای آماده شده است. وی ادامه میدهد: 56 بازیگر در این مجموعه حضور دارند که 13 بازیگر اصلی شخصیتهای محوری قصهها را شکل میدهند. از جمله این بازیگرها میتوان به محمد پورستار، داوود فتحعلی بیگی، عزتالله مهرآوران، رضا ایرانمنش، غلامرضا علیاکبری، علی طالبلو، زهرا سعیدی، صدیقه کیانفر، ابراهیمآبادی، محمد برسوزیان، شهرام عبدلی و ابراهیم ابراهیمی اشاره کرد.
در ادامه سکانس مجازات پینهدوز بازارچه با شخصیت میرزاعلی آشنا میشوید کسی که فرنگ رفته و تحصیلکرده است و در پی فعالیتهای سیاسی خود به حمایت از مرادش که همان پیرمرد عارف و پینهدوز بازارچه است به سمت مامورین دولتی میرود و با هل دادن همان مستنطق جلاد اسلحهاش را میرباید تا مش نوروز را نجات دهد.
رضا ایرانمنش در نقش میرزاعلی بعد از ایفای نقشش به کنار آتش آمده و به جمع ما میپیوندد. او که پیش از این تجربه حضور در آثار نمایشی شبکه قرآن و معارف سیما را داشته است در تکمیل معرفی کاراکتری که ایفا میکند، میگوید: شخصیت میرزاعلی در کنار دوستانی چون میرزا عباس، میرزا محمود و مش عباد فعالیتهای سیاسی بر ضد حکومت دارد که چاپ اعلامیه در مطبعه خانه بازارچه یکی از آن فعالیتهاست.
صدای جمعیت در بین بازارچه نظرها را به خود جلب میکند. کاغذهایی در هوا پراکنده شده و مردم در حال جمعآوری آنها هستند و در این حین ماموران حکومتی با سرعت هرچه تمامتر تلاش میکنند که این اعلامیهها را سریعتر جمع کنند تا به دست مردم نیفتد. سلیمان نیز درصدد به دست آوردن یکی از این اعلامیههاست؛ اما چیزی نصیب این مرد کوتاهقد مجموعه نمیشود و مظلومانه کنار 2 زنی که جلوی سقاخانه ایستادهاند، میایستد و اطراف را مینگرد. ابتدا فکر میکردم که در طراحی داستان باید این اتفاق میافتاد، اما کارگردان کات میدهد و از سلیمان میپرسد پس تو چرا اعلامیه برنداشتی؟ و سیدرضا علوی در نقش سلیمان با اشاره به کف بازارچه میگوید: مردم چیزی برای من باقی نگذاشتند که بردارم و جمله او که به طنز بیان شد موجب خنده عوامل و ایجاد تنوع بعد از چندین ساعت کار شد و البته به شهادت برگههای یادداشت الهام آقالری منشی صحنه در برداشت ششم بالاخره یکی از این اعلامیهها به دست سلیمان میرسد و با رضایت کارگردان این سکانس نیز ختم به خیر میشود.
عزتالله مهرآوران در نقش میرزا عباس مطبعهچی که تعدادی افراد را به دور خود جمع کرده و با چاپ اعلامیه مبارزات خود را علیه حکومت شکل میدهد با توجه به نقشی که در این مجموعه تاریخی ایفا میکند، درخصوص آثار تاریخی میگوید: مسوولیت رفتن به سمت آثار تاریخی به اندازه خود تاریخ است.
او درباره کاراکتری که ایفا میکند میگوید: از آنجایی که میرزا عباس، چاپچی است و در کنار نشریاتی که چاپ میکند اقدام به چاپ کتب مختلف مذهبی نیز مینماید بالطبع آدمی مذهبی و قطعا سیاسی و ضداستبداد است.
او در ادامه ضمن اشاره به جذابیت نقش میرزا عباس افزود: امیدوارم از عهده این نقش بربیایم و رضایت مردم را جلب کنم. مهرآوران در ارتباط با مشکلات کار میگوید: هر کار همیشه مشکلاتی دارد، ولی ما عادت کردهایم که مشکلات را نبینیم. در واقع به ما یاد دادهاند وقتی مسوولیتی را میپذیریم پیرامون پر از مشکلات آن را هم بپذیریم.
حدودا ساعت 11 شب است که گروه از کار دل میکند و با دغدغه این که این مجموعه را به پخش نوروزی برسانند به منزل میروند تا با استراحتی کوتاه فردا را با انرژی بیشتری شروع کنند.
دیگر عواملی که در این پروژه همکاری دارند عبارتند از: دستیار اول و برنامهریز: بابک نبیزاده، تصویربردار: علی خدابندهلو، صدابردار: حمیدرضا یارندپور، طراح گریم: مریم دوستی، طراح صحنه و لباس: محمود فتحنیا و موسیقی: بهنام صبوحی.
بهناز وفاییوحدت
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد