پرونده ماه

فلسفه تربیتی پراگماتیسم (عمل‌گرایی)

هرگونه تربیت، یقینا دارای مبنای فلسفی است که همه فعالیت‌های مدیران و معلمان در دوره‌های گوناگون آموزشی حتما از آن «مبنای فلسفی» متاثر خواهند شد. بدیهی است که چگونگی وسعت و عمق فلسفه تربیتی هر معلم، چگونگی فعالیت‌های تربیتی او را تعیین خواهد کرد. هر فلسفه تربیتی (فلسفه آموزش و پرورش) معمولا پیشگامی دارد که «فیلسوف» آن نامیده می شود. او کسی است که بیش از سایر متفکران به امر آموزش و پرورش پرداخته، وسیع‌تر و عمیق‌تر از آنها درباره آموزش و پرورش اندیشیده و نظرها یا آرای تازه و ابتکاری اظهار کرده است. در این مقاله به آرای فیلسوفان پراگماتیسم در زمینه آموزش و پرورش مخصوصا با توجه با آرای پیشگامان آنها یعنی دیویی ، جیمز و پیرس پرداخته شده است.
کد خبر: ۲۳۹۵۲۲

فیلسوف آموزش و پرورش، کسی است که از ذهن فلسفی یعنی ذهنی پویا و منسجم برخوردار است. این‌گونه ذهن، او را برمی‌انگیزد که در همه امور آموزش و پرورش جامعه‌اش غور کند، شک کند، به شقوق مختلف تربیت بیندیشد، زندگی را فرآیند واحد پیچیده که روز به روز هم پیچیده‌تر می‌شود، می‌داند، معنا را از ماده جدا نمی‌داند (شعاری‌نژاد، 1383.)

همچنین فیلسوف آموزش و پرورش، فرزند زمان است و هرگز در گذشته در جا نمی‌زند بلکه گذشته را می‌خواند ولی در گذشته نمی‌ماند و به مسائل تربیتی روز کشورش و حتی جهان می‌پردازد.

فیلسوف تربیتی امروز، جهانی می‌اندیشد لکن منطقه‌ای عمل می‌کند. یعنی در حل تمامی مسائل تربیتی جامعه خویش، شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی خود را مورد توجه خاص قرار می‌دهد.

این فیلسوف آموزش و پرورش، همیشه در حال آموختن و افزودن تجربه‌هاست و از هرگونه تقلید اندیشه‌ای و کلیشه‌ای بی‌زار است.

منظور از مطالعه سیستم‌ها یا فلسفه‌های آموزش و پرورش این است که درباره مطالب زیر بیندیشیم:

1) درباره آموزش و پرورش (تربیت) سیستم‌های فکری گوناگونی وجود دارند.

2) هر فلسفه دارای پیشگام یا بانی می‌باشد.

3) هرکدام از فلسفه‌ها، چه نظری درباره آموزش و پرورش دارند و توصیه‌های هرکدام چیست؟

4) کدام فلسفه تربیتی جامع‌تر و کامل‌تر است؟

5) علوم مختلف مانند، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد و ... درباره آموزش و پرورش چه نظریه‌ای دارند؟

6) سرانجام، این نکته مهم را دریابیم که ما امروز تنها به نظریه‌پردازی بهتر درباره آموزش و پرورش و روشهای بهتر آن نیاز نداریم، بلکه باید سخت بکوشیم که آن دو را به هم پیوند دهیم. (امیری، محمدعلی، 1375.)

عمل‌گرایی (پراگماتیسم)

شاید هیچ سیستم فکری یا فلسفی در قرن بیستم به اندازه عملگرایی مطرح نشده و غوغایی به پا نکرده است که هنوز هم مطرح است و درباره‌اش گفتگو می‌شود (ویلیامز جیمز، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، 1370.) به گفته خود ویلیامز جیمز «روش پراگماتیکی قبل از هر چیز روشی است برای حل نزاعهای متافیزیکی، که در غیر این صورت می‌توانند پایان‌ناپذیر باشند. آیا جهان واحد است یا کثیر؟ مقدر است یا آزاد؟ مادی است یا روحی؟ اینها مفاهیمی هستند که هرکدام ممکن است درباره جهان صادق باشد یا نباشد و نزاع بر سر چنین مفاهیمی پایان‌ناپذیر است. روش پراگماتیکی در چنین مواردی عبارت است از کوشش برای تفسیر هر مفهومی به کمک ردگیری پیامدهای عملی مربوط به آن.

اگر این یا آن مفهوم صحیح باشد چه تفاوت عملی در بین خواهد بود اگر هیچ‌گونه تفاوت عملی یافت نشود در این صورت، شق‌ها (آلترناتیوها)ی مختلف عملا دارای یک معنا هستند و هر نزاعی بیهوده است. هرگاه نزاعی جدی باشد ما باید قادر باشیم تفاوت عملی‌ای را که در اثر محقق بودن این با آن طرف نزاع حاصل می‌شود نشان دهیم. (شعاری‌نژاد، 1383)

اصطلاح پراگماتیسم از واژه یونانی پراگما به معنای عمل مشتق شده است. این اصطلاح را نخستین بار چارلز پیرس (1914-1839) دانشمند و فیلسوف امریکایی در 1878 وارد فلسفه کرد. پیرس در نشریه «ماهنامه دانش‌عامه» پس از خاطرنشان کردن این نکته، که عقاید ما واقعا قواعدی برای عمل هستند، اظهار کرد که برای بسط دادن یک مفهوم ذهنی فقط لازم است معین کنیم این مفهوم برای ایجاد چگونه رفتاری به کار می‌آید و آن رفتار برای ما یگانه معنای آن است (پراگماتیسم، صفحه 41.)

«پراگماتیسم بیانگر رویکردی کاملا آشنا در فلسفه، یعنی همان رویکرد تجربه‌گرایانه است (همان منبع، صفحه 43.)

پراگماتیسم یا سیستم فکری «اصالت عمل» یا «عمل‌گرایی» که «تجربه‌گرایی» و «ابزارگرایی» و «وسیله‌گرایی» نیز نامیده می‌شود عمدتا در مخالفت با اصول ایده‌آلیسم به وجود آمد و گسترش یافت و تقریبا کیفیت و نظام آموزش و پرورش جهان را تحت تاثیر قرار داد که هنوز هم این تاثیر عمیق ادامه دارد. عملگرایی عبارت است از نوعی گرایش، روش و یا فلسفه‌ای که نتایج عملی و افکار و معتقدات آدمی را معیار اساسی تعیین ارزش و حقیقت آنها می‌داند. (چهار پراگماتیست، 1366.)

...« بنا به تعریف فلورانوا پراگماتیسم یعنی احتراز لفاظی و تعیین ارزش هر اصل فلسفی از روی تاثیر و ارزش عملی که در زندگی افراد ممکن است دارا باشد.» (مدرسه و شاگرد، 1333.)

افکار و عقاید عملگرایان را می‌توان چنین خلاصه کرد:

افکار به تنهایی برای واقعیت کافی نیستند و عمل روی آنها برای تعیین ارزش، ضرورت دارد.

تنها آزمون معتبر حقیقت در افکار و عقاید این است که به حل رضایت‌بخش مسائل به کار رود.

باید به زمان حال پرداخت نه گذشتهکه پرداختن به گذشته از خصایص برجسته آرمانگرایی و واقع‌گرایی است.

باید روی تغییر تاکید کرد که تنها واقعیت است.

برای حل مسائل موجود باید از روش علمی استفاده کرد. هرگاه فکر «کارگر باشد» و مساله را حل کند در این صورت، «حقیقت» کشف شده است.

حقیقت به شرایط و اوضاع موجود بستگی دارد و چیز مطلقی نیست آنچنان که آرمانگرایان و واقع‌گرایان معتقدند پس، هر چیز نسبی و موقعیتی است که حتی اخلاق را هم دربر می‌گیرد.

«تجربه» واسطه یا میانجی افکار و اعمال است و آمیختگی آنها را منعکس می‌کند.

رفتار، فرآیند سازگاری پایان‌ناپذیر با جامعه است. آنچه را که فرد آموخته است ضمن تجربه‌های هدفدار انجام گرفته است. یادگیری، فرآیند بازسازی است.

یادگیری به انسان، بینش‌ها و روابط جدید می‌بخشد.

معلمان قدرت مطلق نیستند و نمی‌توانند یادگیری را برای محصلان انجام دهند. محصلان مدام از دیگران می‌آموزند که مهمتر از همه، محیط‌شان است (1938. Dewey, John). خلاصه، پراگماتیسم، روی روش و گرایش یا دید بیش از نظام عقیده‌ای فلسفی تاکید می‌کند و روش عملی جدید را به صورت پایه هر فلسفه به کار می‌برد. پراگماتیسم سیستم‌های فلسفی قدیم را مورد انتقاد قرار داده می‌گوید:

«فلسفه، در گذشته این اشتباه را کرده که به غایات و جوهرهای ابدی، ذوات، اصول ثابت و نظام‌های قالبی متافیزیک پرداخته است. پراگماتیست‌ها باید به علم تجربی و دنیای متغیر و مسائل آن و طبیعت، آنچنان که هست، بپردازند. تجربه، اصل است و از تعامل یا تاثیر متقابل موجود زنده (اورگانیسم) و محیط او به وجود می‌آید. به عقیده این مکتب، مرز واقعیت از «تعامل» میان انسان و محیط او ناشی می‌شود، واقعیت، جمع و کل چیزی است که ما «تجربه می‌‌کنیم» انسان و محیط او هماهنگ و همپایه‌اند و نسبت به آنچه واقعیت دارد مسوولیت برابری دارند.»

معلم پراگماتیست

معلم پیرو عملگرایی معمولا از خصایص زیر برخوردار است:

پیوسته به دانش‌آموزانش کمک می‌کند که این حقیقت را دریابند و بپذیرند که همواره قابل تغییر هستند.

به دانش‌آموزان آموزش می‌دهند که برای رسیدن به حقیقت و حل مسائل، روش علمی را به کار ببرند.

برای دانش‌آموزان مسائلی را ترتیب می‌دهد و مطرح می‌سازد که حل و فصل آنها مستلزم تلاش شخصی باشد.

یادگیری دانش‌آموزانش را آنچنان راهنمایی و هدایت می‌کند که به رشد و تکامل شخصی و اجتماعی آنان بینجامد.

فعالیت‌های یادگیری را آنچنان پیش می‌برد که دانش‌آموزان مستقیما به فرآیند تحقیق کشانده شوند و به پژوهش بپردازند.

دانش‌آموزان را در پرسش‌های ارزشی درگیر می‌کند که به کوشش برای رشد و تکامل اجتماعی منجر می‌شود.

دانش‌آموزان را طوری پرورش می‌دهد که وحدت آموخته‌های خود را در نظر داشته باشند (شعاری‌نژاد، 1383.)

پیشگامان فلسفه تربیتی عملگرایی

ریشه‌های فلسفه تربیتی پراگماتیست را می‌توان در سنتهای فلسفی اروپایی پیدا کرد. حتی برخی مقدمات پراگماتیست را به هراکلیت (540-480 پیش از میلاد) فیلسوف یونانی نسبت می‌دهند.

بعضی نیز فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی را بنیان‌گذار پراگماتیسم می‌دانند.

شیللر(1864 - 1937) آلمانی‌‌‌الاصل در 1929 مقاله «پراگماتیسم» را نوشت و این مفهوم را مترادف «انسان‌گرایی» یا «اصالت بشر» تلقی کرد. او می‌‌نویسد: «من خود حیران شدم که پی بردم مدتها بی‌آن که خود بدانم پراگماتیست بوده‌ام و طرفداری من از موضعی کاملا مشابه در 1892 فقط نام پراگماتیسم را کم داشته است (کاپلستون، فردریک ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی، 1370)

در هر حال آنچه مسلم است فلسفه عملگرایی عمدتا به وسیله پیرس و ویلیام جیمز و جان دیویی رشد و گسترش یافت و به صورت سیستم فکری جهانگیری درآمد. پراگماتیسم را به خانه یا مسافرخانه بسیار بزرگی تشبیه می‌کنند که همه مسافران می‌توانند به راحتی وارد شوند و در اتاقهای متعدد آن، به هر شکلی که می‌خواهند، رفت و آمد کنند.

چارلز ساندرزپیرس (1839 - ‌1914) معیار پراگماتیک را رشد و گسترش داد: البته نه راهی برای حقیقت بلکه، کشف معنا. ویلیام جیمز (1842 - 1910) عمومی و موجه ساختن این که معرفت مبتنی بر تجربه می‌تواند سودمند باشد را مطرح ساخت. صلاحیت او در فلسفه و وابستگی او به واقع‌گرایی عقل مشترک یا فهم عام پراگماتیسم را به صورت فلسفه قابل احترامی درآورد. جان دیوئی (1859 - 1952) پراگماتیسم را به عنوان فلسفه نظامدار امریکایی مشخص شکل داد. به نظر دیوئی رسالت فلسفه انتقادی، سازندگی و بازسازی است. (شعاری‌نژاد، 1383.)

پرسش‌ها در فلسفه، مهمتر از پاسخها هستند و هر پاسخ، سرانجام، به صورت یک پرسش تازه درخواهد آمد. (پیرس)

کودکان ما تقریبا با روحیه علمی به دنیا می‌آیند. (جیمز)

اداره مدارس براساس مفاهیم نوع جدید بسیار مشکل‌تر از پیمودن راههای کوبیده‌ای است که مدارس قبلا رفته‌اند. (جان دیوئی)

پیرس

پیرس فیلسوف امریکایی را بنیان‌گذار فلسفه پراگماتیسم معاصر می‌دانند که از افکار کانت فیلسوف آلمانی متاثر شده بود. او در طول حیاتش هرگز و در هیچ دانشگاهی پست ثابتی نپذیرفت. بخش عمده زندگی خود را به تنهایی و گوشه‌نشینی سپری کرد و در تنگدستی از دنیا رفت. این فیلسوف که روش خود را «پراگماتیسم» نامید، می‌گفت: معنای افکار با قرار دادن آنها در یک تست آزمایشی مشاهده نتایج، بهتر کشف و روشن می‌شود. پیرس افکار و عقایدش را به شکل نظامدار (سیستماتیک) توضیح نداد بلکه روی ویلیام جیمز اثر گذاشت.

به نظر پیرس «آموزش و پرورش» به هدفی عالی‌تر از رفاه، چه فردی و چه اجتماعی، نیاز دارد، تنها آن هدفی به اندازه کافی عالی است که پیشبرد قانون دوگانه عشق و عقل را در بر داشته باشد. پیرس می‌گوید، سمت‌گیری آموزش و پرورش، تامین رفاه افراد است و انسان‌ها را ترغیب می‌کند که رفاه خویش را به مثابه هدفی ممتاز ساخته است. رفاه تنها هنگامی به دست خواهد آمد که به گونه‌ای سنجیده و به مثابه یک هدف در نظر گرفته نشده باشد، رفاه به مثابه یک نتیجه فرعی جستجوی اهداف دیگر و عالی‌تر به دست می‌آید (چهار پراگماتیست، صفحه 110.)

حقانیت دادن به آموزش و پرورش براساس ظرفیتش برای افزایش درآمد، به ارائه دیدگاهی محدود از هدف منجر می‌گردد. چنین درکی از آموزش و پرورش و زندگی که بدون شک هدف آموزش و پرورش جدا از هدف زندگی نیست، به چه چیزی منجر خواهد شد؟ «فقر روحی» تنها نتیجه دیدگاهی است که نمی‌تواند اشخاص را با اهدافی تغذیه کند که فراتر از رفاه آنان است؛ اهدافی که زندگی آنان بر حسب آنها، با معنا یعنی دارای پیامدهای مهم می‌گردد (شعاری‌نژاد، 1383.)

ویلیام جیمز

فیلسوف و روان‌شناس برجسته امریکایی است که تحت‌تاثیر پیرس و چند فیلسوف و نویسنده دیگر قرار گرفت و سیستم فکری «پراگماتیسم» را به صورت یک فلسفه نظامدار درآورد به طوری که غالبا او را بنیان‌گذار «پراگماتیسم» می‌نامند. جیمز برخلاف پیرس، خونگرم و معاشرتی بود و در تمام چیزها مجذوب امور فردی و اشخاص می‌شد. با این همه، او دانشمندی به اندازه کافی تربیت یافته و همدرد بود که بتواند در آزمایشگاه ادراک پیرس از اندیشیدن، کششی نیرومند را بیابد (چهار پراگماتیست، صفحه 134.)

جیمز فلسفه را از کلاسهای درس بیرون کشید و در زندگی روزمره به کار انداخت. می‌گفت هر یک از ما فیلسوف هستیم. دانسته یا ندانسته، دایما در پی آنیم که راجع به اموری که به ما ارتباط پیدا می‌کند، اظهارنظر کنیم و تصمیم بگیریم و همین ضرورت اتخاذ تصمیم، این کشش غریزی به سوی اعمال و عقاید خردمندانه‌تر، همان عاقلی است که ما را فیلسوف بار می‌آورد. (توماس، هنری و توماس، دانایی، ترجمه احمد شها، 1372.)

پراگماتیست، آموزش و پرورش را جنبه یا بعد فعال فلسفه می‌داند و معتقد است که فلسفه از تربیت، زاییده می‌شود نه برعکس. به نظر دیوئی بهترین و مهمترین تعریف فلسفه این است که «فلسفه، عبارت از نظریه تربیتی به معنای وسیع کلمه است.»

به نظر جیمز، برای پراگماتیسم، آزمون هر عقیده‌ای این است که آن عقیده چه تغییری در زندگی شخصی به وجود می‌آورد و همین آزمون است که گذرگاه انواع گوناگون جهان‌بینی هاست (پراگماتیسم، صفحه 134.)

به نظر ویلیام جیمز پراگماتیسم، فلسفه‌ای است که می‌تواند انواع خواسته‌های فلسفه‌های گوناگون را ارضا کند. این فلسفه می‌توانند مانند خردگرایی مذهبی باشد، و در عین حال «تجربه‌گرایی» خود را نیز حفظ کند. پراگماتیسم همه نظریه‌های ما را نرم می‌‌کند، آنها را انعطاف‌پذیر می‌‌سازد و هر کدام را به کار وامی‌دارد. او نه عقاید جزمی دارد و نه اصول اعتقادی خاص، بلکه فقط روش خاص خویش را دارد. همان طور که پراگماتیست جوان ایتالیایی، پاپینی گفته است، پراگماتیسم در وسط نظریه‌های ما قرار دارد (پراگماتیسم، صفحه 45.)

جیمز معتقد بود که فکر درست آن است که به موفقیت ما در زندگی بینجامد و ایمان و اعتقاد درست، آن است که به تحقق یافتن هدفهای ما در جهان و زندگی کنونی منتهی شود. بنابراین، افکار و عقاید ما ذاتا مطلوب نیستند بلکه مانند وسایلی به شمار می‌روند که هدفهای ما را در دنیای واقعی تحقق می‌بخشند. به عبارت دیگر، نشانه حق، موفقیت و علامت باطل، شکست است.

جیمز درباره فلسفه تصریح کرد که فلسفه به معنای کاملش جز مردی که می‌‌اندیشد نیست، تا یک فایده عملی را که می‌خواهد، تحقق بخشد. پراگماتیسم مایل به نرم کردن کلیه نظریه‌های ماست (پراگماتیسم، صفحه 108.)

فلسفه پراگماتیسم در همه جا، اثربخش است. جیمز می‌گوید: فلسفه‌ام به من تعلیم داد تا حد زیادی در خانه‌ام آرام‌تر باشم. با آن که مردی اجتماعی بود، در بین افراد خانواده‌اش احساس رضایت خاطر کاملی می‌کرد. فلسفه پراگماتیسم به طور خلاصه عبارت است از: دعوت به فعالیت فردی برای تکمیل بنای دنیای بهتر، در کوششی که برای بهتر کردن جهان به کار می‌رود و طبعا موجبات شادی و آسایش افراد نیز بهتر فراهم خواهد شد (ماجراهای جاودان در فلسفه، صفحه 412.)

جان دیوئی

فیلسوف بزرگ و برجسته فلسفه تربیتی جان دیوئی است که می‌‌توان گفت ویلیام جیمز پراگماتیسم را فلسفه عامه‌پسند و مردمی ساخت و دیوئی آن را به صورت یک سیستم فکری نظامدار درآورد. شاید دیوئی پرنفوذترین فیلسوف تربیتی معاصر در جهان است که تقریبا اکثر نظامهای آموزش و پرورش جهان را تحت‌تاثیر قرار داد که هنوز هم تاثیر آن ادامه دارد.

رشد و گسترش و تقویت سیستم فکری پراگماتیسم (عملگرایی)، مخصوصا در میدان آموزش و پرورش، به دست جان دیوئی انجام گرفت. این فیلسوف، در منطق، معرفت‌شناسی، علم اخلاق، زیباشناسی و فلسفه‌های سیاسی و اقتصادی و تربیتی شهرت یافت. او فلسفه‌های کلاسیک سنتی را به شدت مورد انتقاد قرار داد، مخصوصا فلسفه‌هایی را که کوشش کردند ارزش تجربه انسان را به حداقل برسانند.

دیوئی تحت‌‌تاثیر (ایدهآلیسم) جدید هگل، فیلسوف آلمانی قرار گرفت زیرا به نظر او در نظریه هگل، بیش از هر فیلسوف دیگر، غنا و تنوع بینش وجود دارد. او مانند هگل محیط‌گرا بود و اهمیت تاریخ را برای شناخت مسائل اجتماعی حاضر تاکید می‌کرد.

البته دیوئی در دیدگاه فلسفی خود بیشتر به ویلیام جیمز مدیون است و به نظر برخی از مورخان فلسفه، دیوئی نظریه ابزارگرایی خود را از مفاهیم کتاب اصول روان‌شناسی جیمز دریافته است، همچنان که معتقد است پراگماتیک خود را از او گرفته است.

دیوئی شخصی ساده بود، فروتن، مطلقا خالی از هر گونه تظاهر، همیشه آرام، دلسوز، متفکر و اندکی خجول، پشتکار زیادی داشت، در بحث استاد بود و در کار سختکوش. دیوئی شصت سال بی‌وقفه نوشت و انبوهی کتاب و مقاله انتشار داد که هر کدام در مورد جنبه‌ای از وضعیت و موقعیت انسان بود. او مصرانه استدلال می‌کرد و همواره می‌کوشید تا خوانندگانش را به این نکته متوجه و معتقد گرداند که: «عمل آگاهانه تنها وسیله غایی آدمی در هر زمینه است» (شعاری‌نژاد، 1383.)

به عقیده دیوئی کار اصلی فلسفه حل مسائل فیلسوفان نیست، بلکه به حل مسائل انسان‌ها می‌پردازد. خود او نیز به همه مسائل مردم در وسیع‌ترین زمینه‌های امور اجتماعی، اخلاقی و نظری می‌پرداخت و محتوای آثار گوناگونش این جهان شمولی اندیشه‌های او را به صراحت نشان می‌دهد.

بیشترین تاثیر جهانی جان دیوئی در میدان آموزش و پرورش بود. او برخلاف اکثر فیلسوفان، آموزش و پرورش را قلمرو جداگانه‌ای که یک نظریه‌پرداز به عنوان الزامی اخلاقی یا به دلیل شهروندی گاه بخشی از وقت خویش را صرف آن می‌کند، نمی‌دانست. بلکه برعکس، هر گونه فلسفه‌ای را فلسفه آموزش و پرورش می‌‌خواند. آموزش و پرورش برای او معنای زندگی تصورات در تشکیل عادت ذهنی انسان‌ها بود. به اعتقاد او، شاخص اساسی هر فلسفه‌ای روشی است که آن فلسفه برای ایجاد این عادتها، و بنابراین، کیفیت معقول و اخلاقی زندگی معمول ما دنبال می‌کند (چهار پراگماتیست، صفحه 256.)

دیوئی این دیدگاه تربیتی - فلسفی خود را در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش چنین بیان می‌کند: اگر بپذیریم که آموزش و پرورش، فراگرد ایجاد آمادگی‌‌های اساسی، عقلانی و عاطفی در برخورد با طبیعت و انسان است، فلسفه را می‌‌‌توان حتی به عنوان «نظریه عمومی آموزش و پرورش» تعریف کرد. فلسفه، اگر نخواهد یک امر نهادی - یا زبانی - با نوعی رضایت خاطر عاطفی برای معدودی افراد یا در حد جزم‌های اختیاری صرف باقی بماند، باید با بررسی تجربه پیشین و ارائه نقشه‌ مند ارزشهای زندگی، بر رفتار انسان تاثیر گذارد.

تبلیغ و ترویج عمومی، اعمال قانونی و اداری در ایجاد گرایشی که فلسفه آن را مطلوب می‌داند، موثرند اما فقط تا آنجا که تربیتی هستند  یعنی تا آنجا که گرایش‌های ذهنی و اخلاقی را اصلاح می‌کنند.

چنین روشهایی، در بهترین حالت دچار این محدودیتند که مخاطبان آنها کسانی هستند که عاداتشان تا حدود زیادی شکل گرفته‌اند، در حالی که آموزش و پرورش نسل جوان دارای میدان عمل مساعدتر و آزادتری است. از طرف دیگر اگر فلسفه اهداف و روشهای حرفه تدریس را از طریق یک بررسی گسترده و دلسوزانه از جایگاه آنها در زندگی معاصر، زنده و جاندار نسازد، این حرفه به یک امر تجربی معمولی تبدیل خواهد شد. (چهار پراگماتیست، صفحه 256)

دیوئی که از پیشگامان برجسته این فلسفه است «تجربه» را محور آموزش و پرورش قرار داد و حتی فرآیند تربیت را «بازسازی تجارب» تعریف کرد. بنابراین باید مفهوم «تجربه» را از دیدگاه این فیلسوف و مربی جهان دریابیم.

«برداشت دیوئی از تجربه در برگیرنده سه عنصر است: الف) تاکید زیست‌شناختی بر تجربه به مثابه محصول «کنش متقابل» شرایط عینی و نیروهای ارگانیک، ب) مفهوم علمی «آزمایش» به مثابه تغییر سنجیده محیط توسط پژوهشگران که به شناخت نوین منجر می‌گردد و ج) آموزه پیرس درباره «معنا» که طبق آن تصورات ما بر حسب پیامدهای اعمال ما تحلیل گردند و به همین دلیل این تصورات در خدمت تنظیم اندیشیده رفتار ما قرار دارند. (شعاری نژاد، 1383)

تجربه، آن‌گونه که دیوئی آن را تفسیر می‌کند، تمام این عناصر را شامل می‌گردد. به نظر او ادراک روابط بویژه روابط بین اعمال ما و پیامدهای تجربی آنها جزء اساسی دستیابی به شناخت است. به محض این که ما به این نوع ادراک دست یابیم، هم رفتار ما و هم محیط معنی تازه‌ای می‌یابند. ما برای دستیابی به درک روابط، به تجربه و توانایی انباشت آنچه از تجربه می‌آموزیم، نیاز داریم. اما تجربه تنها ثبت یا مشاهده انفعالی پدیده‌ها نیست، بلکه در برگیرنده کنش متقابل سنجیده با شرایط محیط است که پیامدهای آن نقالانه مورد توجه قرار می‌گیرند و نظارت بر رفتار آینده را سبب می‌گردند. این کنش متقابل نشانه اندیشیدن علمی و خصلت پیشرفته‌ترین اشکال آزمایش علمی است. (چهارپراگماتیست، صفحه 265)

آموزش و پرورش از دیدگاه عملگرایی

در عملگرایی، مخصوصا ابزارگرایی بیش از سایر سیستم‌های فلسفی، انسان و آموزش و پرورش مورد بحث قرار گرفته‌اند به طوری که عملگرا (پراگماتیست)، آموزش و پرورش را جنبه یا بعد فعال فلسفه می‌داند و معتقد است که فلسفه از تربیت، زاییده می‌شود نه برعکس. به نظر دیوئی بهترین و مهمترین تعریف فلسفه این است که «فلسفه، عبارت از نظریه تربیتی به معنای وسیع کلمه است.» (شعاری‌نژاد، 1383)

فلسفه آموزش و پرورش پراگماتیستی را می‌توان در چند اصل زیر خلاصه کرد:

1- مبدا و محور آموزش و پرورش کودک است و تعامل میان محیط طبیعی و اجتماعی کودک است که به او تجربه می‌دهد و مربی باید همواره به این تعامل توجه خاص داشته باشد.

2- تربیت از نظر پراگماتیسم توجیه و هدایت‌ انگیزه‌ها و استعدادهای فطری است و در نتیجه این آموزش و پرورش کودک را شکل‌پذیر، فعال و نتیجه‌بخش، مبتکر و خلاق تربیت می‌کند.

3- پراگماتیست‌ها برای فرد، آزادی، اعتقاد و ایمان او ارزش زیادی قائل هستند به بیان دیگر، هر فرد در اجتماع می‌تواند و حق دارد مقام متناسب خود را اشغال کند.

4- پیروان فلسفه پراگماتیسم به فرآیند و روش، بیش از هدف و نتیجه عمل اهمیت می‌دهند.

5- پراگماتیست عقیده دارد که دانش‌آموز باید دائما در وضع فعال قرار گیرد و نباید از او انتظار داشت که عقاید و نتایج اندیشه مردم را بپذیرد. معتقد است که آموزش و پرورش باید کودک را تحریک و ترغیب کند تا خود و در نتیجه فعالیت ذهنی و تجربی خود را بشناسد. به این ترتیب پراگماتیسم عمل را بر تفکر ذهنی و انتزاعی مقدم می‌داند.

6- پراگماتیست معتقد است که کودک از راه فعالیت شخصی بیش از روش تقلید یاد می‌گیرد.

این مکتب درصدد آن است که کودک در اوضاع و احوالی قرار گیرد که خود در نتیجه کوشش به حقیقت برسد.

7- پراگماتیسم تقسیم برنامه درسی را به علوم و مواد مختلف مورد انتقاد قرار می‌دهد زیرا میان آنها فرق زیادی نمی‌بیند و معتقد است باید معرفت و شناخت را به کودک به صورت فعالیت واحد زنده، آنچنان که در طبیعت هست، درآورد و کودک از این شناخت خود در حل مسائل و مشکلات زندگی استفاده کند و به این شناخت از دیدگاه عملی بنگرد.

8- فلسفه عمل‌گرایی به اصل تکامل در برنامه درسی معتقد است و این اصل عبارت از زندگی دانش‌آموز و تجربه او به طور کلی و خصوصا فعالیت کنونی وی است.

9- پراگماتیست، مدرسه را جامعه کوچکی از اجتماع بزرگ می‌داند و معتقد است که دانش‌آموز از راه فعالیت‌های خود در این جامعه می‌تواند با حقوق و وظایف یا به طور کلی مسائل اخلاقی آشنا شود و آنها را به کار بندد. در این صورت دیگر معلم نقش واعظ و سخنران را نخواهد داشت.

10- پراگماتیست از طریق روش پروژه مشخص می‌شود. در این روش کودک را با مشکلات و مسائل عملی در زندگی مواجه می‌کنند تا شخصا درباره آنها بیندیشد و برای حل آنها بکوشد.

فعالیت فلسفه پراگماتیسم در میدان آموزش و پرورش، سبب شد که نهضت «تربیت پیشرفته» پیدا شود که پیشرو آن دیوئی است. این آموزش و پرورش توجه خود را بیشتر به دانش‌آموز معطوف می‌کند و معتقد است که ما در جریان زندگی یاد می‌گیریم و از یادگیری موضوع‌هایی که از لحاظ زندگی مورد استفاده نیستند، معذوریم. (جان دیوئی، ترجمه سیداکبر میرحسینی، 1369)

هدف آموزش و پرورش در این فلسفه

دیوئی در بحث از آموزش و پرورش و هدف آن می‌گوید: «هدف‌های تربیتی هم مثل هدفهای سایر فعالیت‌های انسانی، متعدد و گوناگونند و هیچ‌یک نمی‌تواند بقیه را زیر بال بگیرد و همه فعالیت‌های تربیتی را رهبری کند...» یک هدف تربیتی مطلوب دارای خصایص و ویژگی‌هایی اینچنین است:

الف) هدف تربیتی در مورد هر کس باید بر فعالیت‌ها و احتیاجات اصیل او که شامل عادت‌های اکتسابی هستند، مبتنی باشد.

ب) هدف تربیتی باید با اوضاع و احوال محیط شخص موافق باشد تا حصول آن میسر شود.

به عبارتی هدف‌هایی که از خارج برفرد تحمیل می‌شوند، قابل حصول نخواهند بود.

پ) هدف تربیتی باید عینی و قابل ادراک و قابل تحقق باشد. هدف‌های بسیار کلی و انتزاعی برای کودک قابل درک نیستند از این‌رو، تحقق نمی‌پذیرند.

به نظر دیوئی، هدف آموزش و پرورش راهنمایی دانش‌آموز براساس رغبتها و فعالیت‌های شخصی او به رشد و تکامل است که از راه شرکت در راههای دموکراتیک زندگی انجام می‌گیرد.

دانش‌آموز باید انعطاف‌پذیری، سازگاری و قدرت تجدید ارضای نیازهای حال و آینده‌اش را داشته باشد. (شعاری‌نژاد، 1383)

به نظر پراگماتیست‌ها، آموزش و پرورش یک عمل اجتماعی است. زیرا دانستن و انجام دادن به همدیگر بستگی دارند. پس یادگیری ضمن زندگی انجام می‌گیرد مخصوصا اگر فرد فعالیت‌های زندگی را شخصا انتخاب کرده باشد. آموزش و پرورش شامل مجموع تجاربی است که شخص در نتیجه تماس با محیط اجتماعی و طبیعی کسب می‌کند. زندگی، مربی واقعی است.

دانش‌آموز به مدرسه می‌رود برای این که آنجا را دوست دارد و جای فعالیت و نشاط است. فعالیت‌های مدرسه برای او شادی آورند و با نیازهای او سازگارند.

مربی ابتدا باید برای حل دو مشکل یا مساله زیر بیندیشد:

1- چگونه بیشترین تجربه‌ها را به کودک بدهم؟

2- چگونه می‌توانم این تجربه‌ها را راهنمایی کنم؟

به نظر پراگماتیست‌ها وقتی معلم توانست این دو مساله را حل کند دیگر آموزش خواندن و نوشتن و حساب کردن برای او چندان مهم نیست.

بنابراین مربی باید وظایف زیر را انجام دهد:

الف - دانش‌آموزان را از هر لحاظ بشناسد.

ب - همیشه در نظر داشته باشد که آموزش و پرورش فعالیتی است مبتنی برطبیعت کودک.

پ - با توجه به این که فعالیت‌ راه طبیعی یادگیری است، فرصت‌ها و امکاناتی برای دانش‌آموز فراهم آورد تا او فعالیت کند.

ت - مسایل و مشکلاتی که در کلاس طرح می‌شود را با کمک خود دانش‌آموزان حل نماید، زیرا این مسایل متناسب با سن و استعداد و نیازهای دانش‌آموزان هستند

ث - دانش‌آموزان را طوری تربیت کند تا آنان خود شخصا مسایل موردعلاقه‌شان را انتخاب کنند و مسایل و مشکلاتشان را طبقه‌بندی کنند و از لحاظ اهمیت و اولویت مورد بحث قرار دهند.

ج - مربی همیشه به یاد داشته باشد که آزادی دادن به دانش‌آموزان وسیله‌ است نه هدف به این منظور که ایشان بتوانند فعالیت کنند.

چ - به دانش‌آموزان امکان دهد که اشتباه کنند زیرا یادگیری نمی‌تواند بدون اشتباه انجام بگیرد، جز این‌که مربی باید به طور غیرمستقیم ایشان را به اشتباهاتشان متوجه گرداند.

(دیوئی، جان، ترجمه مشفق همدانی، 1333.)

برنامه درسی از نظر پراگماتیست‌ها

مکتب‌های تجربه‌گرایی تقسیم برنامه را به علوم و مواد مختلف نادرست می‌دانند؛ زیرا می‌گویند: همه آنها جنبه‌هایی از فعالیت انسان برای حل مشکلات محیطی و سازگاری با محیط هستند. کودک باید تجارب لازم را بیاموزد تا بتواند موجودیت خود را در جهان حفظ کند. بنابراین، برنامه درسی باید شامل انواع شناخت و مهارتهایی باشد که کودک در زندگی کنونی و آینده‌اش به آنها نیازمند است.

پس هر کودک باید ابتدا نوشتن و خواندن زبان ملی خود را یاد بگیرد و بتواند افکارش را با آن تعبیر کند. از طرف دیگر،‌ به یادگیری ریاضیات احتیاج دارد و نیز در برنامه مدرسه باید درس بهداشت و تربیت‌بدنی را گنجانید.

به نظر جیمز، برای پراگماتیسم، آزمون هر عقیده‌ای این است که آن عقیده چه تغییری در زندگی شخصی به وجود می‌آورد و همین آزمون است که گذرگاه انواع گوناگون جهان‌بینی هاست


مدرسه به طور کلی باید فعالیتهایش را بر امیال دانش‌آموزان مبتنی کند تا این‌که بتواند رغبت آنان را برای یادگیری برانگیزد. دیویی امیال کودکان را به 4 نوع تقسیم می‌کند:

1- میل به ارتباط اجتماعی 2- میل به جستجو و بررسی اشیاء 3- میل به فعالیت 4- میل به تعبیر هنری.

به عقیده او، هرگاه برنامه فعالیت مدرسه بر این 4 میل تنظیم شود، به رشد و تکامل طبیعی کودک کمک خواهد کرد و یادگیری برای او نشاط‌انگیز خواهد بود. (شعاری‌نژاد،‌1383.)

روش تدریس از نظر پراگماتیست‌ها

عملگرایی، دانش‌آموز‌محور است و برنامه درسی را ناشی از زندگی می‌داند. روی تفکر انتقادی و خلاق تاکید می‌کند. وظیفه معلم هم این است که تجارب و آزمایشها را برگزیند، تنظیم کند و هدایت نماید، آنچنان که شرکت در فعالیتها شناخت و معرفت دانش‌آموزان را به حداکثر برساند.

وقتی خود دانش‌آموزان درگیر تجربه و آزمایش شوند، طبعا بیشتر احساس مسوولیت خواهند کرد. تربیت اجتماعی و روان‌شناختی باید توام انجام گیرند. در هرگونه تربیت: اخلاقی، شغلی، اجتماعی باید رشد و تکامل فرد را پایه قرار داده با توجه به این نگرشها روش تدریس تابعی از تفاوت‌های فردی خواهد بود و نمی‌توان روش واحد و ثابتی را برای همیشه به کار برد.

روش تدریس، علاوه بر داشتن شرط مذکور باید:

همه محصلان و دانش‌آموزان را فعال نگه دارد، نیازها، رغبتها و تمایلات همه دانش‌آموزان را در نظر بگیرد، تفکر انتقادی را در آنان برانگیزد، احساس مسوولیت را در آنان پرورش و رشد دهد، آنها را به تجربه شخصی پدیده‌ها برانگیزد، همکاری و تشریک مساعی دانش‌آموزان را ایجاب کند. معلم نقش رهبری، راهنمایی‌کننده و هدایت‌کنندگی دارد و تدریس را به صورت غیرمستقیم انجام می‌دهد. از نظر پراگماتیست‌ها، بهترین روش تدریس همان روش پروژه است، یعنی هر گروهی از دانش‌آموزان به مطالعه و جمع‌آوری اطلاعات درباره یکی از موضوعات درسی همت می‌گمارد (شعاری‌نژاد، مبانی روان‌شناختی تربیت، 1375.)

معروفترین پیشگامان فلسفه تربیتی عملگرایی و پیشرفت‌گرایی پس از جان دیوئی عبارتند از: ماریا مونته‌سوری (1952-1870) که معتقد بود رشد و تکامل طبیعی و سالم فقط در محیط آزاد انجام می‌گیرد. با کودک نه مثل یک شی بلکه مثل یک انسان رفتار شود، ‌نه‌چون ظرفی که بزرگسالان پرش کنند، بلکه به عنوان موجود زنده‌ای که می‌کوشد خود را رشد دهد، نه چون جانداری که باید هویتش را از والدین یا معلم دریافت کند، بلکه مثل شخصی زنده، فعال و منحصر به فرد.

پارکز (1902- 1837) که به گفته دیوئی «شاید بیش از هر فرد دیگری شایسته عنوان پدر جنبش آموزش و پرورش پیشرو باشد.» خدمت این مربی بزرگ چهار چیز بود: 1- تاکید بر این که کودک باید مرکز و محور برنامه‌ریزی و کار مدرسه باشد 2- تربیت کودک باید در محیط جمعی گرمی انجام گیرد 3- برنامه درسی باید تا حد امکان از فعالیتهای علمی ناشی شود. 4- تشویق دانش‌آموزان به تعبیر و بیان افکار و عواطف خود از راه هنر، ادبیات و حرکات بدنی (شعاری‌نژاد، 1383.)

سخن آخر

با توجه به آنچه عنوان شد می‌توان فلسفه پراگماتیسم را در آموزش و پرورش بدین شرح خلاصه کرد:

معروفترین فلسفه‌های تربیتی که به تجربه اصالت می‌پردازد، پراگماتیسم یا عملگرایی است.

تجربه‌گرایان، ‌معلومات انسان را به تجربه وابسته می‌دانند.

ارزشها محصول تجربه آدمی هستند و آنچه که برای شخص پیامد مطلوب دارد ارزشمند تلقی خواهد شد.

تجربه‌گرایان در حوزه آموزش و پرورش به دو پدیده مهم «تغییر و تجربه» توجه دارند.

نقش معلم عبارت است از این که فرصت‌های متعدد و متنوعی فراهم آورد که دانش‌آموزان شخصا به تجربه بپردازند.

بنیانگذار فلسفه عملگرایی پیرس و گسترش‌دهند آن جیمز و پروبال‌دهنده آن جان دیوئی است.

گسترده‌ترین میدان مطرح‌شدن عملگرایی، میدان آموزش و پرورش است به طوری که غالبا آن را صرفا فلسفه تربیتی می‌پندارند.

به یقین می‌توان گفت که فعالترین متفکر فلسفه تربیتی عملگرایی جان دیوئی است.

فلسفه عملگرایی پیامدهای عملی افکار و عقاید انسان را معیار اساسی تعیین ارزش و حقیقت می‌داند.

عملگرایان، آموزش و پرورش را بعد فعال فلسفه می‌دانند و معتقدند که فلسفه از تربیت زاییده می‌شود،‌نه بر عکس، حتی فلسفه را عبارت از نظریه تربیتی به معنای وسیع کلمه می‌دانند.

اصول تربیتی عملگرایی عبارتند از:

کودک‌محوری، تربیت هدایت انگیزه‌ها و استعدادهای فطری است، روش مهمتر از هدف است، فعال‌بودن محصل، یادگیری از راه زندگی ، وحدت‌ مواد درسی، مدرسه جامعه کوچک است.

منابع و مآخذ:

1- شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، فلسفه آموزش و پرورش، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1383.

2- جیمز، ویلیام، پراگماتیسم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1370.

3- دیوئی ، جان، مدرسه و شاگرد،ترجمه مشفق همدانی، تهران: انتشارات صفی علیشاه، 1333.

4- کاپلستون ، فردریک تاریخ فلسفه : از بنتام تا راسل، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی ، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی ، 1370.

5- اسکفلر، اسرائیل، چهار پر اگماتیست، ترجمه محسن حکیمی، تهران: نشر مرکز، 1366.

6- توماس، هنری و توماس، دانالی، ماجراهای جاودان در فلسفه،ترجمه احمد شها، تهران: انتشارات ققنوس، 1372.

7- مایر، فردریک ، تاریخ فلسفه تربیتی، ترجمه علی‌اصغر فیاض، تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1350.

8- و. ف. کانل، تاریخ آموزش و پرورش در قرن بیستم، ترجمه حسن افشار، تهران: نشر مرکز ، 1368.

9- دیوئی، جان، مقدمه‌ای بر فلسفه آموزش و پرورش (دموکراسی و تربیت)، ترجمه امیرحسین آریانپور، تهران: انتشارات موسسه فرانکلین.

10- امیری، محمدعلی، آموزش و پرورش علمی. تهران: نشر نی، 1375.

11-‌ دیوئی ، جان، مدرسه و اجتماع،‌ ترجمه مشفق همدانی، تهران: مطبوعاتی صفی‌علیشاه، 1334.

12- دیوئی، جان، آموزشگاه‌های فردا. ترجمه ا. ح. آریان‌پور، تهران: مطبوعاتی صفی‌علیشاه، 1328.

13- شاتو، ژان. مربیان بزرگ . ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران: دانشگاه تهران، 1353.

14- یونسکو. آموختن برای زیستن، ترجمه محمدقاضی و دیگران، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1354.

لیدا کاکیا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها