راستش حوصله روده‌درازی نداریم. دیگر جانمان از دست این ایادی مشت بر دهان خورده به لبمان رسیده است. چقدر بنشینیم و به اسم لید مصاحبه خرابکاری‌های آقا را رفع و رجوع کنیم؟ چقدر بنویسیم حالا شما این بار هم مصاحبه‌اش را بخوانید درست می‌شود؟ چقدر ریش پیش این و آن گرو بگذاریم؟ خب درست نمی‌شود دیگر. دست خودش نیست. آدم عجیب و غریب آدم عجیب و غریب است. حالا شما هی بگویید کنار بیا، هی بگویید تحمل کن. نمی‌شود که. این بار ایادی‌خان رفته سراغ شرلوک هولمز. حالا چرا؟ ما چه می‌دانیم. از خود گردن شکسته‌اش بپرسید:
کد خبر: ۲۲۹۶۶۵

ایادی: به چی داری فکر می‌کنی؟

هولمز: به این فیش حقوقی.

ایادی: این فکر کردن داره؟

هولمز: دارم فکر می‌کنم شما با این حقوق چطوری خرج زن و بچه رو می‌دهید؟

ایادی: بی‌خیال بابا، من که زن و بچه ندارم.

هولمز: خب تا آخر عمرت که سینگل نمی‌مونی پسرجان!

ایادی: هوی هوی، اینجا دهات خودتون نیست ها! ما اینجا فارسی را پاس می‌داریم ناجور! سینگل یعنی چی؟ بگو مجرد.

هولمز: حالا همون! بالاخره ازدواج می‌کنی دیگه.

ایادی: یه کم دیگه به این فیش حقوقی نگاه کن!

هولمز: خب!

ایادی: حالا به چشم‌های من نگاه کن!

هولمز: هان؟

ایادی: من ازدواج می‌کنم؟

هولمز: نه.

ایادی: آفرین، بی‌خود که نشدی شرلوک هولمز.

هولمز: آره خب... .

ایادی: خب چه خبر؟ اومدی این طرف‌ها چیکار؟ توی روزنامه ما هنوز کسی، کسی رو نکشته، خیال کشتن همدیگه رو هم نداریم.

هولمز: منظورت چیه؟

ایادی: منظورم از چی، چیه؟ خب وقتی سر و کله جنابعالی پیدا میشه حتما یه جایی همین نزدیکی یک جرم و جنایتی اتفاق افتاده دیگه.

هولمز: راستش من می‌خواستم برم پیش این سرویس حوادث‌تون، آدرس چند تا قاتل درست و حسابی کاردرست رو ازشون بگیرم.

ایادی: ببخشید؟

هولمز: چیه؟ چرا این جوری نگاه می‌کنی؟ گفتم می‌خوام... .

ایادی: شنیدم چی گفتی؟ اما این چند تا قاتل رو می‌خوای برای چی؟

هولمز: کار دارم.

ایادی: ای‌ول! ترسیدم، فکر کردم می‌خوای باهاشون ترشی درست کنی.

هولمز: شوخی درنیار. می‌تونی کمکم کنی یا نه؟

ایادی: نه! باور کن ما با این یه قلم دیگه کار نکردیم، نمی‌دونیم.

هولمز: ببین من چند تا قاتل درست و حسابی می‌خوام. با سطح بالا! یه چیزهایی در حد همون خفاش شب و اینا... .

ایادی: بابا ولمون کن. دست بردار، آخه تو با اینا چیکار داری؟

هولمز: می‌خوام ازشون مشاوره بگیرم؟

ایادی: حالا نیگا کن! حالا من هی می‌خوام دست به 110 نشم، اگه گذاشتند... .

هولمز: تو باید کمکم کنی ایادی وگرنه باهات مصاحبه نمی‌کنم.

ایادی: خب نکن. منم همین چیزها رو چاپ می‌کنم. فکر کرده من در می‌مونم... .

هولمز: خب پس مجبورم به اون دوستان قاتلم بگم یه سری هم به تو بزنند.

ایادی: تهدید می‌کنی؟ فکر کردی اینجا کجاست؟ تگزاس؟ ما اینجا یه 110 داریم که فقط کافیه بهش زنگ بزنیم. تازه منو که کاملا می‌شناسند. شماره‌ام بیفته خودشون مثل برق اینجان.

هولمز: ببین، من می‌خوام این رئیس پلیس اسکاتلندیارد رو بکشم. دیگه خسته‌ام کرده. حالم ازش بهم می‌خوره.

ایادی: بابا اون بدبخت که با خنگ‌بازی‌هاش کلی بهت کمک می‌کنه.

هولمز: می‌خوام نکنه. راستش رو بخوای واسه همین می‌خوام بکشمش. چون هر کی می‌رسه بهم همین رو می‌گه. تا کی موفقیت‌های من باید به اسم اون تموم بشه؟ نه تو بگو، تا کی؟

ایادی: چه می‌دونم والاه. حسابی زده به سرت. خب خودت که استادی، یه نقشه بریز و کار رو تموم کن. حالا چرا می‌خوای با چند تا قاتل مشاوره کنی؟

هولمز: آخه قاتل‌های اینجا خیلی کاردرستند. قاتل‌های دوران ما یه مشت آدم لوس بودن که اوووووووووووووه خودشون رو می‌کشتند یه قتل می‌کردند. تازه اونقدر سرنخ از خودشون جا می‌گذاشتند که دیگه آدم خجالت می‌کشید بگه راز قتل رو کشف کرده.

ایادی: انصافا این یکی دیگه توی مغازه من پیدا نمی‌شه.

هولمز: پس تورو خدا آدرس این کارآگاه علوی رو به من بده. اینو که دیگه می‌تونی.

ایادی با تعجب: نه... .!!!؟

هولمز: آره.

ایادی: یعنی کارآگاه علوی ما اینقدر کارش درسته؟

هولمز: اوهوم. می‌خوام اگر بشه برم پیشش یک دوره مقدماتی ببینم.

ایادی: پس جریان آدمکشی‌ات چی شد؟

هولمز: حالا تو آدرس رو بده، شاید یک جوری با کارآگاه علوی کنار اومدیم، اون خودش دست به کار شد یه راهی جلوی پای من گذاشت.

ایادی: الو 110؟ آقا اینجا یه کسی هست می‌خواد کارآگاه علوی مارو از راه به در کنه. بیاین آقا هر چه زودتر اینو بگیرید. الو... .

هولمز: متاسفم ایادی، مواظب خودت باش، تو از این به بعد دشمن شماره دوی من خواهی بود. بعد از اون رئیس‌پلیس لعنتی این تو هستی که به درک واصل می‌شی. راستی گفتم درک، از کارآگاه درک خبر نداری؟

ایادی: برو آقا، برو ولم کن، یه مصاحبه می‌خواد بکنه سراغ همه آبا و اجدادش رو می‌خواد از من بگیره. الو... آقا کجایید پس؟ من کلی تعریف‌تون رو کردم؟ آخه چرا نمیاین؟

هولمز: ایادی... .

ایادی: الو... .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها