شتر، گاو، پلنگ

گاهی خشم یعنی رحمت

«دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده مستانه زدند.»
کد خبر: ۲۱۷۹۱۲

سلام شترگاوپلنگ‌های تنهای دیار من. امیدوارم خوب باشید. آنقدر خوب که حتی با وجود خواندن غم و غصه‌های هم نسلی‌های خودتان، اجازه ندهید اندوه پای رفتن را از شما بگیرد.

ما هم خوبیم و زیر این گنبد کبود، سعی می‌کنیم زندگی کردن را یاد بگیریم.

خب قایق شکسته، خوشحالم که توانسته‌ای تا حدی خودت را با موقعیتی که داری، وفق دهی. نمی‌دانی چقدر مشعوف شدم وقتی دیدم که می‌خواهی دانشگاه بروی و ادامه تحصیل بدهی. همه‌اش نگران بودم با این وضعیت، بی‌خیال درس و دانشگاه شوی، ولی انگار عاقل‌تر از این حرف‌هایی! به هر حال هر وقت دلت گرفت می‌توانی برای ما نامه بنویسی. ما از خواندن حرف‌های تو خسته که نمی‌شویم هیچ، خوشحال هم می‌شویم.

آمنه از سوسنگرد، نامه تو هم رسید. همیشه فکر می‌کردم آدم با روحیه‌ای هستم، ولی وقتی نامه‌ات را خواندم تازه معنای روحیه بالا را فهمیدم. حیف که نخواسته بودی نامه‌ات چاپ شود، وگرنه می‌توانست مثال خوبی برای همه نسل سومی‌هایی باشد که یک جورهایی مایوس‌اند. تو گفته‌ای با این که قدرت راه رفتن را در آن تصادف وحشتناک از دست داده‌ای اما از پا ننشسته ای. هیچ می‌دانی این بزرگ‌ترین کاری است که یک انسان می‌تواند کند؟ این که تسلیم وقایع بد زندگی نشود و راه خودش را برود؟ به همین خاطر من به عنوان یک هم‌وطن به تو افتخار می‌کنم و از این که تو خواننده صفحه ما هستی خوشحالم. نوشته‌ای با این که امسال کنکور قبول نشدی، اما ناامید نیستی و آن قدر به خودت اطمینان داری که می‌دانی اگر دست از شیطنت‌هایت برداری و درس بخوانی حتما سال دیگر کنکور سراسری قبول می‌شوی. من هم مطمئنم (البته اگر دست از شیطانی هایت برداری)! که همین اتفاق برایت می‌افتد. مطمئنم که در یک رشته خوب قبول می‌شوی و ان‌شاءالله به مدارج بالا هم می‌رسی.
از تو جز این انتظاری نمی‌توان داشت دوست خوبم. کاش همه ما صبوری و مقاومت را از تو یاد بگیریم و آن را در زندگی‌مان پیاده کنیم. کاش ما هم مثل تو بفهمیم موفق بودن منوط به شرایط ظاهری نیست، بلکه اراده‌ای آهنین می‌خواهد و عزمی استوار.

البته به قول تو ایمان به خدایی که هیچ کارش بی‌حکمت نیست. خدایی که حتی خشمش نیز رحمت است. پیروز باشی. ما را از حال خودت بی‌خبر نگذار. شیطانی نکن و بنشین درس هایت را بخوان که من از همین حالا منتظر درخشش تو در رشته دانشگاهی‌ات در آینده‌ای نه‌چندان دور هستم و پیروز باشی.

خب، شترگاوپلنگی‌ها، دیگر باید رفت. نامه آمنه حسابی مرا سر حال آورده است. پس این هفته با انرژی بیشتری با شما خداحافظی می‌کنم و البته آرزوهای بهتری برایتان دارم. سرفراز باشید و شادمانه. تا هفته بعد، زندگی کنید! درود و بدرود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها