گفتگو با جوانی که از متقاضیان وام کلاهبرداری کرد

زیاده‌خواهی باعث شد کلاهبردار شوم‌

اشکان پسر جوانی است که به اتهام کلاهبرداری از ده‌ها نفر تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت شده است. مطابق آنچه در پرونده‌اش ذکر شده این جوان جعل عنوان نیز کرده و برای فرار از دست ماموران خود را مامور یکی از نیروهای امنیتی معرفی کرده است. با اشکان که در حال حاضر بازداشت است گفتگویی انجام دادیم که می‌خوانید.
کد خبر: ۲۱۳۰۳۱

به چه اتهامی بازداشت شدی،‌ آیا سابقه زندانی شدن داری؟

به اتهام کلاهبرداری و جعل عنوان. این اولین بار است که دستگیرم کردند تا پیش از این حتی یکبار هم به کلانتری نرفته بودم، اگر می‌‌دانستم با این کار چه مشکلاتی گریبانم را خواهد گرفت هرگز این کار را نمی‌کردم.

چه‌طور شد که به فکر کلاهبرداری افتادی؟

من فقیر نیستم اما متاسفانه بشدت زیاده‌خواه بودم و همین خصلت بد باعث شد که من دچار چنین مشکلی شوم وقتی انسان به راه خلافی کشیده می‌شود، انگار که دیگر توان خروج از کار خلاف را ندارد و پشت سر هم برایش مشکل به وجود می‌آید.

کلاهبرداری از مردم نقشه خودت بود؟

بله،‌ خودم تصمیم گرفتم این کار را بکنم چون دیده بودم افراد زیادی برای خرید وام به بنگاه مراجعه می‌کنند، نقشه کلاهبرداری را کشیدم.

قربانیان را چطور شناسایی می‌کردی؟

من به چند نفر گفته بودم که مقداری پول دارم و حاضرم به افرادی که نیاز به وام دارند بدهم، چند روزی نگذشت که تعداد زیادی از افراد نیازمند به من مراجعه کردند. آنها احتیاج داشتند خیلی فوری وام بگیرند، من هم از آنها مبلغی حدود 300 تا 400 هزار تومان ودیعه می‌گرفتم و به بهانه این که یک هفته طول می‌کشد وام آنها حاضر شود تماسم را تا یک هفته قطع می‌کردم و بعد هم متواری می‌شدم.

بیشتر کسانی که برای وام به تو مراجعه کردند افراد فقیری بودند که چون نیاز مبرم مالی داشتند، از تو کمک می‌گرفتند، چطور هیچ وقت دچار  عذاب وجدان نشدی؟

شیطان آنچنان در من نفوذ کرده بود که به هیچ چیز فکر نمی‌کردم، زمانی که به خودم آمدم و متوجه رفتارهای زشتم و کارهای خلافم شدم دیگر دیر شده بود و راه برگشتی نداشتم و مجبور بودم همین راه غلط را بروم.

علاوه بر کلاهبرداری مرتکب جرم دیگری یعنی جعل عنوان هم شده‌ای، چطور این کار را کردی؟

وقتی انسان کار خلافی می‌کند و به سوی تباهی می‌رود دیگر بازگشت از این تباهی بسیار سخت است، من هم گرفتار همین مساله شدم، مساله وام دادن را که مطرح کردم خیلی‌ها به من مراجعه کردند، چون دروغ گفته بودم دیگر نتوانستم بگویم اشتباه کردم و از راه خطایی که رفتم بازگردم، چون عده‌ای از مراجعان فهمیده بودند من دروغ می‌گویم و به پلیس مراجعه کرده بودند مجبور شدم تغییرچهره بدهم تا دستگیر نشوم، اما همچنان برای گرفتن وام به من مراجعه می‌کردند، مشکل من این بود که مجبور می‌شدم برای پوشاندن دروغی که گفتم باز هم دروغ بگویم و این دروغ از قبلی بزرگ‌تر بود و هر چه می‌گذشت هر روزم بدتر از روز قبل می‌شد.

خانواده‌ات در این مدت چه می‌کردند؟

همسرم شرایط سختی را تحمل می‌کرد، من هیچ وقت به خانه نمی‌رفتم چون می‌دانستم که تحت تعقیب هستم و ماموران خانه‌‌ام را زیر نظر دارند و خیلی زود دستگیرم می‌کنند، در این مدت در مسافرخانه زندگی می‌کردم، با خانه هم تماسی نداشتم، همسرم هم به خانه پدرش رفته بود به جز یکی دوبار دیگر نتوانستم با او حتی تلفنی صحبت کنم، همسرم بشدت از دست من ناراحت است، آخرین باری که تلفنی با او صحبت کردم به من گفت که قصد دارد از من جدا شود.

همسرت می‌داند که تو دستگیر شدی؟

پس از بازداشت خانه مرا مورد تفتیش قرار دادند و از این رو همسرم متوجه شد؛ اما هیچ وقت سراغم نیامده و هر بار هم تلفن کردم جوابم را نداده است.

فرزندانت هم از این ماجرا با خبر هستند؟

به هر حال در جریان قرار دارند، هر چند که من تمام تلاشم این بود زندگی خوبی برای آنها بسازم و همین باعث شد دست به چنین کاری زدم؛ اما شرایط دشواری را برای آنها درست کردم واز این بابت بشدت شرمنده هستم.
دلم برای بچه‌هایم تنگ شده و آرزو دارم یک‌بار دیگر آنها را در آغوش بگیرم، هر چند که تصور نمی‌کنم امکان چنین کاری وجود داشته باشد؛ چون همسرم تقاضای طلاق کرده و حضانت بچه‌ها را هم خواسته است.

چه توصیه‌ای برای افرادی که فکر می‌کنند یکشبه می‌توانند پولدار شوند داری؟

به آنها می‌گویم اشتباهی را که من مرتکب شدم آنها مرتکب نشوند، با زحمت و تلاش و توکل به خداست که انسان می‌تواند به جایی برسد و در صورتی‌که بخواهد یکشبه راه صد ساله را برود قطعا زندگیش نابود خواهد شد، تحمل میله‌های زندان بسیار سخت‌تر از تحمل سختی کار و تلاش است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها