سفری به سرزمین نمادهای فرهنگ ایرانی‌

تاجیکستان؛ ایرانی دیگر

از همان لحظه ورود به فرودگاه کوچک و ابتدایی شهر دوشنبه، کاملا می‌توان احساس کرد که در تاجیکستان غریبه نیستیم. انگار با ایرانی دیگر مواجهیم. ایران در ایران واقعا تعبیر مناسبی برای تاجیکستان است؛ کشوری که شاید بیش از ایران متکی به نمادها و هویت ایرانی باشد؛ از لباس گرفته تا گویش و مفاخر و غذا و آداب و رسوم و اصطلاحات کلامی و هوش و ذکاوت و شیرینی و ملاحتی که در رفتار و کردارشان به چشم می‌آید. اینجا هرچه هست ایران است.
کد خبر: ۲۰۰۶۵۴

از همان ورود به فرودگاه دوشنبه که اتفاقا با ورود محسن مخملباف و هم کلامی کوتاه با او و گلایه‌های همیشگی‌اش همزمان می‌شود تا زمانی که در خودروی تشریفات وزارت نیرو و شرکت‌های فعالش در تاجیکستان - سابیر و سنگاب - از میان خیابان‌های زیبا و سرسبز دوشنبه می‌گذریم تا به هتل اوستا برسیم، نمادهای ایرانی یکی‌یکی به چشم می‌آیند. بهترین خیابان دوشنبه که شیک‌ترین و گران‌ترین فروشگاه‌ها به همراه ساختمان‌های مهم دولتی مانند ساختمان هیات وزیران، پارلمان، اپرا و ... در آن قرار دارد، رودکی نام گرفته است. زیباترین و بزرگ‌ترین مجسمه‌های نصب شده در میادین فردوسی و امیرمحمد سامانی و ابوعلی سینا هستند. تعصبی فوق‌العاده به فردوسی و اشعارش در تاجیکستان وجود دارد تا جایی که مجسمه لنین را با مجسمه فردوسی عوض کرده‌اند و هر تاجیک دست‌کم چند بیت از اشعار این پارسی‌گوی حماسه‌ساز را از حفظ است. خیابان‌های دوشنبه مانند سایر جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته و براساس پیش‌بینی‌های هنگام جنگ سرد بسیار عریض ساخته شده که عرض آن‌گاه از اتوبان‌های تهران نیز بیشتر است.

ظاهرا روس‌ها منطقی در این ‌کار داشته‌اند که اگر جنگی رخ دهد، هواپیما بتواند در هر خیابانی به زمین بنشیند. هنوز هم و با این که 15 سال از زمان استقلال تاجیکستان از شوروی سابق می‌گذرد، سیطره فرهنگی و سیاسی روس‌ها کاملا به چشم می‌آید، تا آنجا که علی‌رغم میل شدید عمومی به استفاده از خط فارسی، فارسی را به روسی می‌نویسند و تاکنون امکان سیاسی تغییر خط را نیافته‌اند. با این حال این مساله را با گویش شیرین و تمام‌فارسی خود جبران کرده‌اند. لهجه زیبای دری را وقتی با لغات کاملا فارسی که هیچ ترکیبی از عربی، ترکی، انگلیسی و سایر زبان‌ها در آن به چشم نمی‌خورد، مخلوط می‌کنند، گویشی شیرین پدید می‌آید که شنیدن را لذتبخش می‌کند. معادل‌های لغوی در کلام تاجیک‌ها آنقدر فارسی است که گاه به نظر غریب می‌آید و این تنها مانع فهم کامل و سریع جمله‌های عمومی از سوی ماست که زبانی که استفاده می‌کنیم طعمه لغات مهاجم انگلیسی و عربی شده است. این نکته غریب را وقتی با یک تاجیک هم کلام بشوید، کاملا درک می‌کنید. اسامی نیز این‌گونه‌اند: گلناره، فولاده، پارسا، خورشید، عارف، آفتاب، سودابه، شایسته و... جالب می‌شود وقتی بشنوید به قرارداد <شرط‌نامه> می‌گویند یا به توالت حاجت‌خانه. ساختمان را امارت می‌نامند و به روبوسی صورت‌چسبانی می‌گویند و نوارفروشی را آهنگ‌خانه می‌نامند. با این حال مردمانی بسیار فقیرند و حقوق یک کارگر ساده از 100 دلار (96 هزار تومان)‌ فراتر نمی‌رود. تقریبا جز صادرات آلومینیوم و برق و پنبه راه درآمد دیگری ندارند و چون 93 درصد مساحت 3/14 میلیون کیلومتر مربعی کشورشان را کوهستان پوشانده، زمین کافی برای کشاورزی نیز در دسترس نیست. جمعیت تاجیکستان نیز از 7 میلیون نفر فراتر نمی‌رود، اما همان فرهنگ و ریشه و اصالتی که دارند باعث شده تا 98 درصد جمعیت بالای 15سال باسواد باشند.

بیش از 95 درصد مردم نیز مسلمانند و از مسلمانی ویژگی بزرگ قناعت را چه شایسته به ارث برده‌اند. زندگی در تاجیکستان و دوشنبه بدون قانع بودن واقعا دشوار است. با این که کشور در میان 15 جمهوری تازه استقلال‌یافته کمترین درآمد سرانه را دارد و کل بودجه سالانه کشور در بهترین حالت از 4/1 میلیارد دلار فراتر نمی‌رود و مشکلات عمومی و خصوصی رفاهی بسیار است، اما آرامشی که در محیط دوشنبه و چهره مردم به چشم می‌خورد را در تهران و ایران کمتر می‌یابید.

مدیرعامل شرکت سنگاب که چند سالی است به خاطر ساخت پروژه سنگ توده 2 شامل سد و نیروگاه در 180 کیلومتری دوشنبه به این کشور رفت و آمد دارد، قناعت را علت آرامش عجیب دوشنبه و مردمانش می‌داند. در دوشنبه با فرا رسیدن پاییز 14 ساعت در روز برق قطع می‌شود که این زمان قطعی در روستاها به 20 ساعت می‌رسد. تلفن و ارتباطات هنوز پوشش کاملی در کشور ندارد، آب آشامیدنی با این که لوله‌کشی است، اما از هرگونه تصفیه‌ای فارغ است و آب رودخانه مستقیما وارد لوله‌ها می‌شود. قیمت دارو در تاجیکستان بسیار بالاست و گاز و سایر سوخت‌های فسیلی حکم طلا دارد. قیمت هر لیتر بنزین نیز در دوشنبه به 940 تومان می‌رسد و لذا این شهر اصلا ترافیک ندارد. به خاطر بالا بودن قیمت بنزین نرخ خرید خودرو در تاجیکستان بسیار کم است و انواع خودروهای لوکس غربی فقط با 5 درصد عوارض وارد کشور می‌شود. مثلا مدرن‌ترین مدل تویوتا لندکروز را می‌توان با 50 هزار دلار (47 میلیون تومان) خریداری کرد.

از نظر اجتماعی نیز رشوه‌گیری بویژه در میان نیروهای پلیس رواج دارد، چرا که حقوق آنها کفاف زندگی‌شان را نمی‌دهد. هنگام پرواز و در هواپیما توصیه‌های متعددی از مسافران حرفه‌ای دوشنبه به ما که بیشترمان نخستین بار بود به تاجیکستان می‌رفتیم، می‌شد که مراقب پلیس‌های دوشنبه باشیم و بهانه به دستشان ندهیم که کمترین جریمه 150 دلار است. با این همه دوشنبه و مردمانش عجیب آرامند، گویی که هیچ مشکلی ندارند، گویی که نگران آینده نیستند و این همان ویژگی قناعت و لذت بردن از همان امکاناتی است که دارند. با این حال تاجیک‌ها برای پاسداشت فرهنگ و هنر ایرانی سخاوتمندانه پول خرج می‌کنند. خوش‌‌تراش‌ترین، گران‌ترین و هنرمندانه‌‌ترین مجسمه‌ها را از فردوسی و رودکی و ابوعلی سینا ساخته‌اند. فقط برای ساخت مجسمه و میدان عظیم امیر محمد سامانی که نام واحد پولشان  سامانی  هم از آن گرفته شده، روبه‌روی ساختمان اپرا 5 میلیون دلار خرج کرده‌اند؛ میدانی که نظیرش را شاید هیچ‌گاه در تهران و ایران برای هیچ شخصیت دینی، علمی، هنری و ... نیابید.

با این‌که روز تعطیل رسمی دوشنبه مانند کشورهای غربی یکشنبه است، اما مسلمانان بویژه جوانان از محل کار خود مرخصی ساعتی می‌گیرند تا در نماز جمعه حاضر شوند. زنان با پوشش غربی نیز بسیار اندک در دوشنبه مشاهده می‌شوند. زنان بیشتر لباس‌های بلند تا زیر مچ و شلوار همرنگ می‌پوشند و رنگ لباس‌ها بسیار شاد و متنوع است. یک چنین فرهنگ زیبایی که نشانه‌هایی ناب و دست‌نخورده از فرهنگ اصیل ایرانی را با خود به همراه دارد، می‌تواند شایسته هرگونه کمکی از سوی پدر کهن فرهنگی خود  ایران  باشد و دقیقا به علت همین مشترکات است که 3 دولت اخیر انقلاب اسلامی از هاشمی رفسنجانی تا احمدی‌نژاد با اجرای پروژه‌های مختلف به توسعه تاجیکستان کمک کرده‌اند.

پروژه‌های اقتصادی ایران در تاجیکستان در 2 بخش راهسازی و ساخت نیروگاه مهم‌ترین و حساس‌ترین پروژه‌ها در نوع خود بوده است. یکی از این پروژه‌ها تونل‌های دوگانه انزاب یا استقلال است که توسط شرکت سابیر  یکی از شرکت‌های زیرمجموعه وزارت نیرو  انجام و در مردادماه 86 توسط روسای جمهور 2 کشور افتتاح شد. این تونل به طول 5 کیلومتر، 2 باند رفت و برگشت دارد و پس از قرن‌ها شمال و جنوب تاجیکستان را به مهم متصل می‌کند که از این جهت بسیار استراتژیک است. ایران برای ساخت این تونل 10 میلیون دلار کمک بلاعوض و 2/21 میلیون دلار وام اختصاص داد و بقیه مبلغ 31 میلیون دلاری پروژه را حکومت تاجیکستان تامین کرد. اهمیت استراتژیک این تونل در آن است که گردنه انزاب که مسیری تنگ و پرپیچ و خم و خطرناک در شمال و جنوب کشور است و عموما ارتباط این دو منطقه از کشور به خاطر سرما و کولاک قطع می‌شد را حذف و با 60 کیلومتر حذف مسیر دو نقطه را به هم متصل کرد. اما دومین پروژه ایران در تاجیکستان که هم‌اکنون 21 درصد پیشرفت فیزیکی دارد، سد و نیروگاه سنگ توده 2 به ارزش 256 میلیون دلار است که توسط یک شرکت ایرانی دیگر  قرآب که متعلق به وزارت نیرو است  در حال انجام است. این پروژه نیز برای تاجیکستان استراتژیک و با اهمیت است، چرا که با بهره‌برداری از آن این کشور می‌تواند علاوه بر تامین برق مورد نیاز داخلی، هر ساله مقداری برق به کشورهای دیگر نیز صادر کند. توافق ابتدایی احداث این پروژه مربوط به سال 81 است که امضای تفاهمنامه نهایی آن تا اواخر سال 85 طول کشید. ایران برای این پروژه یک شرکت اختصاصی به نام سنگاب در درون شرکت قرآب تاسیس کرد و کلیه امور پروژه توسط این شرکت در حال انجام است. براساس برنامه زمان‌بندی اجرای این پروژه 5 سال زمان می‌برد که کار آن تا پایان سال 1390 به طول می‌انجامد. این پروژه در 180 کیلومتری جنوب‌شرقی دوشنبه و روی رودخانه وخش به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رودخانه‌های تاجیکستان که دبی آب آن 3 برابر دبی آب کارون است، احداث شده و می‌باید 220 مگاوات برق تولید کند. پیمانکار ایرانی کلیه تجهیزات این پروژه را نو خریداری کرده و نویی دستگاه‌ها به همراه نظم و ترتیبی که در کمپ کارگاهی این شرکت ایرانی در بین کوه‌های اطراف دوشنبه ایجاد شده، به چشم می‌آید. هیات خبرنگاران ایرانی برای بازدید این پروژه حدود 30 کیلومتر را در جاده شوسه پرپیچ و خمی طی کرد و درست هنگامی که به محل رسید، نخستین کارهای بتن‌ریزی پروژه شروع شده بود. سنگاب بخوبی توانسته بود زیرساخت‌های کارگاهی و اولیه را مستقر کند. وقتی آزمایشگاه فنی و مکانیک خاک نیز در پروژه احداث شده بود، با این حال دوری پروژه از دوشنبه و دشواری و بی‌کیفیتی راه دسترسی مشکلاتی است که پیشرفت پروژه را با چالش مواجه کرده است. مدیر سنگاب می‌گوید، یک درصد از زمان‌بندی اجرای پروژه نیز جلوتر است.

بهزاد اصلاح‌چی، مدیرعامل سنگاب خوش‌محبت و پر از اطلاع است. از خشکبار خوب دوشنبه و گردو‌های مخصوص آن و مویز و بادام مرغوبی که دارد، تعریف می‌کند. از نان سبوس‌دارش که برخلاف نان‌های پر از جوش‌شیرین وطنی، سوءهاضمه نمی‌آورد و سرانجام از احترامی که مسوولان و مردم تاجیکستان برای ایرانی‌ها قائلند. این احترام را در ملاقات با وزیر انرژی و صنایع تاجیکستان بوضوح دیدیم.

ساختمان وزارت انرژی و صنایع، نمونه آموزنده از مهندسی بروکراسی دولتی بود؛ جمع و جور و کم‌نیرو. اتاق کنفرانس از اتاق کار مدیران کل ایرانی هم کوچک‌تر بود و واحدهای تجاری زیر ساختمان را به چند بوتیک اجاره داده بودند، چرا که وزارتخانه در حاشیه خیابان گران رودکی واقع شده بود و این تدبیر کمکی به تامین بودجه آن است. پیمانکار ایرانی که می‌بایست پروژه‌ای حیاتی چون سنگ توده 2 را به تاجیکستان تحویل دهد مورد احترام ویژه وزیر بود و همچنین مورد احترام مردم. این احترام را چند بار هنگام رد شدن از خیابان‌های اتوبان‌مانند دوشنبه به سبک ایرانی شاهد بودیم. خودروها توقف می‌کردند و تا می‌فهمیدند ایرانی هستیم، هر جور می‌توانستند به فارسی ابراز احساسات می‌کردند.

این احساس مشترک در ملاقاتی که با یک تشکل روزنامه‌نگاری در دوشنبه صورت گرفت نیز به چشم می‌خورد. در تاجیکستان 340 رسانه گروهی اعم از روزنامه، هفته‌نامه، مجله، خبرگزاری و رادیو تلویزیون وجود دارد. در تاجیکستان 2 شبکه تلویزیونی به نام‌های تلویزیون دولتی و تلویزیون سفینه و 25 شبکه تلویزیونی خصوصی فعالند. در ملاقات یادشده که تنی چند از سردبیران هفته‌نامه‌‌های تاجیکستان نیز حضور داشتند، درباره مسائل مشترک شغلی بحث کردیم. هفته‌نامه‌ها مشکل مالی شدید داشته و سیاه و سفید منتشر می‌‌شوند، آگهی چندانی ندارند و دولت نیز یارانه‌ای نمی‌پردازد. حسرت یارانه روزنامه‌های ایرانی را می‌‌خوردند. هر 6 هفته‌نامه در یک تحریریه مشترک تهیه می‌شد که سهم هر هفته‌نامه از آن یک میز بود. نام‌های هفته‌نامه‌ها نیز جالب بود: نگاه، زندگی، ملت، اوستا، چرخ‌گردون و... با این حال از اجبار به نوشتن فارسی به روسی شاکی بودند و بیشتر از ایرانی‌ها بر زبان فارسی و نمادهای فرهنگ ایرانی تاکید داشتند. چایشان را در پیاله‌های سنتی‌شان تعارف کردند و گپی لذتبخش آغاز شد که در ضیافت شامی که همان شب با آنها بودیم، ادامه یافت. با این حال فرهنگ غذایی اهالی تاجیکستان تفاوت‌هایی با ایران دارد که عمده آن در نبود برنج است. برنج‌های این کشور برخلاف برنج قدکشیده ایرانی، ریز و گرد است، مثل برنجی که در شیربرنج یا شله‌زرد می‌ریزیم. از خورشت‌های ایرانی هم خبری نیست، اما تا بخواهید سالاد و ترشی و مخلفات غذا در سفره‌شان یافت می‌شود که البته بازهم غذاهای خودمان نمی‌شود.

بازارها و مراکز خرید دوشنبه نیز بیشتر به بازار مولوی تهران می‌ماند و مملو از اجناس کم‌کیفیت چینی است. جالب است که بازارها از ساعت 5 صبح بازمی‌شود و تا ساعت 4 عصر باز است. فروشندگانشان تخفیف نمی‌دهند و می‌گویند اگر پول داشتند به ایران و افغانستان می‌آمدند و صفا می‌کردند! 

سیدعلی دوستی موسوی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها