نفی کمونیسم‌

پشت کردن آل احمد به تعلیمات کمونیستی و مارکسیستی و روی آوردن او به سمت ناسیونالیسم را احسان نراقی چنین بیان کرده است: جلال از کمونیسم رانده شد و به ناسیونالیسم پیوست. چون نویسنده و اهل تحقیق بود و نگاه نافذی به جامعه داشت، بعد از رفتن از حزب توده به طرف فرهنگ توده و عامه رفت و این مکتب را احیا کرد. کاری که جمالزاده آغاز کرد و صادق هدایت هم آن را ادامه داد.
کد خبر: ۲۰۰۳۳۶

 آل‌احمد در این راه مکتبی به وجود آورد. یعنی ویژگی‌ او این بود که به تعلیمات مارکسیستی که به خصایص ملی اهمیت نمی‌دهد و همه چیز را جهان‌وطنی می‌داند، پشت کرد و به کاری پرداخت که ایرانیت در آن بسیار مشهود بود. این کار نفی کمونیسم و مارکسیسم بود. (ص 112)‌

توجه به روحانیت 

آل احمد علاوه بر نقد روحانیون زمان خود، منکر آنان نمی‌شود و حتی آنها را به عنوان مبارزه‌کنندگان علیه فرنگی‌مآبی معرفی می‌کند:

[آل احمد] می‌گفت از علمای دین در شرایطی می‌توان استفاده کرد، همان طور که در ماجرای رژی و مساله تنباکو علمای اسلام مثل شیرازی به خوبی عمل کردند. جلال به آقای خمینی هم توجه کرده بود و معتقد بود که ایشان می‌تواند در مقابل سلطه شاه عرض‌اندام کند. او تاثیر آقای کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت را در نظر داشت. او دقیقا نگاهش به روحانیت همین گونه بود و معتقد بود می‌شود از نیروی روحانیت برای تضعیف قدرت شاه استفاده کرد. (ص 114)

گفتگو با احسان نراقی، در خشت خام، ابراهیم نبوی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها