سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در تعریف، اسلحه شیمیایی به آن دسته از جنگافزارها گفته میشود که در آنها یک یا چند ماده شیمیایی برای کشتن یا ناتوان کردن انسانها به کار میرود. ماده شیمیایی را در مخزنهایی کوچک یا بزرگ انبار میکنند که بهوسیله انسان یا وسیلهای موتوری حمل و پس از شلیک و انفجار، ماده شیمیایی پراکنده میشود. با راکت یا هواپیما هم آن مخزنها پرتاب میشوند. جنگافزارهای شیمیایی را میتوان به جنگافزارهای دارای سمهای چشمی، بینی و دهانی، ریهای یا پوستی تقسیم کرد، بسته به آن که به کدامیک از اندامها تاثیر میگذارد. برخی از گونههای عصبی آن کشنده است و بسیار زود انسانها را از پا در میآورد، برخی دیگر تنها برای مدتی کوتاه یا بلند ناتوان میکند. برخی گونههای آن اگرچه کشنده نیست، اما ناتوانیهای جسمی ماندگار پدید میآورد و زندگانی را بسیار سخت میکند.
برگهایی از تاریخ
عراق طی چند دوره مختلف در جنگ از جنگافزارهای شیمیایی استفاده کرد. یکی از نمونه حملات شیمیایی عراق، پس از عملیات بدر در زمستان سال 63 بود که موجب شد ایران از سازمان ملل بخواهد یک هیات کارشناسی از منطقه بازدید کنند. در پاسخ، دبیرکل طرح 8 مادهای خود را تهیه و به 2 کشور ایران و عراق ارائه کرد. در این طرح پیشبینی شده بود که 2 کشور با پذیرفتن کنوانسیون سلاحهای شیمیایی از ادامه حملات شیمیایی جلوگیری کنند. درخواستی که ایران آن را پذیرفت، ولی عراق آن را رد کرد.
سال 1364 موج جدیدی از حملات شیمیایی در مناطق عملیاتی بدر و خیبر آغاز شد. در پی این حملات، ایران بار دیگر از دبیرکل خواست تا هیات کارشناسی دیگری به منطقه اعزام شود. نتیجه بازدید این هیات و گزارش آن به شورای امنیت، صدور بیانیهای از طرف شورا بود که در آن اتهام عراق مبنی بر حمله شیمیایی علیه نیروهای ایرانی تایید شده بود.
یکی دیگر از مقاطعی که رژیم عراق به سلاحهای شیمیایی متوسل شد پس از عملیات ایران در منطقه فاو (20 بهمن 1364) بود که در آن یکی از بیسابقهترین حملات شیمیایی توسط این کشور انجام شد. آنها طی 15 روز با 7000 گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد شیمیایی و همچنین بمباران منطقه به وسیله بیش از هزار بمب شیمیایی موجب شهادت 23 نفر و مجروح شدن 8477 نفر از رزمندگان ایرانی شدند. در این حملات، عوامل شیمیایی جدیدی چون گازهای خفهکننده و سیانور به کار گرفته شد. پس از این حملات، جمهوری اسلامی ایران مجدد از سازمان ملل خواست هیاتی را برای تحقیق به محل اعزام کند و این بار هشدار داد که در صورت عدم اقدام این سازمان، خود به مقابله به مثل خواهد برخاست. این خواسته ایران موجب تصویب قطعنامه 582 شد که تنها در بند 2 آن از به کارگیری سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق اظهار تاسف شده بود.
جنگ شیمیایی سال 1365 شکل تازهای به خود گرفت. در این سال تعداد حملات شیمیایی عراق به 79 مورد یعنی 2 برابر سال قبل افزایش یافت. در این سال، سلاح شیمیایی به عنوان یک سلاح تهاجمی به کار رفت، در حالی که قبلا تنها به عنوان یک راهبرد دفاعی از آن استفاده میشد. محورهای فاو، شهر مهران، حاج عمران عراق، منطقه شیخ صالح، جزیره مینو، خرمشهر و شلمچه سال 65 شاهد حملات شیمیایی عراق بودند. در پی این حملات، جمهوری اسلامی ایران بار دیگر به دبیرکل سازمان ملل شکایت کرد و در مقابل، دبیر کل نیز طی بیانیهای کاربرد سلاحهای شیمیایی را محکوم کرد.
با آغاز عملیات نصر 4 در 7 تیر 1366 عراق در یک حمله وحشیانه 4 نقطه شهر سردشت را با استفاده از گاز خردل بمباران کرد. با ادامه سکوت مجامع بینالمللی عراق در اسفندماه، فاجعهای اتفاق افتاد که همه جهانیان را تحت تاثیر قرار داد و آن بمباران شیمیایی حلبچه بود که به مصدوم شدن بیش از 9000 نفر و کشته شدن قریب به 5000 نفر منجر شد. در پی این حادثه، گاردین حمله شیمیایی عراق به حلبچه را بزرگترین جنایت جنگی عراق خواند. در پی این حمله، وزارت خارجه از دبیرکل خواست هیاتی را برای تحقیق به منطقه اعزام کند، ولی دبیرکل اعلام کرد از آنجا که حلبچه جزو قلمرو ایران نیست، منع حقوقی برای این بازرسی به وجود میآید. تا زمانی که جنگ ادامه داشت، هیچ کشوری این اقدام عراق را محکوم نکرد تا اینکه بالاخره پس از جنگ تحمیلی، قدرتهای بزرگ آن را بهانهای برای اشغال عراق و سرنگونی صدام حسین عنوان کردند؛ در حالی که این سلاحها به وسیله همین قدرتهای غربی در اختیار عراق قرار گرفت و تا وقتی جنگ علیه ایران بود، نه تنها عراق را در استفاده از سلاحهای شیمیایی منع نکردند، بلکه در انتقال علمی و واگذاری مستقیم فناوری به آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
سالها گذشت تا در دادگاهی بیصدا حسن المجید، برادرزاده صدام معروف به علی شیمیایی به خاطر این جنایات به اعدام محکوم شد تا نتواند پرده از جنایات حامیان اصلی رژیم صدام بردارد.
روزی برای پاسداشت
در سال 1381 به پیشنهاد ستاد مشترک نیروهای مسلح و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی 8 تیر به عنوان روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی نام گرفت.
هشتم تیرماه از آن نظر روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی نامگذاری شد که روز یکشنبه، بعدازظهر 7 تیر سال 1366 برابر با 28 ژوئن 1987 شهر سردشت با جمعیتی حدود 12 هزار نفر با گاز خردل مورد حمله شیمیایی قرار گرفت.
دشتی بیدفاع
ساعت 30/4 بعدازظهر 7 تیر 1366 هفت بمب شیمیایی به سمت شهرستان سردشت شلیک شد و 4 بمب به شهر و 3 بمب در روستاهای اطراف فرود آمد. شهر بمباران شده بود. مردم پس از بمباران از پناهگاهها خارج و برای دیدن مناطق بمباران شده و کمک به همنوعان خود عازم این مناطق شدند و خوشحال بودند که کشته و زخمی نداشتند؛ اما پس از مدتی بوی سیر گندیده تمام فضای شهر را فراگرفت. آنها که در معرض مستقیم بمباران قرار گرفته بودند با چشمهایی کور و متورم و بدنهای سوخته و تاولزده و تنگی نفس در حالی که مرتب استفراغ میکردند نمیدانستند تا چند ساعت دیگر زنده میمانند؟
هوای مسموم همه جا پر شده بود. برخی به دستمال نمدار متوسل میشدند تا شاید جلوی گازهای شیمیایی را بگیرند، اما هوای مسموم حتی تا زیر پوستشان نفوذ کرده بود، از راه حلق گذشته، خونشان را آلوده کرده و سراسر زندگیشان را به سلطه خود درآورده بود.
در این حادثه که روز بعد نیز تکرار شد، هواپیماهای بمبافکن عراقی با بمبهای شیمیایی به 4 نقطه پرازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و تمام مردم بیگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناک شیمیایی قرار دادند.
در این حمله، صدها تن به شهادت رسیدند و بیش از 8000 مصدوم و زخمی بر جای ماند و همچنان هر ساله تعدادی از این مصدومان به جمع کشتهشدگان میپیوندند. ایران با اعزام مجروحان به کشورهای اروپایی همچون آلمان و فرانسه در پی اثبات استفاده عراق از این سلاحها بود، ولی تا زمانی که جنگ ادامه داشت، هیچ کشوری آن را محکوم نکرد.
به رغم ممنوعیت بهکارگیری سلاحهای شیمیایی، عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران به طور مکرر از گازهای ارگانوفسفره (عوامل اعصاب) و تاولزا (گاز خردل) استفاده کرد و هیچ برخورد جدی از سوی جامعه جهانی و سازمان ملل انجام نشد.
بسیاری از شرکتهایی که زمان جنگ به صورت پنهانی در تولید سلاحهای شیمیایی و ارسال آن به عراق نقش داشتند، پس از مدتی تعطیل یا منحل شدند و ردپایی از خود به جای نگذاشتند.
آسیبهای خردل
در جنگ تحمیلی ایران و عراق صد هزار نفر از رزمندگان و مردم عادی با عوامل شیمیایی و به طور عمده گاز خردل دچار مصدومیت شیمیایی شدند و احتمال افزایش آمار مصدومان به دلیل عوارض آتی آنها همچنان وجود دارد. گاز خردل یکی از شایعترین عواملی است که به عنوان سلاح شیمیایی مورد استفاده قرار گرفته است. با تماس ذرات گازی شکل با ریه، بیمار دچار سرفههای قطاری میشود که ابتدا بدون خلط بوده ولی بتدریج خلط نیز به آنها اضافه میشود و ریه فرد از کار میافتد.
از عوارض مزمن اثر گاز خردل بر ریهها میتوان به برونشیت مزمن فیبروز ریه، آسم، برونشکتازی، تنگی نفس موضعی در تراشه و برونشهای اصلی و سرطان ریه اشاره کرد. متاسفانه قسمت عمدهای از آسیبهای ایجاد شده در ریه در پی تماس با گاز خردل غیرقابل برگشت است و تلاش درمانی در این بیماران فعلا در محدوده کنترل علایم تنفسی، کاهش عوارض و درمان عفونتهای ریوی و جلوگیری از پیشرفت ضایعات ریوی است.
خردل روی پوست نیز اثر میگذارد. در حقیقت پوست از اولین اعضای بدن است که در معرض گاز خردل قرار میگیرد و به علت وسعت آن در مقایسه با دیگر اعضاء معمولا بیشترین آسیب را نیز متحمل میشود. این گاز موجب ایجاد تاول میشود.
مایع تاول ابتدا شفاف است، ولی بعدا زردرنگ و منعقد میشود. این تاولها امکان دارد براحتی پاره شوند.
سوختگی عمیق هم ممکن است رخ دهد که میتواند موجب عفونت یا از بین رفتن پوست شود.
چشمها نیز از گاز خردل در امان نیستند و آسیبهای جدی پیدا میکنند.
بر اساس تحقیق به عمل آمده روی 32 هزار مصدوم شیمیایی جنگ تحمیلی، کمتر از 10 درصد آنان دارای ضایعه شدید تنفسی، 25 درصد ضایعه جدی پوستی و 70 درصد ضایعه شدید چشمی هستند.
برای بهبود
در میان مصدومان شیمیایی روی 32 هزار نفر کار آماری انجام شده که حدود 10 درصد آنان، جانباز بسیار شدید هستند و قادر به انجام هیچ گونه فعالیتی نیستند. بهداشت و درمان این گروه سالانه 37 میلیون دلار برای کشور هزینه دارد. این در حالی است که درمان این مصدومان تنها در چند مرکز انجام میپذیرد و امکانات کافی نیز برای درمان آنها وجود ندارد. تعیین مراکز درمانی مجهز مورد نیاز جانبازان شیمیایی در سطح کشور و بهکارگیری و آموزشهای خاص کادر پرستاری و پزشکی جانبازان از ضرورتهایی است که باید به آنها توجه جدی شود.
آثار گازهای شیمیایی
عوارض گازهای شیمیایی بر چشم به گونهای است که عروق جدید در چشم و اشکال در غدد مترشحه اشک ایجاد میشود و همچنین فرد آسیبدیده همیشه احساس سنگینی یا وجود جسم خارجی در چشم دارد. برخی التهابها و تورمهای چشمی به زخمهای قرنیه و کاهش بینایی و حتی در برخی موارد به نابینایی منجر میشود. عوارض این گازها بر پوست شامل خارش و خشکی پوست میشود و همچنین نوعی از التهاب پوستی را ایجاد میکند که ممکن است سالیان سال فرد را آزار دهد.
در ریهها عوارض بدتر و سختتری را در مقایسه با 2 سیستم بدنی دیگر یعنی چشم و پوست ایجاد میکند. اصلیترین مشکل التهاب در مجاری بزرگ تنفسی است که به برونشیت یا تنگی مجاری ریز ریه منجر میشود که با متورم شدن آنها تنفس بسختی و با مرارت بسیار انجام میگیرد. دستگاه تنفسی اینگونه مصدومان نسبت به کوچکترین آلودگی نظیر آلودگی هوا و حتی بوی تند ناشی از عطر و ادوکلنهایی که مردم به طور معمول استفاده میکنند، بسیار حساس است؛ بنابراین میتوان گفت واقعا جایی برای تنفس این افراد وجود ندارد.
یافتههای پزشکی نشان میدهد مصدومیت با گازهای شیمیایی در ابتدا با عوارض پوستی، چشمی و ریوی همراه است؛ اما با تداوم آن ممکن است بیماریهای دیگری نظیر عوارض خونی یا اشکال در سیستم لنفاوی نظیر سرطانها در فرد بیمار پدید آید.
در حقیقت آثار گازهای شیمیایی تنها محدود به علایم فوری آن نیست. طبق مطالعهای که روی مصدومان شیمیایی ایران صورت گرفته است، ریهها در جانبازان، بیشترین آسیب را متحمل شدهاند (95درصد)، همچنین اعصاب محیطی، پوست و چشمها به ترتیب دارای بیشترین آسیبدیدگی هستند. کل سیستم ایمنی بدن، خصوصا ایمنی سلولی، خونی و سلولهای کشنده طبیعی موجود در خون، پس از مسمومیت با خردل دچار اختلال میشوند که این میتواند توجیهی برای بالا بودن میزان عفونتهای راجعه و بدخیمی در بیماران شیمیایی باشد.
علم بهتر است یا ثروت
جنگافزارهای شیمیایی را میتوان به عنوان شرمآورترین کاربرد شیمی در جامعه به حساب آورد. علم بهتر است یا ثروت؟ همه ما در کودکی در پاسخ به این پرسش روی برگههای سفید دفترچه انشا مینوشتیم علم، اما کدامین علم؟ پیشرفت علم در تمدن غرب چه پیامدهایی داشته است؟ انسانها بر اساس توسعه و پیشرفت علم در غرب بیشتر سود کردند یا به آنها آسیب بیشتری رسید؟ آیا پیشرفت علم پزشکی در غرب برای مردم جهان بویژه کشورهای در حال توسعه فایده بیشتر داشته یا پیشرفتهای نظامی و ساخت جنگافزارها نتیجه توسعه علمی آنها بوده است؟ فایده گسترش و رشد دانش و به دست آوردن فناوریهای جدید، بدون وجود تعالیم دینی و اخلاقی چیست؟
علم و دانشی که بدون ایمان و اعتقاد قلبی به خداوند و اصول انسانی باشد، نتیجهاش ساخت بمبهای شیمیایی میشود.
در دفتر خاطرات یک شهید شیمیایی از قول پرستاری در کشور آلمان آورده شده است: در زمان جنگ عراق و ایران، شرکتهای آلمانی به صدام مواد شیمیایی میدادند و به او برای تولید بمب شیمیایی کمک میکردند؛ چون عراق پول خوبی میداد. میدانی که دومین کشور نفتخیز دنیاست!
الان هم شما در این بیمارستان خصوصی برای درمان عوارض آسیب همان بمبهای شیمیایی بستری میشوید و پزشکان برای شما تلاش میکنند، چون پول خوبی میدهید.
حاکمیت با پول است. اگر سیاستمداران آلمان غربی هم با علم به اینکه این همه شرکت در تولید سلاح شیمیایی به صدام کمک میکنند، سکوت کردند؛ شک نداشته باش در ازای آن حتما چیزی دریافت کردهاند. این است حاصل دانش بشری و برتری علم بر ثروت یا ثروت بر علم...
مظلوم مظلوم
از مظلومیت جانبازان شیمیایی ایران همین بس که تیر ماه سال 66 سردشت بمباران شد و در اسفند همان سال حلبچه. حالا از هر کس که بپرسیم که عراق کدام شهر را بمباران شیمیایی کرد اکثرا از حلبچه نام میبرند. روز 8 تیر روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی نام دارد. بیشتر دانشآموزان و جوانان ایران از بمباران اتمی شهر هیروشیما و ناکازاکی آن هم در جنگ جهانی دوم که بیش از نیم قرن از آن میگذرد، مطلعاند؛ اما همین نسل سوم انقلاب در نشریات و رسانههای تصویری از بزرگترین جنایت جنگی علیه کشورشان که تنها 20 سال از آن میگذرد، کمتر مطلبی میدانند.
مصدومان شیمیایی
بنیاد جانبازان 120 هزار نفر جانباز شیمیایی گزارش داده است که طی 400 بار حمله شیمیایی عراق علیه مناطق نظامی و غیرنظامی کشور مصدوم شدهاند. تعداد 7000 غیرنظامی طی 30 بار حمله شیمیایی عراق در فاصله تیرماه 1366 تا مرداد 1367 در مناطق بانه، سردشت، مریوان و روستاهای اطراف مصدوم شدهاند. بیشتر این جانبازان بر اثر گاز خردل مصدوم شدهاند. براساس نتایج تحقیقات پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، 11 هزار و 348 نفر دچار ضایعات پوستی، 15 هزار و 562 نفر دچار ضایعات چشمی و 17 هزار و 750 نفر دچار ضایعات ریوی شدهاند که هر گروه در تقسیمبندی خفیف، متوسط و شدید ردهبندی شدهاند و بر این مبنا 37 هزار و 300 نفر با ضایعات درجه خفیف، 7 هزار و 264 نفر با ضایعات درجه متوسط و 1096 نفر با ضایعات درجه شدید پوستی، چشمی و ریوی شناسایی شدهاند.
از جمعیت کل جانبازان شیمیایی 30 هزار نفر در مواجهه با عامل شیمیایی اعصاب صدمه دیدهاند. تحقیقات موردی پژوهشکده مذکور نشان میدهد که میانگین سن جانبازان شیمیایی شهید شده، 49 سال بوده است.
علی اخوان بهبهانی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد