گفتگو با نمایشگاه‌دار سارق‌

حرص و طمع مرا به این روز انداخت‌

سرقت، جرمی است که تصور می‌شود به طبقه کم‌درآمد جامعه اختصاص دارد، اما این باور با واقعیت مطابقت ندارد. هفته‌های گذشته گفتگویی خواندید با یک جوان ثروتمند که به خاطر هیجان و از سر تنهایی و نبود نظارت والدین دست به دزدی می‌زد. اکنون گفتگو با کاوه را بخوانید که به جرم سرقت اتومبیل به زندان محکوم شده و برخلاف بسیاری از دزدان، مردی فقیر نبوده است.
کد خبر: ۱۷۳۶۹۲

شغل اصلی‌ات چه بود؟

نمایشگاه ماشین داشتم. درآمدم هم بد نبود، اما توی این راه افتادم.

وقتی شغل‌ات توقع مالی تو را برآورده می‌کرد دیگر چه دلیلی داشت به کارهای خلاف متوسل بشوی؟

پول آدم را حریص می‌کند. هر چقدر که داشته باشی بیشتر می‌خواهی. همیشه دنبال راهی هستی که با زحمت و دردسر کمتر حساب بانکی‌ات را پرتر کنی. حالا هر چقدر حرص و طمع‌ات بیشتر باشد احتمال این که دنبال کارهای خلاف بروی بیشتر می‌شود، من هم برای سود بیشتر این کار را کردم.

آن طور که در پرونده‌ات آمده تو سردسته یک باند حرفه‌ای بودی چه افرادی و چطور با تو کار می‌کردند؟

من خودم دزدی‌ها را انجام نمی‌دادم بلکه از چند نفر اعضای باند که دزدان حرفه‌ای بودند می‌خواستم ماشین مورد نظرم را سرقت کنند، سپس اتومبیل مسروقه را به چند نفر دیگر که جاعلان متبحری بودند می‌سپردم تا برایش سند و پلاک جعل کنند خودم هم وظیفه فروش ماشین‌ها را به عهده داشتم.

چند دستگاه خودرو را به این طریق سرقت کردی و بیشتر چه اتومبیل‌هایی را می‌دزدیدی؟

نوع اتومبیل بستگی به مشتری داشت. من ماشینی را برای سرقت سفارش می‌دادم که مشتریان حاضر و آماده داشته باشد. در مجموع 200 خودرو سرقت کردم.

چطور برای خودروهای مسروقه مشتری پیدا می‌کردی؟

چون نمایشگاه اتومبیل داشتم افراد زیادی برای خرید خودرو نزد من می‌آمدند و وقتی ماشینی را سفارش می‌دادند که من نداشتم از آنها یک هفته مهلت می‌گرفتم تا خودروی موردنظرشان را پیدا کنم بعد بلافاصله مشخصات خودروی سفارشی را به همدستانم اطلاع می‌دادم و آنها نمونه آن را می‌دزدیدند به عنوان مثال در یک نمونه مشتری پراید آلبالویی می‌‌خواست همدست من هم پراید آلبالویی دزدید و من فروختم.

خود مشتری‌ها خبر داشتند که اتومبیل‌شان دزدی است؟

کار جعل سند را بسیار حرفه‌ای انجام می‌دادیم. از طرفی خودمان پلاک می‌ساختیم و شماره موتور و شاسی را هم دستکوب می‌کردیم به گونه‌ای که افراد عادی متوجه نمی‌شدند ماشین <سند  نمره> شده است. از طرفی هیچ‌کس به یک نمایشگاه ماشین شک نمی‌کند. در واقع ما مرحله فروش را به شکل ظاهرا قانونی انجام می‌‌دادیم.

چه‌طور دستگیر شدی؟

من یک پژو 206 آلبالویی به یکی از مشتریانم فروختم اما چندی بعد ماموران به او مشکوک شدند و با بررسی اسناد و مدارک اتومبیل متوجه مسروقه‌بودن آن شدند. آن مرد گفت ماشین را از من خریده است. پس از آن ظاهرا تا مدت‌ها زیر نظر بودم تا این که بالاخره دستم رو شد.

چه مدرکی باعث شد که به 200 فقره اقرار کنی؟

اعضای باند بیشتر ماشین‌‌های سفارشی را از نزدیکی و در اطراف نمایشگاه می‌دزدیدند پلیس با بررسی پرونده‌های موجود متوجه این مساله شد و من دیگر راهی برای انکار نداشتم. ضمن این که آدم وقتی بازداشت می‌شود و آبرویش را از دست رفته می‌بیند دیگر چیزی ندارد که بخواهد به خاطرش حقایق را کتمان کند. برای من راه فراری وجود نداشت.

فکر می‌کنی چه حکمی در انتظارت باشد؟

در دادگاه محاکمه شده‌ام، اما هنوز حکمی صادر نشده است. من از زمان دستگیری در بازداشت به سر می‌برم و فکر می‌کنم به همراه 6 همدست دیگرم باید مدتی طولانی را در حبس بگذرانم.

اکنون که به کارهایت فکر می‌کنی چه احساسی داری؟

من مشکل مالی نداشتم و می‌توانستم در کنار خانواده‌ام زندگی خوبی داشته باشم ولی افسوس که زیاده خواهی کردم. پشیمان هستم. اگر آزاد شوم دیگر دنبال کار خلاف نمی‌روم البته می‌دانم زندگی سختی در انتظارم است، چون دیگر نمی‌توانم به کار سابقم ادامه بدهم و آبرویم هم در بازار از بین رفته است.

در این مدت خانواده‌ات چه برخوردی با تو داشتند؟

همه از دستم عصبانی هستند. می‌گویند حیثیت‌شان را برده‌ام، اما به‌هرحال کارهایم را پیگیری می‌کنند حتی می‌خواستند سند بگذارند تا آزاد شوم، ولی نشد.

سایر اعضای باند تو چه وضعیتی دارند؟

آنها اکثر سابقه‌دار هستند. از نظر مالی وضع خوبی ندارند و کاری جز دزدی و جعل بلد نیستند و اموراتشان را از این راه می‌گذرانند. زندان برای آنها آنقدر که برای من مشکل است، زجر‌آور نیست چون من تا پیش از این به ظاهر مردی آبرودار بودم. در رفاه زندگی می‌کردم و هرگز پایم به کلانتری و زندان باز نشده بود. باز هم می‌گویم پشیمان هستم و حرص و طمع مرا به این روز انداخت.

 داوود ابوالحسنی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها