گذری بر فرهنگ مردم فارس

شیراز و مردمانش‌

شیراز، شهر کلمات است. شیراز، شهر عاشقان است. شیراز، شهر شاعران است. بیراه نیست که شاعران فراوان و عاشقان بسیار و شعرها و ترانه‌های ماندگار از شیراز برخاسته‌اند. شیراز شهر مردمان مهماننوازی است که طی سالیان سال و همیشه میزبان اقوام مختلف بوده است و برای همین در این خطه در هر سویی می‌‌توان فارس، کرد، ترک، لر و کولی دید که همه با هم مجموعه‌ای همراه را می‌سازند که مطابق با طبیعت دلنواز، همواره مهر بی‌مانندشان را به مهمانان هر روز سال پیشکش می‌کنند. شیراز، شهر تاریخ است و با نگاهی به تخت‌جمشید، نقش رجب، نقش رستم، آتشکده اردشیر بابکان و حمام و مسجد و بازار وکیل بسادگی می‌توان به نقش تاریخی این شهر دست یافت. شیراز پایتخت شعر اگر نباشد، از مراکز اصلی شعر و ادبیات بوده و سعدی و حافظش به اندازه‌ای بیش از اندازه دو شاعر، جایگاه دارند در این وادی گسترده کلمات. شیراز، شهر مردمان مهربان و گرم است که با زمین‌های حاصلخیزشان آبادانی را به زمین و آرامش را به مهمانان‌شان هدیه می‌کنند. شیراز، شهر فرهنگ و آداب و رسوم است که همچنان در گوشه و کنار این خاک می‌توان با گوشه‌هایی از آن روبه‌رو شد. شیراز، شیراز است.
کد خبر: ۱۷۳۴۱۳



برای شناخت یک منطقه چاره‌ای جز آشنایی با مختصات جغرافیایی، موقعیت طبیعی، پوشش گیاهی، رودها و چشمه‌ها، ایلات و عشایر، دین و مذهب، زیارتگاه‌ها، آثار باستانی، درمان، صنایع‌دستی، زبان‌شناسی، خوراک، پوشاک، مراسم مختلف درباره تولد، ازدواج و مرگ، سرگرمی‌ها، باز‌ی‌ها، جشن‌ها، موسیقی، سوگواری‌ها، آیین‌های مذهبی، کشاورزی، دامداری و ادبیات شفاهی نداریم و خوشبختانه با وجود ناشناخته ماندن برخی مناطق ایران، بسیاری از شهرها و روستاها را با گام‌های محققان آشنا و گمنام پیموده‌ایم و به همین دلیل اگر اندکی همت داشته باشیم، می‌توان فهرستی از مقالات منتشر شده و نشده در مجلات معروف و محلی را پیدا کنیم و هنگام سفر، چون غریبه‌ای وارد شهری نشویم که روز را شب و شب را روز کرده و آن هنگام نادانسته رفته و کم دانسته بازگشته باشیم.

استان فارس به طور عام و شیراز به طور خاص، از جمله مناطقی است که طی سالیان گذشته درباره فرهنگ مردم آن بخوبی کار شده و محققان بسیاری جان بر سر این کار گذاشته و موی سیه سپید کرده‌اند.

شیرازی لوطی‌منش است‌


شیرازی لوطی‌منش و جوانمرد است جوانمردی را به معنای وسیع کلمه می‌شناسد. این صفت شیرازی تا آن اندازه جالب توجه است که صادق هدایت، تحت تاثیر این صفت خوب شیرازی‌ها شاهکاری چون «داش آکل» را آفریده است.

شیرازی مهماننواز است‌


مهماننوازی شیرازی برای او یک امتیاز سنتی و اخلاقی است. شیرازی به‌خاطر مهمان از جانش هم مایه‌ می‌گذارد. مهمان برایش عزیز و گرامی است. وقتی شیرازی می‌گوید قدمتان روی چشم، شما پا بگذارید، چشم می‌گذاریم در بیانش اغراقی نیست. شیرازی این حرف را از ته دل و با تمام وجودش به‌زبان می‌آورد و این قولی است که جملگی برآنند.

شیرازی به شهر شیراز دلبستگی دارد


اگر دست شیرازی را بگیرید و به بهترین و خوش‌ آب و هواترین نقاط دنیا ببرید، باز هم یاد شیراز می‌افتد. گویی آرامشی که در این شهر دارد، در هیج  جای دیگر به‌دست نمی‌آورد.

شیرازی دل به نشاط است‌


اگر چه امروزه زندگی ماشینی مجال دل به نشاطی را کمتر به‌دست می‌دهد، با این حال شیرازی دل به نشاط است.

هنوز جمعه‌های سال‌های پیش فراموش نشده است. از اکبر‌آباد که رو به شهر می‌آمدی، در کنار آب زلال و گوارای رکن‌آباد قهوه‌خانه‌های کنار راه خلعت پوشان، آب انبار قوزی، باغچه بانک، باغچه خارکش، مشرقین، خواجو، باغچه لقمانی، دربند، سرچاه آبها، باغ صفا، سرآسیاب‌ها، نان‌های ویژه آسیابان‌ها و باغ‌های سرسبز مسجد بردی مردم را در خود می‌گرفت و صدای ترانه‌های محلی شیرازی از گوشه و کنار شنیده می‌شد:

عزیزم باغ بودم جای تو خالی‌

به‌دل مشتاق بودم جای تو خالی

عزیزون همه در باغ بودند

عزیزم تو نبودی، جای تو خالی

منتخبی از «گوشه‌هایی از فرهنگ مردم فارس»
ابوالقاسم فقیری

دعای باران در دشتی و دشتستان


وقتی باران نبارد، یک نفر از اهالی ده را با برگ درختان مختلف از جمله درخت خرما می‌پوشانند. کلاه کاغذی سرش می‌گذارند و سوار بر چوبی می‌کنند و چوبی هم به دستش می‌دهند.

اهالی ده دنبال او به راه می‌افتند و به در خانه‌ها می‌روند و می‌خوانند:

گلی، گلی‌نا/ شاخ زرینا/ گلی اومده دم خونتون/ سی خاطره کل نونتون.

اگر در خانه‌ای باز باشد وارد آن خانه شده و گلی، حیاط را جارو می‌کند، صاحبخانه هم مجبور است چیزی به گلی و همراهانش بدهد.

وقتی به همه خانه سر زده شد، اعلام می‌شود فردا شب بیایید آش شله ککی بخورید.

هنگام پختن آش شله، مهره‌ای را زیر آتش پنهان می‌کنند، عده‌ای مراقبت می‌کنند ببیند مهره نصیب کی می‌شود. وقتی مهره نصیب کسی شد، یک <دست‌آس> به دوشش می‌گذارند و همه جمع می‌شوند و آواز می‌خوانند:

گلی ما تشنشه/ لنگ آسک کولشه/ قبله دعا می‌شیم/ سی او خدا می‌شیم.

همین وقت یکی از ریش‌سفیدان ضامن می‌شود، می‌گوید: اگر تا فلان روز باران نبارد، مجددا آسک را به دوش او می‌دهیم.

اگر باران نبارد، باز سراغ همان آسک می‌روند.

واسونک


به ترانه‌هایی که در مجالس عروسی و سرود و شادمانی می‌خوانند، واسونک می‌گویند. خواندن این ترانه‌ها بیشتر به عهده زن‌هاست که گاهی هنگام واسونک‌خوانی، کل هم می‌زنند.

در این ترانه‌ها از عشق‌ها و آرزوها و خواسته‌های انسانی صحبت می‌شود.

در برخی نقاط شیراز به واسونک، بیت یا سرود هم می‌گویند.

ای حمومی، ای حمومی آب حموم تازه کن‌

شیر دوماد می‌یاد حموم شربتش آماده کن‌

آب بوشهر، شور و شور و راه بوشهر دور دور

ما آوردیم خانم عروس چشم دشمن بشه کور

دختر داریم آلاله‌

صبح تا پسین دلاله‌

هر چی می‌گیم نمی‌دیم‌

می‌ره و می‌یاد دوباره‌

دیدنی‌های شیراز


حافظیه، سعدیه، ارگ کریمخانی، حمام وکیل، نارنجستان قوام، مدرسه قوام، آرامگاه خواجوی کرمانی، آرامگاه باباکوهی، آرامگاه شیخ روزبهان، آرامگاه سیبویه، باغ ارم، باغ عفیف‌آباد، باغ دلگشا، باغ جهان‌نما، دروازه قرآن، شاهچراغ ع‌، امامزاده بی‌بی دختران، مسجد وکیل، مسجد مشیرالملک، بازار وکیل و موزه نارنجستان.

ترانه‌های محلی شیراز

هوای صابونات سرد است خدایا / دلم از غصه پر درد است خدایا

الهی من شوم دستمال دستت / که هر دم پاک کنی چشمان مستت

از آن روزی که رفتن شد خیالت /  شدم گریان و نالیدم به حالت

------------

دلم می‌‌خواهد بروم امام رضا را  /   ببوسم گنبد زرد و طلا را

به قربانش بروم این‌طور امامی/   تعلق می‌کند شاه و گدا را

------------

دو تا خواهر بودیم و یک برادر

شدیم آواره هر یک در دیاری‌

یکی آهو شدیم رفتیم به صحرا

یکی ماهی شدیم رفتیم به دریا

یکی ماندیم غریب و زار و تنها

------------

بهار آمد سرکوه و سردشت‌

تمام عمر ما بیهوده بگذشت‌

سر خاک غریبان گل بکارید

چرا که مردمان آیند گلگشت‌

برگرفته از «ترانه‌های محلی شیراز و جهرم»
گردآوری: صادق همایونی‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها