با دکتر محمدرضا وصفی، مدیر بخش بین‌الملل نمایشگاه کتاب تهران

غفلت ‌‌از‌ بازار ‌کتاب ‌منطقه‌

نمایشگاه کتاب تهران حالا روی پله بیست و یکم ایستاده است. این نمایشگاه با همه کاستی‌ها و نواقصی که در برگزاری و محل آن دارد توانسته است حداقل در بخش بین‌الملل کارنامه قابل قبولی ارائه کند. افزایش میزان دلاری کتاب خارجی عرضه شده امسال به رقم بالای 50 میلیون دلار و این نکته که این رقم تنها به اعتبار این نمایشگاه و نه پشتوانه بانکی افزوده ، از ویژگی‌های کارنامه قابل قبول این نمایشگاه است؛ هر چند نمایشگاه در بخش داخلی هم موفقیت‌هایی داشته که قابل بررسی است، با توجه به اهمیت بخش بین‌الملل، پای صحبت‌های دکتر محمدرضا وصفی، مدیر بخش بین‌الملل نمایشگاه نشسته‌ایم. وی با تجربه چند ساله در این بخش توانسته است مجموعه خوبی از فعالیت‌های بین‌المللی را مدیریت کند. این مجموعه در چند سال اخیر رشد خوبی داشته و توانسته است چهره نمایشگاهی آوردگاه کتاب تهران را به نمایش بگذارد.
کد خبر: ۱۷۲۰۵۹

نمایشگاه کتاب تهران در بیست و یکمین دوره شاهد عرضه 50 میلیون دلار کتاب در بخش بین‌الملل است. با توجه به ‌ظرفیت محدود نمایشگاه کتاب تهران، این رشد که از چند سال گذشته افزایش داشته تا کجا ادامه خواهد یافت و آیا باید هر سال شاهد افزایش این میزان باشیم؟

اول اجازه بدهید بدانیم جایگاه این 50 میلیون دلاری که وارد کشور می‌شود کجاست. براساس مبادلاتی که بازار دارد ما نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را در درجه نخست نمایشگاهی فرهنگی ارزیابی می‌کنیم. اما گردش مبادلات اقتصادی برای بخش خصوصی تعریف خودش را دارد.

به عبارت دیگر یکی از بخش‌های مهمی که می‌توانیم به عنوان معیاری برای اقتصادی بودن حوزه فرهنگ در نظر داشته باشیم، گمان می‌کنم موضوعی به نام نمایشگاه کتاب است، چه در بخش کتب داخلی و چه بخش خارجی. این مساله باید مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد که این حجم گردش اقتصادی را چگونه می‌توان مدیریت کرد که منجر به شرایط بهتری ‌شود. به طور خاص برای کتاب‌های خارجی و وارداتی که حدود 50 میلیون دلار است، کار دقیقا درستی است. پرسشی در اینجا مطرح می‌شود که آیا این حجم حضور براساس پیشتوانه بانکی در کشور صورت می‌گیرد؟ پاسخ این است: خیر. این میزان حضور براساس اعتبار نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران صورت می‌گیرد. ناشران خارجی اعم از امریکایی، اروپایی، آفریقایی و عربی بدون هرگونه هزینه مکتوبی و صرفا به دلیل اعتبار و موقعیتی که نمایشگاه کتاب تهران ایجاد کرده است در این نمایشگاه حضور می‌یابند. طبیعی است نمایشگاه کتاب تهران ظرفیت جذب تمام این میزان کتاب را ندارد. به عبارتی، این مبلغ که معادل اقتصادی کتاب است، معرف معادل اقتصادی کالایی است که به نمایش گذاشته می‌شود و نه مبادله؛ چرا که در بخش ارزی نمایشگاه، گردش اقتصادی 10 میلیون دلار است و گردش اقتصادی فروش مستقیم هم همین میزان است (به طور تقریبی)‌.

با توجه به تدابیری که در بخش عرضه مستقیم تدارک دیده شده است، چند بخش عمده داریم. تمامی کتاب‌های دانشگاهی با ویرایش جدید است. به طور خاص یک حجم زیادی از کتاب‌های پزشکی داریم که به همه رشته‌های پزشکی مربوط است. این دوره از کتاب‌ها 4 ساله است و امسال که برابر با سال 2008 میلادی است دوره 4 ساله این کتاب‌ها فرا رسیده است، پس شاهد تازه‌ترین کتاب‌های این حوزه هستیم.

سرفصل کتاب‌های هنری و معماری داریم و گردش اقتصادی آن بین 5/1 تا 2 میلیون دلار است. در بخش کتاب‌های عربی، در درجه نخست و در بخش عرضه مستقیم، مبادلات به گونه‌ای تنظیم شده است که مخاطب و خریدار صرفا به خریدار ایرانی محدود نشود، نظر ما این بوده که با ایجاد بخش فعالی به عنوان بخش عرضه مستقیم، این نمایشگاه را به جایگاه منطقه‌ای برسانیم. این اتفاق رخ داده است و کتاب‌هایی که از کشورهای عربی در نمایشگاه عرضه می‌شود 30 درصد نسبت به سال گذشته افزایش دارد. ارزیابی‌ ما از افزایش حجم و پاسخ‌هایی که از ناشران داشتیم و با توجه به تجربه سال‌های گذشته و بخصوص نمایشگاه بیستم ثابت کرد که 30 درصد مصرف مبادلات این حوزه، به کشورهای خارجی می‌رسد و جذب کشورهای منطقه می‌شود. از همین‌رو، از نمایشگاه بیستم و با توجه به سابقه 5 ساله بازار جهانی کتاب ایران، بخش کتاب‌های عربی داخل کشور هم به حوزه کتاب‌های خارجی تزریق شد و این بخش در بازار جهانی کتاب ایران بازار کتاب عربی نامگذاری شده است. به عبارت دیگر، شرایط در این بخش به گونه‌ای فراهم آمده که تجار کشورهای همسایه هنگام خرید از نمایشگاه؛ کتاب‌های وارده این بخش را نیز ببینند و خریداری کنند. در این بخش کتاب‌های داخلی که به زبان فارسی منتشر شده هم جذب این بازار می‌شود.

انتقال بخش عربی به بخش فروش مستقیم و تزریق این حجم به بازارهای منطقه یک نقطه مثبت است؛ اما از سوی دیگر، این ضعف وجود دارد که برای مخاطب داخلی گران‌تر تمام می‌شود و خریداران ایرانی در عمل قدرت خرید ندارند و این مساله گلایه‌مندی این دسته را منجر شده است.

این طبیعی است. برنامه‌ای از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش سبد ارز اختصاصی مدیریت شد. اگر می‌خواستیم در این بخش پاسخگوی نیاز واقعی جامعه باشیم نیازمند 30 میلیون دلار اعتبار سالانه هستیم، در حالی‌‌که سقف اعتبار برای این بخش طی 10 سال گذشته ثابت مانده و 10 میلیون دلار است. در این زمینه باید مدیریت کنیم که این مبلغ به بهترین شکل مبادله شود. بهترین شیوه برای این مساله عرضه کلیه کتاب‌های چاپ نخست و از سال 2005 به بعد بود. حتی کتاب‌های عربی هم اگر پس از 2005 چاپ و منتشر شده و چاپ نخست باشند هم در این سطح قرار می‌گیرند، اما مشکل این است که عموم ناشرانی که در بخش عربی در نمایشگاه شرکت می‌کنند، بیشتر کتاب‌هایشان به حوزه میراث فرهنگی اختصاص دارد و تجدید چاپی هستند و نه چاپ نخست و با توجه به سیاست کلی نمایشگاه، این کتاب‌ها ناخودآگاه از این بخش خارجی می‌شوند، بخش دیگر این است که با توجه به جنبش نرم‌‌افزاری که در حوزه‌های علمی رخ داده کتاب‌های علمی مورد نیاز جامعه علمی کشور به‌شکل نرم‌افزاری در اختیار پژوهشگران قرار می‌گیرد. درصد قابل توجهی از کتاب‌های این بخش به مصرف کشورهای منطقه می‌رسد، اما این سیاست را ناچاریم به مرحله اجرا بگذاریم و در حد امکان برای آن دسته از خریدارانی که باید کتاب را با قیمت ارزان‌تر بخرند، کارت‌های خرید الکترونیک در بعضی از مراکز دانشگاهی و حوزه‌های علمیه توزیع کنیم و با همین کارت‌ها، امکان خرید از بخش عربی هم با استفاده از دستگاه‌های کارت‌خوان وجود دارد.

با توجه به پاسخی که به پرسش اول دادید و با توجه به این‌که حجم 50 میلیون دلاری کتاب‌های خارجی بیشتر از ظرفیت نمایشگاه است، پس در سال‌های آینده شاهد افزایش این میزان نخواهیم بود.

اگر بتوانیم همین سقف را هم به‌گونه‌ای هدایت کنیم که کتاب‌ها از نظر کیفی بالاتر برود، این یعنی افزایش. به‌عبارت دیگر، باید بکوشیم دیگر شاهد تکرار عناوین در نمایشگاه‌های بعدی نباشیم.

گردش 10 میلیون دلاری بخش خارجی نمایشگاه چقدر واقعی است؛ یعنی چه میزان از این گردش براساس توان و قدرت خرید مخاطبان صورت می‌گیرد و چه میزان قدرت تزریق صرف یارانه دولتی؟

به هیچ‌وجه تزریق دولتی نیست. به‌هرحال مبلغی که یک استاد دانشگاه و یا یک دانشجو باید هزینه کند، برای این بخش کم نیست. به‌عبارت دیگر، چاپ نخست بودن آثار ما را به جایی رسانده است که حضور دلال عملا به صفر رسیده است و نبود دلال یعنی مصرف کننده واقعی، مصرف‌کنندگان نمایشگاه در بخش خارجی 2 دسته هستند.
مصرف‌کنندگان شخصی که براساس فراخوان منتشر شده و با مراجعه به بانک صادرات سهمیه ارزی خود را دریافت می‌کنند، بخش دیگر به مصرف کتابخانه‌ها، مراکز پژوهشی و آموزشی می‌رسد. این مراکز اعم از دولتی و غیر دولتی نیز با توجه به فراخوان نمایشگاه و دریافت عناوین مورد نیاز، سهمیه خود را دریافت می‌کنند. بنابراین می‌توان ادعا کرد که این مصرف، مصرف واقعی کشور است.

بحث من این نبود، بحث برسر این است که چقدر افراد و مراکزی که به خرید کتاب می‌پردازند، براساس توان و قدرت خودشان است. این‌که دولت یارانه می‌دهد، به‌نظرمن گردش واقعی نیست.

این مساله با توجه به میزان درآمد و هزینه‌کرد برای قشر دانشجو صحیح است، چرا که افرادی که مشغول تحصیل هستند، قدرت خرید چندانی ندارند. اما اگر به بخش عرضه مستقیم مراجعه‌ای داشته باشید، صف‌های طویلی را می‌بینید و این نشان از توجه قشرهای مختلف جامعه به کتاب دارد که کتاب را هم مثل دیگر اقلام مصرفی خود خریداری می‌کنند و خریدشان تعریف دارد. با توجه به تخصصی بودن بخش خارجی نمایشگاه، بیشتر کارشناسان و متخصصان می‌توانند با آگاهی از دانش جدید ثروت خود را در 2 حوزه عمومی و خصوصی افزایش دهند. از همین‌رو، نگران خرید کتاب‌ها با قیمت بالا نیستند و از سوی دیگر، با توجه به جدید بودن عناوین این خرید برای کار و حرفه آنها هم مفید است.

یکی از نقاط قوتی که در همه این سال‌ها در نمایشگاه‌ بین‌‌المللی کتاب تهران رخ داده، پیشتازی بخش بین‌الملل در حوزه فعالیت‌های نمایشگاهی بوده است؛ به‌گونه‌ای که حرکت آن در جهت رسیدن به جشنواره کتاب ارزیابی می‌شود. این پیشتازی در عین مثبت بودن، آسیب نیز به‌شمار می‌آید، چرا که بخش بین‌الملل را برجسته‌تر از بخش داخلی نشان می‌دهد و این دو پارگی می‌تواند به کلیت نمایشگاه آسیب برساند.

بخش‌های داخلی و خارجی نمایشگاه از نظر سیاستگذاری دو روی یک سکه‌اند. اما طبیعی است که نوع نگاهی که به حوزه خارجی در سیاست‌های کلان نمایشگاه می‌شود، با نوع نگاه به بخش داخلی متفاوت است. ما به‌ندرت ناشرانی داریم که از یک گردش اقتصادی و بدون پشتوانه دولتی برخوردار باشند و بتوانند به عنوان یک بنگاه اقتصادی فعالیت کنند. از این دست ناشران در داخل کشور ما به عدد انگشتان دست است. اگر مقایسه‌ای با ناشران خارجی داشته باشیم، این ناشران عموما با سابقه‌‌های چندین دهه و حضور نمایندگی‌های مختلف در کشورها، گردش اقتصادی بسیار بالایی هم دارند و حتی نوع ساختارها هم متفاوت است. یک ناشر داخلی تمام فرآیند تولید کتاب را خودش یدک می‌کشد، در حالی‌که در خارج از کشور هر کدام از اینها تعریف خاص دارد. ناشر، ناشر است. توزیع کننده، توزیع کننده است. نویسنده، نویسنده است و... نوع ساختارهای نشر کشور ما تا این لحظه ساختار سنتی بوده و هست و لذا طبیعی است که با بخش خارجی قابل مقایسه نیست. علاوه بر این که سیاست کلان نمایشگاه در حوزه بین‌الملل ورود تازه‌ترین دستاوردهای دانش به کشور است که در داخل کشور مورد نیاز پژوهشگران یا موسسات پژوهشی است، در حالی که این هدف، هدف اول برای ناشران داخل کشور نیست، بلکه بسیاری از کتاب‌های ناشران یا کمک آموزشی هستند یا ترجمه یا عمومی، لذا فکر می‌کنم حتی عناوین کتاب‌ها و نوع و محتوا با هم متفاوت است، ولی در عین حال دو روی یک سکه‌اند.

همین مساله محل مناقشه میان 2 بخش نمایشگاه است ناشران داخلی معتقدند هر سال بهترین مکان و مهم‌ترین امکانات در اختیار بخش خارجی قرار می‌گیرد.

این‌گونه نیست. سال گذشته، اگر نگوییم بدترین مکان، اما مکان بدی به ناشران خارجی اختصاص یافت. بهترین مکان مصلی به ناشران داخلی داده شد. می‌‌توان گفت از سال گذشته مکان ناشران خارجی تقلیل یافت و به مکان درجه 2 تبدیل شد.

با این حال و با توجه به این که فضای مصلی بیش از این اقتضا و ظرفیت فیزیکی ندارد، ما رضایت داریم و با شرایط خود را وفق می‌دهیم.

با این افزایش که در همه این سال‌ها شاهد هستیم، مشکل کمبود فضا در بخش بین‌المل وجود ندارد.
طبیعی است که تدارکی از زمستان سال گذشته دیده شد و مذاکراتی که با مدیریت مصلی، ستاد نمایشگاه و معاونت اجرایی آن و وزارت مسکن به عنوان مجری طرح تکمیل مصلی صورت گرفت، تلاش شد فضا به گونه‌ای تقسیم شود که از فضای مورد نیاز هر دو بخش نمایشگاه چیزی کاسته نشود و حداقل در حد سال گذشته باشد.

نکته‌ای که درباره حضور ناشران به ذهن می‌رسد، این است که حضور نمایندگان آنان پر رنگ‌تر است و خود ناشران حضور چندانی ندارند.

بنگاه‌‌های اقتصادی در سراسر دنیا در تمام صنوف عمل می‌کنند و ما هم علاقه‌مندیم که نماینده یک بنگاه اقتصادی در داخل کشور یک ایرانی باشد، نه این که نماینده‌ای از آن ناشر در یکی از کشورهای جنوب خلیج‌فارس مستقر باشد و به عنوان نماینده خاورمیانه‌ای ناشر در ایام نمایشگاه به تهران بیاید یا پدیده‌ای که در سال‌های گذشته حداقل تا نمایشگاه هفدهم شاهدش بودیم. در مذاکراتی که در این چند سال با نمایندگان ناشران خارجی که برای حضور در نمایشگاه کتاب تهران به کشور ما آمده‌اند تاکید داشته‌ایم که دفاتر خودشان را به سرپرستی افراد زبده ایرانی دایر کنند و در عین حال، با دفتر تهران به‌گونه‌ای قرار‌داد امضا کنند که دفتر تهران آنها به عنوان پایگاه منطقه‌ای در خاورمیانه، حوزه آسیای میانه و قفقاز عمل کند. بنابراین در سال‌های گذشته دستاوردهای خوبی داشته‌ایم و این پدیده‌ای نیست که غیرمتعارف باشد در خارج از کشور و در امر اقتصاد طبیعی است و اگر ناشری به صورت مستقل در یک نمایشگاه شرکت کند، نشان می‌دهد که ناشر خرده پاست و نه ناشر بزرگ.

یکی از بخش‌های مهمی که در سال‌‌های گذشته در نمایشگاه شکل گرفت و می‌‌توانست یک بخش موفق با نقاط مثبت بسیار باشد، بازار جهانی کتاب ایران است. در حال حاضر، این بخش را چگونه می‌توان دید به عبارت دیگر، بازار جهانی کتاب ما را به کجا رسانده و ما کجا هستیم.

ما در بازار جهانی کتاب هنوز دستاوردی نداریم که بتوانیم از آن به عنوان ارزشمند یاد کنیم. گمان می‌کنم یکی از بسترهایی که باید برای این پدیده شکل می‌گرفت، آزادسازی واردات کاغذ بود. اگر بخواهیم بازار جهانی داشته باشیم، باید داشته‌های خود را هم ارزیابی کنیم. آیا این ظرفیت و توانمندی را در حوزه‌های نرم‌افزار، سخت‌افزار یا محتوا داریم که با آن بتوانیم در کشورهای خارجی حضور پیدا کنیم یا خیر؟ این جای بحث دارد. به نظر می‌رسد اگر بخواهیم درخصوص فروش رایت صحبت کنیم، اندک ناشرانی داریم که قدرت و توانایی فروش رایت در خارج از کشور را دارند. خدمات چاپ و نشر کشور ما بسیار فعال شده و می‌‌تواند‌آن را بخصوص به کشورهای همسایه ارائه کند. لذا بخشی از بازار جهانی به این حوزه اختصاص می‌یابد. طی سال گذشته و همچنین در
2 نمایشگاه کتاب فرانکفورت، این خدمات حضور یافت و توانست قراردادهایی را تنظیم کند و به ارائه خدمات بپردازد. از نظر محتوا هم صرفا در چند بخش می‌‌توانیم حضور جدی داشته باشیم. در حوزه دین و کتب مذهبی با توجه به جایگاه حوزه‌های علمیه به عنوان یکی از حوزه‌های بزرگ در تولید محتوا و حوزه کودک و نوجوان که متاسفانه در سال‌های اخیر شماره انداز حرکت آن در جهت معکوس می‌چرخد، چون گرایش تولید کتاب در این حوزه بیشتر به سمت ترجمه بوده تا تالیف و در عین حال ظرفیت در این حوزه بالاست. این مساله بیشتر در حوزه تصویرگری مطرح است،‌ نه محتوا و حوزه دیگر ادبیات و بویژه ادبیات کلاسیک، ادبیات معاصر و تاریخ است. در این بخش اخیر که به طور خاص ایرانیان خارج از کشور مخاطب آن هستند و همچنین ایران‌شناسان و دوستداران ادبیات و تاریخ کشور ما در حالی که 2 بخش دینی و کودک و نوجوان در خارج از کشور به ایرانیان محدود نمی‌شود.

اشاره کردید که یکی از بخش‌هایی که می‌شود روی آن کارکرد، حوزه دین است. آیا در این حوزه ما توان رقابت با کشور باسابقه‌ای چون لبنان را داریم؟

در لبنان تولید محتوا بسیار اندک است. به عبارت دیگر بیروت خدمات نشر ارائه می‌کند و نه تولید محتوا. بسیاری از کتاب‌هایی که در بیروت چاپ می‌شود، توسط نویسندگان و متفکران ما نوشته و تولید می‌شود. در این بخش هم فرآیند تبدیل مواد تولیدی به زبان دیگر مشکلات خاص خود را دارد. در حوزه ترجمه و مشکلات آن می‌توان گفت وقتی ترجمه محکم و متقن بتواند لطافت و زیبایی زبان را ارائه کند، بازار پیدا می‌کند. در این زمینه ما افرادی داریم که چنین توانی دارند، اما سازمان و نهادی برای هدایت و ساماندهی این بخش در داخل کشور طراحی نکرده‌ایم و به طور خاص می‌توان به آثار شهید مطهری اشاره کرد که با گذشت چند دهه و ترجمه این آثار به زبان‌های مختلف و بازار خوبی که دارد. هنوز ترجمه از روانی و سلامت مطلوبی برخوردار نیست. این آفت کار ما در عرصه نرم‌افزاری حوزه فرهنگ و مبادله با خارج از کشور است.

پس با پیشرفتی که لبنان و هند در حوزه سخت‌افزاری دارند، ما می‌توانیم ادعا کنیم که بزرگ‌ترین تولیدکننده کتاب در حوزه محتوا هستیم.

حتما همین طور است. چه از نظر عناوین کتاب‌هایی که در طول سال منتشر می‌شود و هم شمارگان ایران بزرگ‌ترین تولیدکننده کتاب است. هند هم اگر به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کشورها مطرح شده به خاطر دگردیسی‌ای است که در حوزه زبان آنان رخ داده است. به عبارت دیگر اگر حجم تولید کتاب هند در دنیا بالا رفته و بازار خوبی هم پیدا  کرده به علت ورود زبان انگلیسی به حوزه نشر این کشور بوده است؛ به گونه‌ای که کتاب‌ها و بویژه داستان‌ها و اشعاری که در این کشور منتشر می‌شود، انگلیسی است و نه هندی. از همین رو مخاطب اثرشان هم چندین برابر مخاطب داخل هند است.

با توجه به این که ما بزرگ‌ترین تولیدکننده کتاب در میان کشورهای اسلامی هستیم و همه ساله ناشران این کشورها در نمایشگاه کتاب تهران حضور می‌یابند، این نمایشگاه چقدر توانسته است کتاب ما را به این کشورها معرفی کند؟

می‌توان گفت خیلی اندک. با توجه به این که نهاد خصوصی حوزه نشر در کشور ما به عنوان یک سرفصل کاری، نتوانسته است وظیفه خود را برای حضور در خارج از کشور بخوبی انجام دهد، نشر ما فقط داخل کشور را در نظر قرار داده و یا اگر کتابی تولید کرد، نگاهش به این بوده که فلان نهاد دولتی کتابش را بخرد تا بتواند برای تامین هزینه‌هایش گردش اقتصادی فراهم کند. از همین رو نهاد خصوصی نشر در کشور ما به اندازه‌ای که باید، به خارج از مرزهای ایران نپرداخته و حتی در کشورهای فارسی‌زبان خارج از کشور هم نپرداخته است. در حالی که حداقل می‌توانم بگویم اگر توان تبدیل کتاب به یک زبان غیرفارسی در کشور وجود داشت، چرا بازار کتاب افغانستان که از نظر تبادل می‌تواند شرایط بسیار ساده‌ای هم برای ما فراهم آورد، هنوز شکل نگرفته. اگر هم هست اندک فعالیتی است که توسط تجار سنتی افغانستان رخ می‌دهد و هنوز حوزه نشر اجازه این ریسک را به خود نداده که خودش در کشور افغانستان حضور پیدا کند.

از اتفاقات خوبی که در نمایشگاه امسال شاهد آن هستیم و در تاریخ نمایشگاه کتاب تهران بی‌سابقه است، حضور رئیس بزرگ‌ترین نمایشگاه کتاب جهان است. چرا این اتفاق و اتفاقاتی از این دست تاکنون رخ نداده است؟ ظاهرا هم خود وی تقاضای حضور در نمایشگاه داشته و دعوتی هم از وی نشده است.

با یک تغییر مدیریتی که سال گذشته در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شاهد بودیم و با این تغییر مسوولان نمایشگاه اعلام کردند در نمایشگاه بیستم کتاب تهران حضور نخواهند داشت. شاید این حضور جبران مافاتی باشد که در نمایشگاه گذشته رخ داد. در عین حال هیاتی از نمایشگاه کتاب فرانکفورت در نمایشگاه کتاب تهران شرکت کرد و مذاکراتی داشت و پیشاپیش اعلام کردند در نمایشگاه بیست و یکم حضور خواهند یافت. ما علاقه‌مندیم ارتباطات نمایشگاهی خودمان را با کشورهای اطراف گسترش دهیم. طی سال‌های گذشته هم تفاهم‌نامه‌های متعددی میان موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی و نمایشگاه‌های خارج از کشور امضا شده و از همین رو علاوه بر رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت، چند تن از روسای نمایشگاه‌های کتاب عربی، وزرای فرهنگ چند کشور ازجمله الجزایر و معاونان چند نخست‌وزیر در حوزه قفقاز در این نمایشگاه حضور خواهند یافت.

تنها مشکلات ما قوانین است‌

به طور خاص، حوزه بازار جهانی و گردش حوزه فرهنگ در خارج از کشور و بویژه حوزه نشر به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. فکر می‌کنم هنوز وزارت بازرگانی تعریفی برای این بخش ندارد و هنوز به حوزه نشر به عنوان یک فصل اقتصادی نمی‌نگرد و این خیلی بد است. این مساله نیازمند تغییراتی در قوانین است که بتواند کمک کند کالایی که به شکل کتاب در کشور تولید می‌شود به سرعت به خارج از کشور انتقال یابد. اشاره می‌کنم به خدمات چاپ و نشر. نگاهی به کشورهایی چون لبنان، هند و چین نشان می‌دهد این کشورها سفارش‌های دریافتی را در کوتاه‌ترین زمان تولید و به خارج از کشور منتقل می‌کنند. این اتفاق با توجه به توانمندی‌های داخلی در حوزه چاپ و نشر بسرعت می‌تواند رخ دهد و این بخش را می‌توان به عنوان یک پایه اقتصادی تعریف کرد، اما وقتی با قوانین دست و پاگیر زمان تولید کالا در کشورتا زمان انتقال به خارج از کشور فرآیند طولانی را سپری می‌کند، نمی‌توانیم نتیجه مطلوب بگیریم.

یافتن راهکار برای این بخش تنها در حوزه وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست؛ چراکه برابر قانون بیشترین وظیفه این وزارتخانه در حوزه محتواست یا نرم‌افزار و نه سخت‌افزار.

غلامرضا معصومی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها