برای تنها فرزندم متاسفم‌

«همسر من هرگز آن چهره آرام و دوست‌داشتنی که از خودش نشان می‌داد، نبود. برخلاف ظاهرش «درو» مردی کاملا عصبی و خشن بود که به هر بهانه روی من و کودکم دست بلند می‌کرد و می‌خواست که ما را به هر شکلی که هست، تنبیه کند. آنچه برای او از هر چیزی اهمیت بیشتری داشت این بود که وجهه خوبی که برای اطرافیانش ساخته بود را از دست ندهد و به همین خاطر بود زمانی که در کنار خانواده بودیم با من رفتار بسیار مناسبی داشت و حتی یک بار هم صدایش را بالا نبرد. اما واقعیت این نبود. آنچه که «درو» از دیگران مخفی می‌کرد چهره واقعی‌اش بود.»
کد خبر: ۱۶۳۲۴۹

«جنی اینسمن» زنی که در دبستانی که درس می‌دهد به آرامش و مهربانی معروف بود به اتهام به قتل رساندن همسرش به 29 سال حبس محکوم شده است. این زن متهم است زمانی که با همسرش وارد بحث و جدل شده است با استفاده از اسلحه‌ای که در دست داشته 6 گلوله به سمت همسرش شلیک کرده که همگی آنها با «درو» برخورد کرده و سبب مرگ او شده‌اند، آنچه برای پلیس جای سوال داشت این بود که چرا زنی که به مهربانی و آرامش معروف بود و به‌تازگی از همسرش صاحب فرزند شده بود باید دست به قتل همسرش بزند. قتلی که از نظر «جنی» تنها برای دفاع شخصی صورت گرفته بود. «من و درو در طول روز دست‌کم سه بار با هم دعوا می‌کردیم. هیچ مشکلی بین ما وجود نداشت که به راحتی و بدون دعوا حل شود و همه چیز در سایه سوءتفاهم باقی می‌ماند.

علاقه‌ای که بین من و او وجود داشت در چند ماه اول ازدواجمان از بین رفته بود و آنچه باقی مانده بود تنها احساس خلاء در من و وابستگی بود که به درو داشتم. درو مردی بود که ظاهری بسیار خوب و آرام و نجیب داشت که برای همه جالب بود. از نظر همه بستگان و دوستان من، او بهترین همسری بود که من می‌توانستم برای خودم انتخاب کنم، اما هیچ‌کس نمی‌دانست که در زندگی داخلی ما چه می‌گذرد، او بسیار خشن بود و حرف‌های زشتی می‌زد که از شنیدن آنها شرمسار می‌شدم. بارها تصمیم گرفته بودم که از او جدا شوم اما به خاطر باردار بودن و بعد هم به دنیا آمدن فرزندمان از این کار پشیمان می‌شدم. تصور می‌کردم پس از به دنیا آمدن بچه، او کمی روی رفتارش فکر کند اما اشتباه می‌کردم. هر چه زمان می‌گذشت رفتارهای او بدتر می‌شد تا جایی که اواخر دستش را هم روی من بلند می‌کرد. اوایل به محض این که در طول دعواهایمان روی من دست بلند می‌کرد به سرعت عذرخواهی کرده و اظهار پشیمانی می‌کرد.

جنی: در طول چند ماهی که صاحب فرزند شده بودیم «درو» حتی یکبار هم او را در آغوش نگرفت و مدام به من می‌گفت که از این که صاحب فرزند شده است اصلا راضی نیست. رفتارهای او کم‌کم و بدون این که بخواهم روی من اثر منفی گذاشت

اما کم‌کم این کار برایش به عادت تبدیل شد که همیشه آن را انجام می‌داد. دیگر از دست کارهایش خسته شده بودم و تحمل این زندگی برایم غیرممکن بود بالاخره روزی که برای چندمین بار به سوی من حمله‌ور شد تا مرا کتک بزند اسلحه‌ای را که در کمد نگهداری می‌کردم درآوردم. به او گفتم در صورتی که به من نزدیک شود به سوی او شلیک خواهم کرد، اما از آنجایی که مرا ضعیف‌تر از آن می‌دید که بتوانم از خودم دفاع کنم، خندید و گفت این بار مرا چنان کتک می‌زند که نتوانم دیگر روی پاهایم بایستم. به محض این که به من نزدیک شد شروع به شلیک کردن به سمت او کردم. آن‌قدر شلیک کردم تا تمام گلوله‌های اسلحه‌ام تمام شد. او روی زمین افتاده بود و به شدت از او خون جاری بود. او را نگاه می‌کردم و با خودم می‌گفتم چطور ممکن است من چنین موجودی را دوست داشته باشم، من از او متنفر بودم.» خانم جنی ادعا می‌کند که برای دفاع از خودش دست به قتل همسرش زده است.

این ادعای وی برای پلیس قابل قبول نبود، زیرا شواهد زیادی جمع‌آوری شد که نشان می‌داد او به قتل رساندن همسرش را از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی کرده بوده است.

پس از انتقال جنی به بازداشتگاه او اعتراف کرد که برای دفاع شخصی به همسرش شلیک کرده است، اما از ترس این که گرفتار پلیس شود، آنها را در جریان قرار نداده است. او با تعریف کردن تمام ماجرا از زمان دعوا با همسرش تا زمانی که او را به قتل رسانده و سپس جسدش را به حیاط منزل منتقل کرده بود به طور کامل برای پلیس توضیح داد و عنوان کرد که تنها علت تماس نگرفتن او با پلیس از روی ترس بوده و این که تصور می‌کرده است که همسایه‌‌ها حتما با شنیدن صدای گلوله پلیس را مطلع خواهند کرد در حالی که در نهایت پس از 48 ساعت پلیس وارد منزل این زوج شد و پرده از جنایتی که توسط این زن رقم زده شده بود برداشته شد. ماموران پلیس زمانی که وارد منزل این زن شدند تصورش را هم نمی‌‌کردند که ساعت‌ها قبل در این خانه قتلی صورت گرفته باشد. خانه بسیار مرتب و جنی بسیار آرام بود. کودکش در صندلی مخصوص خود نشسته بود و در هیچ جای خانه نشانه‌ای از خون دیده نمی‌شد. جنی در نهایت به ماموران گفت که جسد همسرش را در پتویی پیچیده و به حیاط منتقل کرده است. او درست گفته بود و جسد بی‌جان «درو» در حیاط منزلش پیداشد. در حالی که پلیس قصد داشت پرونده این قتل را روی این فرضیه که «جنی» برای دفاع از خود دست به قتل زده بود تکمیل کند، جزییات بیشتری از قتل منتشر شد.

جزئیات نشان می‌داد که خانم جنی تنها یک ساعت پس از به قتل رساندن همسرش با فرزندش به خارج از خانه رفته و پس از ورود به یک فروشگاه که دارای دوربین مداربسته بوده است انواع خوراکی‌ها را خریده و در نهایت یک گالن مایع محترقه هم برداشته است. این خرید کوتاه که خیلی اتفاقی پلیس از آن مطلع شد، نشان می‌داد که جنی همه چیز را برای پلیس تعریف نکرده است و درواقع این قتل برای دفاع از خود صورت نگرفته است. ظاهرا جنی از قبل برای به قتل رساندن همسرش برنامه‌ریزی کرده بوده است و یک ساعت پس از قتل با خریدن مایع محترقه قصد داشته تا جسد او را بسوزاند که در نهایت با نگران شدن مادر «درو» از غیبت عجیب فرزندش «جنی» مجبور به تسلیم شدن در مقابل پلیس شده است. تکمیل این پرونده سبب شد که جنی به عنوان قاتل راهی دادگاه شود و در مقابل هیات منصفه از خود دفاع کند.

«من همسرم را دوست داشتم و هرگز نمی‌خواستم پایان زندگی‌ام به این شکل رقم بخورد. من هرچه می‌توانستم انجام دادم تا شاید «درو» را به زندگی مشترکمان علاقه‌مند کنم، اما او تنها به شغلش که دبیر بسکتبال مدارس بود، اهمیت می‌داد و همه فکرش این بود که چطور تیم مدرسه‌اش را قهرمان کند.

او در طول چند ماهی که صاحب فرزند شده بودیم حتی یکبار هم او را در آغوش نگرفت و مدام به من می‌گفت که از این که صاحب فرزند شده است اصلا راضی نیست. رفتارهای «درو» کم‌کم و بدون این که بخواهم روی من اثر منفی گذاشت و مرا به اینجا کشاند. من برای دخترم متاسفم که نه پدر خواهد داشت و نه مادر.»

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها