شاید شما هم تاکنون با اصطلاحاتی مانند تبعض صفقه ، ابرائ ما لم یجد ، ارش ، غبطه ، جنحه ، خیار مجلس و... در متون حقوقی برخورد کرده اید.
کد خبر: ۱۵۴۰۰۸

اصطلاحاتی که فهم آن مستلزم آشنایی با دانش حقوق است که شاید برای مخاطب عام هرگز میسر نباشد اما موضوع علم حقوق ، ارائه فصل خطاب در دعاوی و اختلافات موجود در جامعه است و مردم خواه ناخواه نیازمند استفاده از آن هستند.
آیا تا به حال به این فکر افتاده اید که ادبیات حقوقی و قضایی چقدر مشکل است و آیا به این فکر کرده اید، می شود این ادبیات را متفاوت کرد؛ آیا ادبیات نوشتاری حقوق و اصطلاحات و مفاهیم آن قابل اصلاح و نگاهی نو هست یا نیست؛ در این گزارش به ادبیات حقوق می پردازیم.


در برخورد آحاد جامعه با قوانین و مقررات حقوقی ممکن است دو حالت پیش بیاید: یا دعوا و اختلافی رخ داده که نیازمند فیصله است یا این که افراد می خواهند با حقوق و تکالیف خود آشنا شود تا از بروز اختلاف پیشگیری شود. در حالت اول ، در صورت فقدان دانش حقوقی ، معمولا مراجعه به وکیل و مشاور حقوقی مشکل را حل می کند تا آنجا که برخی کارشناسان علم حقوق و دست اندرکاران امر قضا بهترین راه برقراری ارتباط مخاطب عام با قوانین و مقررات و حقوق و تکالیف را مراجعه به وکیل می دانند.فاطمه بداغی ، نماینده قوه قضاییه در شورای فرهنگی اجتماعی زنان اعتقاد دارد مردم نمی توانند وکیل یا قاضی خود باشند، همان طور که نمی توانند پزشک یا مهندس ساختمان خود باشند، چون هر کسی در یک رشته مهارت دارد. بنابراین نمی توانند و نباید حتما مفاهیم حقوقی را بدانند و آن را درک کنند.محمود سالارکیا، معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز می گوید: در حال حاضر به لحاظ پیچیده شدن بعضی جرایم و بعضی اختلافات حقوقی نباید انتظار داشته باشیم که همه مردم بتوانند راسا برای حل و فصل آن به مراجع قضایی مراجعه کنند، به همین منظور وجود وکلا و حقوقدانان پل ارتباطی بین آحاد مردم و دستگاه قضایی می تواند باشد، همان طور که در بسیاری از مسائل تخصصی از متخصصان امر استفاده می شود.این در حالی است که جا نیفتادن فرهنگ مراجعه به وکیل و اصرار شهروندان بر استقلال عمل در تشکیل پرونده های قضایی ، غالبا باعث تجدید دادخواست و اطاله دادرسی می شود؛ چرا که بسیار اتفاق می افتد مخاطب عام که بدون مشورت با وکیل دادخواست تنظیم کرده است ، در فرآیند دادرسی تازه متوجه می شود که دادخواست او اشتباه بوده و باید دوباره وقت و هزینه کند.

ادبیات نوشتاری حقوق برای نیازمندان

مراجعه به وکیل بهترین راه حل برای شروع یک فرآیند دادخواهی برای شهروندان است ، اما اگر افراد به منظور پیشگیری از وقوع اختلاف بخواهند با حقوق و تکالیف خود آشنا شوند، چه باید بکنند؛ این دومین حالت برخورد شهروندان با متون و قوانین حقوقی است که باتوجه به پیچیدگی خاص زبان و ادبیات حقوقی از یک سو و اکراه شهروندان از پرداخت هزینه وکالت در حالی که دعوایی رخ نداده ، دشواری های خاص خود را دارد. ترویج فرهنگ حقوقی و قضایی در جامعه و فرهنگ سازی برای پیشگیری از وقوع جرم برای مقابله با این معضل مورد توجه دست اندرکاران امر قرار گرفته است که موفقیت در آن مستلزم ساده سازی و تشریح متون پیچیده حقوقی است ، اما پیش از ورود به این بحث ، بهتر است به ریشه های پیچیدگی زبان و ادبیات حقوقی بپردازیم و به این مقوله که اصلا مخاطب این زبان کیست و آیا امکان ساده سازی آن وجود دارد؛ محمود صابر معتقد است : ویژگی بارز زبان و ادبیات حقوقی موجز بودن و پیچیده بودن آن است و علت اصلی این امر صدور احکام حقوقی از سوی اشخاصی است که سابقه ذهنی مطالعات فقهی ، جامعه شناختی و روان شناختی دارند.

زبان ، مشکل فنی برای حقوقدانان

پیچیدگی زبان و ادبیات حقوقی و اختلاف نظرهای موجود میان حقوقدانان مانع وحدت رویه درخصوص تفسیر برخی مفاهیم و اصطلاحات حقوقی می شود، به این ترتیب مشکل برای مخاطب عام ابعاد تازه تری پیدا می کند. سالارکیا می گوید: افزایش اطلاعات عمومی مردم در اتخاذ تصمیمات سریع و ایجاد عدالت در جامعه موثر است ، اما این که این آگاهی رساندن و بالا بردن سطح آگاهی مردم به چه نحو باشد، قابل بحث است . وی اضافه می کند: شاید بخشی از این اصطلاحات حقوقی اساسا ضرورت نداشته باشد که میان آحاد جامعه مورد استفاده قرار دهیم و آنها را وادار به فهم و درک مفاهیم بکنیم ؛ چراکه بعضی از این مفاهیم و واژه ها در بین حقوقدان های مورد شک و شبهه است و کشاندن آن به سطح جامعه غیرضروری است .به راستی مخاطب اصلی این زبان غامض کیست و مردم جامعه به عنوان سوژه و تابع قوانین و مقررات چگونه می توانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ صابر عقیده دارد زبان و ادبیات حقوقی دو دسته مخاطب دارد: دسته اول مخاطبان خاص یعنی حقوقدانان ، تحصیل کردگان علم حقوق و افرادی که به مشاغل حقوقی اشتغال دارند و دسته دوم مخاطبان عام و مردم عادی و حتی تحصیلکردگانی که رشته ای غیر از فقه و حقوقی را مطالعه کرده اند. وی می افزاید: متاسفانه گاهی در نوشته های حقوقی و بویژه آرای دادگاهی از قواعد دستوری به نحو درستی استفاده نمی شود و نهایتا رای به گونه ای نگارش می یابد که حتی درک معنای آن برای حقوقدانان هم مشکل است.

ساده نویسی در دستور کار

اگر ساده سازی و تشریح واژه ها و اصطلاحات پیچیده حقوقی به عنوان یک راهکار برای تسهیل برقراری ارتباط مخاطب عام با این زبان متصور باشد، این ساده سازی در چه قالب و شیوه ای انجام گیرد تا با اقبال بیشتر مخاطب مواجه شود و قانونا چه کسی متولی این کار است؛ صابر می گوید: در علوم مختلف سعی شده است که علمای هر رشته به ساده سازی روی بیاورند و یا حداقل در کنار متون تخصصی ، برای مخاطبان عام ، اصطلاحات تخصصی آن رشته با فن ساده شود. به عنوان نمونه ، در علوم پزشکی با وجود اصطلاحات بسیار زیاد تخصصی سعی می شود از طریق رسانه ها و دیگر وسایل اطلاع رسانی مفاهیم پیچیده با بیانی ساده اعلام شود، این حرکت در مباحث حقوقی هم باید مورد توجه قرار گیرد.محمود سالارکیا به وظیفه قوه قضاییه در انجام اقدام لازم برای پیشگیری از وقوع جرم براساس بند 5 اصل 156 قانون اساسی اشاره می کند و می گوید: این امر وظیفه روابط عمومی و شورای اطلاع رسانی قوه قضاییه است و می تواند با حضور قضات در رسانه های عمومی ، تهیه و انتشار جراید، تراکت ها، زیرنویس های تلویزیونی عملی شود.محمد صابر حقوقدان با اشاره به برخی اقدامات انجام گرفته در این حوزه می گوید: در سالهای اخیر زمزمه این مباحث شنیده می شود، اما تاکنون چندان جنبه عملی و کاربردی به خود نگرفته است . در این میان ، تلاش های قوه قضاییه در چاپ و انتشار جزوات حقوق شهروندی قابل تقدیر است یا تعامل نسبتا خوبی که در این حوزه بین قوه قضاییه و صداوسیما وجود داشته ، چه در قالب تهیه برنامه های آموزشی حقوقی و چه در قالب ساخت فیلم ها و سریال هایی با موضوعات حقوقی ، اما به نظر من در این حوزه همچنان خلاهایی وجود دارد که باید مرتفع شود، ازجمله این که تعداد برنامه های آموزشی حقوقی به تناسب تنوع موضوعات حقوقی بسیار کم است .با وجود ویژگی های خاص زبان و ادبیات حقوقی ، امکان ساده سازی آن برای ترویج فرهنگ حقوقی و قضایی در جامعه منتفی نیست و حتی در سالهای اخیر مورد توجه دستگاه قضایی هم قرار گرفته است ، اما به اعتقاد کارشناسان در این خصوص باید با دقت نظر و جامع نگری وارد شد و از شتابزدگی پرهیز کرد، چراکه ورود عجولانه به این وادی ، بر معضلات موجود می افزاید. فاطمه بداغی در این خصوص می گوید: نباید مرزها را به هم بریزیم ، این به نفع مردم نیست . به اعتقاد او آموزش های حقوقی تا این حد که مردم با عناوین موضوعات حقوقی آشنا شوند، هشیار باشند، اعتماد بی جا نکنند خوب است . آموزش های انتظامی خوب است ، اما آموزش های تخصصی دعاوی را تشدید می کند. وی اضافه می کند: در بحث آموزش های حقوق خانواده این اشتباه رخ داده ، چرا که مخاطب بیشتر این آموزش ها زنان بوده اند که آشنایی یک جانبه آنان با حقوقشان باعث بالا رفتن توقع آنها شده است ، درحالی که در یک آموزش درست مردان هم باید مخاطب باشند و زن و مرد در کنار هم با حقوق و تکالیف متقابل آشنا شوند.

فاطمه فرهمند
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها