یوتیوب دانشگاه یا راهزن؟

در چند ماه‌ اخیر، کاهش درآمد یوتیوب و تغییرات الگوریتمی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بسیاری نگران افزایش محتوای جنجالی و اغراق‌شده برای نوجوانان هستند. سید محمد مهدی امیرواقفی، فعال حوزه رسانه با بیش از ۱۰ سال تجربه در حوزه تعامل با نوجوانان، رسانه و سواد رسانه‌ای و فعالیت گسترده در مدیریت و تولید محتوا در شبکه‌های مختلف، در گفت‌وگو با ما، چرایی این تغییرات و واقعیت درآمدزایی را در پلتفرم‌های ویدئویی به خصوص یوتیوب بررسی می‌کند.
در چند ماه‌ اخیر، کاهش درآمد یوتیوب و تغییرات الگوریتمی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بسیاری نگران افزایش محتوای جنجالی و اغراق‌شده برای نوجوانان هستند. سید محمد مهدی امیرواقفی، فعال حوزه رسانه با بیش از ۱۰ سال تجربه در حوزه تعامل با نوجوانان، رسانه و سواد رسانه‌ای و فعالیت گسترده در مدیریت و تولید محتوا در شبکه‌های مختلف، در گفت‌وگو با ما، چرایی این تغییرات و واقعیت درآمدزایی را در پلتفرم‌های ویدئویی به خصوص یوتیوب بررسی می‌کند.
کد خبر: ۱۵۳۵۹۲۲
نویسنده مریم رضایی - نوجوانه
 
سید محمدمهدی امیرواقفی پس از ۱۰ سال سابقه تدریس به‌عنوان معلم،  وارد فضای بازار و صنعت رسانه شد و به‌عنوان مدیر محتوای شبکه امید (پیش از تاسیس آن) فعالیت کرد.  او بعد از آن به‌صورت عملیاتی وارد حوزه تولید محتوا شد و به‌عنوان تولیدکننده محتوای ویدئویی فعالیت داشت. در سال ۱۳۹۸ مدیریت روابط‌عمومی برنامه تلویزیونی «میدون» (فصل‌های اول و دوم) را بر‌عهده داشت. 

کاهش درآمد یوتیوب = محتوای تندتر؟
این روزها خیلی از نوجوان‌ها ویدئوهایی می‌بینند که پر از اغراق، دعوا، گریه یا رفتارهای عجیب است. آیا کاهش درآمد یوتیوب باعث شده این نوع محتوا بیشتر شود؟

به نظر من کاهش درآمد یوتیوب الزاما ارتباط مستقیمی با افزایش حجم محتوا ندارد. این تصور که «پول کمتر یعنی محتوای تندتر» ساده‌سازی مساله است و ریشه ماجرا جای دیگری است. 
ذائقه مخاطب، چه نوجوان و چه بزرگسال، در انتخاب محتوا تا حد زیادی مشخص است. در فضای جهانی، برخی محتواهای جنجالی و ساختارشکن که در ادبیات رسانه‌ای ایران کمتر به‌طور مستقیم از آنها نام برده می‌شود، در لایه‌های پنهان فضای مجازی حضور پررنگی دارند و مخاطب نیز به دیدن آنها تمایل نشان می‌دهد. 
وقتی کاربر چند نمونه از این ویدئوها را تماشا می‌کند، الگوریتم شبکه‌های اجتماعی بر همان اساس محتواهای مشابه را پیشنهاد می‌دهد. در نتیجه، تولیدکننده می‌بیند که این نوع محتوا بازدید بیشتری می‌گیرد و به سمت تولید آن سوق پیدا می‌کند‌؛ چرخه‌ای که به‌طور طبیعی در پلتفرم‌ها شکل می‌گیرد. 
اگر نگاهی به آمار جهانی بیندازیم، می‌بینیم که بخش بزرگی از پربازدیدترین محتواها در دنیا در همین دسته قرار می‌گیرند و پس از آن، محتواهای سرگرمی، طنز، غذا و گردشگری جای می‌گیرند. 
نکته مهم این است که تولیدکننده تصمیم بگیرد در کدام بخش از این بازار بایستد. محتواهایی که در یوتیوب فارسی با چالش‌های جدی‌تری روبه‌رو می‌شوند، الزاما محتواهای عامه‌پسند نیستند، بلکه بیشتر محتواهای غنی و پرهزینه هستند. این نوع محتوا به‌دلیل هزینه تولید بالا و بازگشت مالی نامطمئن، بیشتر در معرض آسیب قرار می‌گیرد‌؛ در حالی که محتوای سرگرمی و فکاهی معمولا ارزان‌تر تولید می‌شود و راحت‌تر به چرخه بازدید و درآمد می‌رسد. 

تصوری درست یا غلط؟
خیلی از نوجوان‌ها فکر می‌کنند یوتیوبر شدن یعنی پول راحت. با توجه به خبرهای اخیر درباره افت درآمد یوتیوب، این تصور چقدر واقعی‌است؟

این تصور که «پولدار شدن آسان است» بیش از آن‌که یک واقعیت باشد، نوعی ادبیات و ذهنیت رایج، به‌ویژه در میان نوجوانان است. بسیاری تصور می‌کنند آن بلاگر اینستاگرامی، آن مجری تلویزیونی، آن بازیگر یا فوتبالیست، همه یک‌شبه به موفقیت و ثروت رسیده‌اند. حتی درباره مدیرعامل‌ها نیز چنین نگاهی وجود دارد. 
اما نکته مهم اینجاست که اغلب این افراد «پشت‌صحنه»‌ای دارند که دیده نمی‌شود‌؛ بک‌گراند و بک‌استیجی پر از فشار، تمرین و تلاش مداوم. آنها از بسیاری از علاقه‌مندی‌ها، لذت‌ها و حتی بخش‌هایی از زندگی شخصی خود گذشته‌اند تا به مسیر موفقیت نزدیک شوند. نمونه برجسته آن، کریستیانو رونالدو است که نشان می‌دهد موفقیت حاصل سال‌ها کوشش، تمرین و انضباط است. 
این واقعیت در تمام مشاغل صدق می‌کند؛ هیچ شغلی وجود ندارد که بتوان با آن «یک‌شبه پولدار شد» یا بدون زحمت به موفقیت پایدار رسید. حتی اگر فردی خیلی سریع به درآمد برسد، حفظ آن موفقیت خود چالشی بزرگ‌تر است.
برای مثال، بسیاری تصور می‌کنند درآمدزایی از یوتیوب کار ساده‌ای است؛ در حالی که حتی خارج از ایران نیز این کار بسیار دشوار است. فرد باید فضای اجتماعی را بشناسد، مخاطب را تحلیل کند، محتوایی جذاب بسازد، منطق الگوریتم‌ها و جمع‌بندی پایانی را رعایت کند. این مهارت معمولا پس از سال‌ها تجربه به دست می‌آید.
به همین دلیل، تصور این‌که یوتیوبر بودن، یعنی پولدار شدن راحت یا درآمد دائمی تضمین‌شده، نادرست است. درآمدها به ذائقه مخاطب و تصمیمات تبلیغ‌دهندگان وابسته و ناپایدار هستند. 
حتی درآمدهای خوب از پلتفرم‌هایی مثل آپارات، ممکن است بعد از چند ماه کاهش پیدا کنند، چون تبلیغ‌دهندگان مسیرشان را تغییر می‌دهند یا ترندها عوض می‌شوند.

محتوای قطره‌ای یا دریا؟ 
خیلی از والدین وقتی این محتواهارا می‌بینند،اولین واکنش‌شان محدودکردن یوتیوب است.ازنظرشما این کارجواب می‌دهد؟

محدودیت قطعا در برخی موارد لازم است؛ هیچ‌جای دنیا آزادی مطلق وجود ندارد. برای مثال، ویدئوی مستهجن در هیچ کشوری مناسب اکران عمومی نیست و این نوع محتوا محدود می‌شود اما این‌که چه ویدئویی را در چه رده سنی به کودکان یا نوجوانان نشان دهیم، نسخه عمومی و واحدی ندارد.
این موضوع به عوامل متعددی بستگی دارد: خانواده کودک، تعداد اعضای خانواده، زندگی در شهر یا روستا، دسترسی به خارج از کشور، سبک زندگی، گرایش‌ها، اعتقادات و مدل تفکر خانواده. هر کودکی متفاوت است؛ حتی دو کودک ۱۰ ساله در یک خانواده یا در همسایگی ممکن است تفاوت‌های زیادی داشته باشند. بنابراین محدودیت‌ها گرچه نباید یکسان باشند اما وجودشان ضروری است. روش عملی این است که بخشی از محتوا به شکل کنترل‌شده و شبیه «مدل آکواریوم» در اختیار کودک قرار گیرد؛ یعنی کودک باید با ابزار و محتوا آشنا شده اما نباید در آن غرق شود. این مانند آموزش شنا‌ست؛ ابتدا در جایی که پا به زمین می‌رسد تمرین کرده، سپس در آب کم‌عمق راه می‌رود و بعد به عمق بیشتر می‌بریم. بدون مراحل آموزشی، کودک را مستقیم در دریای آزاد رها نمی‌کنیم. همان‌طور که در آموزش دوچرخه، شنا و مهارت‌های دیگر، مرحله‌بندی ضروری است، در مصرف محتوا نیز باید محدودیت و راهنمایی وجود داشته باشد.

زمان، سرمایه اصلی!
اگر امروز یک نوجوان از شما بپرسد: «با این شرایط، یوتیوب فرصت است یا تله؟» شما به‌عنوان استاد سواد رسانه‌ای چه پاسخی می‌دهید؟

ماجرای این‌که یوتیوب فرصت است یا تله، به نیت و هدف ما بستگی دارد. تجربه من در یوتیوب شبیه اینستاگرام، تلگرام، روبیکا، شاد یا آپارات است؛ همه این پلتفرم‌ها می‌توانند مفید یا مضر باشند. مسأله این است که سرمایه اصلی ما، زمان ماست و باید بدانیم با آنچه می‌کنیم. برای مثال، یوتیوب می‌تواند برای کسی که می‌خواهد بهترین جراح قلب شود، مثل دانشگاه باشد و به یادگیری کمک کند. اما اگر کسی بی‌هدف و صرفا برای سرگرمی وارد آن شود و وقتش را صرف جوک و طنز کند، همین پلتفرم می‌تواند جلوی موفقیتش را بگیرد. به بیان ساده، یوتیوب یک ظرف است؛ محتویاتی که در آن قرار می‌دهیم، مشخص می‌کند که برای ما فرصت است یا تهدید. برای کسانی که با برنامه و هدفمند از آن استفاده می‌کنند، یک ابزار ارزشمند است و برای کسانی که بی‌برنامه وارد می‌شوند، می‌تواند یک تله باشد. همان‌طور که آب برای یک فرد تشنه حیات‌بخش است اما برای کسی که بیماری خاصی دارد احتمال دارد مضر باشد، یوتیوب همچنین ظرفیتی دارد و ارزشش بستگی به نحوه مصرف ما دارد.

سود و آسیب در فضای محتوا
در اینجا چه کسی سود می‌کند و چه کسی آسیب می‌بیند؟
سود واقعی تولیدکننده محتوا بیشتر از پول، از اثرگذاری او در جامعه به دست می‌آید. اما مصرف‌کننده بیشترین ضرر را می‌کند، چون وارد چرخه‌ای می‌شود که پایانی ندارد. در گذشته، مخاطب محدود بود اما اکنون در دنیای UGC و شبکه‌های اجتماعی، هر فرد بالقوه می‌تواند یک رسانه باشد. حتی اگر تا پایان عمر هم ویدئو ببینید، این جریان تمام نمی‌شود. ضرر اصلی متوجه مصرف‌کننده است؛ کسی که بدون آگاهی پای محتوا می‌نشیند و زمان، ذهن و زندگی‌اش را خرج محتوایی می‌کند که برای دیده شدن طراحی شده است. تولیدکننده از دیده شدن ویدئو درآمد مستقیم یا غیرمستقیم می‌گیرد و مسیرهای درآمدی متنوع باعث زنده ماندن محتوا می‌شوند.  سختی و پیچیدگی این مسیر، تولیدکننده را وادار به خلاقیت و تغییر مدل درآمدی می‌کند؛ چیزی که من شخصا بارها تجربه‌کرده‌ام.

امید نوجوانان در مسیر محتوا
آیا نوجوان‌ها دارند به یک مسیر اشتباه امیدوار می‌شوند؟

نوجوان به مسیر اشتباه امیدوار نمی‌شود. تولید محتوا، چون مسیری سخت و پیچیده است، خیلی زود نوجوان را به پول نمی‌رساند. شاید در نگاه اول جذاب به نظر برسد اما وقتی فرد چند قدم در این مسیر پیش می‌رود، متوجه می‌شود با کاری دشوار و طاقت‌فرسا روبه‌روست.
فعال بودن در برابر منفعل بودن و ساختن در برابر صرفا مصرف‌کننده بودن، همواره سخت‌تر است. تولید مداوم ویدئو به‌سادگی رخ نمی‌دهد و این موضوع را می‌توان در گفت‌وگو با یک استریمر، ولاگر یا تولیدکننده محتوا به‌وضوح دید؛ جایی که فشار و سختی تولید محتوا کاملا مشخص است.

پشت‌صحنه محتوا
بعضی یوتیوبرها برای دیده‌شدن از زندگی شخصی، رابطه‌ها یا حتی ضعف‌های‌شان استفاده می‌کنند. نوجوان چقدر متوجه پشت‌پرده این ماجراست؟

علاقه به «پشت‌صحنه» پدیده‌ای جهانی و تاریخی است. انسان‌ها همیشه دوست داشته‌اند بدانند پشت پرده اتفاق‌ها چه می‌گذرد؛ چه کسی آنها را طراحی کرده و چه چیزهایی پنهان مانده است.
حتی پشت‌صحنه‌ای که به مخاطب نشان داده می‌شود نیز «ساخته می‌شود». بسیاری از بخش‌ها عمدا نمایش داده نمی‌شوند. موضوعاتی مانند روابط انسانی، احساسات و حاشیه‌ها، ذاتا جذاب‌اند و باعث رشد قالب‌هایی مثل رئالیتی‌شو و مستندگونه شده‌اند.‌ در دنیای امروز، ویدئو به دلیل جذابیت و مصرف بالای ترافیک، رسانه غالب‌شده و سیاست‌های کلان اینترنت به سمت افزایش مصرف ویدئو حرکت کرده‌اند. همین باعث شده تولید محتوا به سمت ویدئو و حاشیه‌های آن سوق پیدا کند و بخشی از زندگی روزمره شود.

قدم گذاشتن  در مسیری بی‌پایان از محتوا! 
برآیند این گفت‌وگو نشان می‌دهد مسأله اصلی یوتیوب و پلتفرم‌های ویدئویی، خود «پلتفرم» نیست، بلکه نوع مواجهه ما با آن است. یوتیوب نه ذاتا نجات‌دهنده است و نه ذاتا مخرب اما این گزاره به‌شرطی معتبر است که مسئولیت انتخاب‌ها را از دوش کاربران و خانواده‌ها برندارد. 
واقعیت این است که بخش مهمی از آسیب‌های امروز، نه صرفا محصول الگوریتم‌ها، بلکه نتیجه مصرف بی‌برنامه و تکراری کاربران است؛ انتخاب‌هایی که به‌تدریج ذائقه، زمان و تمرکز نوجوانان را شکل می‌دهد.
کاهش درآمد یوتیوب و تغییرات الگوریتمی، بیش از آن‌که تولیدکنندگان را به «تندتر شدن» محتوا هل دهد، منطق بازار توجه را عریان‌تر کرده است. در این بازار، دیده شدن ارزش اصلی است ومحتوایی که سریع‌تر هیجان ایجاد می‌کند، شانس بیشتری برای بقا دارد. در مقابل محتوای عمیق، آموزشی و پرهزینه، بیش از همه آسیب می‌بیند. این واقعیت، نتیجه یک چرخه دوطرفه است: الگوریتم‌ها پیشنهاد می‌دهند اما این کاربران هستند که با تماشای مداوم، آن چرخه را تقویت می‌کنند.
از سوی دیگر، توهم «درآمد آسان» و «موفقیت یک‌شبه» که در ذهن بخشی از نوجوانان شکل گرفته، یکی از خطرناک‌ترین سوءبرداشت‌های رسانه‌ای امروز است. تجربه عملی نشان می‌دهد تولید محتوا نه مسیر کوتاه دارد و نه درآمد تضمین‌شده. این فضا پر از ناپایداری، تغییر ترند و فشار روانی است؛ واقعیتی که معمولا پشت ویترین ویدئوهای پرزرق‌وبرق پنهان می‌ماند و کمتر به نوجوانان گفته می‌شود.
در این میان، نقش خانواده را نمی‌توان با توصیه‌های خنثی کم‌رنگ کرد.نه رهاسازی کامل نوجوان قابل‌دفاع است و نه محدودیت کور و ناگهانی. محدود کردن بدون گفت‌وگو، نوجوان را به مصرف پنهانی هل می‌دهد ورهاکردن بدون آموزش، او را در دریایی از محتوا بی‌دفاع می‌گذارد. آنچه می‌تواند تعادل ایجاد کند، آموزش مصرف آگاهانه، چارچوب‌گذاری تدریجی و پذیرش این واقعیت است که رسانه، بخشی از زیست امروز نوجوان است، نه یک مهمان موقتی.
در نهایت، یوتیوب برای نوجوان هدفمند می‌تواند شبیه یک دانشگاه غیررسمی عمل کند اما برای نوجوان بی‌برنامه، نه سرگرمی بی‌ضرر است و نه فرصت رشد؛ بیشتر شبیه راهزنی است که آرام و بی‌صدا، زمان، تمرکز و فرصت‌های واقعی زندگی را می‌دزدد. 
تفاوت این دو مسیر، نه در الگوریتم‌ها، بلکه در آگاهی، برنامه و مسئولیت‌پذیری ما شکل می‌گیرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها