به گزارش خبرنگار جامجم، در این پرونده سعید متهم است در جریان درگیری دستهجمعی مردی بهنام احمد را با ضربه چاقو کشته و دو نفر دیگر را زخمی کرده است. پرونده درگیری دستهجمعی به دادگاه کیفری ۲ ارسال و اتهام قتل و جرح عمدی درشعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد.درابتدای جلسه وکیل اولیای دم گفت: موکلینم در غم ازدست دادن فرزند خود داغدارند و نتوانستهاند در دادگاه حاضر شوند. آنها برای قاتل پسرشان درخواست قصاص کردهاند. وی سپس با اشاره به پرونده اظهار کرد: احمد ۲۷تیر ۱۴۰۱ همراه همکارش برای کار در کارخانه حاضر شد که بعد از کار، یکی از کارگران آنجا اجازه خروج آنها را داد. در ادامه مدیر آنجا مانع شد و حتی سیلی بهصورت کارگری زد که به مقتول اجازه خروج قبل از پایان ساعت قرارداد را داده بود. بین آنها درگیری بالا گرفت و بعد از کتک زدن و بازداشت احمد، او در تماس با خانوادهاش درخواست کمک کرد. سعید ابتدا دو نفر را از ناحیه پهلو با چاقو مجروح کرد و در ادامه سراغ احمد رفت و با چاقو به پهلوی او ضربه زد. برای اثبات قتل ۱۰دلیل وجود دارد که شناسایی متهم از سوی دو مجروح درگیری، اصابت ضربه به پهلوی دو مجروح و مقتول، شغل قصابی مقتول و گزارش پزشکی قانونی از جمله آن است. با توجه به اینکه از طرف قوه قضاییه برای صغار مقتول درخواست دیه شده، اولیای دم برای اجرای حکم حاضر به پرداخت سهم صغار هستند.دو مجروح حادثه نیز یک به یک به جایگاه رفتند و با تایید اظهارات وکیل اولیای دم، عنوان کردند که متهم آنها را مجروح کرده و خواهان دریافت دیه هستند.
رئیس دادگاه سپس اتهام مباشرت در قتل عمدی و جرح عمدی به دو شاکی را به سعید تفهیم کرد که مرد جوان با رد اتهامش گفت: روز حادثه احمد با دوستانش برای کار به کارخانه برادرم آمده بودند اما قصد داشتند زودتر از ساعت کاریشان کارخانه را ترک کنند. برادرم مانعشان شد و گفت طبق ساعت قرارداد باید کار کنند اما آنها شروع به دعوا کردند. حتی زخمهای مقتول را پانسمان کردم و گفتم از اینجا برو اما ناگهان خانوادهاش سررسیدند و درگیری بالا گرفت. من ندیدم چه کسی او را با چاقو زد. چون ما چاقو نداشتیم. من دو ماه در پلیس آگاهی بازداشت بودم و آنجا هم همین حرفها را زدم. من قاتل نیستم. قاضی پرونده گفت: شاهدان گفتهاند ضارب روی گردنش خالکوبی داشته و تو هم روی گردنت خالکوبی داری. چه دفاعی داری، که متهم عنوان کرد: من اگر ضارب بودم میگفتم در دفاع از خودم او را زدهام اما من او را نکشتهام. پس از دفاعیات متهم و وکیلمدافعش، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند و متهم را به قصاص و پرداخت دیه محکوم کردند. با اعتراض متهم به رأی، پرونده به شعبه ششم دیوانعالی کشور ارسال شد که قضات دادگاه با توجه به اینکه در رأی دادگاه به بحث دفاع مشروع اشاره نشده بود، حکم را نقص کردند و برای رسیدگی دوباره به دادگاه بازگرداندند.