بندر بوشهر شهریست که گرمای آفتابش با بوی نمک و صدای امواج در هم آمیخته. اوستا رستمی مرادیان در دل همین بافت زاده شده است؛ جوانی که دریا برایش نه فقط تصویری آشنا، بلکه بخشی از خون و خیال اوست. نمایش تازهاش، «حمله به رافائل»، از همین پیوند میآید؛ قصهای از چند جاشو که دل به آب میزنند تا کشتی غرقشدهی رافائل را پیدا کنند ــ همان کشتی افسانهای که مردم بوشهر از آن به عنوان «عروس دریا» یاد میکنند. اما در واقع، نمایش او بیش از آنکه دربارهی گنج پنهان در دل دریا باشد، جستوجویی است در ژرفای انسان، در میان طمع، ایمان و رؤیای رستگاری.
مرادیان میگوید تئاتر برایش هنری زنده است، هنری که «نفس به نفس با مردم» معنا پیدا میکند. او باور دارد صحنه باید آیینهای از زندگی مردم باشد؛ نه در شکل شعاری، بلکه در جوهر انسانیاش. دغدغهی او بازنمایی آیینها و آداب بوشهری است، رسمهایی که ریشه در همزیستی با دریا دارند. از نگاهش، تئاتر باید پلی باشد میان گذشتهی فرهنگی و امروز، تا مخاطب در خلال داستان، هویت خودش را بازشناسد.
«حمله به رافائل» دومین اثر جدی مرادیان است. زمستان سال گذشته نخستین نمایشنامهی حرفهایاش با عنوان «پنجاب» را نوشت و روی صحنه برد؛ متنی که برای او حکم تمرین جدی ورود به دنیای نویسندگی داشت. چند ماه بعد، در تابستان ۱۴۰۴، با همان روحیهی جستوجوگر در جشنوارهی پروک شرکت کرد و جایزهی اول نویسندگی را گرفت. حالا در بیستودوسالگی، با نمایشی که خودش آن را «مسیر آینده»اش مینامد، به جشنوارهی فجر آمده است.
او جشنوارهی فجر را یکی از تأثیرگذارترین رویدادهای تئاتری کشور میداند؛ فرصتی برای دیدهشدن، اما فراتر از آن، میدان سنجش توان و تمرکز. «جشنواره باعث میشود هنرمند تئاتر را جدیتر ببیند و برای هر جزئی از کار ارزش قائل شود»، میگوید. از نگاه او، این جدیت همان چیزی است که تئاتر را زنده نگه میدارد.
ایدهی رافائل از دل گفتوگو با استادش، مهدی مکاریان، جوانه زد. مرادیان در جستوجوی طرحی بود که به بوشهر و دریا پیوند بخورد، اما در تئاتر کمتر به آن پرداخته شده باشد. مکاریان به او گفت: «رافائل را فراموش نکن، گنجی است که هنوز زیر آب زنده است.» از همانجا نمایش جان گرفت. در روایت او، رافائل فقط یک کشتی نیست؛ استعارهای است از چیزی که در طمع انسان غرق میشود و تنها در صداقت و ایمان دوباره سر برمیآورد.
فرآیند آمادهسازی نمایش، برای او و گروهش، پر از چالش و اضطراب بود. تمرینهای طولانی، فشار جشنواره و استرس داوری، همه بخشی از مسیری بودند که او آن را «شیرینی سختیها» مینامد. میگوید: «همین استرسهاست که کار خوب را از کار معمولی جدا میکند. وقتی تئاتر برایت مهم باشد، از هر فشار و اضطرابی برای رشد استفاده میکنی.» فضای پشت صحنهی گروهش اما آرام است؛ هرکس مشغول کار خود با تمرکز کامل. صحنهی آخر نمایش برایش لحظهای ویژه است، جایی که طمعکارترین کاراکتر قصه تاوان میدهد؛ صحنهای که در سکوت سالن، تماشاگر نفسش را در سینه حبس میکند.
مرادیان تئاتر را هنری مقدس میداند. از نظر او، تولید هر نمایش به تمرکز و مراقبت زیادی نیاز دارد، به همین دلیل بیش از دو کار در سال روی صحنه نمیبرد. او به دقت از هماهنگی میان اجزای مختلف نمایش سخن میگوید: طراحی صحنه، نور، موسیقی، گریم و حتی طراحی بروشور. «هرکدام از اینها یک هنر مستقل است و وقتی کنار هم مینشینند، تئاتر شکل میگیرد. این همافزایی است که به کار جان میدهد.»
در سال گذشته، او شاهد تغییری دلگرمکننده در شهرش بوده است؛ مردم دوباره با تئاتر آشتی کردهاند. به گفتهی او، در محافل و خیابانهای بوشهر، نام نمایشها شنیده میشود، و جوانها به دیدن آثار جدید میروند. «همین حضور مردم است که به ما نیرو میدهد. تئاتر بدون تماشاگر، فقط یک تمرین ناتمام است.»
مرادیان پس از جشنواره قصد دارد با گروهش سراغ تجربهای تازه برود؛ متنی طنز در حال نگارش دارد که میگوید قرار است «روشنتر و اجتماعیتر» باشد. با این حال، باور دارد که مسیر رافائل تازه آغاز شده و این نمایش برایش به چراغ راه آینده بدل شده است. در پایان میگوید: «من عاشق بوشهرم، عاشق مردمش و عاشق تئاترش. امیدوارم این آشتی مردم با تئاتر ادامه پیدا کند، چون تئاتر از دل مردم میآید و برای مردم است.»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
امیدعلی مسعودی معقتد است در سنت شیعی، گریه یکی از ابزارهای مهم انتقال معنا و حفظ هویت دینی بوده است
در گفتوگو با رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت بررسی شد
«جامجم آنلاین» در گفتوگو با دکتر مینو محرز، متخصص بیماریهای عفونی و گرمسیری بررسی کرد
مدیر شبکه آموزش در گفتوگویی تفصیلی با «جامجم»، از چشماندازهای تازه این شبکه میگوید