حکمرانی درست نهتنها نیازمند طراحی قوانین جامع است بلکه مستلزم پیگیری اجرای آنها، سنجش پیشرفت و اصلاح مستمر قوانین بر اساس تجربه عملی است. در موضوع هوش مصنوعی، رهبر معظم انقلاب سالها پیش بر لزوم پیشرفت کشور و قرار گرفتن در میان چند کشور برتر جهان تأکید کردند. در پی آن، قوانین و نهادهایی شکل گرفتند تا این فناوری در زندگی روزمره، نظام اداری، خدمات عمومی و حتی امور دفاعی بهکار گرفته شود. با این حال واقعیت میدانی نشان میدهد فاصله چشمگیری میان آنچه باید اتفاق بیفتد و آنچه در عمل رخ میدهد، وجود دارد. اجرای قوانین اغلب پراکنده، جزیرهای و بدون هماهنگی است. این مسأله نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد بلکه امکان سنجش واقعی پیشرفت کشور در این حوزه را نیز محدود میکند. چالش اصلی در حکمرانی هوش مصنوعی، نبود یک فرآیند مستمر و قابل ارزیابی است. در برخی حوزهها، مانند پزشکی یا نظامی، پیشرفتهایی قابل مشاهده است اما در آموزش، ادارات و خدمات عمومی، هوش مصنوعی هنوز به یک ابزار کارآمد تبدیل نشده است. بدون وجود چارچوبی برای سنجش مستمر واصلاح قوانین و راهبردها براساس واقعیتهای میدانی، تصویب هر قانون یا طرح صرفا روی کاغذ باقی خواهد ماند. حکمرانی کارآمد نیازمند این است که قوانین، اهداف روشن و شاخصهای سنجش مشخص داشته باشند و این شاخصها بهصورت مستمر بررسی شوند. هر جا که شکاف میان قانون و اجرا وجود دارد، اصلاح قوانین و بازتعریف نقش نهادهای متولی ضروری محسوب میشود. تنها در این صورت است که هوش مصنوعی میتواند در زندگی روزمره مردم و تصمیمگیریهای کلان کشور حضور ملموس پیدا کند و نقش واقعی خود را در توسعه کشور ایفا کند. قانون لازم است اما اجرای آن و اصلاح مستمر قوانین براساس تجربه، شرط اصلی حکمرانی موفق در عصر فناوری است. بدون این حلقه، هر طرح و برنامهای صرفا یک وعده روی کاغذ خواهد بود.