بازنویسی رسمی گفتار درباره دیدار جولانی و ترامپ 

موضوع دیدار جولانی و ترامپ از دو جهت قابل بررسی است: یکی از لحاظ تیپولوژیک شخصیت جولانی و شخصیت ترامپ و دیگری از لحاظ روابط سیاسی دولت سوریه و دولت آمریکا. 
موضوع دیدار جولانی و ترامپ از دو جهت قابل بررسی است: یکی از لحاظ تیپولوژیک شخصیت جولانی و شخصیت ترامپ و دیگری از لحاظ روابط سیاسی دولت سوریه و دولت آمریکا. 
کد خبر: ۱۵۲۷۴۲۴
نویسنده مصطفی مصلح‌ زاده - سفیر پیشین ایران در اردن 

بین این دو شخصیت شباهت زیادی وجود دارد. جولانی زمانی گروهی تحت عنوان «جبهه النصره» را در سوریه تشکیل داد. این گروه بخشی از القاعده بود و از حدود سال ۲۰۱۲ تا تقریبا پنج سال در حقیقت جزئی از القاعده محسوب می‌شد. جولانی کسی است که تا همین چند سال پیش، در فهرست تروریست‌های آمریکا قرار داشت. از سال ۲۰۱۳، این شخص و گروهش در فهرست تروریستی آمریکا بوده‌اند و همه می‌دانند که در سال ۲۰۱۷، آمریکایی‌ها برای دستگیری جولانی جایزه‌ای ۱۰ میلیون دلاری تعیین کردند. 

بعدها، چون القاعده در سطح جهان بدنام شد و از گروه‌های تروریستی به‌شمار می‌رفت، جولانی برای رهایی از این بدنامی، نام گروه خود را تغییر داد و آن را به «فتح الشام» و سپس «تحریرالشام» تبدیل کرد تا شاید بتواند از بار منفی نام القاعده بکاهد. او با توجه به این‌که خارج از یک فرآیند دموکراتیک به قدرت رسیده و در سطح داخلی با مشکلات زیادی روبه‌روست، تمرکز خود را بر کسب مشروعیت بین‌المللی قرار داده. برای او مهم نیست در این مسیر وابسته به ترکیه باشد یا عربستان یا قطر. او از هر جا که بتواند کمک می‌گیرد. این در حالی است که زمانی مبارزه با آمریکا جزو آرمان‌های گروه‌هایی، چون جبهه‌النصره بود. این چرخش باید ناشی از بی‌هویتی این شخصیت دانست. 

چنین شخصیتی فقط برای قدرت و شهرت اهمیت قائل است و نگاهی ابزاری به ایدئولوژی یا منبع مشروعیتش دارد. 

ترامپ نیز از نظر تیپولوژیک همین ویژگی را دارد. زمانی عضو حزب دموکرات بود، بعد از دموکرات‌ها جدا شد و به حزب جمهوری‌خواه پیوست، اما حتی در حزب جمهوری‌خواه نیز به ایدئولوژی جمهوری‌خواهی اعتقاد ندارد؛ کما این‌که اکنون می‌بینیم با خود جمهوری‌خواهان اختلاف شدید دارد. 

ویژگی ترامپ هم به‌عنوان یک «شخصیت بی‌هویت» هم در پی آن است که ببیند چگونه می‌توان قدرت به‌دست آورد و چگونه می‌توان شهرت کسب کرد؛ حال از هر راهی و با هر مکانیسمی. 

اگر از بررسی شخصیت جولانی و شخصیت ترامپ بگذریم، اما از لحاظ حقوق بین‌الملل، اکنون سوریه یک سرزمین تکه‌تکه است. یعنی دیگر دولت یکپارچه‌ای به نام سوریه که در گذشته وجود داشت اکنون وجود ندارد. امروز بخشی از سوریه در اختیار اسرائیل است، قسمتی در اختیار ارتش آمریکا و اکراد و بخشی نیز در اختیار گروه جولانی. 

برای این دولت فعلی سوریه (به تعبیر دقیق‌تر: برای گروه حاکم به رهبری جولانی) مهم است که اعتبار بین‌المللی پیدا کند و بتواند به‌عنوان «دولت سوریه» شناخته شود و رئیس دولتش بتواند به کشور‌های مختلف سفر کند تا مشروعیت و اعتبار بین‌المللی به‌دست آورد. 

یکی از این سفرها، همان سفر به روسیه بود، سپس سفری به اروپا انجام داد و اکنون سفر به آمریکا نیز در همین راستاست. از منظر حقوق بین‌الملل، دولت سوریه کنونی به‌شدت نیازمند آن است که به‌عنوان دولت رسمی و شناخته‌شده پذیرفته شود. 

در طرف مقابل، برای ترامپ این‌که به‌عنوان رئیس دولت آمریکا اگر بتواند پیروزی‌ای به‌نام خود در سوریه ثبت کند اهمیت زیادی دارد؛ به‌خصوص که دولت آمریکا در سالیان متمادی در عرصه روابط بین‌الملل شکست‌های متعددی متحمل شده است. اگر دقت کنید، مثلا در جنگ یمن شکست خورد و مجبور به عقب‌نشینی و پذیرش آتش‌بس شد. در جنگ ۱۲روزه نیز شکست خورد و با وجود حمله ایران به پایگاه آمریکایی پاسخ نداد و عملا به آتش‌بس تن داد. 

ترامپ در لبنان علی‌رغم تمام فشار‌هایی که وارد کرده، هنوز نتوانسته هدف اصلی خود یعنی خلع سلاح حزب‌الله را محقق کند. در غزه هم با وجود تمام تلاش‌ها، هنوز نتوانسته خلع سلاح حماس را_ که هدف دیگر آمریکاست_ پیش ببرد. همچنین در تلاش برای تحت سلطه درآوردن کانال‌ها و مسیر‌های راهبردی جهان از پاناما گرفته تا دریای چین شکست خورده است. حتی در تلاش برای به‌دست آوردن کنترل بر گرینلند ناکام مانده است. در جنگ اوکراین نیز نتوانسته به آتش‌بسی دست یابد که به نفع آمریکا باشد. 

در برابر این همه شکست دولت آمریکا در روابط بین‌الملل، اگر ترامپ بتواند از طریق پیوستن این دولت تکه‌تکه شده به «پیمان ابراهیم» و برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل سوریه را به‌طور کامل در مدار غرب جذب کند، به‌زعم خود دستاورد بزرگی را در کارنامه خود ثبت خواهد کرد. 
البته با وجود تمام تلاش‌هایی که آمریکا کرده است، تاکنون فقط چند کشور مانند امارات، بحرین و مراکش به پیمان ابراهیم پیوسته‌اند. سودان نیز ابتدا قرار بود بپیوندد، اما بعد عقب‌نشینی کرد. سایر دولت‌ها هنوز حاضر به پیوستن نشده‌اند. 

اکنون حتی آمریکا از قزاقستان_ که پیشتر با اسرائیل رابطه داشته_ نام می‌برد تا به‌نوعی آن را به این پیمان ملحق کند. یعنی این نیاز شدید دولت آمریکا به‌نوعی موفقیت در روابط بین‌الملل باعث شده حتی به جولانی متوسل شود تا بتواند از این طریق یک پیروزی به‌دست آورد. 

اقدامات آمریکا و جولانی هر دو نقض آشکار حقوق بین‌المللند ولی از منظر قدرت‌نمایی و کسب اعتبار بین‌المللی برای شخص ترامپ، شخص جولانی، دولت سوریه و دولت آمریکا، این فرآیند به‌نوعی قابل پذیرش و توجیه جلوه می‌کند. 

دولت آمریکا برای توجیه این پوشش نقض‌های آشکار در سطح افکار عمومی اقدام به عملیات روانی می‌کند. مجله «تایم» در سال ۲۰۲۵، نام جولانی را در فهرست «۱۰۰ شخصیت تأثیرگذار جهان» قرار داد تا از این شخصیت برای همان فرآیندی که می‌خواهد بزرگنمایی کند. 

جولانی که زمانی اعلام می‌کرد هدف اصلی‌اش مبارزه با آمریکاست، اکنون به جایی رسیده که حتی وقتی اسرائیل سوریه را بمباران می‌کند، هیچ واکنش نظامی نشان نمی‌دهد و می‌گوید: «ما مشکلات‌مان با اسرائیل را از طریق دیپلماسی حل می‌کنیم». 

این اوج ذلت یک شخصیت و یک دولت است. با این حال نیاز دوطرفه سوریه و آمریکا به دستاوردسازی، فعلا این فرآیند را پیش می‌برد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها