سید محیالدین حسینیمقدم- کارشناسارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
چهاردهم آبان روز فرهنگ عمومی، فرصتی است برای بازاندیشی در بنیانهای نرم جامعهای که طی سالهای اخیر از بحرانهای گوناگون عبور کرده و همچنان در مسیر بازیابی هویت جمعی خود است. در شرایطی که از همهگیری کرونا تا جنگ دوازدهروزه رژیم غاصب علیه ایران، از زلزله و سیل تا فشارهای اقتصادی و روانی، زیست اجتماعی ما را دستخوش تلاطم کرده است، سخن گفتن از فرهنگ عمومی، سوای یک دغدغهی نمادین، ضرورتی راهبردی برای بقا و انسجام ملی است.
فرهنگ عمومی آن لایهی عمیق و پنهان زندگی اجتماعی است که در رفتارهای روزمره، گفتارها، کنشهای متقابل، الگوهای مصرف، نحوهی مواجهه با بحران و شیوهی زندگی ما تجلی مییابد. این فرهنگ مجموعهای از ارزشها، باورها، عرفها و هنجارهایی است که بدون الزام رسمی، رفتار عمومی را هدایت میکند و بستر شکلگیری همبستگی اجتماعی را فراهم میآورد. به بیان دیگر فرهنگ عمومی، زیربنای انسجام اجتماعی و ضامن بقا و پایداری هر جامعه است؛ زیرا بیش از هر قانون و ساختار رسمی، وجدان جمعی را سامان میدهد و اعتماد را بازتولید میکند.
در سالهای اخیر جامعهی ایرانی در معرض آزمونهای سختی قرار گرفته است. همهگیری کووید-۱۹، نخستین شوک بزرگ این دهه بود که مفاهیمی چون مسئولیت فردی، اعتماد اجتماعی و سرمایهی اخلاقی را در بوتهی آزمایش نهاد. در روزهایی که ترس، انزوا و ناامیدی در جامعه گسترش یافت، بخش مهمی از امید ملی از دل رفتارهای خودجوش مردمی برخاست؛ از کنشهای داوطلبانهی گروههای محلی تا همیاریهای بینام و نشان. این رفتارها نشان داد که ریشههای فرهنگ عمومی در جامعهی ایرانی همچنان زنده و توانمند است.
اندکی بعد، زلزلهها، سیلابها و حوادث طبیعی، آتشسوزی و انفجار، آزمون دیگری برای همبستگی ملی رقم زدند. در این بزنگاهها، فرهنگ عمومی به مثابه یک نیروی پنهان عمل کرد؛ نیرویی که از دل سنتهای دینی و عرفی ما از همسایهداری تا نذر و وقف و همدلی سربرآورد و نشان داد جامعهی ایرانی هرگاه احساس خطر و نیاز به یگانگی کند، میتواند فراتر از شکافهای طبقاتی و سیاسی به کنش جمعی برسد. این ظرفیت همان جوهرهی فرهنگ عمومی است؛ میراثی که اگر بهدرستی بازشناسی و تقویت نشود در برابر فرسایش اجتماعی و بحران اعتماد آسیبپذیر خواهد شد.
در سطحی کلانتر، تحولات ژئوپلیتیکی و جنگ دوازدهروزه اسرائیل علیه ایران نیز نمادی از دورهای تازه در تاریخ فرهنگی ماست؛ دورهای که در آن مردم هم با شرایط سخت جنگ و هم تحریم اقتصادی و هم با روایت، هویت و انسجام فرهنگی سنجیده میشوند. در این معنا، فرهنگ عمومی عامل همزیستی داخلی و ابزار دفاع نرم و سرمایهی نمادین ملتها در عرصهی بینالملل است. ملتی که فرهنگ عمومی منسجم و فعال دارد، حتی در شرایط تهدید از درون متلاشی نمیشود، زیرا شبکهی معانی مشترک آن را در کنار هم نگه میدارد.
با این حال، فرهنگ عمومی تنها با رخدادهای بحرانی سنجیده نمیشود. کیفیت آن در لحظات آرامش و زندگی روزمره نیز آشکار است: در نحوهی گفتوگو با دیگری، در میزان رعایت قانون، در نوع برخورد با محیط زیست، در وجدان کاری، در احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت جمعی. اگر جامعهای بتواند در این عرصههای کوچک اما بنیادین، الگوی زیست اخلاقی و اجتماعی مطلوبی بسازد، آنگاه میتوان از فرهنگ عمومیِ زنده و پویایی سخن گفت.
در واقع روز فرهنگ عمومی یعنی اینکه تمدن جدای از سازهها و فناوریها، در شیوهی زیستن انسانها با یکدیگر معنا مییابد. فرهنگ عمومی روح تمدن است؛ همان نیرویی که در سختترین بحرانها، ملتها را از فروپاشی نجات میدهد. بازسازی این فرهنگ، نیازمند سه سطح کنش است: نخست، آموزش و پرورش که باید از سنین پایین مهارتهای زندگی جمعی، مسئولیتپذیری و احترام به دیگری را نهادینه سازد؛ دوم، نهادهای مدنی و رسانهها که باید روایتگر ارزشهای مشترک و تقویتکنندهی اعتماد اجتماعی باشند؛ و سوم، سیاستگذاری عمومی که به جای دستور از بالا، زمینهی مشارکت داوطلبانهی مردم را فراهم کند.
۱۴ آبان، بازاندیشی در اینکه چگونه میتوانیم در جهانی پرتنش و در جامعهای در حال گذار، بار دیگر معنا، همدلی و اعتماد عمومی را بازسازی کنیم. فرهنگ عمومی، ستون پایداری ملی است؛ سرمایهای که باید آن را از سطح شعار به عرصهی عمل اجتماعی آورد. اگر از بحرانها درس گرفتیم که تنها راه عبور، با هم بودن است، پس ما امروز باید این باهمبودن را از واکنشی موقت به الگویی پایدار از زیست فرهنگی بدل کنیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حمیدرضا حسینی معتقد است تاریخ بهارستان بازتابی از فراز و فرود سیاست و فرهنگ ایران در ۲ سده اخیر بوده است
آلبرت بغزیان، اقتصاددان در گفتوگو با «جامجمآنلاین» مطرح کرد؛